۰
يکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۳۰
حضور سلمان رشدی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت

چرا احیای سلمان رشدی برای غربی ها مهم است؟

چرا احیای سلمان رشدی برای غربی ها مهم است؟
سرانجام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیانیه ای از عدم حضور ناشران ایرانی در نمایشگاه بین­ المللی کتاب فرانکفورت خبر داد و از کشورهای اسلامی نیز خواست در برابر اقدام تحریک آمیز برگزار کنندگان آن موضع گیری کنند.

پیش از این و با انتشار خبر حضور و سخنرانی سلمان رشدی در نشست خبری افتتاحیه این نمایشگاه، مقامات فرهنگی کشورمان اعتراض رسمی خود را به مسئولان برگزاری آن اعلام کردند. دو روز پیش، «سید عباس صالحی» معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگویی این حرکت را غیرفرهنگی و از خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانسته وگفته بود:« فتوای امام خمینی (ره) در این موضوع نگاهی دینی است و هیچ گاه کمرنگ نخواهد شد». صالحی همچنین از درخواست رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر لغو برنامه سخنرانی سلمان رشدی خبر داده بود. همچنین به گفته«بی بی سی» تعدادی از ناشران ایرانی در نامه‌ای به رئیس این نمایشگاه خواهان عدم حضور رشدی در نمایشگاه شده بودند اما«یورگن بوز» در پاسخ به این نامه نوشت: «آقای رشدی در مورد کتاب جدیدش که ماه گذشته چاپ شده است، صحبت می‌کند. ما خوشحالیم که آقای سلمان رشدی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت صحبت می‌کند، چرا که نمایشگاه کتاب فرانکفورت همیشه طرفدار آزادی بیان بوده است».

چرا دول غربی حاضراند به خاطر حمایت از این نویسنده هتاک متحمل هزینه های مادی و معنوی فراوان شوند؟

اشاره«بوز» به لزوم رعایت آزادی بیان به سخنرانی رشدی در همین موضوع و رونمایی از دوازدهمین رمان او با نام «2 سال، 8 ماه و 28 شب» (معادل هزارویک شب معروف) باز می گردد. به این ترتیب مشخص شد که حضور پدیدآور آیات شیطانی برای دست اندرکاران این نمایشگاه آن قدر مهم هست که نسبت به این گونه اعتراضات بی توجه باشند.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در بیانیه ای ضمن اعتراض شدید نسبت به این اقدام ضد­فرهنگی عنوان کرد که «علیرغم آمادگی های قبلی و صرف هزینه های فراوان از حضور در نمایشگاه بین ­المللی کتاب فرانکفورت خودداری می کند». همچنین در ادامه این بیانیه آمده است:« تجلیل و تقدیس از چهره ­ای که احساسات صدها میلیون انسان را جریحه­ دار و به ارزش­ها و عناصر مورد احترام آنان بی­ حرمتی و توهین می­ کند نه ­تنها به نفع آزادی بیان نیست بلکه نوعی بازی سیاسی با ارزشهای انسانی و دینی است که به خشونت ­طلبان و گروه­های افراطی ضد اسلام بهانه خواهد داد تا از این بستر به اهداف نامشروع خود دست پیدا کنند».

تاریخ یک ارتداد!


سلمان رشدی 68 ساله پس از انتشار رمان موهن «آیات شیطانی» در سال 1367 و صدور حکم تاریخی ارتداد از جانب امام خمینی(ره) روزگار عجیبی را پشت سرگذاشته است. حکم قاطع رهبر فقید انقلاب مبنی بر ارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی باعث روی آوردن او به یک زندگی مخفی با شرایط سخت امنیتی شد.گفته می شود که در نخستین ماه های پس از انتشار آیات شیطانی و بالاگرفتن اعتراضات مسلمان به محتوای ضد دینی آن، سلمان رشدی در طول یک ماه بیش از پانزده بار محل سکونت خود را تغییر می داد و در حال حاضر هم عموما در مکان های ناشناخته و با حفاظت چندلایه پلیس روزگار می گذراند. دولت انگلستان که زمینه انتشار کتاب آیات شیطانی را فراهم کرده بود با صرف هزینه های فراوان مسئولیت حفاظت از جان او را به عهده گرفته است. هزینه هایی که برای «اسکاتلند یارد» بین یک تا 10 میلیون پوند در سال آب می خورد. این ولخرجی بی پشتوانه دولت بریتانیا، اعتراض افکار عمومی این کشور را نیز در پی داشت به گونه ای که حتی شاهزاده چارلز (ولیعهد انگلستان) یک بار اعلام کرد سلمان رشدی سرباری پرخرج برای مالیات دهندگان انگلیسی است!

اگر چه از هنگام صدور حکم تاریخی امام تاکنون دولت ها و بسیاری از نهادهای فرهنگی غربی حمایت همه جانبه ای را از نویسنده هتاک هندی تبار به عمل آوردند اما همزمان خیزش مردمی فراگیری در کشورهای مسلمان و همچنین در بین مسلمانان سایر کشورها شکل گرفت. این موج اعتراضی نشان دهنده سحر بیان و نفوذ معنوی حکم امام راحل و نمادی از کامیابی صدور انقلاب در میان ملل مسلمان بود.

سلمان رشدی؛ مهره سوخته یا برگ برنده؟


اما سئوال اینجاست که چرا سلمان رشدی همچنان برای کشورهای غربی دارای اهمیت است؟ به بیانی دیگر، چرا دولت انگلستان و سایر کشورهای اروپایی با وجود حساسیت افکار عمومی در کشورهای اسلامی حاضراند به خاطر حمایت از این نویسنده هتاک متحمل هزینه های مادی و معنوی فراوانی شوند؟

شاید بسیاری بر این اعتقاد باشند که سلمان رشدی مهره ای سوخته در فرایند تقابل تمدن غرب و جریان اسلام انقلابی است. مهره ای که با نقش آفرینی و جنجال در اواخر دهه 1980به تدریج به حاشیه رفت و لزومی ندارد که با مرور تلاش مذبوحانه او برای توهین به ساحت نورانی پیامبر اسلام و بزرگان دینی و همچنین حکم تاریخی امام، شهرت از دست رفته او را بازیابی کرد. اگر رگه های انفعالی این نگرش را کنار بگذاریم اقدامات گاه و بیگاه برخی کشورهای غربی در احیاء ادبی و اجتماعی سلمان رشدی مارا به تامل وا می دارد. انتشار دو رمان مهم رشدی در سالهای اخیر به نام های« دلقک شالیمار» در سال 2005 و «لوکا و آتش زندگی» در سال2010 با فضاسازی و تبلیغات قابل توجه رسانه های اروپایی و آمریکایی به ویژه انگلستان همراه شد. درحالی که به گفته بسیاری از منتقدان ادبی همین کشورها، این دوکتاب از لحاظ ابعاد هنری و زیبایی شناختی آثاری معمولی و دارای ایرادات فنی فراوان محسوب می شدند.

نکته قابل توجه اینجاست که سلمان رشدی در سال 2007 به پاس خدماتش به دنیای ادبیات از جانب «الیزابت دوم» ملکه انگلستان نشان شوالیه و لقب «سر» ( Sir)را دریافت کرد. لقبی که تنها به چهره های شناخته شده و دارای خدمات شایسته در عرصه های گوناگون ادبی، فرهنگی علمی و ورزشی داده می شود و پیش از این مشاهیری نظیر«آنتونی هاپکینز» و «جودی دنچ» از بازیگران سینما، «تیم برنزلی» فیزیکدان و دانشمند علوم رایانه و مخترع صفحات وب، دیوید بکهام، بابی چارلتون، پله و الکس فرگوسن در عرصه ورزش و بیل گیتس بنیان‌گذار شرکت مایکروسافت صاحب آن شده اند. این که خدمت بزرگ سلمان رشدی به پیشرفت فرهنگ جهانی چه بود که ساکنان قصر باکینگهام را برای اعطای چنین نشانی مجاب کرده جای سئوال دارد

این بار نیز نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان یکی از مهم ترین و شاید بزرگترین رویدادهای جهانی حوزه کتاب و صنعت نشر و چاپ از میان صدها نویسنده شناخته شده و پرطرفدار و آثار منتشر شده در قالب های گوناگون، انگشت بر نام نویسنده هتاک ساکن ناکجاآباد گذاشته است. این انتخاب نه اتفاقی است و نه صرفا بر اساس ویژگی های ادبی اثر جدید سلمان رشدی رخ داده است. دولت های غربی همچنان در تلاش اند تا این جریان ضد دینی را که هرازگاهی با جنجال سازی و اقدامات مذبوحانه احساسات دینی مسلمانان را جریحه دار می کند زنده نگه دارد. آنها از این طریق هم جو و میزان واکنش افکار عمومی کشورهای اسلامی را می سنجند و هم در درازمدت و در صورت نبود نیروی واکنشی موثر، خطوط قرمز جوامع را نارنجی کرده و سپس بی رنگ و لعاب می سازند. این تلنگر گاه با چاپ کاریکاتورهای موهن و گاه با قیل و قال دجال های قرآن سوز و یا اکران فیلم های حساسیت برانگیز دینی بروز می کند.

خصومت ادامه دارد


سلمان رشدی نمونه روشن تداوم تقابل فکری دنیای غرب با جهان اسلام است. تقابلی که بر مبنای نفوذ فرهنگی پایه ریزی شده و دقت و تدبیر نخبگان فرهنگی و سیاستگزاران کشورهای اسلامی را طلب می کند. تعامل فرهنگی با جهان خارج اگرچه امری پذیرفتنی و در بسیاری موارد بستری برای صدور آموزه های دینی و انقلابی است اما نیاز به رویکردی منطقی و هوشیارانه دارد. خوشبینی مفرط به جریانات فرهنگی غربی و بی توجهی به زنهار دلسوزان به بهانه داد و ستد فرهنگی، در دراز مدت نتیجه ای جز غلبه نگرش تساهلی غرب نسبت به هنجار شکنانی نظیر سلمان رشدی ندارد. وقتی رییس یک نمایشگاه بزرگ کتاب در قلب اروپا با جرات و قاطعیت سخنرانی سلمان رشدی را مایه افتخار و و امتیازی برای این رویداد فرهنگی می داند دیگر نمی توان نگاهی خوش بینانه به موضوع داشت. احیای نام و اندیشه سلمان رشدی نشان می دهد که او فراتر ازیک نام و شخص، نماینده یک جریان برنامه ریزی شده و دارای هدف است. جریانی که هر لحظه به شکلی بت عیار خویش را بزک کرده و بر صدر اخبار می نشاند. بتی که این بار در قالب رمان««2 سال، 8 ماه و 28 شب» نویسنده هتاک رخ نمایان کرده است. اقدام تحسین برانگیز و به موقع وزارت ارشاد در عدم حضور در این نمایشگاه، واکنش حداقلی مورد انتظار نسبت به این جریان بود.گام نخستی که می بایست با اقدامات فرهنگی ایجابی و تهاجمی بعدی نیز همراه شود تا طراحی های خصمانه جبهه فرهنگی استکبار را نقش بر آب کند.

مرتضی حسینی
کد مطلب : ۴۹۰۲۴۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما