به گزارش
اسلام تایمز به نقل از پایگاه خبری تحلیلی البدیع، ائتلاف سعودی صهیونیستی در راستای تقویت جبهه خود به دنبال بسیج کردن تعداد دیگری از کشورهای عربی بر ضد جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقهای این کشور است. واضح است که عربستان سعودی سعی دارد در این رابطه نقش پدر کشورهای سنی را ایفا کرده و به تمامی درگیریهای منطقهای صبغهای دینی بدهد تا به این ترتیب بتواند افکار نخبگان سیاسی و عامه مردم را بر ضد ایران شیعی تحریک کند. رژیم صهیونیستی نیز در پس پرده مأموریت حمایتهای لجستیک و نظامی از عربستان سعودی را ایفا میکنند. رژیم اشغالگر صهیونیستی و عربستان سعودی از متحدان راهبردی آمریکا در غرب آسیا به شمار میروند، عربستان سعودی همواره متحد نفتی واشنگتن بوده و رژیم صهیونیستی نیز در چارچوب سیاستهای مسیحیت صهیونیسم به عنوان بازوی نظامی آمریکا در منطقه به شمار میرود. بهاینترتیب در گذشته این احتمال وجود داشت که در پس پرده مناسبات دوستانه نزدیکی بین این دو طرف در تمامی سطوح و ابعاد شامل رویکردهای سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی و نظامی و اطلاعاتی در جریان باشد. اما در ماههای اخیر و پس از اسنادی که سایت ویکیلیکس منتشر کرد و دیدارهای دیپلماتیک متقابل بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در چارچوب برپایی اتاق فکر و همچنین اظهارات مطرح شده از سوی مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه عربستان سعودی متحد مهم اسرائیل است، این موضوع به صورت رسمی مطرح شده است. سؤالی که باقی میماند این است که عوامل واقعی در ورای علنی شدن مناسبات بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی چیست ؟ و این عوامل چه تأثیراتی بر روند مناسبات منطقه خواهد داشت؟
دشمنی با ایران نقطه مشترک مناسبات عربستان و رژیم اشغالگر قدسانتشار مقاله ترکی الفیصل مدیر سابق سرویسهای جاسوسی عربستان سعودی و اعلام وزیر سعودی در مورد آمادگی کشورش جهت فروش نفت به اسرائیل یا گزارشهای متعدد مطرح شده در زمینه موافقت عربستان سعودی با پرواز جنگندههای صهیونیستی جهت حمله احتمالی به ایران از خاک این کشور بعلاوه همکاریهای دوجانبه موجود در زمینه سامانه دفاع موشکی مربوط به گنبد آهنین، همگی شاخصهایی است که نشان دهنده استحکام مناسبات بین دو طرف بوده و تاکیدی دوجانبه در تقویت منافع مشترک در سالهای اخیر را موجب شده است. به همین لحاظ ملاحظه میشود که اخیراً نشست مراکز فکری شورای مناسبات خارجی آمریکا با مسئولان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در زمینه مذاکرات هستهای انجام میشود. این در حالی است که دو طرف مدعی هستند که ایران تهدیدی مشترک بر ضد آنها به شمار میرود.
همچنین اظهارات عجیب مطرح شده از سوی دوری گولد مدیرکل وزارت خارجه اسرائیل در مورد ائتلاف بین رژیم صهیونیستی و عربستان همگی دلایلی جدید مبنی بر همبستگی و استحکام این ائتلافی و عمق دوستی بین این دو رژیم است. به این ترتیب باید عوامل مناسبات دوستانه بین ریاض و تل آویو و و رسیدن آن به این عمق و سطح عالی مورد بررسی قرار گیرد. پاسخ به این سوال در مرحله کنونی مرتبط با توافق هستهای بین ایران و شش کشور صنعتی در وین است. این دو رژیم از گذشتههای طولانی تلاش زیادی را برای مانعتراشی در روند مذاکرات آغاز کرده بودند. آنها پس از امضای توافق هستهای در وین نیز خشم و نارضایتی خود را از تحولات وین نشان دادند. به عنوان مثال روزنامه الشرقالاوسط در مقالهای نوشت که توافق هستهای ایران باب شرارت در خاورمیانه را باز میکند. این روزنامه فرامنطقهای در مقاله خود با انتقاد از این توافقنامه تأکید کرد که این انتقاد موضع آل سعود در رابطه با توافق هستهای بود و باید گفت که توافق هستهای بین ایران و کشورهای 1+5 نمیتواند تمامی مطالبات و آرمانهای اسرائیل و عربستان سعودی را محقق کند، چرا که این دو طرف دستیابی ایران به هر سطحی از توان هستهای را مردود میدانند، علاوه بر اینکه رفع تحریمها از این کشور را رد میکنند.
به علت همین مطالب سخیف است که میبینیم تلاشهای آمریکا و اظهارات مقامات این کشور در رسیدن به توافق هستهای خود و تحویل سامانه نظارتی طولانیمدت نظارت بر برنامه هستهای ایران نیز به هیچ وجه این دو را قانع نمیکند. این اوضاع بعد از اعلام نتایج مذاکرات هستهای با وجود امتیازاتی که ایران در این زمینه داده و تا حدی توان هسته ای این کشور را محدود کرده، ادامه پیدا میکند، چرا که به اعتقاد این دو طرف مذاکرات مذکور موفق نشده برنامه هستهای ایران را متوقف کرده یا به آن پایان دهد. به این ترتیب است که میبینیم ایران همچنان به عنوان رقیب اصلی عربستان سعودی و بزرگترین دشمن رژیم صهیونیستی در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هستهای قرار دارد و مهمتر از همه اینکه ایران بیش از پیش میتواند نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و کشورهای دیگر را به سمت محور مقاومت منطقهای سوق دهد.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی نیز خطرات عمده ای از توافق هستهای احساس میکند، چرا که پیش از این مطالب زیادی در مورد روند استراتژی نظامی خود بر ضد ایران مطرح کرده و در حال حاضر در برابر تهدیداتی قرار دارد که قدرت جبهه مقاومت به ویژه حزبالله لبنان را افزایش داده است. مهمتر از هسته ای شدن ایران از دیدگاه تل آویو افزایش توان منطقهای جمهوری اسلامی ایران است که وحشت گسترده ای را در میان سرکردگان رژیم سعودی و صهیونیستی به دنبال داشته است.
ائتلاف برای تغییر موازنه منطقهایبا توجه به اوضاع جدید حاکم در منطقه میبینیم که سرکردگان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به دنبال راه حلی هستند تا قادر به مقابله با ایران باشند. بهترین راهحل برای آنها تقویت ائتلافشان با آمریکا و تکیه به این کشور به ویژه در ابعاد امنیتی است. اما مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و عربستان سعودی و اسرائیل اختلافات و ناراحتیهایی از آمریکاییها دارند که باعث شده مناسبات بین آنها در حالتی از رکود نسبی قرار بگیرد. اما نکتهای که از اختلافات در زمینه شهرک سازی صهیونیستی و توسعه انقلابهای بیداری اسلامی در منطقه مهمتر است ، این است که سران عربستان و رژیم صهیونیستی نمیدانند که آمریکا دیگر قادر به انجام هر اقدامی نیست و قدرت سیاسی و نظامی لازم برای حضور در منطقه غرب آسیا را ندارد، حتی به نظر میرسد این کشور در نتیجه درگیریهای مستمر در این منطقه دچار فرسایش استراتژیک شده است.
واقعیت این است که براساس استراتژی جدید آمریکا در منطقه، متحدان آمریکا دیگر نباید مانند گذشته از این کشور انتظار داشته باشند در منطقه حضور نظامی پیدا کند. آنها باید سطح توقعات خود را در این زمینه کاهش دهند. آنها همچنین باید به دنبال تقویت توانمندی دفاعی خود بوده و بخش عمدهای از این مسئولیت را خودشان به عهده بگیرند. همچنین افول قدرت آمریکا برای عربستان و اسرائیل که موجودیت و بقای خود را مرتبط با آمریکا میدانند، بسیار نگرانکننده است. به ویژه در شرایطی که آنها احساس میکنند ایران بر منطقه مسلط شده و حاکمیت خود را بر چهار مورد از پایتخت های کشورهای عربی مستحکم کرده است.
به این ترتیب عربستان و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتند مناسبات فیمابین را تقویت کنند. آنها تلاش کردند منافع مشترک خود را برای مقابله با تهدیدات و خطراتی که در برابرشان وجود دارد، تقویت نمایند. عربستان سعودی در شرایط کنونی تمامی امکانات و تلاشهای خود را برای تشکیل جبههای سنی در برابر ایران به کار گرفته، جبهه ای که قرار است سایر بازیگران منطقهای نظیر ترکیه و اردن و مصر و حتی حماس در آن ایفای نقش کنند تا بتوانند با قدرتی بیش از گذشته در برابر ایران حاضر شوند. ریاض در همین راستا دست دوستی به سمت رژیم صهیونیستی دراز کرده تا این جبهه را تقویت کند.
در همین راستا میبینیم که تلآویو همواره به دنبال ترویج این موضوع است که اعراب دیگر اسرائیل را دشمن اصلی خود نمیدانند، بلکه ایران را به عنوان بزرگترین دشمن خود میشناسند. نکتهای که از تشکیل این جبهه مهمتر است ، ایجاد این رویکرد در تفکرات عربستان و اسرائیل است که در آن متحدان منطقهای آمریکا در منطقه و دشمنان اصلی جمهوری اسلامی ایران، باید به دنبال مناسبات دوستانه بین خود باشند. به این ترتیب همان طور که مصر به دشمنی خود با رژیم صهیونیستی در چارچوب معاهده کمپ دیوید پایان داد، عربستان سعودی نیز در این مسیر گام بر خواهد داشت.
از همین منظر ملاحظه میشود که ملک سلمان پادشاه عربستان و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان عوامل اصلی جنگافروزی در منطقه بیش از پیش عزم خود را برای همگرایی با یکدیگر بر ضد دشمن مشترک یعنی ایران اعلام میکنند. به عبارت دیگر منافع مشترک این دو رژیم ایجاد میکند که مناسبات بین سرویسهای امنیتی خود را تسهیل کرده و در مذاکرات خود به شکل علنی در مورد مواضع ضد ایرانی صحبت کنند.
ائتلاف عربستان و رژیم صهیونیستی در راستای منافع آمریکا است، اما این کشور دیگر مانند گذشته به صورت مستقیم و کامل بر این موضوع جهت مهار ایران تاکید ندارد، این در حالی که در گذشته یکی از بزرگترین آرزوهای سیاست خارجی آمریکا همین موضوع بود. از دیدگاه آمریکا چیزی که بیش از توافق هستهای باعث تعجب و غافلگیری منطقه شده است، ایجاد مناسبات دوستانه بین اسرائیل و کشورهای عربی است و چیزی بیش از این تعجب همگانی را ایجاد نکرده است.
تأثیر ائتلاف سعودی صهیونیستی بر صفبندیهای منطقهایشکی نیست که ائتلاف اسرائیل و عربستان بر ضد جمهوری اسلامی جهت محدود کردن توانمندیهای منطقه ای این کشور تأثیرات عمدهای بر شاخصهای میدانی در سطح منطقه خواهد داشت. مهمترین تأثیری که این ائتلاف میتواند ایجاد کند ، تقویت تفاوتهای بین اصطلاح مقاومت و سازشکاری در منطقه است. شاید این تفاوت این دو اصطلاح در گذشته تنها منحصر به ایران و جنبشهای آزادیبخش متأثر از انقلاب اسلامی بود. کشورهای محافظهکار عربی در گذشته تصور میکردند که به دنبال راه حلی برای بحران فلسطین از طریق راهکار ویژه آن یعنی مذاکرات با دشمن صهیونیستی هستند ، اما الان پوششها از این موضوع کنار رفت و اعراب دیگر نمیتوانند خود را مخفی کنند، چرا که مناسبات محرمانه بین عربستان و اسرائیل و ائتلاف ژئو پلتیک آنها بر ضد جمهوری اسلامی ایران علنی شده و تفاوتهای موجود بین اصطلاحات مقاومت و سازشکاری به رویکردی فراگیر تبدیل شده و به عنوان دو الگوی اساسی در مناسبات منطقه ای باعث شفاف تر شدن مواضع سیاست خارجی کشورهای دیگر شده است. ائتلاف شیطانی بین عربستان و رژیم اسرائیل امروز باعث تغییر شاخصهای جغرافیای سیاسی منطقه شده و فراکسیونها و صفبندیهای جدید را براساس مبنای (دشمن دشمن من دوست من است ) ایجاد کرده است.
در سطح میدانی نیز تشکیل این اعتراف احتمالاً به بسیج مجموعهای از کشورهای عربی بر ضد جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن در منطقه منجر شود. مشخص است عربستان سعودی با اعتباری که برای خود در پدری کشورهای اهل تسنن قائل است، سعی خواهد کرد صبغه ای دینی به تمامی درگیریهای منطقهای داده و به این ترتیب نخبگان سیاسی و افکار عمومی را بر ضد ایران شیعی بسیج کند. رژیم صهیونیستی نیز در پس پرده، مأموریت حمایتهای لجستیکی و نظامی از عربستان را برعهده خواهد داشت. این اوضاع امروز در عرصه یمن قابل مشاهده است. نتیجه مستقیم این اوضاع افزایش کمک های تسلیحاتی و تعمیق درگیریهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای منطقه و دامنهدار شدن است خشونت در تمامی بخشهای منطقه است. برخی رویکردهای فکری اهل تسنن نیز طبعا آمادگی لازم برای هدف قرار دادن شیعیان به جای رژیم صهیونیستی را دارند.
موضوع مهم و قابل پیش بینی در مناسبات آینده منطقهای در سایه ارتباط سعودی صهیونیستی، به فراموشی سپردن آرمان فلسطین است. طبعاً رژیم صهیونیستی با خونسردی سعی خواهد کرد سه سناریوی زیر را دنبال کند. این سناریوها عبارتند از: ادامه درگیریها با حماس در نوار غزه و جنگ نظامی با حزبالله لبنان و ادامه روند مذاکرات دیپلماتیک با تشکیلات خودگردان فلسطین. به این ترتیب عربستان سعودی نیز در دشمنی با ایران حاضر است هر کاری را انجام دهد و تمامی هزینههای مادی و معنوی حضور در کنار رژیم صهیونیستی را تأمین نماید.
فرصتهای ائتلاف سعودی صهیونیستی برای محور مقاومتطبعاً این موضوع وجهه اسلامی عربستان را دچار خدشه می کند، اقدام عربستان سعودی در انجام مأموریتهای تخریبی و تروریستی در جهت سرکوب بیداریهای اسلامی و همچنین حمایت از تروریسم و افراطگرایی و حمایت از کانالهای جهانی افراطگرایان باعث تزلزل مشروعیت حاکمان این کشور میشود، چرا که رفتارها و دیدگاههای آنان نشان میدهد که آنها کاملاً از مبانی دینی اسلام دور هستند.
به این ترتیب ائتلافها عربستان و رژیم اسرائیل منافعی را برای جبهه مقاومت به دنبال خواهد داشت که مهمترین آنها مشخص شدن مرزهای مقاومت و سازشکاری است و به این ترتیب مقاومت گفتمان رایج در منطقه تبدیل میشود. موضوع دوم این که جریان سازشکار منطقهای اعتبار ظاهری و فریبنده اسلامی خود را از دست میدهد. ائتلاف عربستان و اسرائیل شاید بتواند اردوگاه ژئوپلتیک بر ضد جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده و درگیریهای منطقهای را تحت عناوین شیعه و سنی فعال کند، اما خیانت و فریبکاری برخی عناصر سنی و حضور آنها در کنار رژیم صهیونیستی را رسوا میکند. شاید عربستان سعودی برای تحقق اهداف و آرمانهای خود ابایی از فاش کردن ائتلاف خود با رژیم صهیونیستی برای تبدیل شدن به قدرتی در برابر نفوذ ایران در منطقه نداشته باشد، اما این جبهه خیلی زود دچار چالشهای گوناگون مشروعیتی شده و نتیجه آن تقویت جبهه مقاومت منطقهای و افزایش قدرت آن در کوتاه مدت یا بلند مدت خواهد بود.
استراتژی ایران در برابر چالش ائتلاف سعودی صهیونیستیچیزی که در رابطه با استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با چالشهای اینچنینی میتوان ذکر کرد، این است که بعد از امضای توافق هستهای حتی لحظهای از حمایت متحدان منطقهای خود از جمله مقاومت فلسطین و دولت عراق و الحشد الشعبی و دولت سوریه و حزبالله لبنان و انصار الله یمن دست برندارد. ایران باید بداند که جنگ استراتژیک کنونی در منطقه تنها با اراده مقاومت و پایمردی و صلابت آن به پایان خواهد رسید. واقعیت این است که تنش زدایی با عربستان سعودی در کوتاه مدت هیچ نتیجهای نخواهد داشت و جمهوری اسلامی ایران باید توانمندیهای خود را در مناطق بحرانی افزایش داده و جریانهای حامی خود نظیر روسیه را به مداخله در بحران سوریه و عراق و یمن قانع کند تا به این ترتیب بتواند ائتلاف سعودی- صهیونیستی را در مدت زمانی بسیار کوتاه مهار نماید.