۰
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۲
مثلث شیطانی منطقه؛

آیا غرب از اقدامات جنون آمیز آل‌سعود علیه ایران حمایت خواهد کرد؟

آیا غرب از اقدامات جنون آمیز آل‌سعود علیه ایران حمایت خواهد کرد؟
تصور این موضوع مشکل است که بگوییم اقدامات و تحرکات اخیر عربستان ناشی از استقلال این کشور از مراکز تصمیم سازی سنتی آن در غرب صورت گرفته است، اما به نظر می‌رسد انزوای ظاهری عربستان نشان دهنده مشکلات بزرگی است که روز به روز عمیق تر می‌شود، مشکلاتی که بین رژیم خون‌خوار و دیوانه آل سعود و دنیای دور و نزدیک به وجود آمده است.

برخی نسبت به ثبات این کشور نگران هستند و برخی دیگر از موجودیت این رژیم نگرانی دارند. در هر حال؛ رژیم آل سعود شبه جزیره عربستان و ملت‌های منطقه را در چالشی گرفتار کرده که نشان دهنده ورود در تنش‌هایی است که در شرایط کنونی منطقه و درگیری‌های سیاسی که لباس دین به تن کرده‌اند ، مشکل بتوان از آن خارج شد.

ابراهیم الامین سردبیر روزنامه لبنانی الاخبار در مقاله‌ای نوشت: در ریاض تعجب عمیقی نسبت به واکنش‌های مطبوعات انگلیس به وجود آمده است، درست است که فرانسه و آمریکا در این رابطه سکوت مطبوعاتی در پیش گرفتند ، اما مطالبی که در لندن منتشر می‌شود ،  نشان دهنده بیدار شدن وجدان مطبوعات این کشور نیست، چرا که آن ها همچنان نسبت به جنایت‌های کشتار مردم  در عراق و سوریه و یمن سکوت می‌کنند.

این اقدام در اصل نشان دهنده واکنش خشمگینانه‌ دولت انگلیس است که در گذشته میانجیگری اعلام ‌نشده‌ای بین امرای آل سعود و برخی شخصیت‌های محلی عربستان و پایتخت‌های منطقه‌ای را برعهده گرفته و به دنبال عدم اجرای حکم اعدام شیخ شهید نمر النمر بود. این میانجیگری اخیراً به مرزهای موفقیت کامل خود نزدیک می‌شد، چرا که دولت انگلیس از رژیم آل سعود وعده گرفته بود که اجرای حکم اعدام را به تعویق خواهد انداخت تا شاید برون‌رفتی برای این مشکل پیدا شود.برخی از میانجی ها حبس طولانی مدت شیخ شهید را راه حل مناسبی در این رابطه می‌دانستند.

با این وجود فریادهای محکومیت عملیات اعدام شیخ نمر مانند واکنش سازمان ملل متحد یا برخی پایتخت‌ها و مسئولان نشان دهنده مواضع سیاسی آنها نیست. این بدان معنا است که نمی‌توان بر روی این اظهارات جهت مهار کردن گاو وحشی سعودی حساب کرد. واقعیت این است که بخشی از این مواضع نشان دهنده نگرانی متحدان غربی از مرحله آینده منطقه است.

این نگرانی در نزد غربی‌ها وجود دارد. این همان گروهی است که در تسلیم کردن ایران ناکام مانده و امروز با مشکلات پیچیده‌ای با روسیه مواجه است. این رویکرد آن ها در جهان عربی و اسلامی دچار غربت شده و با چالش‌های اقتصادی عدیده‌ای مواجه است. به این ترتیب ریاض نباید از چارچوبی که غرب برای تأمین منافع بزرگ خود طراحی کرده ، فراتر برود. نگرانی غربی‌ها همچنین مرتبط با وحشت از افزایش خسارت‌های این اقدامات است، چرا که یقین دارد که حساب کردن بر روی آل سعود پسندیده نیست.

عملاً ما باید منتظر جاروجنجال پیش‌تر از سوی جزیره‌العرب باشیم؛ اما باید بین فریاد حاکمانی که به دنبال کمک‌های جهانی برای مقابله با سرنوشت قطعی و ناامیدکننده خود هستند و فریاد گروه‌های متضرر از سیاست‌های آل سعود که البته ممکن است خیلی هم بلند نباشد، تفاوت قائل شویم.

مراجعه به دیدگاه‌های کسانی که به ابوظبی و کویت و قطر سفر کرده‌اند و انتقادات بی‌سابقه‌ای که بر ضد سیاست‌های ریاست مطرح می‌شود، با وجود اینکه همچنان در پشت درهای بسته مطرح است، به ما نشان می‌دهد که حاکمیت ریاض کاملاً منطق را در توجیه سیاست‌های خود یا بسیج کردن متحدانش کنار گذاشته است. حتی کسانی که با اقدامات دیپلماتیک عربستان در قبال ایران موافق هستند ، این موافقت را تا حدی ادامه نمی‌دهند که باب احتمال درگیری‌های فراگیر باز شود.

آیا عربستان سعودی در تقابل خود با ایران و روسیه و متحدانش بر روی بحرین و سودان حساب کرده است؟نگاهی به تحولات کنونی منطقه و جهان کافی است تا متوجه شویم که رویکردهای هم‌گرایی بین عربستان سعودی و اسرائیل و ترکیه بیش از هر زمان دیگری افزایش پیدا کرده است. هر نوع تناقض و تمایزی در نحوه اعلام این موضوع نمی‌تواند این واقعیت را سرپوش بگذارد که این رژیم‌های استبدادی به گونه‌ای رفتار می‌کنند که خود را در برابر جنگ موجودیتی در مقابل محور به رهبری ایران می‌دانند.

جنگی که عرصه‌های آن تمامی کشورهای مشرق عربی است، البته عرصه یمن و کشورهای شبه جزیره عربستان نیز به این مساحت اضافه شده‌اند. هر اندازه که ایران به لحظه رها شدن از دست تحریم‌های ظالمانه از سوی دنیای غرب نزدیک‌تر می‌شود ، نگرانی این رژیم ها افزایش پیدا می‌کند. این تنها بدان دلیل نیست که دولت ایران در برابر فرصتی ارزشمند برای پیشرفت و شکوفایی و رسیدن به عناصر قدرت بیشتر قرار می‌گیرد ، بلکه به این علت است که به الگویی از مقاومت در برابر برنامه‌های استعماری و وابستگی به غرب تبدیل می‌شود. این در حالی است که رژیم‌های آنکارا و ریاض و تل‌آویو وابسته به همین برنامه‌های استعماری هستند.

در مرحله بعدی سؤالی که مطرح می‌شود در رابطه با میزان قدرت این رژیم ها جهت به تعطیلی کشاندن این روند و ابزارهای قابل تحقق جهت مانع‌تراشی برای درخشش خورشید موقعیت جدید ایران است. آنها اعتقاد دارند که تا زمان رسیدن به فرصت کشاندن دنیا به جنگ مستقیم و سخت بر ضد ایران باید به دنبال مقابله با این کشور در عرصه‌های مختلف منطقه‌ای باشند. این موضوع باعث اقدامات جنون‌آمیز بیشتر محور مذکور در عرصه‌های فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن شده است. همین مطلب است که باید به‌دقت و به صورت روزانه مورد بررسی قرار گیرد. به ویژه اینکه درگیری‌های کنونی در این عرصه‌ها به زمان‌های سرنوشت‌ساز و درگیری‌های بزرگ خود نزدیک شده که معمولاً پیش از تعیین تکلیف نهایی جبهه‌ها واقع می‌شود.

مشخص است که ائتلاف سه‌جانبه شیطانی به دنبال مانع‌تراشی از تعیین تکلیف نهایی این جبهه‌ها است. آنها سعی دارند تا دامنه جنگ داخلی خونین در این کشورها را طولانی‌تر کرده و عرصه‌های درگیری‌ها و عناصر آن را توسعه ‌دهند. این محور سه‌جانبه برای رسیدن به این هدف از زشت‌ترین ابزارهای تحریک مبتنی بر رویکردهای قومی، دینی، فرهنگی و اجتماعی استفاده می‌کند تا شاید در نهایت بتواند جوامع اطراف این پایتخت‌ها را دچار تجزیه کند. این همان هدف نهایی است که غرب مانعی در برابر آن نمی‌بینند و همواره خود در طول سه دهه گذشته از رسیدن به این هدف ناکام مانده است. بنابراین طبیعی است که غرب مانعی در تحقق این هدف از طریق متحدان خود نبیند.

تمامی آنچه که گفته شد ما را به یک نتیجه مشخص می‌رساند و آن این که باید منتظر اقدامات جنون‌آمیز بیشتری باشیم. هر تحول مثبتی که در این روند به وجود می‌آید باید به عنوان یک شگفتی یا اتفاق غیرمنتظره مورد بررسی قرار گیرد ، اما مقدمات پیش رو نشان می‌دهد که تحولات آینده به سمت بدتر شدن پیش می رود.
 
پایگاه خبری النشره نیز در مقاله‌ای به قلم ماهر الخطیب در رابطه با مثلث شیطانی عربستان سعودی، ترکیه و رژیم صهیونیستی نوشت: شاید ذکر این نکته همواره مفید باشد که امضای توافق هسته‌ای بین جمهوری اسلامی ایران و دولت‌های بزرگ مهم‌ترین حادثه در سطح منطقه و جهان در سال گذشته بود. چرا که این اتفاق گام اولیه در ترسیم مجدد نظام منطقه‌ای جدید مبتنی بر موازنه قدرت جدید بعد از بازگشت رسمی تهران به عرصه منطقه بود، به گونه‌ای که نقش این کشورها سوی طرف‌های تأثیرگذار بین‌المللی مورد پذیرش قرار گرفته و در عین حال خطر گروه‌های تروریستی و تکفیری افزایش پیدا کرد. البته این روال از سوی برخی جریان‌ها که خود را بازنده اصلی آن می‌بینند، با مانع تراشی‌هایی مواجه خواهد شد.

عربستان سعودی از همان ابتدا تلاش‌های گسترده‌ای برای مانع‌تراشی در روند توافق با هر هزینه‌ای را در دستور کار قرار داد. اسرائیل نیز مطالبات و سطح گفتمان خود را در برابر ایالات متحده آمریکا افزایش داد. ترکیه نیز از توافق با دولتی که رقیب اصلی این کشور در عرصه‌های عربی و اسلامی به شمار می‌رود ، خوشحال نبود؛ اما بعد از قطعی شدن موضوع توافق به نظر می‌رسد آنکارا گزینه جانشینی را پیش روی خود قرار داده و به دنبال محاصره نفوذ ایران برآمده است. این محاصره با روشی دنبال می‌شد که ترکیه در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی از طریق بالا بردن گفتمان مذهبی و هشدار نسبت به خطر صدور انقلاب به کشورهای همسایه به مقابله با آن پرداخته بود.

ناظران سیاسی اعتقاد دارند ماهیت تحولات منطقه را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن این رویکرد بررسی کرد، رویکردی که به شکل اساسی مبتنی بر درک واقعیت قدرت‌های تأثیرگذار در نظام تاریخی منطقه یعنی عربستان و ترکیه و ایران و مصر و سوریه و عراق  بعلاوه رژیم صهیونیستی است. علاوه بر اینها ماهیت مناسبات این کشورها با یکدیگر در مرحله کنونی نیز باید مورد دقت نظر قرار گیرد. تحولاتی که می‌تواند عرصه آینده منطقه را ترسیم کند ، از زمان رسیدن سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان به قدرت آغاز شده است. وی به سرعت برای حل و فصل اختلافات موجود با ترکیه گام برداشت. علت این موضوع نیز موضع‌گیری‌های ترکیه نسبت به تحولات مصر و جنبش اخوان المسلمین بود.

منابع مطلع اعلام می‌کنند که شاخص‌های کلی تحولات منطقه نشان می‌دهد سوریه و عراق در کوتاه مدت قادر به ایفای نقش قوی خارجی نخواهند بود،‌ چرا که از چند سال پیش با جنگ داخلی مواجه هستند. مصر نیز از خروج از زیر چتر عربستان سعودی ناتوان است. به ‌ویژه که اوضاع داخلی این کشور مناسب نیست. علاوه بر اینها قاهره با تهدیدات گسترده‌ای از سوی مرزهای لیبی و صحرای سینا مواجه است. به این ترتیب قوی ترین بازیگران منطقه‌ای در شرایط کنونی تهران و ریاض و آنکارا و تل آویو خواهند بود. مشخص است که عربستان و ترکیه و اسرائیل در موضع‌گیری نسبت ایران و نگرانی‌ها نسبت به نقش منطقه این کشور در آینده مواضع مشترکی دارند، به ویژه اینکه ایران موفق شده نفوذ خود را تا لبنان و سوریه و عراق و یمن گسترش داد و قدرت بازی تأثیرگذار در بحرین و کویت و عربستان سعودی را نیز در اختیار دارد.

در سایه این تحولات تلاش‌های مستمر سه طرف مذکور برای مهار نفوذ ایران شدت گرفته است ، آنها خود را نسبت به توسعه نفوذ ایران که تا چند ماه پیش به علت اختلافات در زمینه برنامه هسته‌ای از سوی بیشتر قدرت‌های جهانی تحریم بود، متضرر می دانند. آنها معتقدند که تهران بعد از کنار گذاشته شدن تحریم‌های اعمال شده می‌تواند نقش قوی‌تر و مؤثرتری داشته باشد. به این ترتیب همبستگی که از آن صحبت شد خود را به سمت ائتلافی ولو غیرمستقیم سوق می‌دهد، به گونه‌ای که آشکارا وظیفه هماهنگی بین تمامی ارکان این ائتلاف‌ را برعهده دارد، چرا که در شرایط کنونی امکان هماهنگی علنی بین عربستان سعودی و اسرائیل وجود ندارد.

منابع ناظر بر تحولات منطقه به تلاش‌های اخیر ترکیه برای از بین بردن بحران ایجاد شده با رژیم صهیونیستی از سال 2010 اشاره کرده و توضیح می‌دهد که اطلاعات موجود نشان می‌دهد که این رویکرد هزینه‌هایی نیز خواهد داشت که ممکن است در اعمال محدودیت‌های بیشتر در تحرکات جنبش حماس باشد. البته بحران همچنان در مناسبات عربستان و ترکیه در مورد پرونده مصر ادامه دارد.

ریاض از عبد الفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر حمایت می‌کند، اما آنکارا همچنان اعتقاد دارد که السیسی با کودتای نظامی بر ضد رئیس ‌جمهور منتخب مردم روی کار آمده است. در این میان اسرائیل نسبت به تحولات ایجاد شده در محیط عربی اطراف خود خرسند است، چرا که به این ترتیب دشمنی با این رژیم در افکار عمومی عربی و اسلامی به اولویت درجه دوم تبدیل شده است. این در حالی است که تا چند سال پیش به علت از بین رفتن معادله " ارتش شکست‌ناپذیر" در نتیجه جنگ لبنان 2006 و جنگ غزه 2008 و 2012 رژیم صهیونیستی در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود.


امروز نقطه اشتراک عربستان با ترکیه و اسرائیل در دشمنی با ایران و نگرانی از نقش آینده این کشور است، این در حالی است که دعوت‌های مکرر از سوی محافل ترک و صهیونیستی مبتنی بر تقویت مناسبات فیمابین با ریاض مطرح می‌شود. در همین راستا اظهارات گوناگونی از تل‌آویو در زمینه امکان تأسیس ائتلاف‌هایی با برخی کشورهای عربی برای مقابله با نگرانی‌های مشترک یعنی نفوذ تهران در منطقه خاورمیانه مطرح است. قاهره در این معادله در موقعیت خاکستری نزدیک به محور سعودی قرار دارد. این کشور البته هنوز به قدرت و موقعیت مورد نظر افکار عمومی عربی و اسلامی نظیر دوران جمال عبدالناصر بازنگشته است.  

قاهره امروز خود را در برابر رویکردها و مواضع متناقض می‌بیند. از یک سو مناسبات خوبی را با روسیه آغاز کرده و به دنبال بازگشایی کانال‌های ارتباط با دولت سوریه در راستای دشمنی با اخوان المسلمین است و از سوی دیگر نمی‌تواند از چارچوب محور سعودی در راستای دشمنی با سوریه و ایران خارج شود. قاهره در صورت پیوستن به عربستان سعودی می‌تواند خلل موجود بین آنکارا و قاهره را در چارچوب بهبود مناسبات بین ارکان یک ائتلاف جدید مبتنی بر سازش دوجانبه پر کند. البته این موضوع نیازمند بسته شدن کانال‌های ارتباطی مصر با سوریه است و ترکیه نیز باید به این ترتیب اختلافات خود را با قاهره ولو به صورت مقطعی کنار بگذارد.


ادامه اختلافات بین قاهره و آنکارا می‌تواند به نفع تهران باشد، ایران برای ایستادگی قوی‌تر در این معرکه نیازمند متحد سنی قوی است، به این ترتیب طرف مقابل در تقابل با ایران نمی‌تواند از گفتمان مذهبی استفاده کند.
کد مطلب : ۵۱۰۸۳۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما