۰
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۴۰

انقلاب و پایه‌گذاری تمدن اسلامی

انقلاب و پایه‌گذاری تمدن اسلامی
1- رهبر معظم انقلاب در دیداری به مناسبت سالروز میلاد مبارک پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «امروز نوبت دنیای اسلام است که با استفاده از دانش و ابزارهای جهانی و همچنین عقل و خردمندی و تدبر و بصیرت، در جهت برپایی تمدن اسلامی حرکت کند.»

2- به مصداق آیات و روایات قابل توجه و صریح، از جمله «و کذلک جعلناکم امه وسطا، لتکونو شهداء علی الناس و یکونو الرسول علیکم شهیدا»، برپایی تمدن اسلامی، یعنی ساختن جامعه‌ای «الگو» توسط امت اسلام که در همه فضایل و ارزش‌های انسانی و در همه ابعاد مادی و معنوی سرمشق بشریت و جوامع انسانی قرار گیرد، یکی از وظایف مهم مسلمانان است و بر این اساس هر مسلمانی وظیفه دارد در این باره چون انجام سایر احکام و دستورات الهی کوشا باشد. رهبر انقلاب نیز در آن جلسه، بر این نکته تأکید ورزیده و «رسیدن به تمدن نوین اسلامی» را وظیفه امت اسلامی می‌دانند «امروز وظیفه امت اسلامی، فقط گرامیداشت میلاد یا بعثت پیامبر اسلام نیست، بلکه دنیای اسلام باید اهتمام خود را رسیدن به تمدن نوین اسلامی قرار دهد» به دیگر سخن امروز آنچه از مسلمانان و جهان اسلام انتظار می‌رود، فراتر از حرف و تئوری و... «عمل» و «اقدام» است. آن هم عمل و اقدامی در تراز و اندازه «پایه‌ریزی» و ساختن تمدن اسلامی.

3- سخن از «تمدن اسلامی»، به هیچ وجه شعار و تشویق به دست زدن به امری ناممکن و بی‌سابقه نیست. اسلام دینی است که «فرهنگ» هم هست، یعنی دینی است که به قول هگل فقط «شهروند آسمان تربیت نمی‌کند.» دینی است آن دنیایی و این دنیایی. دینی است که راه آخرت از قلب معرکه «دنیا» می‌گذرد. دینی است که در آن هر کس «معاش» نداشته باشد، بدون هیچ تردیدی «معاد» هم ندارد. دینی است که به فرموده پیامبرش و رهبانیتش «جهاد» است و مغرضان پیام‌آور آن را «پیغمبر شمشیر» می‌نامند و... این است که می‌گوییم اسلام دینی است که «فرهنگ» هم هست، یعنی با زندگی اجتماعی، نیازها، دغدغه‌ها، آرمان‌ها و ایده‌آل‌ها و...ی انسان و جوامع انسانی سر و کار دارد و برای هر یک راه حل و توصیه و نسخه خودش را دارد. و مهمتر از این، فرهنگ اسلام از جمله فرهنگ‌هایی است که در تاریخ نشان داده از قدرت «تمدن‌سازی» هم برخوردار است. این را از آن جهت می‌گوییم که می‌دانیم همه جوامع اعم از قدیم یا جدید، شرقی یا غربی، کوچک یا بزرگ، و... فرهنگ دارند، اما همه جوامع «متمدن» نیستند. چرا؟ چون هر فرهنگی تمدن‌ساز نیست. و فرهنگ اسلام از فرهنگ‌های تمدن‌ساز است و این معنا را طی تاریخ ثابت کرده، تمدن آن، چندین قرن به عنوان «تمدن برتر» بر تارک عالم درخشیده و الگوی دیگران و مایه حسرت رقیبان شده است. و البته آنچه در تاریخ اتفاق افتاده حاصل نه اسلام تمام عیار و شکل ناب آن و دقیقاً منطبق بر سنت پیامبر(ص) و کتاب خدا و آنچه که رسول خدا(ص) برای امتش ترسیم و به آنها توصیه کرده بود (... که این خود بحثی جداگانه را می‌طلبد) تا آنجا که برخی متفکران معتقدند اگر تمدن اسلامی بر پایه اسلام ناب و آنچه پیامبر در حیات خود انجام داد و بعد از خود وصیت کرد، عمل می‌شد آن تمدن به جای 4، 5 قرن، (به ویژه از قرن 4 تا 6 هجری)، امروز هم ادامه داشت و...

اسلام، امروز هم به عنوان یک دین زنده، حیات‌بخش، قادر است باز هم تمدن‌سازی کند، باز هم مسلمانان را عزت و سروری بخشد، البته اگر خود بخواهند و در این راه «لیاقت» خود را عملاً ثابت کنند، چون می‌دانیم که تمدن به هیچ «شناسنامه» و«قومیت و ملتی» و... بدهکار نیست.

4- انقلاب اسلامی ایران، اهداف بزرگ و آرمان‌های متعالی دارد. برخلاف آنچه که برخی یا بر اثر فهم غلط یا القاء دشمن یا غرض و مرض، و... به مصداق «هر کس به قدر فهمش، فهمیده مدعا را» تصور می‌کنند، هدف انقلاب صرف سرنگون کردن رژیمی و جایگزین کردن نظامی دیگر و تغییر در فرم و صورت و نام و اسامی حاکمان بوده است، این انقلاب حرکت و تلاشی بوده و هست برای احیاء تمدن اسلامی. تلاشی که بعد از چند قرن از انحطاط و سقوط تمدن اسلامی (که بیش از هر چیز ریشه‌ها و دلایل درونی استبداد، تحجر، تجمل و ابتذال و... داشت) و بعد از تلاش‌های بی‌امان بیرون و چندین قرنه، دشمنان و رقیبان آن به ویژه «غرب» برای عقب نگاه داشتن شرق اسلامی که یا از طریق زور و استفاده از قدرت نظامی و کشورگشایی و در یک کلام «تسلیم» دیگران از جمله کشورهای اسلامی بوده است (استعمار کهن) و یا با عوض کردن تاکتیک و با حربه فرهنگ و تهاجم فرهنگی و در یک کلام «تغییر» آنها بوده است (استعمار نو) و... بالاخره بعد از نزدیک دو سده تلاش دنیای اسلام و مجاهدت پیشگامان بیداری اسلامی (چون سید جمال، عبده و سید قطب و...) و... بالاخره به نتیجه رسید و علی‌رغم همه کژفهمی‌ها و ناملایمات درونی و دشمنی‌ها و موانع بیرونی، به راه خود و به سوی هدف ادامه می‌دهد.

دشمنی‌ها و سنگ‌اندازی بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر و مانع‌تراشی‌ها و... که در عرصه‌های مختلف نظامی، سیاسی و دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و... از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از جانب نظام استکباری که خود را صاحب تمدن امروزی می‌داند، علیه این انقلاب صورت گرفته است بیش از هر چیز نشان می‌دهد که دشمنان عمق ماجرا را درک کرده‌اند، و به ویژه هدف بزرگ و خطرناک! این انقلاب را که «رهبری» آن ترسیم و مشخص کرده است و مرتب از آن حرف می‌زند و به هواداران و مؤمنان و دوستداران انقلاب یادآوری می‌کند و... دریافته و فهمیده‌اند. آنها می‌دانند که انقلاب اسلامی به دنبال پایه‌گذاری و احیاء تمدن اسلامی است. و این برخلاف نظریه‌ها و دکترین‌های «تمدن‌شناسان» و اندیشمندان غربی مثل فوکویاما و هانتینگتون است که از دهکده جهانی و نظم نوین جهانی و پایان تاریخ و... سخن می‌رانند.

چرا که این انقلاب، تمدن را «کالای وارداتی» نمی‌داند، «دکوراسیون اصلاحات» نمی‌داند، بلکه تمدن را محصول فرهنگ و مجاهدت و کار و ابتکار هر جامعه‌ای می‌داند. و در این باره تنها نسخه بازگشت به خویشتن فرهنگی و اعتقادی و تکیه دادن به گذشته- نه بازگشت به گذشته! - را به رسمیت می‌شناسد. البته بدون اینکه منکر دستاوردهای تکنیکی و فنی و قابل استفاده در تمدن کنونی باشد و این برای غرب و تمدنی که برپایه زور و زر و تزویر برپا شده است، خطرناک است و... پس به مصافش آمده‌اند و همه سرمایه و همت و انرژی خود را به کار گرفته‌اند تا انقلاب را از مسیر اصلی و منتهی به آرمان‌ها بازدارند و سیرتش را مخدوش کنند، و لو صورتش حفظ شود، آن را از «نهضت» به «نهاد» تبدیل کنند و... آنچه از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز شاهد آن هستیم، کشاکش و چالش میان انقلاب و هواداران آن و خصم و دشمنی استکبار و نظام سلطه جهانی با این انقلاب است. همه اتفاقات دیروز و امروز، از جنگ تحمیلی تا فتنه کذایی و... تا چالش هسته‌ای و... تا ظهور جرثومه‌هایی چون القاعده و باندهای جنایتکاری چون داعش و... حتی تا همین، شهادت عالم مبارز عربستانی (شیخ نمر) و... را باید در چارچوب رویارویی این دو جریان تفسیر و بررسی کرد.

واقعیت غیرقابل انکار این است که امروز انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگو برای جهان اسلام درآمده است: «امروز به برکت اسلام، ملت ایران هویت و شخصیت خود را نشان داده و کشور به پیشرفت‌های مهمی در علم و فناوری و دانش‌های نوین رسیده و جزء چند کشور برتر در این عرصه است... رسیدن به اهداف بزرگ بدون دادن هزینه امکان‌پذیر نیست.»

امروز انقلاب اسلامی، الگوی جهان اسلام است و مایه خودباوری و اعتماد به نفس آنها. باید روزی برسد که جهان اسلام هم به نوبه خود الگوی جهانیان باشد.

5- رسالتی سنگین و مسئولیتی دشوار برعهده انقلاب اسلامی و مؤمنان و هواداران راستین آن قرار دارد. به برکت فداکاری‌ها و ایثارها و شهادت‌ها، زمینه حرکت برای تحقق تمدن اسلامی فراهم است. تمدنی که برخلاف تمدن حاکم امروزی و تقریباً همه تمدن‌های عالم که پایه‌های آنها بر دوش بردگان و ضعیفان، قرار گرفته است، «به معنای تجاوز به سرزمین‌ها، پایمال کردن حقوق انسان‌ها و تحمیل کردن اخلاق و فرهنگ خود به ملت‌ها نظیر آن چیزی نیست که تمدن غربی انجام داد، بلکه به معنای هدیه کردن فضیلت الهی به بشریت و ایجاد زمینه برای تشخیص مسیر صحیح به وسیله خود انسان‌هاست.» این انقلاب برای پایه‌گذاری تمدن اسلامی الگویی دارد که اسوه انسانیت و مبعوث خداوند است. کسی که با دست خالی، در قلب صحرای خشک و بیابان‌های وحشی و مردمی ناآگاه و عاری از تمدن با سلاح «عقل و خردمندی و تدبر و بصیرت» و با عمل به اصول الهی، تاریخی، اجتماعی چون ایمان، هجرت، کار، قانون، وحدت و برادری، آزادی، عدالت و... جهاد و شهادت و... بالاخره با اعلام اصل عقلانی و منطقی و کامل کننده وصایت و اعلام جانشینی! تمدنی بزرگ و خیره کننده بر پا کرد که بی‌اغراق به معجزه می‌مانست. معجزه‌ای بزرگتر از همه آنچه پیامبران راستین الهی، تا آن زمان برای اثبات حقانیت خویش، آورده و به بشریت عرضه داشته بودند.

6- بدون هیچ تردیدی، انقلاب اسلامی به شرط عمل به سیره و سنت اسوه بزرگ و بی‌بدیل تمدن‌سازی خود- و نه عمل به الگوهای وارداتی و تقلیدی و من درآوردی و انحرافی و متحجرانه و...- می‌تواند به رسالت تاریخی و مسئولیتی که در قبال اسلام، ایران مسلمانان، بشریت و... دارد عمل کند. و باز به شرط آن که از خطرها و آفت‌هایی که پیامبر(ص) به شدت با آنها برخورد کرد، آنها را خنثی و بی‌اثر ساخت، پرهیز کند، موفق خواهد شد هدف بزرگ خود را محقق سازد. به ویژه خطر بزرگ و آفت خطرناکی که دشمنان برای رسیدن به نقشه‌های شوم خود هم درباره ایران و هم درباره جهان اسلام، سخت به آن دلبسته است و به شدت درباره آن هزینه می‌کند و برنامه‌ریزی می‌کند و توطئه می‌چیند، چرا که او خوب می‌داند، این حربه که نامش «تفرقه و درگیری‌های داخلی» است، در خیلی جاها مؤثر و به نفع او تمام شده است و باز در این باره هم او می‌داند و هم ما باید بهتر بدانیم که اسلام مذهبی است که همیشه در مصاف با دشمن بی‌نقاب و ‌رویاروی خارجی پیروز بوده است، اما همواره در خانه و از خودی و از تفرقه و بدفهمی و... شکست خورده است!

سید محمدسعید مدنی
کد مطلب : ۵۱۰۸۵۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما