۰
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۳۱

آتش‌بس در سوریه و گلایه‌های ترکیه از آمریکا

آتش‌بس در سوریه و گلایه‌های ترکیه از آمریکا
به گزارش اسلام تایمز، اعلام خبر توافق آمریکا و روسیه برای برقراری آتش بس در سوریه و به موازات آن، دستور بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای برگزاری انتخابات مجلس این کشور در فروردین ماه پیش رو، از مهم‌ترین تحولات مربتط با پرونده سوریه در روزهای اخیر است.

فارغ از این که شکل برقراری آتش بس و میزان پایبندی طرفین درگیر در جنگ چگونه باشد و حمله به مواضع گروه های تروریستی به شکل جدی و موثر ادامه پیدا کند یا نه، این توافق، یک دستاورد و یک امتیاز مثبت، برای مدیریت بحران سوریه است و دست کم به شکل مقطعی می تواند زمینه ای برای کمک به مردم سوریه را فراهم کند.

برخی از تحلیل گران سیاسی، با توجه به تجاربی که در دوره های پیشین دیده اند و با درنظرگرفتن تشتت در صف مخالفین و نیز رفتارهای آنارشیستی و غیرقابل پیش بینی گروه تروریستی - تکفیری داعش، بر این باورند که این گروه می تواند به راحتی، فوق اراده دیگر بازیگران و عوامل صحنه عمل کرده و بازی را به هم بزند. گروه دیگری نیز بر این باورند که اساسا دستیابی به توافقی برای اعلام آتش بس، قدم برداشتن در مسیر حل بحران و استقرار کامل صلح نیست و صرفا بهانه ای از سوی آمریکا و هم پیمانان او، برای دستیابی به دو هدف مهم است: 1.کشیدن ترمز روسیه و ارتش سوریه و ممانعت از تداوم حملات آنان به ویژه در جبهه ی حلب 2.تلاش برای سازماندهی مجدد مخالفین اسد و رساندن آذوقه و مهمات به آنان، برای انجام عملیات بزرگی که بتواند سناریوی فتح و پاکسازی کامل حلب را نقش بر آب کند. اما در این میان، اهمیت موضع متفقین منطقه ای آمریکا، یکی از مسائل اثرگذاری است که تحلیل دقیق زوایای آن، می تواند ما را به پاسخی برای این پرسش برساند که؛ آیا ترکیه و عربستان سعودی، در توافقی که بین آمریکا و روسیه صورت گرفته، جایگاهی برای مشارکت در تصمیم گیری و یا رایزنی داشته اند، یا این که «واشنگتن» ترجیح داده این دو عنصر منطقه ای مخالف اسد را وارد «بازی بزرگان» نکند؟

در پاسخ باید گفت: در بازی های بزرگ جهانی، عناصری که در قد وقواره ی ابرقدرت ظاهر شده و کار مدیریت کلان بازی و بازیگردانی پنهان و آشکار را انجام می دهند، علی القاعده و به شکل طبیعی، پیش و بیش از هر چیز، منافع و مصالح خود را مورد توجه قرار می دهند و اگر غیر از این می بود، دلیلی برای ورود آمریکا و روسیه به میدان سوریه وجود نداشت. به همین خاطر، نمی توان انتظار داشت که در مدیریت کلان پرونده سوریه، واشنگتن؛ در حد تصمیمات کلان، حیاتی و استراتژیک، از آنکارا و ریاض، حرف‌شنوی داشته باشد. از این منظر باید گفت: دو بازیگر مهم منطقه ای ضدّ اسد یعنی عربستان سعودی و به ویژه ترکیه، از ابزارها، زمینه ها و فرصت های مهمی برخوردارند که آمریکا نمی تواند بدون آنها بازی را پیش ببرد، اما با این حال و در هر چهارچوبی که تحلیل شود، باید این دو را در مقام قدرت های منطقه ای دید که در بهترین شرایط ممکن، می توانند در مقام اعتراض و گلایه، بر برخی از خواسته ها و مطالبات خود پافشاری کرده و یا این که در حوزه رسانه ای، تا حدودی واشنگتن را به چالش بکشند. دیدیدم که در هفته های اخیر و با افزایش تنش میان آنکارا و کردهای سوری وابسته به پ.ک.ک، رجب طیب اردوغان معمار حزب عدالت و توسعه و رئیس جمهور ترکیه خطاب به آمریکا گفت: شما باید مشخص کنید که متفق ما هستید یا حامی حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD). او بعدها، تُن صدا را یکی دو پرده بالاتر برد و مشخصا به تندی، جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا را به چالش کشیده و اعلام کرد که اظهارات او در مورد حمله ترکیه به کردهای سوریه، بی معنی و بی‌شرمانه است.

در شرایط فعلی، ترکیه در مناطق کردنشین شمال سوریه، با چالش‌ها و مشکلات بزرگی روبرو است و ماشین عظیم رسانه ای و تبلیغاتی وابسته به حکومت برآمده از حزب عدالت و توسعه، تروریست قلمداد کردن پ.ی.د و قرار دادن نام این گروه در کنار نام پ.ک.ک و داعش را به اولویت نخست خود تبدیل کرده و البته نباید از این واقعیت غافل ماند که انفجار تروریستی صورت گرفته در آنکارا و کشته شدن 28 تن از نظامیان ترکیه و خانواده های آنان در این حمله ی انتحاری، فرصت ارزشمندی در اختیار اردوغان و داوداوغلو گذاشت تا با کمک آن، پ.ک.ک و پ.ی.د را به چالش بکشند و از آمریکا بخواهند که در مواضع خود تجدیدنظر کرده و به طور رسمی اعلام کند که از این پس، از کردهای سوریه وابسته به پ.ک.ک حمایت نخواهد کرد. اما آمریکایی ها که بر روی ارض واقع، کارت بهتری غیر از ی.پ.گ (شاخه ی نظامی حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوری) در اختیار ندارند و دل خوشی از اقدامات گروه های مسلح مخالف اسد ندارند، دست کم در شرایط کنونی، نمی توانند کردها را نادیده بگیرند. از دیگر سو، ترکیه بر دو موضوع مهم اصرار می کند: نخست؛ اصرار بر کنار نهادن بشار اسد از قدرت. دوم؛ تشکیل منطقه ی حائل در کرانه ی غربی رود فرات و در حد فاصل کوبانی و عفرین با درنظر گرفتن اهمیت استراتژیک اعزاز و جرابلس. ناگفته پیداست که در شرایط کنونی، آمریکا نمی تواند این دو درخواست اردوغان را بپذیرد. دیگر بازیگران مرتبط با پرونده ی سوریه و به ویژه اروپا و ناتو، حداقل در اتمسفر فعلی به طور عاجل خواهان کنار نهادن اسد نیستند و آلترناتیوی برای او سراغ ندارند و در مورد منطقه ی حائل و منطقه ی پرواز ممنوع نیز باید گفت با وجود حمایت نرم آنگلا مرکل از این طرح ها، به دلیل واقعیت عینی و ملموسی به نام قدرت نمایی های روسیه و بازیگران دیگر همسو با مسکو، دلیلی برای پافشاری بر مطالبات آنکارا وجود ندارد.

در آخر باید گفت: آمریکا در سناریوی آتش بس و تلاش برای تغییر معادلات فعلی سوریه، بر اساس دو اصل عملگرایی و واقع بینی عمل می کند و این شیوه از رویکرد سیاسی و عملی واشنگتن، با آن که مورد تایید اردوغان و داوداوغلو نیست، اما در عین حال، قابل تغییر نیز نیست. به احتمال قوی، واشنگتن در پشت پرده ی تلاش های دیپلماتیک و به ویژه در مکالمه ی هشتاد دقیقه ای بین اوباما و اردوغان، به دنبال این بوده که ترکیه را به بردباری و آرامش دعوت کند و بازی را بر اساس رویدادهای آتی و احتمالاتی پیش ببرد که مدیریت آنها، آسان تر و دست یافتنی تر از مطالبات بزرگ آنکارا باشد.

محمدعلی دستمالی؛
کد مطلب : ۵۲۳۲۴۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما