۰
دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۲
اروپاي واحد در شوک حوادث تروريستي بروکسل

انفجار در قلب سياسي اروپا

انفجار در قلب سياسي اروپا
صورتبندي حوادث اخير بروکسل چندان سخت به نظر نمي رسد! سبک و سياق حملات تروريستي بروکسل به مانند ده ها حمله انفجاري و انتحاري مشابه داعش و ديگر گروه هاي تکفيري در ديگر نقاط دنيا بوده است، با اين تفاوت که به واسطه رخ دادن اين حملات در قلب سياسي اروپا، اين حملات بيش از پيش مورد توجه تحليل گران قرار گرفته است. به راستي چه اتفاقي در بروکسل رخ داده است؟ شاه کليد حل معماي بروکسل دقيقا کجاست؟ چرا رسانه هاي غربي بيش از آن که به تفسير حوادث بروکسل بپردازند به توصيف آن مشغول هستند؟

اين ها سئوالاتي است که با کمي مداقه در آن ها مي توان مختصات کلي پازل هزار تکه اي که غرب در صدد تکميل آن است را دريافت. در اين خصوص نکات و ابهاماتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنارشان گذشت.

رخدادهاي اخير در بروکسل در عرض حوادث تروريستي سال گذشته در پاريس تعريف مي‌شود. منشا اين حملات تروريستي در ظاهر يکسان بوده و ناشي از فعاليت گروه هاي تکفيري در داخل خاک اروپا بوده است. حتي شکل و نوع انجام عمليات تروريستي بروکسل و چند مرحله اي بودن آن ها نشان از تبعيت تروريست ها از همان فرمول اجرا شده در جريان حملات تروريستي پاريس دارد، اما انطباق حملات تروريستي بروکسل و پاريس (اقدامي که اين روزها رسانه هاي غربي صورت مي دهند) تنها مربوط به صورتبندي ماجراست نه رمزگشايي از چرايي آن! به عبارت بهتر، رسانه ها و سياستمداران غربي اين روزها به جاي تمرکز بر محتوا و ماهيت حملات تروريستي بروکسل، روي به جنبه توصيفي آن آورده اند."تحليل و رمزگشايي از حملات بروکسل" خط قرمزي است که دستگاههاي امنيتي غرب بار ديگر آن را در قبال رخدادهاي اخير در نظر گرفته و مانع از عبور رسانه هاي خود از اين خط قرمز مي‌شوند. در حداقلي ترين و خوشبينانه ترين نگاه ممکن، وقوع حوادث بروکسل معلول قصور و بي تفاوتي دستگاه هاي امنيتي غرب نسبت به "تروريست هاي نشانه دار" بوده است. اين روزها مناسبات امنيتي اروپا تحت تاثير حوادث تروريستي بروکسل و ديگر حوادث مشابه در طول دو سال اخير دستخوش تحولاتي اساسي گرديده است. "امنيت" به عنوان حداقلي ترين نيازي که شهروندان اروپايي آن را در زندگي روزمره فردي و اجتماعي خود بايد حس کنند، اين روزها به حلقه مفقوده و معمايي تبديل شده است که کمتر کسي قدرت تجزيه و تحليل آن را دارد. در اين ميان سياست هاي امنيتي جاري و گذشته در اروپاي واحد در شکل گيري بحران امنيت در اين مجموعه دخيل بوده است.
آنچه مسلم است اين که در اين خصوص لازم است مصدريابي دقيقي نسبت به حوادث بروکسل و حوادث جاري در اروپاي واحد صورت گيرد. بي تفاوتي سرويس هاي امنيتي اروپا در قبال تقويت جريانهاي راست افراطي و فاشيسم نوين و متعاقبا حمايت اين دستگاه‌ها از جريانهاي تکفيري در منطقه و نظام
بين الملل و چراغ سبز نهادهاي امنيتي غرب براي حيات بيش از ده ساله اين جريانهاي افراطي در داخل خاک اروپا و در نهايت حمايت هاي تسليحاتي کلان کشورهايي مانند فرانسه، انگليس و آلمان از رژيم هاي ديکتاتوري عربي در منطقه، نتيجه اي جز تقويت دو جريان تکفيري و راست افراطي در غرب نداشته است. به عبارت بهتر، کليت حيات جريانهاي تکفيري و تروريستي در داخل خاک اروپا خود موضوعي است که نياز به کنکاش و تحقيق دقيق دارد.

هم اکنون اروپاي واحد با ساختار امنيتي ناهمگوني مواجه است که خود در ايجاد آن نقش داشته است. بديهي است در چنين شرايطي تمرکز بر چرايي و ماهيت حوادث صورت گرفته، خط قرمز امنيتي کشورهاي غربي محسوب مي شود.

چنانچه تحليل گران خبره مسائل امنيتي از جمله ادوارد اسنودن، افسر سابق آژانس امنيتي آمريکا اذعان کرده اند، حوادث تروريستي اخير در بروکسل قابل پيشگيري بود و عوامل اين حوادث مي توانستند قبل از اين که به هدف خود دست يابند از سوي دستگاه هاي امنيتي در غرب دستگير شوند. با اين حال حوادث تروريستي بروکسل نشان داد که دستگاه هاي امنيتي در غرب علاقه چنداني نسبت به مهار تروريست هاي نشانه دار و تکفيري در خاک خود ندارند! اين بي تفاوتي مي تواند ناشي از ميل ذاتي دستگاه هاي امنيتي غرب مبني بر تقويت اسلام ستيزي در اروپا باشد. اگر حوادث تروريستي در بروکسل و پاريس را در کنار رشد جريان‌هاي راست افراطي(جريان‌هاي ضد مهاجرت و ضد اسلامي ) در غرب قرار دهيم، به خوبي اين بازي پيچيده را لمس خواهيم کرد؛ بازي پيچيده اي که دستگاههاي سياسي و امنيتي غرب همچنان به هدايت و مديريت آن مشغول هستند.

فخرالدين اسدي
کد مطلب : ۵۳۱۴۲۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما