۰
چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۷

فرجام نگاه به بیرون در تحولات سیاسی معاصر، درسها و عبرتها

فرجام نگاه به بیرون در تحولات سیاسی معاصر، درسها و عبرتها
در اواخر دوره قاجاریه به دلیل ستم ناشی از نظام حاکم و نفوذ برخی کشورهای غربی، نهضت عدالتخانه به رهبری علمای شیعه در تهران و دیگر نقاط ایران شکل گرفت.

بررسی تحولات سیاسی در تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که هرگاه ایرانیان برای حل مشکلات خود نگاه به بیرون داشتند و به کشورها ودولت‌های خارجی به‌ویژه قدرت‌های بزرگ استکباری و استعماری تکیه کردند، نه‌تنها مشکل آن‌ها حل نشد بلکه همواره مشکلی بر مشکلاتشان افزوده شد؛ بالعکس هر زمان به نیروها و توان داخلی تکیه کردند توانستند مشکلات خود را حل کنند.

نگاه به بیرون در جنگ‌های ایران و روس


یکی از موارد نگاه به بیرون در جنگ‌های ایران و روس بود. وقتی روس‌ها در سال 1218 ق. به ایران حمله کردند، حکومت وقت قاجار دو بار با انعقاد قرارداد با انگلیسی‌ها سعی کرد با کمک مالی و نظامی آن‌ها، در مقابل روس‌ها از خود دفاع کند، اما در هر دو مرتبه انگلیسی‌ها خیانت کردند و کمک لازم را به ایران نکردند. حتی در زمان آتش‌بس در همین جنگ‌ها، وزیر خارجه ایران میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی با همراهی سرگوراوزلی انگلیسی به مذاکره با روس‌ها رفت و نتیجه آن قراردادهای خیانت‌بار ترکمانچای و گلستان شد. در همین جنگ‌ها هنگامی که مردم با فتوای علما به صحنه میدان جنگ رفتند، ظرف چند هفته روس‌ها را از کشور بیرون کردند، هرچند ضعف فرماندهی و خیانت کشورهای فرانسه و انگلیس و عوامل دیگر موجب شکست ایران شد.1

نگاه به بیرون در نهضت عدالتخانه و انحراف آن به مشروطه غربی


در اواخر دوره قاجاریه به دلیل ستم ناشی از نظام حاکم و نفوذ برخی کشورهای غربی، نهضت عدالتخانه به رهبری علمای شیعه در تهران و دیگر نقاط ایران شکل گرفت. این نهضت به تعبیر کسروی رنگ و بوی مذهبی و بومی و شریعت‌طلبانه داشت. در تلگرافی که متحصنین حرم حضرت معصومه(س) در مهاجرت کبری به دربار فرستادند، اذعان کردند که به دنبال اجرای احکام اسلامی و تدبیر امور دولتی بر اساس قوانین شرع مقدس و کوتاه‌کردن دست بیگانگان و فرنگی‌مآبان2 از امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشور هستند. در همین ایام برخی از افراد ساده‌دل و ناآگاه به تحریک روشنفکران غربزده و عوامل انگلیس، به خیال پشتیبانی انگلیسی‌ها، تحصنی را درحمایت از مهاجرت کبری در سفارت انگلستان شکل دادند:

مع‌الاسف درست هم‌زمان با مهاجرت علما به قم، با کارگردانی اعضای سفارت انگلیس (مستر چرچیل و مستر گرانت داف) ... طرح کشاندن آزادی‌خواهان استبدادگزیده وعدالت‌خواه اما ساده‌دل و غافل (و بعضا نیز اراذل و اوباش و عناصر شکم‌باره) به سفارت انگلیس در تهران ریخته شد.3

جالب این است که مقامات انگلیسی در برخوردهای حضوری ومراسلات رسمی دیپلماتیکشان با دولت ایران و روس تزاری، همه جا به «سیاست بی‌طرفی»! تظاهر می‌کردند، اما در عمل، عمال سفارت انگلیس در ایران، چه در داخل سفارت و چه در خارج آن، همگی برای فریب آزادیخواهان و ایجاد انحراف در خط اصیل اسلامی‌ـ‌مردمی قیام و کشاندن آن به خطوط بدلی استعماری و غیراسلامی (اما مردمی‌نمایانه) بسیج شده بودند و به طور هماهنگ (آن هم نه‌چندان پنهان!) فعالیت می‌کردند.4 سخن مخبرالسلطنه از درباریان حاضر در جریان نهضت عدالتخانه مؤید این مطلب است. وی درباره موضع انگلیسی‌ها راجع به تحصن مردم در سفارت می‌نویسد:

سفیر انگلیس در مقابل درخواست عده‌ای از مردم که خواهان تحصن بودند در ظاهر اظهار عدم موافقت کرده، باطنا مساعدت داشت.5

مؤید دیگر، مطلبی است که در کتاب‌های تاریخی درباره مستر چرچیل ـ‌دبیر کهنه‌کار امور شرقی سفارت انگلیس‌ـ‌ آمده است که وی که با زبان و خط فارسی به خوبی آشنا بود هنگام مهاجرت علمای تهران به قم، به عنوان آخوند طالقانی به قم رفته بود.6

تبدیل عدالتخانه بومی و مذهبی به مشروطه سکولار غربی


نخستین نتیجه تحصن در سفارت انگلیس، تبدیل خواسته بومی و دینی مردم یعنی تأسیس عدالتخانه به مشروطه غربی بود. بر اساس اسناد تاریخی در طول نهضت عدالتخانه، بحث مشروطیت به عنوان خواسته مردم ایران نخستین بار در تجمعات مردم در محوطه سفارت انگلیس مطرح شد. شیخ ضیاء‌الدین دری، مدرّس فلسفه و مدیر یکی از مدارس تهران، که ناظر حوادث صدر مشروطه بوده است، با اشاره به تحصن سفارت انگلیس می‌نویسد: تا زمان تحصن مزبور، سخن از مشروطه در میان نبود و این کلمه را کسی نمی‌دانست! فقط مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القا کردند!

وی در تفصیل این مطلب به حضور کالسکه خانم شارژدافر به درب سفارت اشاره می‌کند که از تعدادی از حضار سؤال کرده بود: شما برای چه به این‌جا آمده‌اید؟ یک نفر روضه‌خوان گفته بود:‌ ما آمده‌ایم این‌جا یک مجلس عدالت می‌خواهیم. خانم گفته بود: نمی‌دانم مجلس عدالت چیست؟ روضه‌خوان گفت: یک مجلسی که دانشمندان، ریش‌سفیدانمان بنشینند نگذارند حکام و سلاطین به ما ظلم کنند. خانم گفت: پس شما یقین مشروطه می‌خواهید. به تعبیر دری، این اولین بار بود که لفظ مشروطه از دهان خانم انگلیسی شنیده شد. دری می‌نویسد: طولی نکشید که یکی فریاد می‌کرد ما مشربه می‌خواهیم،‌ یکی فریاد می‌کرد ما شرطه می‌خواهیم و آن فرد هم فریاد می‌زد: بگویید آن‌چه را خانم گفت؛ مشروطه می‌خواهیم.7

یحیی دولت‌آبادی نیز در تأیید این نکته که در محوطه سفارت، انگلیسی‌ها به دنبال القای مطالب خاصی به متحصنین بودند، می‌نویسد:

این‌‌جا لازم است به یک مطلب مهم اشاره نمایم و آن نظریات سیاسی انگلیسیان است در این درجه همراهی با متحصنین و دادن دستورات خصوصی به آنها، مخصوصا در این موضوع که اختیارات شاه باید محدود گردد.8

مسیو ب. نیکیتین، از عوامل کنسولگری روسیه در شهرهای ایران، با اشاره به حضور مردم معترض ایران در باغ سفارت انگلیس می‌نویسد:

ماژور S آتاشه نظامی سفارت هم در میان پناهندگان می‌گردید و از آن‌ها می‌پرسید: آیا شما مشروطه می‌خواهید؟ چنین نیست؟ خلاصه اسم شب این‌طور بود و به زودی هواخواهان مشروطیت را به دور آن جمع کرد.9

نقشه طراحی شده مزبور چنان مزوّرانه و سریع صورت گرفت که به زودی شعار اسلامی،‌ شفاف و ریشه‌دار «عدالتخانه»، به شعار وارداتی چندپهلو و متشابه «مشروطه» تغییر نام داد. عناصر مرموز همچنین به یاری کاردار سفارت، مستر گرانت داف، در دستخط شاه محتضر مبنی بر اجازه تأسیس مجلس شورای اسلامی دست برده و درست در بحبوحه باردهی درخت نهضت عدالتخانه، زمینه را به گونه‌ای چیدند که دستخط جدیدی صادر گردید و ضمن آن، قید «اسلامی» برای همیشه در دوران مشروطه، از عنوان مجلس حذف و جای خود را به عنوان «ملی» داد.10 ناظم‌الاسلام کرمانی در این باره می‌نویسد:

مشهور شده است تلگرافی از لندن برای شارژدافر مخابره شده است،‌ قریب به این مضمون: انجام مقاصد مشروعه! متحصنین را از دولت ایران بخواهید... لذا تجار چند نفر از رؤسا را فرستادند قلهک که مزرعه و ده ییلاقی سفارتخانه است، و از آن‌جا با شارژدافر رفتند منزل صدراعظم و مذاکره کردند و قرار شد دو دستخط سابق را تغییر دهند و مضامین هر دو را در یک دستخط بنویسند و نیز در دستخط که «مجلس شورای اسلامی» نوشته‌اند باید به این عبارت «مجلس شورای ملی» تبدیل شود.11

شهید شیخ فضل‌الله نوری یکی از نخستین گام‌های انحرافی در نهضت عدالتخانه را همین مسأله دانسته و در لایحه 18 جمادی‌الثانی 1325ق. که در ایام تحصن ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم‌(ع) منتشر شد می‌نویسد:

همین که مذاکرات مجلس شروع شد و عناوین دائر به اصل مشروطیت و حدود آن در میان آمد، از اثنای نطق‌ها و لوایح و جراید، اموری به ظهور رسید که هیچ کس منتظر نبود و زایدالوصف مایه وحشت و حیرت رؤسای روحانی و ائمه جماعت و قاطبه مقدسین و متدینین شد. از آن جمله در منشور سلطانی که نوشته مجلس شورای ملی اسلامی دادیم، لفظ اسلامی گم شد و رفت که این فقره سند صحیح دارد، عندالحاجه مذکور و مشهود می‌شود.12

انتخاب فرنگی‌مآبان برای تدوین قانون


پیامد دیگر به دنبال انحراف نهضت از مسیر اصلی و نگاه بومی و دینی آن، انتخاب روشنفکران غربزده و کسانی برای تدوین پیش‌نویس قانون اساسی بود که تعلقات فرنگی‌مآبی و در مواردی ماسونی داشتند. افرادی چون سعدالدوله، تقی‌زاده، متشارالدوله و ... . اوژن اوبن، سفیر فرانسه، از سعدالدوله به عنوان شخصی «بسیار اروپازده» یاد می‌کند که خیلی خوب فرانسه صحبت می‌کرد و ... در مجلس جدید نماینده افکار رادیکال و افراطی بود.13 والتر اسمارت، از اعضای سفارت انگلیس، نیز درباره تقی‌زاده می‌نویسد: وی «نظریات مترقیانه‌ای دارد که با افکار اروپایی و عقاید سوسیالیستی، متجانس است.»14 به همین دلیل هم نظام‌نامه انتخابات و قانون اساسی مشروطه بر اساس قوانینی اروپایی نوشته شد و این تقلید ظاهری و سطحی مشکلاتی را پدید آورد. مخبرالسلطنه هدایت در این باره می‌نویسد:

متأسفانه به حکم عادت سیاسی، قانون اساسی بلژیک را مصدر قرارداده‌اند که بر اساس فرانسه بود. مردم فرانسه آتشی مزاج، همان قانون کنستیتوان را هم مجرا نکردند. کنوانسیون سابق را از ریشه برآورده، اوباش غلبه کردند وخرابی‌ها به بار آوردند و ما همان رشته را دنبال کردیم ... تندروی‌ها و بلهوسی‌ها ما را از جاده صلاح بیرون برد، به مقصد نرسیدیم.15

به همین دلیل شاهد مشکلات فراوان دینی و ... در متمم قانون اساسی دوره مشروطه هستیم که موجب اعتراض علما شده و اصلاح آن منجر به اضافه‌کردن اصل دوم متمم توسط شیخ فضل‌الله نوری مبنی بر نظارت فقها بر قوانین و مصوبات مجلس شورا شد که البته عملا این اصل مورد توجه جدی قرار نگرفت.

در همان زمان تدوین و تصویب این اصل، مخالفت‌های زیادی با این اصل و سایر اصلاحات شد. ترس مشروطه‌خواهان سکولار از این اصل تا حدی بود که وقتی مرتضی‌قلی‌خان مؤید الممالک مدیر روزنامه «صبح صادق» در تاریخ 21 ربیع‌الثانی 1325 در شماره 48 این روزنامه اقدام به انتشار این اصل نمود، به تحریک طرفداران «آزادی قلم» روزنامه فوق غارت شد و اموال آن به یغما رفت و مدیر روزنامه را با تهدید و ارعاب و با استفاده از ضعف شخصی‌اش، به نوشتن یادداشتی تحت عنوان «اعتذار» و اظهار «عدم اطلاع» از درج آن اصل در روزنامه و ساقط و باطل ساختن شماره 48 روزنامه و انتشار مجدد روزنامه با همین شماره بر خلاف محتوای قبلی، مجبور کردند.16

از جمله مخالفت‌های انجام شده با این اصل، اقدامات تقی‌زاده و برخی دیگر از نمایندگان آذربایجان نسبت به تأخیر در طرح آن در مجلس، تأکید بر لزوم قرائت مجدد در کمیسیون، اعلام عدم‌صلاحیت این طرح جهت پذیرفته‌شدن در مجلس و فشار مشروطه‌خواهان تبریز به‌ویژه انجمن ملی تبریز بر تعجیل در تصویب قانون و حتی تغییر متن پیشنهادی شیخ بود.17 لذا نمایندگان فرنگی‌مآب، به دنبال این مسأله بودند که به هر نحوی شده از این اصل رهایی یابند،‌ حال یا به نحوی آن را حذف کرده یا تغییر دهند و یا کاری کنند که اجرای آن در عمل با مشکل روبرو شود. بیان کسروی مبنی بر این‌که آزادیخواهان تبریز به دنبال تصویب قانون مشروطه اروپایی بودند، مؤیدی است بر این که برای تحقق نظر خود، مانع اجرای این اصل شوند:

«راست است که آزادیخواهان تبریز، دلیرانه «قانون مشروطه اروپایی» را می‌خواستند...»18

زیرا تحقق قانون مشروطه اروپایی با وجود اصلاحات علما ممکن نخواهد بود. عملکرد مخالفان این اصل به گونه‌ای بود که حتی سر اسپرینگ رایس، وزیر مختار انگلیس در تهران، نیز فهمیده بود که تصویب این اصل، ظاهری است و آن‌ها در عمل به آن پایبند نخواهند بود، وی می‌گوید:

«آزادیخواهان می‌دانند که دست‌کم تا چند سالی نمی‌توانند علناً خصم را مورد حمله قرار دهند؛ از این‌رو امتیازات بزرگی به روحانیون داده‌اند... بدیهی است به محض این‌که آزادیخواهان زمام امور را به دست بگیرند، این ماده کهنه‌پرستانه به طور دائم در حال تعلیق قرار خواهد گرفت.»19

وقایع سال‌های بعد نیز تصدیقی بر این نظریه بود؛ چرا که در مراحل و دوره‌های مختلف مجلس با این اصل به طور جدی برخورد نشد و عملاً ناکام ماند.

جلوگیری از نمادهای مذهبی


یکی دیگر از پیامدهای نفوذ انگلیس و عناصر آن در این نهضت، جلوگیری از هم‌زمانی افتتاح مجلس شورا با مناسبت‌های مذهبی بود. قرار بود مراسم افتتاح مجلس شورا‌ ـ‌طبق نطق رسمی مظفرالدین‌شاه‌ـ در روز نیمه شعبان یعنی روز ولادت امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف صورت گیرد، اما از سوی همان قماش افراد، سه روز به تأخیر انداخته شد تا نظام جدید، در مبدأ تکوین خویش، از هرگونه ارتباط و اتصال با مآثر دینی و شعائر مذهبی به دور باشد.20 محمد ترکمان در این باره می‌نویسد:

شیخ شهید از بدو ورود به تهران کوشید تا «حرکت» را در مجرای اسلامی‌ هدایت کند؛ اما سفارت و عواملش و آلت دستان ناآگاه تمامی کوشش خود را در شکست «شیخ شهید» و پیروزی اهداف انگلستان به کار می‌بردند. آنان حتی در بدو امر از افتتاح رسمی مجلس در نیمه شعبان زادروز حضرت حجت(عج) که خواست مرحوم شیخ و علمای متشرع و مردم مسلمان بود جلوگیری نموده و گشایش مجلس را به روز 18 شعبان موکول نمودند.21

نگاه به بیرون در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت


نهضت ملی شدن صنعت نفت نهضتی بود که با وحدت بین تمام گروه‌های سیاسی ایران و با پیشنهاد و رهبری آیت‌الله کاشانی به عنوان رهبر مذهبی و تلاش‌های مصدّق و برخی از نمایندگان مجلس و اعضای جبهه ملی به ثمر نشست و دست انگلیس را از نفت ایران کوتاه کرد. مصدّق که در اردیبهشت 1330 به نخست‌وزیری ایران رسید، کم‌و‌بیش در جهت حفظ دستاورد ملی‌شدن صنعت نفت تلاش کرد. بعد از ملی‌شدن شرکت نفت ایران و انگلیس و تأیید آن توسط مجلسین ایران، دست بریتانیا از نفت ایران کوتاه شد و این کشور که دست خود را از این خوان یغما کوتاه می‌دید، درصدد بازگرداندن این فرصت از دست رفته برآمد.

ترومن رئیس جمهور آمریکا سعی کرد در نقش میانجی بین ایران و انگلستان ظاهر شود تا موضوع بین دو طرف به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز حل و فصل شود. در این بین و از سال 1330 تا 1332 و وقوع کودتای 28 مرداد دولت آمریکا از طرفی سعی کرد خود را طرفدار ایران نشان دهد و از سوی دیگر نمی‌خواست متحد قدیمی‌ خویش یعنی انگلیس را از دست دهد. آمریکا به دنبال کاهش نفوذ سنّتی انگلیس در ایران و افزایش نفوذ خود بود. موفقیت دولت ایران در کوتاه‌کردن دست دولت انگلیس از منابع نفت ایران می‌توانست سرآغازی برای وقوع حرکت‌های استقلال‌خواهی در سراسر دنیا(استقلال نفتی و در پی آن استقلال اقتصادی سایر کشورهای نفت‌خیز) باشد و منافع آمریکا و دیگر استعمارگران در سراسر دنیا را تهدید می‌کرد.

مصدّق درصدد بود تا با کمک آمریکا به نوعی مشکلات داخلی خود را که در اثر تحریم‌های یکجانبه انگلیس به وجود آمده بود برطرف و مشکلات ناشی از به فروش نرفتن نفت ایران را حل کند. اشتباه مصدّق این بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش یافت. وی آن‌قدر خوش‌خیال و خوش‌بین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد! وی در نامه خود چنین می‌نویسد:

«ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنان‌چه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهره‌برداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهره‌برداری از آن‌ها به حل مشکلات آن کمک می‌نماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.»22

گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدّق منفی بود، وی گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود. اما مذاکره با آمریکا برای ایران سودی نداشت و این کشور درصدد براندازی نظام سیاسی منتخب مردم ایران و دولت مصدّق برآمد. کشوری که مصدّق به آن به چشم امید برای حل و فصل مشکلات داخلی می‌نگریست و از طریق آن به دنبال حل مشکلات ناشی از عدم تأمین بودجه و فروش نفت در بازارهای جهانی بود، از پرداخت وام به ایران در بسیاری از موارد طفره رفت. مصدّق بارها از آمریکا درخواست کمک کرده بود و دفاع آمریکا از ایران در مقابل انگلیس و زیاده‌خواهی‌های آن را انتظار داشت.

گفته می‌شود که آمریکا کمک‌هایی البته ناچیز به مصدّق کرد ولی نه آن‌گونه که مصدّق بتواند مشکلات داخلی خود را حل کند. آمریکا در کنار مذاکره با ایران برای حل ماجرا و به قول خود حل و فصل مسالمت‌آمیز ماجرا، البته در فکر سرنگونی حکومت مصدّق بود. با پیگیری مصدّق و بر اساس حکم دیوان بین‌المللی لاهه، یک کنسرسیوم از غول‌های نفتی برای استخراج و فروش نفت ایران تشکیل شد. این نتیجه اگرچه ظاهری خوش‌ آب و رنگ داشت، ایران را در باتلاق وابستگی کامل به غرب انداخت و متن آن به‌قدری ذلت‌بار بود که لایحه امتیاز نفت به کنسرسیوم با عنوان «قرارداد فروش نفت و گاز» به مردم و مجلس تحمیل شد. در حقیقت بعد از کودتای 28مرداد، در قالب همین قرارداد کنسرسیوم موسوم به شش خواهر نفتی(شش کمپانی آمریکایی-فرانسوی و بخصوص انگلیسی) غرب توانست تمام منافع نفت ایران را بار دیگر تصاحب کند.

بیش‌تر از همه عملکرد آمریکا بعد از کودتای 28مرداد و عقد قرارداد با ایران نشان‌دهنده اهداف آمریکا بوده است. کسب 40درصد عایدات نفتی طرف‌های قرارداد با ایران توسط شرکت‌های آمریکایی بعد از سرکوب مصدّق و سرریز کمک‌های مالی به حکومت ایران نشان‌دهنده برخورد غیرانسانی حکومت آمریکا با حکومت مصدّق و حمایت از حکومت موردنظر خود بود.23

نزدیک‌شدن و اعتماد مصدّق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شود و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدّق و کودتا علیه وی شد، به‌طوری‌که بعد از گذشت شصت سال از کودتای 28 مرداد 1332، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدّق را منتشر ساخت. در حقیقت، بزرگ‌ترین اشتباه مصدّق همانی بود که رهبر انقلاب فرمودند؛

«هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ برای این‌که بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی‌ها متوسّل شد؛ آمریکایی‌ها به جای این‌که به دکتر مصدّق که به آن‌ها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند این‌جا و کودتای 28مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.»24

ایرانی‌ها همواره از نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد سخن می‌گفته‌اند ولی در خرداد 1388 باراک‌ اوباما رئیس‌جمهور آمریکا برای اولین بار در جایگاه یک مقام رسمی از نقش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سخن گفت و به نقش این سازمان در سرنگونی دولت منتخب مردم ایران اعتراف کرد. همان‌طورکه مقام معظم رهبری فرموده‌اند، «هر وقت که آمریکایی‌ها لبخندى به روى مسؤولین جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت کردیم، دیدیم خنجرى در پشت سرشان مخفى کرده‌اند.»25

مهدی ابوطالبی


پی‌نوشت‌ها

1. غلامحسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، ص 66.

2. چنان که در متن تلگراف علمای شیراز به ولیعهد تصریح شده است. (ر.ک: محمد ناظم‌الاسلام کرمانی، ‌پیشین، ج1، ص 397 ـ 396.)

3. علی ابوالحسنی، اندیشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شیخ فضل‌الله نوری، ص 116.

4. همان، ص 117 ـ 116.

5. مخبرالسلطنه هدایت، گزارش ایران، ص 171.

6. در این رابطه ر.ک: خان ملک ساسانی، دست پنهان سیاست انگلیس در ایران، ص 80. محمود محمود،‌ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج 7، ص 40.

7. علی ابوالحسنی، اندیشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شیخ فضل الله نوری، ص 118. به نقل از محمد حسن خراسانی (ادیب هروی)، تاریخ انقلاب طوس یا پیدایش مشروطیت ایران، 137 ـ 136.

8. یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج2، ص 81

9. علی ابوالحسنی، پیشین، ص 122.

10. همان، ص 123 ـ 122.

11. محمد ناظم الاسلام کرمانی،‌ تاریخ بیداری ایرانیان، ص 562 ـ 561.

12. محمد ترکمان، رسائل، اعلامیه‌ها و ...،جلد 1، ص 262 ـ 261.

13. علی ابوالحسنی، پیشین،‌ ص 126.

14. حسن معاصر، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص 374.

15. مخبر السلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، ص 145.

16. محمد ترکمان، رسائل،‌ اعلامیه‌ها، مکتوبات، ... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج1، ص 14.

17. احمد کسروی، همان، ص313 و 318.

18. کسروی، ص 325.

19. حسن معاصر، تاریخ استقرار مشروطیت، ج 1، ص 378 و 379.

20. علی ابوالحسنی،پیشین،‌ ص 128.

21. محمد ترکمان، رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات، ... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج1، ص 13.

22. خوش بینی به آمریکا عامل زمین گیری مصدّق: /www.farsnews/423262

23. www.farsnews/59401/

24. بیانات در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در 12 آبان ماه سال 92.

25. بیانات در دیدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان سال 1388.



فصلنامه فرهنگ پویا شماره 31.
کد مطلب : ۵۳۳۱۱۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما