۰
يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۰

لبنان؛ تشدید فشارها و خطر فروپاشی

لبنان؛ تشدید فشارها و خطر فروپاشی
لبنان دیگر نمی تواند روی پای خود بایستد. این کشور غرق در مشکلات، هراسان و در هم شکسته است. کشوری که در خط مقدم قرار دارد و از شرق و شمال با داعش و از جنوب و از سمت دریا در غرب با کشوری متخاصم یعنی اسرائیل مواجه است. یک و نیم میلیون پناهجو(عمدتا سوری) در سراسر قلمرو کوچک آن پخش شده اند. اقتصاد آن در حال فروپاشی است و زیرساخت های آن رو به ویرانی هستند. داعش درست در مرز سوریه و عملا پشت در این کشور است یا حتی می توان گفت یک گام به داخل لبنان گذاشته است و در مقاطعی به درون این کشور یورش آورده و در حال تعبیه «سلول های غیرفعال» بی شماری در تمام شهرهای لبنان و سراسر مناطق روستایی آن است. حزب الله با داعش در حال جنگ است، اما غرب و عربستان سعودی ظاهرا نه داعش بلکه حزب الله را بزرگ ترین تهدیدی که متوجه منافع ژئوپلتیک خود است می بینند. ارتش لبنان اگرچه نسبتا از آموزش های خوبی برخوردار است اما تسلیحات نامناسبی دارد و کل این کشور به شکل شرم آوری دچار فساد مالی است.

این روزها در خیابان های بیروت معمولا می توان این حرف را شنید که: «فقط یک خرده دیگر، کمی فشار بیشتر لازم است تا کل کشور فروبپاشد و دود شود.»

آیا این چیزی است که غرب و متحدان منطقه ای آن به راستی خواهان آن هستند؟


این روزها مقامات عالی رتبه خارجی یکی پس از دیگری در حال دیدار از لبنان هستند: بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، جیم یونگ کیم رئیس گروه بانک جهانی و فدریکا موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا. تمام این بازدیدکنندگان خارجی همانطور که انتظار می رود به شکلی موجز «نگرانی عمیق» خود را نسبت به نزدیک بودن داعش و نیز سرنوشت یک و نیم میلیون پناهجوی سوری که اکنون در خاک لبنان به سر می برند ابراز می کنند. تمامی آنها می پذیرند که «جنگ در کشور همسایه یعنی سوریه، اثرات عمیقی بر لبنان کوچک دارد.»

اما هیچ کس به اینکه چه کسی جرقه این جنگ را زده اشاره ای نمی کند. بعلاوه اینکه کار زیادی هم صورت نمی گیرد. تنها چند وعده بسیار مشخص داده شده و به آنچه که وعده داده شد نیز عمل نمی شود.

یکی از منابع من که در نشست پشت درهای بسته بان کی مون، جیم یونگ کیم و سران ادارات سازمان ملل در بیروت حضور داشت به من گفت: «تقریبا هیچ چیز جدید، مشخص یا الهام بخشی در این نشست مورد بحث قرار نگرفت.»

جامعه به اصطلاح جهانی تمایل بسیار اندکی به نجات لبنان از بحران عمیقی که به آن مبتلاست از خود نشان می دهد. در واقع چندین کشور و سازمان مرتبا این کشور را به نقض حقوق بشر و داشتن دولتی ضعیف و ناکارآمد متهم می کنند. به نظر می رسد چیزی که بیش از همه آنها را اذیت می کند این است که به حزب الله (سازمانی که از سوی بسیاری از کشورهای غربی و متحدانشان در جهان عرب در فهرست سازمان های تروریستی گنجانده شده) اجازه مشارکت در اداره کشور داده شده است.

اما ظاهرا حزب الله تنها نیروی نظامی قادر به مبارزه ای موثر علیه داعش در شمال شرقی کشور در مرز با سوریه و مناطق دیگر است. همچنین تنها سازمانی است که تور ایمنی اجتماعی قابل اتکایی را برای صدها هزار شهروند فقیر لبنانی تامین می کند. در کشوری که صف بندی های فرقه ای آن را عمیقا دچار چندپارگی کرده، حزب الله دستش را به سوی «دیگران» دراز کرده و ائتلاف هایی را با احزاب و جنبش های مسلمان و مسیحی تشکیل داده است.

چرا بر سر حزب الله این همه جار و جنجال هیاهو برپا می شود؟ به این دلیل که این سازمان اساسا شیعه است و مسلمانان شیعه تقریبا از سوی تمام متحدان غرب در جهان عرب، دشمن قلمداد می شود و آن را هدف خود قرار داده و گاه حتی مستقیما مورد حمله قرار گرفته است.

حزب الله به عنوان دست راست ایران قلمداد می شود و ایران کشوری شیعه است که در کنار روسیه، چین و بخش عمده ای از آمریکای لاتین قاطعانه دربرابر امپریالیسم غرب ایستادگی می کند؛ کشورهایی که امپراتوری و کشورهای «کارگزار»ش از آنها چهره ای شیطانی ارائه می دهند.

حزب الله هم با ایران و هم دولت بشار اسد در سوریه اتحادی نزدیک دارد. این سازمان هر زمان که اسرائیل به لبنان حمله می کند، به مبارزه با آن برمی خیزد و از اکثر نبردهایی که وادار به جنگیدن در آنها شده نیز پیروز بیرون آمده است. این سازمان علنا با سیاست های توسعه طلبانه غرب، اسرائیل و عربستان سعودی خصومت می ورزد و رهبرانی صریح اللهجه دارد.

عده زیادی از مردم منطقه از جمله کسانی که در لبنان زندگی می کنند می پرسند خب چه؟


انجی تیبس مالک و سردبیر ارشد «صدای مخالف» است که طی چندین سال گذشته، از نزدیک رخدادهای خاورمیانه را زیرنظر داشته است. او معتقد است که مقایسه ای گذرا بین وقایع سال 2005 و امروز برای درک پیچیدگی وضعیت کنونی ضرورت دارد: «در کشوری که از زمان پایان جنگ های داخلی در سال 1990 مشکلات اساسی همچنان درحال جوشش است، زخم های قدیمی، خطاهای قدیمی، واقعی یا خیالی از یاد نرفته یا بخشوده نشده اند، موفقیت های نظامی و سیاسی حزب الله بیشتر از همه اثری ثبات بخش داشته است. در سال 2005 به دنبال انفجار بمبی که نخست وزیر پیشین رفیق حریری و 20 نفر دیگر را به قتل رساند، اسرائیل بدون ارائه کوچک ترین مدرک و شواهدی با صدای بلند اعلام کرد که سوریه عامل این کار است. به دستور آمریکا و بر اساس قطعنامه 1559 سازمان ملل که اشعار می داشت کلیه شبه نظامیان لبنانی باید خلع سلاح شوند، به ارتش سوریه که به درخواست دولت لبنان در این کشور حضور داشت دستور داده شد از آنجا خارج شود. نتیجه این طرح روشن بود. نیروهای سوری از کشور خارج شدند، مرزها کاملا آسیب پذیر گردیدند، به این ترتیب چه چیزی مانع از ورود اسرائیل به لبنان و تصرف آن می شد؟»

همچنین خانم تیبس متقاعد شده است که جامعه به اصطلاح جهانی، لبنان را با قصد و هدفی خاص بی دفاع باقی گذاشت: «امروز نیز سناریوی مرموز دیگری در حال اجراست. حزب الله سرگرم جنگ با داعش در سوریه است، ارتش لبنان هرچند آموزش های خوبی دارد اما از نظر تسلیحاتی فقیر است. معاملات تسلیحاتی لغو شده اند، سازمان ملل و صندوق جهانی پول و در واقع جامعه جهانی کشورها هیچ گونه مساعدتی نمی کنند و لبنان کوچک در زیر فشار یک میلیون و نیم پناهجوی سوری به نفس نفس افتاده است. این دقیقا فرصتی مناسب برای داعش، این ارتش نیابتی اسرائیل و غرب است که دست به کار شود و حاکمیت ملی لبنان را به مخاطره بیندازند.»

چند تن از رهبران لبنان با خشم، نسبت به این اوضاع واکنش نشان داده اند. جبرئیل باسیل وزیر امور خارجه حتی از شرکت در نشست با بان کی مون در طول دیدار دور روزه اش از بیروت و دره بقاع امتناع کرد. دیلی استار یکی از روزنامه های بزرگ لبنانی روز 26 مارس 2016 نوشت: «جبرئیل باسیل وزیر امور خارجه روز یکشنبه چند ساعت پس از ترک بیروت از سوی بان کی مون، جامعه بین المللی را به در پیش گرفتن معیاری دوگانه در ارتباط با بحران پناهجویان سوری متهم کرد. جبریئل باسیل در یک برنامه خبری تلویزیونی گفت: «آنها جنگ را به راه می اندازند و سپس از دیگران می خواهند که بر اساس پیمان های حقوق بشری میزبان آوارگان این جنگ ها باشند.»

دکتر سلیم شاهین استاد امور مالی در دانشگاه آمریکایی بیروت معمولا دست کم نسبت به کشور خودش موضعی میانه رو دارد. اما تحولات سال های اخیر خوشبینی او را نیز به تحلیل برده است. او می گوید: «هرچند که شاخص همزمانی که بانک مرکزی لبنان آن را تعیین کرده اخیرا حاکی از پویایی اندک در فعالیت های اقتصادی است، اما چندین تن از مقامات پیام های روشنی حاکی از وخامت بیشتر اوضاع ارسال کرده اند. تنش های ژئوپلتیک منطقه ای و جنگ داخلی سوریه وپیامدهای آن برای لبنان، بر بخش های گردشگری، تجارت و املاک اثر گذاشته اند. طبق اعلام اچ اس بی سی سپرده های بزرگ ترین بخش جمعیت لبنان – که معمولا سیالیت لازم را برای وام دهی دولت فراهم می کنند- با توجه به تشدید شرایط در منطقه خلیج فارس ممکن است با نرخی کندتر در آینده نزدیک رشد کند. با ورود کشور به ششمین سال رکود اقتصادی خود، اچ اس بی اس همچنان نسبت به بهبود اوضاع در کودتاه مدت بدبین است. کسری دولت در حال حاضر هر سال حدود 20 درصد افزایش می یابد و نرخ تولید سرانه ملی نزدیک به صفر است.»

نادین جورجز غلام که برای یکی از نهادهای سازمان ملل کار می کند، این اواخر گفته است که احساس استیصال و حتی نومیدی می کند: «آنچه که دقیقا در این پنج سال گذشته در لبنان اتفاق افتاده واقعا غم انگیز است. من معمولا فعالانه در اعتراضات شرکت می کردم تا صدای خشم و ناراحتی خودم را به گوش دیگران برسانم. ولی اکنون نمی دانم آیا این کار تفاوتی در اوضاع به وجود می آورد یا اصولا می تواند چیزی را تغییر دهد یا نه. دولت ذره ای کارآیی ندارد. با وجود کشمکش های منطقه ای و فشارهای موجود، لبنان دیگر نمی تواند زیر چنین فشار سهمگینی دوام بیاورد. این کشور دارد از دست می رود، دارد فرو می پاشد.»

اما هنوز وضعیت بدتر از این در راه است. اخیرا عربستان سعودی بسته کمک 4 میلیاد دلاری خود به لبنان را لغو کرد. این کمک با هدف تامین بودجه خرید گسترده تسلیحات مدرن از فرانسه صورت می گرفت که در مواردی به شدت مورد نیاز هستند. اگر غرب و عربستان در مبارزه با داعش جدی باشند، باید بدانند که این تسلیحات اهمیتی حیاتی برای لبنان دارند.

عربستان به این دلیل دست به چنین اقدامی زد که حزب الله نمایندگانی در دولت لبنان دارد، همچنین به خاطر امتناع این کشور از حمایت متحدان غرب در اتحادیه عرب (که حزب الله را یک گروه تروریستی اعلام کردند) و به این دلیل که یکی از شاهزاده های سعودی در پی قاچاق دو تن مواد مخدر از فرودگاه بین المللی رفیق حریری در حومه بیروت، همچنان در بازداشت این کشور قرار دارد.

داستان این شاهزاده سعودی به راستی تکان دهنده و منحصر به فرد است. مقامات لبنانی مقداری کوکائین در هواپیمای اختصاصی او پیدا کردند که به احتمال زیاد برای مصرف شخصی خانواده و دوستانش بوده. اما مهم تر آنکه در این هواپیما مقدار قابل ملاحظه ای ماده کاپتاگون نیز کشف شد که یک ماده مخدر تفریحی نیست و هدف از قاچاق آن نه به طور کلی استفاده در کلوب های شبانه کشورهای خلیج فارس و نه به طور خاص در عیاشخانه های خصوصی بدنام عربستان سعودی بوده است. به گفته چند تن از کارشناسان قانونی لبنان، این ماده «مخدری است که فرد را به شدت بی رحم می کند، ماده مخدری که ترس را به کلی از بین می برد. این یک «ماده مخدر رزمی» است که عمدتا به جنگجویان داعش داده می شود. احتمال دارد مقصد این ماده عراق و سلول های داعش در این کشور بوده باشد، اما به احتمال بیشتر این شاهزاده سعودی در حال انتقال این مواد برای متحدان سعودی در یمن یا به احتمال بیشتر برای هر دوی آنها بوده است.»

کاملا روشن است که لبنان از خط های ترسیم شده تجاوز کرده است. این کشور از ایفای نقش در نمایشی که غرب و شرکایش آماده کرده بودند خودداری کرد و اکنون با پرداخت بهای آن، بی رحمانه مورد مجازات قرار گرفته و حتی گفته می شود «قربانی شده است.»

تقاطع های خطرناک


بی شک این روزها برای این کشور کوچک اما پر افتخار ایام خطرناکی است. نیروهای سوری با کمک اساسی روسیه یکی پس از دیگری در حال آزاد کردن شهرهای سوریه از دست داعش و دیگر گروه های تروریستی مورد حمایت ترکیه، عربستان، قطر و دیگر متحدین غربی هستند.

شاید داعش سعی کند به درون عراق عقب نشینی کند و به دار و دسته های خود در آنجا ملحق شود. اما دولت عراق سعی دارد مانع از این کار شود و اکنون آماده جنگ نیز شده است. بعلاوه این کشور در حالی که موفقیت بزرگی را که روسیه در سوریه به دست آورده مورد مطالعه قرار می دهد، در حال گفتگو با مسکو نیز هست.

برای داعش یا النصره حرکت به سوی لبنان ضعیف و تقریبا ورشکسته می تواند منطقی ترین قدم باشد. و غرب، عربستان و دیگران به روشنی از این نکته آگاهند.

در واقع داعش همین حال نیز در این کشور حضور دارد. این گروه عملا به تمام شهرهای کوچک و بزرگ و مناطق روستایی لبنان نفوذ کرده. هر زمان که داعش احساس کند زمان مناسب فرا رسیده، می تواند حملاتی را علیه شیعیان، ارتش و دیگر اهداف انجام دهد. هم داعش و هم النصره هر دو این کار را انجام می دهند. اگر غرب و متحدینش کاری برای جلوگیری از این نقشه ها انجام ندهند، دلیل آن کاملا روشن است؛ یعنی نمی خواهند این کار را انجام دهند.

چند سناریو دراین باره که «سقوط لبنان» چگونه رخ خواهد داد وجود دارد. ساده ترین آنها این است که اسرائیل می تواند یک حمله دیگر یا حتی یک «تهاجم کوچک» را به داخل لبنان ترتیب دهد. ارتش لبنان ضعیف تر از آن است که در دفاع از کشور کاری انجام دهد. حزب الله نیروهایش را از میدان جنگ با داعش (در شمال شرق) به سمت جنوب عقب خواهد کشید. با این کار می توان آنها را حداقل چندین هفته در آنجا گرفتار کرد. و این مدت، فرصت لازم را به داعش خواهد داد تا از مرزهای لبنان عبور کند. به این ترتیب سلول های غیرفعال (ستون های پنجم) این گروه نیز بلافاصله فعال خواهند شد و این کشور ظرف چند روز می تواند دچار فروپاشی شود.

اکنون و در حالی که همچنان حداقل هنوز کمی زمان برای جلوگیری از فاجعه مطلق وجود دارد، رهبران لبنان باید بی درنگ با تهران و مسکو صحبت کنند. آنها باید علنا درخواست کمک کنند. معمولا همیشه کانال های بازی بین لبنان و ایران وجود دارد. اما روسیه به جای میزبانی از یک هیئت سیاسی که تلاش آن باید معطوف به ممانعت از فروپاشی عنقریب لبنان باشد، اکنون مجبور است سرگرم میزبانی از سعد حریری نخست وزیر سابق و رهبر جنبش آینده لبنان در دیدار اخیرش از مسکو باشد؛ مردی که آشکارا ضد حزب الله است و همچون پدر (ترور شده اش) رفیق حریری یکی از متحدان پروپاقرص عربستان سعودی و بالاتر از آن، یک شهروند عربستانی است!

توفان سیاسی و نظامی


لبنان کوچک خود را در میانه یک گردباد سیاسی و نظامی می بیند که عملا کل خاورمیانه و خلیج فارس را درگیر خود می کند.

در طول چند دهه گذشته لبنان رنج های زیادی را متحمل شده است. این بار اگر غرب و متحدانش تغییری در طرز فکر خود ندهند، ممکن است خیلی زود اصولا موجودیت این کشور از بین برود. هرچه می گذرد روشن تر می شود که لبنان برای بقا باید روابط نزدیک تری را با دولت سوریه، همچنین ایران، روسیه و چین برقرار کند.

ولی آیا جرات چنین کاری را خواهد داشت؟ در درون رهبری لبنان هیچ جبهه متحدی وجود ندارد. جناح های طرفدار غرب و طرفدار عربستان با هر گونه اتحادی با این کشورها که منافع غرب را به چالش می کشند، مخالفت خواهند کرد.

اما زمان در حال به پایان رسیدن است. همین چند روز پیش شهر سوری پالمیرا از داعش بازپس گرفته شد. اما تناقض آمیز آنکه بعلبک و بیبلوس، شهرهای تاریخی بزرگ لبنان نیز ممکن است به زودی سقوط کنند.



نوشته: آندره ولچک[1]

ترجمه: هادی سعادت

منبع : http://www.globalresearch.ca/lebanon-now-it-is-being-forced-to-collapse/5519384

[1] . Andre Vltchek آندره ولچک، فیلسوف، رمان نویس، فیلمساز و یک روزنامه نگار تحقیقی است. او درباره جنگ‌های فراوانی در ده‌ها کشور تحقیق کرده است. آخرین کتابهای او، «افشای دروغ‌های امپراطوری» و «جنگ علیه امپریالیسم غربی» است. «اقیانوسیه» و «اندونزی، مجمع‌الجزایر ترس» نیز از دیگر کتاب‌های او هستند که درباره امپریالیسم غربی و کشور اندونزی نوشته شده‌اند. ولچک همچنین برنامه‌هایی را برای شبکه تله‌سور و پرس‌تی‌وی نیز ساخته است. او هم‌اکنون و پس از سال‌ها زندگی در آمریکای لاتین،‌ در آسیا زندگی و فعالیت می‌کند.
کد مطلب : ۵۳۳۸۴۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما