پرسش:
چرا مسلمانان در جوامع اسلامی گرفتاریها و مشکلات عدیدهای دارند و بالعکس غیرمسلمانان و گنهکاران در رفاه و آسایش بسر میبرند؟
پاسخ:
در سوره اعراف آیه 96 میخوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...» (اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوي پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشائیم...)
بـا تـوجه به آیه شـریفه این سـؤال مطرح میشـود که اگر ایمـان و تقـوا مـوجب نزول انواع برکـات الهی است چرا مشاهـده میکنیم ملتهاي غیرمسلمان بیایمانی را که غرق ناز و نعمتند؟
پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن میگردد:
1ـ اینکه تصور میشود ملت هاي فاقـد ایمان و پرهیزگاري غرق در ناز و نعمتند، اشـتباه بزرگی است که از اشـتباه دیگري یعنی ثروت و رفاه را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه میگیرد.
معمولا مردم اینطور فکر میکنند که هر ملتی صـنایعش پیشـرفتهتر و ثروتش بیشتر باشد خوشـبختتر است در حالیکه اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهاي جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم میکوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسـیاري از آنها از بیچارهترین مردم روي زمین هسـتند، بگذریم از اینکه همان پیشـرفت نسبی، نتیجه بکار بستن اصولی همانند صداقت، کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیا و اسلام قرار دارد.
2ـ امـا اینکه گفته میشود چرا جوامعی که مسلمان بوده و داراي ایمـان و پرهیزگاري هسـتند عقب ماندهانـد اگر منظور از ایمان و پرهیزگاري تنها ادعاي اسـلام و ادعاي پایبنـد بودن به اصول تعلیمات انبیا بوده باشد، قبول داریم چنین افرادي عقب ماندهاند، ولی میدانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاري چیزي جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امري است که با ادعا تأمین نمیگردد. با نهایت تأسف امروز اصول تعلیمات اسـلام و پیامبران خدا در بسیاري از جوامع اسلامی متروك یا نیمه متروك مانده است و چهره این جوامع، چهره مسلمانان راستین نیست.
اسـلام دعوت به پـاکی و درسـتکاري و امـانت و تلاش و کوشـش میکنـد اما در عمل کو آن امانت و تلاش و صداقت؟ اسـلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداري میکند اما در مقام عمل کو آن علم و آگاهی سـرشار؟ اسـلام دعوت به اتحاد و فشـردگی صفوف و فداکاري میکند، آیا براستی این اصل بطور کامل در جوامع اسـلامی امروز حکم فرما است و با این حال عقب ماندهاند؟! بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزي است و ما مسلمانان در مقام عمل و رفتار چیز دیگر.
اما اگر از منظری دیگر به این موضوع نگاه کنیم. از آنجا كه خداوند اولياى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگيرد و معاقبه میکند تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن مىفرمايد: اگر پيامبر سخنى را كه ما نگفتهايم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگيريم: «لو تقوَّل علينا بعضَ الاقاويل لأخذنا منه باليمين» (حاقّه ـ 44 – 45) و همچنين اگر مؤمنين خلافى كنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنكه معاقبه مىشوند.
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مىكند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً» (كهف ـ 59) و اگر اميدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قيامت به تأخير مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پيمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم ليزدادوا اثماً» (آل عمران ـ 178) به همین جهت در برخی روایات آمده است که دنیا بهشت کافران و زندان مومنان است. (تحف العقول، ص 53)
به يك مثال توجه كنيد:
اگر قطرهاى چاى روى شيشه عينك شما بريزد، فوراً آن را پاك مىكنيد.
امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفيد شما بچكد، صبر مىكنيد تا به منزل برويد و لباس خود را عوض كنيد.
و اگر قطرهاى روى قالى زير پاى شما بچكد، آن را رها مىكنيد تا مثلًا شب عيد به قالى شويى ببريد.
خداوند نيز با هركس به گونهاى رفتار مىنمايد و براساس شفافیت يا تيرگى روحش، كيفر او را به تاخير مىاندازد.