۰
دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۰

حساسیت‌زدایی اجتماعی در عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی

حساسیت‌زدایی اجتماعی در عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی
با گذشت شش دهه از اشغال سرزمین‌های فلسطینی و پذیرش رژیم جعلی صهیونیستی در مجامع بین‌المللی، روابط اعراب و رژیم صهیونیستی روند بسیار پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است. پس از پایان جنگ‌های چهارگانه میان اعراب و رژیم صهیونیستی، فرآیند عادی‌سازی اعراب و رژیم صهیونیستی همواره مورد توجه رسانه‌ها و نخبگان منطقه غرب آسیا بوده است. آنچه در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم، نشان دادن یک فرآیند سه‌مرحله‌ای برای دست‌یابی به عادی‌سازی و رساندن روابط میان کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی به سطح راهبردی از سال 2000 به این‌سو است.

فرآیند عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و اعراب را می‌توان در قالب سه مرحله ساده‌سازی نمود. مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم پذیرش عادی‌سازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و در مرحله سوم که مهم‌ترین بخش فرآیند عادی‌سازی است، حساسیت‌زدایی اجتماعی است. مراحل اول و دوم از سال 2000 به این‌سو به دلیل به وجود آمدن منافع مشترک علیه محور مقاومت تا کنون با فراز و نشیب‌های گوناگونی تداوم داشته است. طی دو سال گذشته به نظر می‌رسد اتاق فکرهای حامی عادی‌سازی روابط، مرحله جدیدی را به‌منظور حساسیت‌زدایی میان افکار عمومی در خصوص رژیم صهیونیستی آغاز نموده‌اند. علنی کردن روابط سیاسی و امنیتی، نشست‌های علمی و فرهنگی، پذیرش تیم‌های ورزشی صهیونیستی در سرزمین‌های عربی و جایگزینی ایران به‌جای رژیم صهیونیستی به‌عنوان منبع دشمنی و تهدید، از مجموعه اقدامات جدّی طی دو سال اخیر است. در ادامه به بررسی مبسوط‌تر هر سه مرحله خواهیم پرداخت.

1- پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهانی

پیش‌مقدمه عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی، برقراری روابط امنیتی و سیاسی حول منافع مشترک است. این روابط به طور جدی از سال 2006 و جنگ 33روزه با قدرت‌گیری محور مقاومت و گروه‌هایی چون حزب‌الله و حماس آغاز شد. روابط امنیتی و سیاسی میان اعراب و رژیم صهیونیستی خصوصاً میان ریاض و تل‌آویو تقویت و وارد فازی جدی شد.

پس از آغاز حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 2006، عربستان بیانیه‌ای علیه حزب‌الله صادر نمود: «کشور عربستان همانند گذشته به‌حق ملت‌های تحت اشغال برای مقاومت اعتقاد دارد و اقدامات اشغالگران را در تغییر واقعیت‌ها نمی‌پذیرد. عربستان نگرانی خود را از حوادث دردناکی که در حال حاضر در فلسطین و لبنان می‌گذرد بیان می‌دارد و اعلام می‌کند که باید بین مقاومت مشروع و ماجراجویی‌های حساب‌نشده تفاوت قائل شد. عربستان معتقد است که در حال حاضر مسئولیت کامل این اقدامات غیرمسئولانه تنها بر عهده این عناصر است و آن‌ها باید سختی‌های پایانی بحرانی را که خود به وجود آورده‌اند تحمل کنند.» همچنین سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت سعودی‌ها، در چندین نوبت مواضعی علیه حزب‌الله اتخاذ نمود.[1] طی جنگ‌های 22، 8 و 51روزه از سوی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت غزه، ما شاهد موضع‌گیری‌های کشورهای عربی علیه حماس و مقاومت و همچنین همکاری امنیتی، نظامی و مالی با رژیم صهیونیستی بودیم.

سید حسن نصرالله در مصاحبه‌ای که اوایل سال 95 با شبکه المیادین انجام داد، در خصوص نقش کشورهای عربی در جنگ 33روزه گفت: «مقاومت از طرف اسرائیل و اعراب هدف گرفته شده و ما بعد از توکل بر خدا، با جدیت تلاش می‌کنیم هرچند وقوع جنگ را بعید می‌دانیم. ما قدرت داریم که هر نقطه‌ای در فلسطین اشغالی را هدف بگیریم.... اسرائیل از پوششی غیرعلنی برخوردار است. اسرائیل در جنگ تموز [33روزه] از پوشش عربی برخوردار بود. اسرائیلی‌ها گفتند که در جنگ تموز [33روزه] یا جنگ‌های غزه از برخی مسئولان در دولت‌های عربی درخواست‌هایی دریافت کرده‌اند مبنی بر اینکه جنگ اسرائیل متوقف نشود. اسرائیل تمایل این کشورهای عربی را می‌داند.»[2] سید حسن نصرالله پیش از این هم در مصاحبه با شبکه المیادین در سال 92 از نقش حمد بن جاسم وزیر خارجه قطر، حسنی مبارک و امیر نایف وزیر وقت سعودی‌ها در جنگ 33روزه پرده برداشته بود.[3]

پیش از این گزارش‌های متنوعی از نقش کشورهای عربی در جنگ‌های غزه به‌منظور سرکوب مقاومت افشا شده است. از مشهورترین این گزارش‌ها ترور احمد جعبری فرمانده نیروهای قسام حماس از سوی رژیم صهیونیستی با استفاده و ردیابی ساعت و خودکارهای اهدایی قطر به مقاومت در روز آغاز جنگ 8روزه است. پایگاه فرانسوی موسوم به «End Times»، در این باره اطلاعاتی به نقل از منابع اطلاعاتی فرانسه فاش کرده است. بر اساس این گزارش، در جریان سفر امیر قطر به نوار غزه پیش از جنگ 8روزه، خانه‌های شمار زیادی از رهبران حماس از طریق خبرچین‌ها و مزدورانی که همراه تیم امنیتی امیر قطر بودند، شناسایی شده بود. امیر قطر و هیئت همراهش در جریان سفر به غزه خودکار و ساعت‌هایی را به رهبران حماس هدیه کردند که حاوی دستگاه‌های ردیاب ماهواره‌ای بود که به‌طور مستقیم با رژیم صهیونیستی در ارتباط و تماس بود. ترور احمد جعبری فرمانده گردان‌های قسام، شاخه نظامی جنبش حماس، به همراه یک فرمانده دیگر و سه نفر از برادرش در حمله هوایی رژیم صهیونیستی نتیجه این کار اطلاعاتی قطر و رژیم صهیونیستی بود.[4]

پررنگ و مستحکم شدن روابط سیاسی و امنیتی اعراب و رژیم صهیونیستی طی دهه گذشته موضوعی است که اثبات آن سخت به نظر نمی‌رسد، اما آنچه باید به آن توجه کرد دامنه‌ی آن و علنی شدن آن خصوصاً از سوی رسانه و مسئولین صهیونیستی طی دو سال گذشته است. به چرایی علنی کردن این روابط در بررسی مراحل بعدی فرآیند عادی‌سازی خواهیم پرداخت.

2- پذیرش عادی‌سازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه

در مرحله دوم از فرآیند عادی‌سازی، ضمن تداوم روابط سیاسی و امنیتی، سعی می‌شود برای جامعه جهان عرب و اسلام، نزدیکی و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی به‌صورت عقلانی تبیین شود. تغییر ماهیت نزاع جهان اسلام با رژیم صهیونیستی در کنار بهره‌گیری از شرایط منطقه، دشمن‌سازی مشترک، برجام و قدرت جمهوری اسلامی را می‌توان از اصلی‌ترین مولفه‌های این مرحله دانست.

1-2- تغییر ماهیت نزاع اعراب و رژیم صهیونیستی از موضوعی مذهبی و هویتی به بشردوستانه و انسانی

به نظر اصلی‌ترین ماهیت مرحله دوم به‌منظور تبیین چرایی عادی‌سازی، تغییر ماهیت نزاع اعراب و رژیم صهیونیستی است. عادی‌سازی با بهره‌گیری از کلیدواژه انسان‌دوستانه و کم‌رنگ‌کردن هویت اصلی ماجرای فلسطین یعنی سیطره صهیونیستم بر جهان اسلام، از سوی صهیونیست‌ها به‌طور جدی دنبال می‌شود. هم‌چنین از سویی بسیاری نخبگان مسئله فلسطین را تنها یک مسئله جهان عرب معرفی می‌نمایند تا ضمن کم‌رنگ‌کردن نقش جمهوری اسلامی، فرآیند صلح را محتمل‌تر نمایند.

به‌طور نمونه می‌توان به مرکز صلح شیمون پرز[5] اشاره نمود. مرکز مطالعات صلح شیمون پرز، آن‌گونه که در وب‌سایت اصلی آن آمده است، در سال 1996 میلادی از سوی شیمون پرز (رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی طی سال‌های 2007-2014) افتتاح شده است. این مرکز هدف خود را ترویج صلح میان رژیم صهیونیستی و همسایگان آن (بالأخص بین صهیونیست‌ها و فلسطینیان) معرفی می‌نماید. این سازمان خود را غیرانتفاعی- غیرسیاسی می‌نامد و در برنامه‌ها به‌منظور رسیدن به صلح واقعی سه زمینه فعالیت را برای خود معرفی نموده است:

1. بهداشت، درمان و آموزش

2. ترویج صلح (از طریق آموزش، هنر و فن‌آوری)

3. گسترش فضای کسب‌وکار و فعالیت‌های محیط زیستی.[6]

«اوری سافر» مسئول اصلی مذاکرات میان اعراب و صهیونیست‌ها در دهه 90 میلادی و از شخصیت‌های اصلی طراحی مذاکرات «اسلو»، امروزه مسئولیت این مرکز را بر عهده دارد. به نظر می‌رسد این مجموعه چندان فعالیتِ علمی و تصمیم‌سازی نداشته و تنها به رفتارهای انسان‌دوستانه به‌منظور پذیرش رژیم صهیونیستی از سوی اعراب و تغییر ذهنیت افکار عمومی می‌پردازد.

در وب‌سایت این مجموعه اقدامات و پژوهش‌های انجام‌شده از سوی این مرکز ارائه شده است. برخی کارهای انجام شده (2016-2004) در این مجموعه عبارت‌اند از: تبریک سال نو از سوی شیمون پرز و دعوت به صلح (2015)، سخنرانی شیمون پرز در یادبود بن گوریون (2014)، مقاله طرح صلح اعراب و اسرائیل: دوره جدید اقتصاد سیاسی (2012)، ورزش به‌عنوان یک میانجی میان فرهنگی (2011)، بررسی اقدامات جهات حل‌وفصل مناقشه (2010)، استخدام کارگران فلسطینی در رژیم صهیونیستی (2010)، نقشه راه اقتصاد در چشم‌انداز رژیم صهیونیستی و فلسطین در وضعیت پایدار (2004).[7]

همان‌گونه که از مجموعه اقدامات و فعالیت‌های این مرکز به نظر می‌رسد، اقدام آکادمیک و راهبردی کلان در این مجموعه انجام نمی‌شود و بسیار در عرصه دیپلماسی عمومی فعالیت می‌نماید که اکثر اقدامات او ورزشی- فرهنگی بوده که مربوزط به سال 2005 به بعد است.

رویکرد فرهنگی رژیم صهیونیستی در منطقه فقط مختص اعراب نبوده است، بلکه اجرای مراسم و نشست‌های مختلف در کشورهای غیرعربی منطقه غرب آسیا از دیگر برنامه‌های رژیم صهیونیستی به‌منظور کم‌رنگ‌تر کردن ماهیت اسلامی قضیه فلسطین است. نمونه این اقدام را می‌توان افتتاح مرکز بین‌المللی چندفرهنگ‌گرایی کوبا در سرزمین‌های اشغالی دانست.[8] حضور تیم والیبال ساحلی رژیم صهیونیستی در دوحه و برافراشتن پرچم این رژیم برای نخستین بار در یک مسابقه ورزشی در منطقه عربی[9] و سفر پاپ تئوردوس رهبر قبطی‌های مصر به سرزمین‌های اشغالی برای تشییع جنازه ابراهام اسقف قدس[10] مثال‌هایی مناسب برای نشان تلاش دوسویه اعراب و صهیونیسم برای سوق دادن مسئله فلسطین به موضوعی انسان‌دوستانه است. این نوشتار به معنی نادیده گرفتن موضوع انسان‌دوستانه در مسئله فلسطین نیست، بلکه نشان از هدف کم‌رنگ و محو نمودن جنبه اسلامی و تاریخ اشغالگری رژیم صهیونیستی از سوی حامیان عادی‌سازی است.

2-2- ایران‌هراسی و موازنه‌سازی برای مقابله با جمهوری اسلامی و محور مقاومت

ایران‌هراسی و دشمن‌پنداری جمهوری اسلامی، دو کلیدواژه در مرحله دوم عادی‌سازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی است. حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، در دیدار با مارک شنایر خاخام صهیونیستی به‌صراحت تأکید کرد: «اسرائیل نه‌تنها قادر به دفاع از خود است، بلکه می‌تواند از دیدگاه‌های اعتدال‌گرایان و کشورهای عربی در منطقه دفاع کند و توازن قدرت در خاورمیانه به این عناصر معتدل و افراط‌گرا به اسرائیل تکیه دارد.» در پاسخ به اظهارات پادشاه بحرین، خاخام صهیونیستی و رئیس موسسه تفاهم نژادی در نیویورک می‌گوید: «دشمنی مشترکی که رژیم‌های حاشیه خلیج فارس و اسرائیل در قبال حزب‌الله و حامیان ایرانی آن دارند، باید به‌عنوان فرصتی برای ایجاد ائتلاف با این کشورها که در گذشته دشمن دولت یهودی بودند، مورد استفاده قرار گیرد.»[11] نتایج ایران‌هراسی و توازن علیه محور مقاومت خصوصاً حزب‌الله لبنان، طی ماه‌های اخیر در حال به بار نشستن است. این اتفاق را در ادبیات سید حسن نصرالله و تقبیح نزدیکی اعراب و صهیونیست‌ها می‌توان مشاهده نمود. برخی تحلیل‌گران یکی از دلایل افزایش سطح تهدید حزب‌الله (حمله به انبارهای هسته‌ای و بیولوژیکی) را افزایش امکان حمله و فشار علیه حزب‌الله با هماهنگی اعراب و رژیم صهیونیستی می‌دانند.[12]

اظهارات بالا نمونه‌ای بسیار ملموس از اقناع‌سازی جامعه در خصوص عادی‌سازی روابط با توجیه مقابله با قدرت ایران است. موسسه «ای.دی.سی»، یک کالج از دانشگاه هرتزلیای رژیم صهیونیستی، خردادماه سال 94 در خصوص جمهوری اسلامی، اعراب و رژیم صهیونیستی، نظرسنجی‌ای را از جامعه سعودی منتشر نموده است. در این نظرسنجی در حالی 53 درصد ایران را به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمن خود معرفی نموده‌اند که تنها 18 درصد از آنان از رژیم صهیونیستی به‌عنوان دشمن اصلی نام می‌برده‌اند. هم‌چنین بر اساس این نظرسنجی نزدیک به 58 درصد از مردم، مشروط به پذیرش طرح صلح عربی و بازگشت به مرزهای 1967 از سوی رژیم صهیونیستی، صلح اعراب و رژیم صهیونیستی را ممکن می‌دانند.[13] همچنین نتایج نظرسنجی موسسه مطالعاتی الجزیره از نخبگان 21 کشور عربی نشان می‌دهد که 75 درصد، ایران را تهدیدی برای جهان عرب می‌دانند.[14]

این در حالی است که نظرسنجی شبکه الجزیره در آبان 86 نشان می‌دهد نزدیک به 93 درصد، صلح اعراب و رژیم صهیونیستی را غیرممکن می‌دانند.[15] این تغییر دیدگاه، نشان‌دهنده‌ی موفقیت‌آمیز بودن تلاش جامعه نخبگانی کشورهای عربی برای اجرائی شدن مرحله دوم فرآیند عادی‌سازی است.

ولید بن طلال شاهزاده معروف و میلیاردر سعودی‌ها در گفتگو با روزنامه کویتی القبس صراحتاً سخن از اتحاد با رژیم صهیونیستی به‌منظور جلوگیری از نفوذ ایران به زبان آورد: «آشوب کنونی در خاورمیانه، مسأله مرگ و زندگی را برای عربستان پیش ‌آورده است، من می‌دانم که ایرانی‌ها از طریق مسأله فلسطین، به دنبال براندازی نظام عربستان هستند، به همین دلیل عربستان و اسرائیل باید با تقویت روابط خود و تشکیل یک جبهه واحد در مقابل ایران بایستند. با امت یهود و بلندپروازی‌های دموکراتیک آن در مقابله با انتفاضه فلسطینی خواهم ایستاد و تمام تلاش خود را برای نابود کردن هر تحرک عربی که به دنبال محکوم کردن اسرائیل باشد، انجام خواهم داد زیرا به نظر من توافق عربی- اسرائیلی ضرورتی برای مقابله با تهدیدات ایرانی در آینده است.»[16]

ایران‌هراسی و متهم نمودن ایران، یک فرآیندی چندساله از سوی اعراب است که یکی از مولفه‌ها و اهداف آن، عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. حضور نظامی ایران در سوریه و عراق، افزایش نقش انصارالله در یمن، برجام و تبلیغ نزدیکی ایران و آمریکا و در نتیجه قدرتمند شدن جمهوری اسلامی همگی کاتالیزورهایی برای افزایش ایران‌هراسی و تبیین دلیل نزدیکی و عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و اعراب طی چند سال گذشته است.

3- حساسیت‌زدایی اجتماعی از عادی‌سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی

اما آنچه به نظر می‌رسد امروزه در حال اجرا است، چیزی غیر از برقراری روابط سیاسی و امنیتی پنهانی در منافع مشترک و تلاش برای توجیه افکار عمومی به‌منظور عادی‌سازی و لزوم نزدیکی و یا صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی است. امروزه رسانه‌ها و نخبگان حامی عادی‌سازی و پذیرش رژیم صهیونیستی در منطقه، وارد مرحله حساسیت‌زدایی از داشتن رابطه و شناسایی رژیم صهیونیستی برای افکار عمومی به‌خصوص جامعه کشورهای عربی شده است؛ زیرا در صورتی که حتی جامعه کشورهای عربی، مقاومت و جمهوری اسلامی را دشمن بپندارند و احساس دشمنی نسبت به رژیم صهیونیستی کاسته شود، اما به دلیل سال‌ها خیانت، جنگ و رفتارهای نژادپرستانه و جنایت‌آمیز رژیم صهیونیستی، همچنان ارتباط با رژیم صهیونیستی با حساسیت و مقاومت در مقابل آن مواجه خواهد شد. لذا باید تدابیر و رفتارهایی برای حساسیت‌زدایی اجتماعی اتخاذ شود.

1-3- علنی کردن روابط سران و صراحت بیان در عادی‌سازی روابط

علنی کردن روابط مسئولین سیاسی و چهرهای سیاسی و امنیتی اعراب با رژیم صهیونیستی سناریویی است که هرچند نشان‌دهنده‌ی عمق روابط میان هر دو است، اما توجه رسانه‌ای و واکنش‌های گوناگون حول آن و نیز تکرار و تداوم آن برای مخاطب جهان عرب، حساسیت‌زدایی را به همراه خواهد داشت. هنوز از تیتر شدن جمله «نخستین مصاحفه علنی یک مقام صهیونیست و سعودی» پس از دیدار موشعه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با ترکی الفیصل رئیس پیشین سرویس اطلاعاتی عربستان در کنفرانس امنیتی مونیخ، بیش از سه ماه نگذشته است، اما شاهد رسانه‌ای شدن دیدارها، سخنانی صریح و خبرهایی از همراهی اعراب و صهیونیست‌ها هستیم.[17]

علنی شدن کمک 80 میلیارد دلاری ملک سلمان به نتانیاهو در تبلیغات انتخابی در سال 2015 توسط اسحاق هرتزوگ، عضو کنست و رهبر مخالفان دولت نتانیاهو،[18] افشای همکاری‌های امنیتی میان تل‌آویو و ریاض از سوی مسئول سابق موساد،[19] علنی کردن قرارداد نفتی تونس با یک شرکت صهیونیستی و ایجاد 4000 فرصت شغلی،[20] رسانه‌ای شدن دیدار عکاشه نماینده پارلمان مصر با سفیر رژیم صهیونیستی در قاهره[21] و... مجموعه‌ای از اظهارات علنی به‌منظور حساسیت‌زدایی اجتماعی طی دو ماه اخیر است.

2-3- القای پیروزی اعراب در صورت عادی‌سازی و اجرای طرح صلح عربی

به نظر می‌رسد سناریوی دیگری که برای کاهش حساسیت‌زدایی انجام می‌شود، بزرگ‌نمایی طرح صلح عربی و القای پیروزی اعراب در کنار بازگشت آرامش به منطقه عربی و رونق اقتصادی، علمی و ورزشی در صورت عادی‌سازی روابط است.

اظهارات بی‌پرده انور عشقی، سفیر پیشین سعودی‌ها در آمریکا، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک و حقوقی خاورمیانه واقع در جده و شخصیت نزدیک به صهیونیست‌ها، سناریو عادی‌سازی روابط اعراب به بهانه طرحی جدید را نشان می‌دهد. انور عشقی که در ماه‌های اخیر با دیدار علنی خویش با دوری گلد مدیرکل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی، باب جدیدی به روی روابط اعراب و سعودی‌ها گشود، در گفتگوی خود با شبکه الجزیره ضمن حمایت ضمنی از طرح فرانسه می‌گوید: «اگر نتانیاهو اعلام کند که طرح صلح عربی را می‌پذیرد و همه حقوق فلسطینی‌ها را به آنان می‌دهد، عربستان سعودی ساخت سفارت خود در تل‌آویو را آغاز می‌کند. من به ایرانی‌ها درباره این موضوع (حمایت از مقاومت) گفتم که شما از فلسطینی‌ها حمایت تسلیحاتی می‌کنید، ولی ما به آن‌ها پول می‌دهیم. وقتی ما به فلسطینی‌ها پول می‌دهیم از آنان می‌خواهیم که خوب زندگی کنند، ولی شما به آنان سلاح می‌دهید تا خودشان را نابود کنند.»[22]

هم‌چنین سخنان عجیب ترکی الفیصل در مناظره علنی با یعقوب عمیدور، مشاور سابق امنیت داخلی نتانیاهو، که در موسسه سیاست خاور نزدیک «واشنگتن» برگزار شد، نشان‌دهنده‌ی تلاش برای حساسیت‌زدایی و القای سودمندی عادی‌سازی روابط است: «اسرائیل با جهان عرب صلح دارد و من معتقدم که می‌توانیم با هر چالشی مقابله کنیم. طرح صلح عربی که از سوی عربستان در سال 2002 ارائه شد، بهترین معادله برای برقراری صلح میان اسرائیل و جهان عرب است. من همواره می‌گویم که با عقل اعراب و پول یهود می‌توان به پیشرفت خوبی رسید. شما فکر کنید که اگر این دو را در کنار هم داشتیم، می‌توانستیم در زمینه‌های علمی و تکنولوژی و مسائل انسانی و امور دیگر به چه جای خوبی برسیم.»[23]

اصرار بر طرح صلح عربی سال 2002 پس از مطرح شدن طرح صلح فرانسه که بسیار به آن نزدیک است،[24] نشان‌دهنده‌ی این موضوع است که سعی می‌شود با تکرار و القای پیروزی از حساسیت اجتماعی رابطه با رژیم صهیونیستی کاسته شود.

نتیجه‌گیری

عادی‌سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی، همواره طرفداران و مخالفان زیادی میان نخبگان منطقه‌ای و بین‌المللی داشته است. فرآیند عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و اعراب را می‌توان در قالب سه مرحله ساده‌سازی نمود: مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم، پذیرش عادی‌سازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و نهایتاًمرحله سوم که مهم‌ترین بخش فرآیند عادی‌سازی است، حساسیت‌زدایی اجتماعی است. امروزه رسانه‌ها و نخبگان حامی عادی‌سازی و پذیرش رژیم صهیونیستی در منطقه، وارد مرحله حساسیت‌زدایی از داشتن رابطه و شناسایی رژیم صهیونیستی برای افکار عمومی بالأخص جامعه کشورهای عربی شده‌اند؛ زیرا در صورتی که حتی جامعه کشورهای عربی، مقاومت و جمهوری اسلامی را دشمن بپندارند و احساس دشمنی نسبت به رژیم صهیونیستی کاسته شود، اما به دلیل سال‌ها خیانت، جنگ و رفتارهای نژادپرستانه و جنایت‌آمیز رژیم صهیونیستی، هم‌چنان ارتباط با رژیم صهیونیستی با حساسیت و مقاومت در مقابل آن مواجه خواهد شد. لذا باید تدابیر و رفتارهایی برای حساسیت‌زدایی اجتماعی اتخاذ شود. باید توجه داشت که حساسیت‌زدایی اجتماعی تصمیم و عملی متفاوت از پذیرش عادی‌سازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه است.

در مرحله سوم عادی‌سازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی یعنی حساسیت‌زدایی اجتماعی، دو محور علنی کردن روابط سران و صراحت بیان در عادی‌سازی روابط و القای پیروزی اعراب در صورت عادی‌سازی و اجرای طرح صلح عربی به‌طور جدی دنبال می‌شود.

پی نوشت ها:

[1] http://www.bashgah.net/fa/content/show/35787

[2] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950102000536

[3] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/240955

[4] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910902000386

[5] The Peres Center For Peace

[6] http://www.peres-center.org/who_we_are

[7] http://www.peres-center.org/Publications

[8] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/569299

[9] http://www.jamnews.ir/detail/News/651787

[10] http://farsi.palinfo.com/articles/2015/11/28

[11] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/12/15/1018900

[12] ر. ک: سعید ساسانیان. «چرا حزب الله لبنان سطح تهدیداتش علیه رژیم صهیونیستی را ارتقا داد؟» اندیشکده راهبردی تبیین؛ فروردین 95

[13] http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-4665133,00.html

[14] http://www.aljazeera.net/File/Get/1b643c82-2218-4194-80f7-44908444f999

[15] http://www.fardanews.com/fa/news/37725

[16] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940807000060

[17] http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1956460

[18] http://www.fardanews.com/fa/news/520097

[19] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/09/18/583734

[20] http://isna.ir/fa/news/94121208267

[21] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/12/09/1014477

[22] http://www.isna.ir/fa/news/95020905020

[23] http://isna.ir/fa/news/95021710028

[24] ر.ک: محمد محسن فایضی. «طرح صلح فرانسه و تهدیدات پیش روی انتفاضه القدس». اندیشکده راهبردی تبیین؛ اردیبهشت 95

محمدمحسن فایضی

اندیشکده تبیین
کد مطلب : ۵۳۸۸۱۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما