۲
۲
سه شنبه ۸ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۲۹

تاریخ غرب شرمسار از برده‌داری

دکترین برتری سفیدپوستان
تاریخ غرب شرمسار از برده‌داری
مدرنیته برده‌دار و کلیسای تبهکار، دانشمندان را به بردگی گرفت

برده‌داری به عنوان سیستمی اقتصادی و سیاسی که در آن برده را کالا یا بخشی از اموال می دانند، از دوران پیش از تاریخ وجود داشته است. در این سیستم، برده را می توان خرید یا فروخت و برده خریداری شده از هرگونه حقی محروم است. برده نه تنها دستمزدی در ازای کار دریافت نمی کند، بلکه حق ندارد از کار کناره‌گیری کرده یا آن را انجام ندهد. از نظر تاریخی، برده داری از 8000 سال پیش از میلاد در مصر وجود داشته است. در دوران کلاسیک، یونان باستان پیشتاز برده داری بود. براساس اسناد، در قرون ششم و پنجم پیش از میلاد، 80 هزار برده در یونان زندگی می کرده اند. امپراطوری رم، برده داری دوران کلاسیک را به اوج رساند و تمام مردم سرزمین را به برده تبدیل کرد. در این دوران حتی فیزیکدانان، ستاره شناسان و مهندسان نیز برده امپراطوری بودند. کشورگشایی های این امپراطوری باعث شد تا ملت‌هایی مانند یونانی‌ها، بربرها، ژرمن‌ها، بریتون‌ها، گول‌ها،‌ یهودیان و اعراب نیز به بردگی رومیان درآیند. سرکوب ملت ها توسط رومیان و اجبار آن‌ها به اشکال مختلف بردگی در نهایت به شورش‌های گسترده میان بردگان و بروز جنگ‌های بردگی سه گانه روم منجر شد که سومین جنگ بردگی، مشهورترین آن ها بود.

کلیسای قرون وسطی: حامی برده داری اولیه


در قرون وسطی، تاجران از ملیت‌های مختلفی مانند وایکینگ‌ها، اعراب، یونانیان و یهودیان در تجارت برده نقش داشتند. در انگلستان پس از فروپاشی امپراطوری رم، برده داری ادامه پیدا کرد و چستر و بریستول مقصد اصلی تجار برده برای فروش بردگان بودند. در زمان نگارش کتاب روز رستاخیز (یک کتاب آماری که سال 1086 میلادی به دستور ویلیام اول نوشته شد) نزدیک 10 درصد از مردم انگلستان برده بودند. پیش از آغاز برده داری رسمی و تجارت برده در اروپا، در نیمه دوم قرن پانزدهم شکل اولیه اقتصاد برده داری توسط خاندان سلطنتی پرتغال ایجاد شد. پیش از اکتشافات کلمب در غرب و واسکوداگاما در شرق جهان، یکی از شاهزادگان پرتغالی به نام هنری در سال 1441 در زمان جست و جو برای یافتن راه دریایی هند به سواحل غربی قاره آفریقا رسید و چند مرد و زن را به اسارت گرفت. پس از بازگشت به پرتغال، هنری اسرای خود را در بازار لیسبون فروخت و معامله انسان ها به عنوان کالا را در بازار لیسبون بنا نهاد. پس از این واقعه، چند صد آفریقایی از سرزمین های خود شکار شده و در بازار لیسبون خرید و فروش شدند. در اروپای اوایل قرون وسطی، برده داری به قدری رایج شد که کلیسای کاتولیک نیز به این تجارت وارد شده بود. در سال 1452 پاپ «نیکلاس» ‌پنجم در یک دستور به پادشاهان اسپانیا و پرتغال مجوز داد تا از مسلمانان و پیروان سایر ادیان غیر از مسیحیت به عنوان برده استفاده کنند. به این ترتیب از آن تاریخ تجارت برده در اروپا به عنوان یک حرفه قانونی به رسمیت شناخته شد، اما تا پیش از کشف قاره آمریکا توسط ‌کریستف کلمب، اهمیت این خرید و فروش مشخص نشده بود.

نخبگان پلانتوکرات و آغاز برده داری کلاسیک


از منظر تاریخی باید ریشه های برده‌داری سازمان یافته قرون 17 و 18 را در اقتصاد تازه متولد شده اروپائیان جست و جو کرد. در این سال ها و پس از کشف قاره آمریکا، اقتصاد اروپا مبتنی بر کشاورزی در زمین های گسترده ای بود که در جریان کشف این قاره و استعمار آسیای شرقی و هند به دست آورده بودند. در ایجاد این شکل از اقتصاد جریان های متعددی دخیل بود، اما مهمترین عامل آن ایجاد رابطه بین سه ضلع قدرت در اروپا بود؛ اول خانواده های سلطنتی اروپا که با قدرت سیاسی و نظامی خویش از مالکیت سرمایه دارانی که در مناطق تازه کشف شده صاحب زمین بودند، حفاظت می کردند. دوم صرافان و سرمایه گذاران قدرتمند اروپایی که از طریق کمپانی هند شرقی سرمایه لازم را برای خریداری بردگان و احداث مراتع در سرزمین های جدید، فراهم می کردند و نهایتاً کاشفان و مدیران مراتع و زمین های کشاورزی که به نخبگان پلانتوکرات شهرت داشتند و در این مناطق نوعی الیگارشی به راه انداخته بودند. (1) بنابراین، برده داری در اروپا از سده 15 میلادی رسماً آغاز و به بخشی از اقتصاد این کشورها تبدیل شد و به تدریج حالت سازمان یافته ای به خود گرفت. در اقتصاد این سال های اروپا، عناصر زمین، سرمایه و نیروی کار عوامل اصلی کسب سود به شمار می رفتند. به همین دلیل تجارت برده حالت رسمی به خود گرفت. در این تجارت، شبکه ای از دلالان، ماجراجویان، شکارچیان و تاجران برده حضور داشتند که با همکاری یکدیگر، نیروی کار مورد نیاز برای کشاورزی در مراتع را تأمین می کردند.

دستیابی اروپائیان به فناوری نوین دریانوردی و آغاز تجارت با کشورهای آن سوی دریاها نیز نقش مهمی در پیشرفت تجارت برده داشت. اکتشافات کریستف کلمب در این دوران به اروپائیان بسیار کمک کرد. سرزمین های جدید به معنی مراتع جدید برای کشاورزی بودند. به عنوان مثال، در نیمه دوم قرن هفدهم، فرانسویان به جزیره هائیتی که در سال 1492 توسط کلمب کشف شده بود پا گذاشتند و با ایجاد مراتع کشت نیشکر در این جزیره، آن را به بزرگترین منطقه تولید شکر تبدیل کردند. در این جزیره نیز از بردگان به عنوان نیروی کار رایگان استفاده می شد و پس از وقوع انقلاب فرانسه، سیاه پوستان شورش کرده و جزیره در اختیار خود درآوردند.برای کشاورزی در مراتع گسترده، نیروی کار فراوانی مورد نیاز بود و سوددهی این کار برای سرمایه داران منوط به استفاده از نیروی کار ارزان قیمت بود. به همین دلیل اروپائیان به بهره کشی از مردم کشورهای عقب افتاده در قاره هایی مانند آفریقا روی آوردند. از طرفی، داشتن مستعمرات پهناور ولی بدون سکنه با هدف اصلی اروپائیان برای کسب سرمایه هرچه بیشتر همسو نبود. به همین دلیل تلاش شد تا عده‌ای ازسکنه کشورهای اروپایی را به این مناطق کوچ دهند، اما این اقدامات نیز نتوانست دستیابی به اهداف را میسر کند. از این زمان بود که خریداری برده از قبایل عقب افتاده آفریقایی و انتقال آن ها به سرزمین‌های جدید در دستور کار قرار گرفت و بدین ترتیب، تجارت برده به یکی از نقاط اتکای اقتصاد غرب بدل شد. یکی از سیاست‌های استعمارگران اروپایی در زمان ورود به سرزمین‌های تازه کشف شده، پاک سازی منطقه از بومیان بود. علاوه بر بومیان آمریکای شمالی که از نژاد سرخ‌پوستان بودند، بومیان هائیتی و سپس در قرن 19 بومیان تاسمانیا نیز به همین سرنوشت دچار شدند. بسیاری از متفکرین و روشنفکران اروپایی در این جنایت همراه بودند. چارلز داروین در مورد فجایع تاسمانیا نوشته بود که «در دوره ای از آینده، نژادهای متمدن انسان قطعاً نسل نژادهای وحشی را از روی زمین برمی دارند و خود جایگزین آن ها می شوند». (2) در حقیقت، این چهره‌ها با حمایت فکری از خشونت‌های تاجران غرب مدرن، زمینه ساز مشروعیت آن در میان افکار عمومی بودند. این کشتارهای گسترده در مناطق تحت سلطه باعث گردید که زمین داران نتوانند از نیروی کار بومیان استفاده کنند و همین مسأله عرصه را برای تاجران و دلالان برده مهیاتر می نمود. در این دوران، میسیونرهای مسیحی نیز تجارت برده را ترویج می دادند. به عنوان مثال کشیشی مسیحی به نام لاس کازاس این تجارت را مشروع و ضروری می دانست و این طرز نگاه در طول قرن شانزدهم باعث رونق بیشتر صادرات برده به سرزمین‌هایی مانند آمریکا شد.

اوج برده داری کلاسیک: انگلستان وارد می شود


تا پیش از ورود انگلستان به تجارت برده هنوز این پدیده به اوج نرسیده بود. در قرن های 17 و 18 میلادی انگلستان تجارت برده را آغاز کرد و وارد شدن ناوگان عظیم دریایی این کشور به برده داری باعث شد تا این تجارت ناگهان با رشدی بی سابقه مواجه شود. انگلیسیان سال 1652 ابتدا توسط سرجان هاوکینز و با مشارکت ملکه الیزابت اول و سرمایه داران انگلیسی به طور سنتی وارد عرصه شدند، اما ادامه کار بدون سازماندهی و برنامه ریزی دقیق میسر نبود. بنابراین، در دوران چارلز دوم و در سال 1663 کمپانی سلطنتی آفریقایی بریتانیا به عنوان نهاد رسمی و سازمان یافته تجارت برده در آفریقا تأسیس شد. این کمپانی برده های شکار شده را به مستعمرات انگلیس در قاره آمریکا صادر می کرد. از زمان تأسیس این کمپانی تا سال 1720، نزدیک به 500 کشتی برده و حدود 100 هزار برده توسط این کمپانی از آفریقا به امریکا انتقال پیدا کردند. این روند به شکل صعودی ادامه پیدا کرد،‌به طوری که در سال های پایانی قرن هجدهم 300 هزار برده در ویرجینیا زندگی می کردند. کمپانی سلطنتی همچنین نیاز مستعمرات غربی انگلستان به برده را در شرق جهان تأمین می کرد. در مستعمرات انگلستان در جزایر هند غربی تا سال 1775 نزدیک به یک و نیم میلیون برده پیاده شد.

درک کرتن مورخ انگلیسی در این باره می نویسد: «در سال 1680 تجار ثروتمند بریستول، لیورپول و لندن در سال 15000 برده آفریقایی صادر می کردند. بعدها این رقم افزایش یافت. در فاصله سال های 1680 تا 1786 انگلستان به تنهایی بیش از دو میلیون برده را به اسارت گرفت، حمل کرد و فروخت. در سال 1791، 40 ایستگاه انگلیسی شکار برده تنها در سواحل غربی آفریقا مستقر بود که نام دفتر تجاری را بر خود داشتند.» (3) در اواخر قرن 18 تجار انگلیسی برده با در اختیار داشتن ناوگانی متشکل از 200 کشتی با ظرفیت 50 هزار برده، نیمی از تجارت برده را در اختیار داشتند. در این دوران، مرکز اصلی فعالیت های برده داران در بندرهای لندن، لیورپول و بریستول قرار داشت. تجار برده در این شهرها دفاتری تأسیس کرده بودند و با در اختیار داشتن کشتی، بردگان شکار شده را از آفریقا به سرزمین جدید آمریکا منتقل می کردند. علاوه بر سرزمین های جدید، از بردگان آفریقایی برای کار در معادن و مزارع ساخته شده در کشورهای خودشان نیز استفاده می شد. نیمه دوم قرن نوزدهم سال های اوج برده داری در آفریقا بود.

ریشه های عقب ماندگی آفریقای معاصر


یکی از تاریخ‌دانان معاصر می‌نویسد: «در جریان تجارت برده نه تنها ثروت های مادی و نیروی انسانی قاره آفریقا به تاراج رفت، بلکه سکنه این قاره نیز به جوامعی ناموزون و فاقد ساختار متعادل جمعیتی و فرهنگی و بیگانه با میراث تاریخی خویش بدل شدند و بدینسان ساخت های سیاسی و اجتماعی آنان نیز منهدم شد. این فاجعه ای بزرگتر از کشتار و اسارت انسانی و تاراج ثروت های مادی است، زیرا امکان نوزایی قاره آفریقا را برای دورانی طولانی از میان برد. مردان، به ویژه مردان جوان، عموماً به اسارت برده شدند یا به قتل رسیدند و در نتیجه جمعیت زنان به شکلی نامتعارف غلبه یافت و این قطعاً عامل اصلی عقب ماندگی قاره آفریقاست.»

دوران افول سوددهی تجارت برده


در اواخر قرن نوزدهم، بازار کشورهای تحت استعمار دولت های اروپایی از محصولاتی که با استفاده از کار رایگان بردگان تولید می کردند اشباع شد. به همین دلیل، سود کشاورزی و زمین داری در سرزمین هایی مانند آمریکا و جزایر هند اندک اندک کاهش یافت و علاقه زمین داران به خریداری برده کمتر شد. به تبع این، تجارت برده نیز دیگر چندان سودآور نبود. همچنین، از سال 1760، شورش های بردگان در جاماییکا آغاز شده بود که تبدیل به موج گسترده ای از شورش ها در میان آن ها شد و حتی در مورد منطقه ای مانند جزیره هائیتی، به اشغال جزیره توسط بردگان و آزادی آنان از اسارت انجامید. ساختار جوامع شهری اروپایی نیز در این قرن تغییر کرد و دیگر دولت ها نمی توانستند بدون در نظر گرفتن افکار عمومی به فعالیت های خود ادامه دهند. از اواخر قرن هجدهم جنبش هایی علیه برده داری در میان افکار عمومی غرب شکل گرفته بود که نقطه اوج این جنبش ها در انگلیس به تأسیس انجمن مبارزه برای الغاء تجارت برده در لندن منتهی شد. اگرچه در این سال ها اسناد حقوقی مهمی مانند منشور مشروطیت انگلستان ، اعلامیه استقلال آمریکا و اعلامیه حقوق بشر فرانسه به تصویب رسیده بودند که در آن ها سخن از برابری انسان ها به میان آمده بود، اما تمام عوامل مورد اشاره تا سال 1807 بی اثر بودند. تا اینکه در این سال خرید و فروش برده در انگلستان و آمریکا رسماً ممنوع شد. در سال 1833 یعنی زمانی که تجارت جهانی تریاک این توان را پیدا کرده بود که خلاء ناشی از الغای برده داری را پر کند، در مستعمرات انگلستان به بردگان آزادی اعطا شد. سال 1848 فرانسه برده داری را ممنوع کرد. برده داری در هلند در سال 1863 به پایان رسید. حتی در آمریکا که قبلاً در سال 1807 برده داری را ممنوع اعلام کرده بود، تا سال 1865 هنوز برده داری رواج داشت و در این سال برده داری واقعاً ملغی شد.

بدین ترتیب می توان نیمه دوم قرن نوزدهم را پایان دوره کلاسیک برده داری دانست، اما پدیده برده داری کاملاً از بین نرفت، بلکه تغییر شکل داد. اگرچه برده داری امروزه غیرقانونی شناخته می شود، اما تخمین ها نشان می دهد که در سال 2010 بین 12 تا 30 میلیون برده در جهان وجود داشته است. (4) در حقیقت، امروز جهان با شکل نوینی از برده داری مواجه است که برده‌داری پنهان خوانده می شود. یکی از مهمترین جلوه های برده داری پنهان در دوران کنونی، برده‌داری جنسی است. سازمان زنان آسیای جنوب شرقی در کنفرانس سال 1991 خود اعلام کرد که از سال 1975 تا 1991، نزدیک به 30 میلیون زن در سراسر جهان به مراکز فحشا فروخته شده اند.

چرا تاریخ غرب از دوران برده داری شرمسار است؟


تمام آنچه گفته شد، بیان‌گر نقش اصلی و اساسی تجارت برده در پیشرفت و ترقی کشورهای اروپایی است.با این حال طی سال های پس از الغای برده داری، تلاش های گسترده ای توسط مورخین غربی صورت گرفته است تا هم از شدت و زنندگی اقدامات وحشیانه برده داران کاسته شود و هم برده داری اقدامی عادی در سطح جهانی معرفی گردد. به عنوان مثال، پاتریک مانینگ استاد تاریخ دانشگاه پیتزبورگ آمریکا در کتاب برده داری و زندگی افریقایی می نویسد: «برده داری نهادی است که در همه یا اغلب جوامع بشری در طول تاریخ وجود داشته است.» (5) این افراد می کوشند تا با بهره گیری از تاریخ یونان رم باستان، برده داری را پدیده ای عادی و فراگیر جلوه دهند. در این رویکرد تلاش می شود که ادیانی مانند دین اسلام را نیز در صف ذی‌نفعان تجارت برده قرار دهند. عبدالله شهبازی در این باره می نویسد: «در آثار برخی مورخین غربی، تجارت اروپایی در کنار تجارت اسلامی برده عنوان می شود. بدین‌سان، به جعل پدیده ای به نام برده داری اسلامی در قاره آفریقا دست می زنند تا فاجعه اسارت و نابودی میلیون ها انسان را فرآیندی طبیعی نشان دهد. منظور این افراد دسته جات کوچک و حقیر دزدان دریایی خلیج فارس و شرق آفریقا و تجاری است که بسیاری از آن ها دلالان و کارگزاران بومی اروپائیان بودند و با الگوگیری از آنان برای بهره برداری از این خوان گسترده به خرید و فروش غلام و کنیز دست می زدند.» (6)

همان‌طور که بسیاری از نویسندگان و مورخین منصف تر غربی اشاره کرده اند، دلیل اصلی این تحریف تاریخی را باید شرمندگی غرب مدرن از جنایاتی دانست که طی حدود پنج قرن در برخورد با سایر اقوام و جوامع مرتکب شده است. حقیقت این است که امروز دیگر هیچ‌کدام از بردگانی که به بیگاری محکوم بودند، نمی توانند حقوق از دست رفته خود را احیا کنند. با این حال در آثار مورخان غربی زیادی می توان تکاپوی پنهان کردن حقایق تاریخی را دید. رابرت هیل مورخ انگلیسی در کتاب مارکوس گاروی می نویسد: «‌برده داری در انگلستان از ابتدای ایجاد این کشور وجود داشت. اهالی منطقه (سلت) توسط آنگلوساکسون ها به بردگی گرفته شدند. این تاریخ تاریک نشان می دهد که سیاه پوستان نباید در مورد این حقیقت که اجدادشان برده بوده اند شرمسار باشند. برده داری نظام سرکوب ضعیف ترها توسط قوی ترهاست و اولویت اصلی در آن قوای فیزیکی است، نه توانایی های اخلاقی. این برده داران هستند که باید در تاریخ شرمنده باشند. شرمنده به خاطر راحت طلبی ها و بی اخلاقی هایشان. کشورهای غربی افراد بی گناه را سرکوب و ثروت های ملی آن ها را غارت کردند و از انسان ها به عنوان نیروی کار رایگان بهره برداری نمودند.» (7)

نشنال جئوگرافی نیز در مقاله ‌برده داری: مسأله سیاه و سفید ‌که در اکتبر 2010 منتشر شد نوشت «تردیدی نیست که در آمریکا با بردگان سیاه به شکلی کاملاً غیرانسانی برخورد می شد. برده داری در آمریکا مسأله ای نژاد - محور است و نه تنها باعث سلب آزادی سیاهان شد، بلکه دکترین برتری سفیدپوستان نسبت به سیاه پوستان را نیز ایجاد کرد.» (8) حقیقت این است که سیاه پوستان امروز غرب، فرزندان بردگان دیروز غرب هستند که اکنون به اتباع کشورهای غربی تبدیل شده اند. در برخورد با چنین وضعیتی، تعدادی از نویسندگان و مورخان چاره‌ای جز تحریف و برخی نیز راهی جز ابراز شرمساری از جنایاتی که در حق اجداد اتباع فعلی آنان شده است، ندارند.


نویسنده: دکتر آندره بانزا
منبع: عصر اندیشه، شماره6. (منابع در دفتر مجله موجود است.)
مرجع : حرف آخر
کد مطلب : ۵۴۹۱۹۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

مرضیه مرتضوی
Iran, Islamic Republic of
باسلام
قبلا از شما تقاضا کرده بودم تا رفرنس مطالب مقاله تاریخ غرب شرمسار از برده داری از دکتر آندره بانزارا که در سایت اسلام تایمز منتشر کردید را در اختیارم قرار دهید. ممنون میشوم تا پاسخ بفرمایید.
منبع: عصر اندیشه، شماره6. (منابع در دفتر مجله موجود است.)
Iran, Islamic Republic of
منبع: عصر اندیشه، شماره6. (منابع در دفتر مجله موجود است.)


منتخب
پیشنهاد ما