دریافت لینک صفحه با کد QR
حذف علماى مجاهد اسلام؛ اولویت فعلى استکبار و ارتجاع
خبرگزاری تسنیم , 10 مرداد 1395 11:02
اسلام تایمز: استکبار و ارتجاع عربى باید به این نکته توجه کنند که شهادت علماى اسلام و حذف آنان از صحنه سیاسى نهتنها امنیت حکومت آنها را تضمین نمىکند، بلکه روزبهروز پایههاى حکومت آنها را لرزانتر و سستتر مىکند.
به گزارش اسلام تایمز، طى چند سال گذشته حذف رهبران جریانها و حرکتهاى انقلابى در دستور کار حکام مرتجع عربى و اربابان آنها قرار گرفته است که با شهادت آیتالله نمر جرقه اولین هتاکى بر ضد علماى شیعى زده شد. آیتالله نمر بهعنوان سمبل مبارزه با استکبار و ارتجاع توانست موجى از آگاهىبخشى را در بین مردم مناطق شیعهنشین عربستان بهوجود آورد که این موج مىتواند در آینده، تحولات موجود در منطقه را نیز تحت تأثیر قرار دهد. طى چند ماهه گذشته بود که دولت نیجریه به شیخ زکزاکى عالم مجاهد نیجریه حمله کرد و اکنون پس از گذشت چند ماه از هتک حرمت ایشان، وضعیت جسمانى وى در حالت وخیمى قرار دارد. همچنین در بحرین امروزه شیخ عیسى قاسم که متولد بحرین است از سوى حکومت مستبد بحرین سلب تابعیت شده و رژیم کنونى بحرین درصدد محاکمه وى است که تاکنون با مقاومت مردم این عمل امکانپذیر نشده است.
در رابطه با برنامههاى ارتجاع و استکبار براى حذف علماى اسلام ذکر چند نکته ضرورى است که در تحلیل پیش رو به این موارد پرداخته مىشود:
1) در وهله اول برنامه اصلى آمریکا و همپیمانان منطقهاىاش، حذف رهبران دینى و مخصوصاً شیعى در منطقه است. ارتجاع بهخوبى به این امر پى برده است که با حذف رهبران اسلامی و شیعى مىتواند از یکسو بقاى حکومتهاى خود را تضمین کنند و از سوى دیگر جلوى حرکتهاى خودجوش مردمى را بگیرد.
2) حذف رهبران اسلامی براساس سناریویى گامبهگام توسط حکام مرتجع عربى چیده شده بود. در مرحله اول حذف آیتالله نمر از صحنه بود که آل سعود با اعدام ایشان گام اول را برداشت و در مرحله دوم بهدنبال حذف سایر رهبران دینى منطقه همچون شیخ زکزاکى و شیخ عیسى قاسم بودند که با موضعگیرى بهموقع رهبر معظم انقلاب، بیانیه حماسى سرلشکر سلیمانى فرمانده نیروى قدس سپاه و مقاومت مردم کشورهاى نیجریه و بحرین این سناریو در همان مرحله اول متوقف گردید.
3) هدف اصلى از حذف رهبران دینى و شیعى در کشورهاى عربى، جلوگیرى از نفوذ جمهورى اسلامى است. کشورهاى عربى این علما را نماینده جمهورى اسلامى در کشورهاى خود دانسته و وجود این علما را زنگ خطرى براى موجودیت پوشالى خود مىدانند، بنابراین حکام مرتجع عربى با این تصور که با حذف رهبران دینى از نفوذ جمهورى اسلامى ایران جلوگیرى مىکنند، درصدد حذف رهبران دینى در کشورهاى خود برآمدهاند.
4) استکبار و ارتجاع براساس برنامهاى از پیش تعیینشده درصدد گسترش جنگ بین شیعه و سنى هستند. حذف رهبران شیعى و درگیرى بینتمدنى هدف اصلى استکبار است. استکبار در تلاش براى هرج و مرج نشان دادن امت اسلامى و درگیرى بین قومیتها و اقلیتها است و تنها راهى را که مىتواند امنیت منافع خود و رژیم صهیونیستى را در منطقه تضمین کند، بهوجود آوردن درگیرى براساس مذاهب اسلامى است.
نتیجهگیرى
استکبار و ارتجاع عربى باید به این نکته توجه کنند که شهادت علماى اسلام و حذف آنان از صحنه سیاسى نهتنها امنیت حکومت آنها را تضمین نمىکند، بلکه روزبهروز پایههاى حکومت آنها را لرزانتر و سستتر مىکند. از سوى دیگر خون علماى اسلام چنین نیست که در گذر زمان به فراموشى سپرده شود، بلکه مایه حیاتى است براى سربرآوردن شقایقهاى سرخى که در اقصى نقاط سرزمینهاى اسلامى، عاشقانه به جنگ دونصفتان مىروند.
سیاست تهدید و تزویر؛
راهکار جدید اتحادیه عرب
نشست وزراى خارجه اتحادیه عرب از روز شنبه دوم مرداد با برگزارى کنفرانس سران کشورهاى عربى در «نواکشوت» در موریتانى آغاز بهکار کرد. وزیران خارجه اتحادیه عرب در بیانیه پایانى، مداخلات ایران در منطقه را محکوم کرده از تهران خواستند که اظهارات خصمانه خود را علیه کشورهاى عربى متوقف کند!
اتحادیه عرب در شرایطى این اتهامات واهى را متوجه ایران مىکند که تعدادى از اعضای این اتحادیه با حمایت از تروریستهاى تکفیرى، بحرانهاى فراگیرى را در منطقه بهوجود آوردهاند و دولت عربستان نزدیک یکسال و نیم است که مردم مظلوم یمن را بمباران مىکند.
بندهاى مهم بیانیه پایانى
1) رهبران عرب در این بیانیه بر محوریت مسأله فلسطین، حمایت از پایدارى مردم فلسطین در برابر تجاوزات اسرائیل و افزایش تلاشها براى حل فراگیر و دائم مسأله فلسطین براساس طرح صلح عربى و قوانین بینالمللى تأکید مىکنند. همچنین سران اتحادیه عرب در بیانیه نواکشوت از طرح فرانسه براى برگزارى نشست بینالمللى صلح قبل از پایان سال جارى میلادى استقبال میکنند.
2) ادامه حمایت از عبدربه منصور هادى رئیسجمهور مستعفى یمن و برگزارى مذاکرات براساس طرح شوراى همکارى خلیج فارس و نتایج مذاکرات ملى محورهاى نشست سران در کویت است. در این بیانیه همچنین اقدامات انصارالله در مذاکرات کویت محکوم شده است.
3) همچنین طبق این بیانیه تلاشهاى صورتگرفته در راستاى فراهم کردن شرایط براى شروع مجدد مذاکرات صلح سوریه مورد استقبال قرار خواهد گرفت و از دبیرکل این اتحادیه درخواست خواهد شد که به تماسهاى خود با دبیرکل سازمان ملل و استفان دى میستورا نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه و دیگر طرفها براى از سرگیرى مذاکرات صلح ادامه دهد.
4) رهبران عرب در بند مربوط به «مداخلات» ایران در امور کشورهاى عربى تأکید دارند که روابط همکارى میان این کشورها و ایران باید براساس «حسن همجوارى» و «امتناع از زور و تهدید باشد».
اما ذکر چند نکته پیرامون بندهاى این بیانیه ضرورى به نظر مىرسد:
1) در رابطه با مسأله فلسطین، رویکرد اتحادیه عرب همچنان تأکید بر طرح صلح عربى است که از طرف عربستان در سال 2002م ارائه شد. طرح صلح عربى که در سال 2002 م مطرح شد، خواستار تشکیل دو کشور بر اساس عقبنشینى اسرائیل به خطوط آتشبس سال 1967 و قرار گرفتن بیتالمقدس شرقى بهعنوان پایتخت فلسطین بهازاى برقرارى روابط عادى در چارچوب صلح جامع با اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن توسط اعراب است، بنابراین مىتوان نتیجه گرفت که کشورهاى عربى با مطرح کردن طرح صلح عربى بهدنبال عادىسازى روابط با رژیم صهیونیستى هستند و این امر نیز در روزهاى اخیر و دیدار هیئت سعودى با مقامات صهیونیستى در تلآویو اتفاق افتاد.
در مورد طرح صلح فرانسه که اتحادیه عرب به آن ارجاع کرده است، باید گفت که این طرح شامل بندهاى زیر است:
ــ برگزارى کنفرانسى بینالمللى؛
ــ آغاز مذاکره مستقیم بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستى؛
ــ تعیین جدول زمانبندى دوساله که طى آن به اشغالگرى بهطورکامل پایان داده شود؛
ــ بازگشت به مرزهاى سال 1967؛
ــ تعیین قدس بهعنوان پایتخت مشترک فلسطینیان و رژیم صهیونیستى؛
ــ مبادله زمین بین زمینهاى فلسطینیان در سرزمینهاى 1948 و زمین شهرکهاى صهیونیستى.
اما طرح فوق در نهان به این امر اشاره کرده که طرف فلسطینى (تشکیلات خودگردان) باید در وهله اول موجودیت رژیم صهیونیستى را به رسمیت بشناسد و سپس وارد مذاکرات صلح با این رژیم شود.
2) در مورد یمن، اتحادیه عرب همچنان بر همان طرح شوراى همکارى در سال 2011 تأکید کرده است، یعنى بازگشت منصور عبدربه به ریاست جمهورى که منافى منافع ملت یمن است. اولاً چنین رویکردى مداخله در امور داخلى یک کشور است و ثانیاً خود بیانیه به این نکته نیز اذعان کرده که منصور هادى رییس جمهور مستعفى یمن است و کسى وى را اخراج یا عزل نکرده، بلکه وى از ریاست جمهورى استعفا داده است. ثالثاً اقداماتى را که منصور هادى علیه ملت یمن با همکارى آل سعود انجام داده است ناقض حقوق بشر است.
3) شاید آنچه بیش از همه در این بیانیه نمود دارد، موضع نرمتر اتحادیه عرب نسبت به قضیه سوریه است. اگر به گذشته نگاه کنیم اکثر مواضع کشورهاى عربى مبنى بر حذف بشار اسد از قدرت بود، اما در این بیانیه بر روند مذاکرات سیاسى تأکید شده است که این چرخش در مواضع اتحادیه عرب نشان از قدرت مقاومت و سوریه در برابر بحران 6ساله این کشور دارد.
4) در بیانیه پایانى همچنان به مداخلات ایران در منطقه نیز تأکید شده است. همچنان که در بیانیههاى گذشته به مداخله ایران اشاره شده بود، در بیانیه مزبور نیز به این نکته اشاره دارد. در بحث چرایى این امر باید گفت که سیاست کشورهاى عربى متأسفانه همچنان مبتنى بر ایرانهراسى و شیعههراسى است که همین امر بحرانهاى منطقهاى را تبدیل به جنگهاى مذهبى کرده است.
البته ذکر این نکته نیز ضرورى است که بندهاى ضدایرانى این بیانیه با فشار عربستان صورت گرفته است.
نتیجهگیرى
کشورهاى عربى بهجاى اینکه بهدنبال تشدید تنش در سطح منطقهاى باشند، بهتر است با اتحاد با جمهورى اسلامى و سایر کشورهاى عربى متحد مقاومت، جبههاى واحد علیه رژیم صهیونیستى تشکیل دهند و اقدامات این رژیم را محکوم کنند.
همچنین به این نکته نیز باید توجه کرد که حوادث موجود در منطقه بر اثر سیاستهاى اشتباه و نابخردانه بعضى از حکام عرب است و صدور چنین بیانیههاىی مىتواند مسایل موجود در منطقه را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
عادىشدن روابط عربستان با رژیم صهیونیستى
مناسبات دیپلماتیک عربستان و رژیم صهیونیستى طى چند سال گذشته شاهد تحولات تازهاى بوده است. این روابط دیگر مانند سالهاى پیشین پنهانى نیست و بهتدریج بهسمت آشکار شدن پیش مىرود. در اینراستا، مقامهاى سیاسى و امنیتى عربستان و رژیم صهیونیستى براى بحث درباره پروندههاى مهم منطقهاى و بهویژه موضوع ایران، با یکدیگر دیدارهاى متعددى داشتهاند.
انور عشقى (ژنرال بازنشسته ارتش عربستان) در رأس هیئتى راهى سرزمینهاى اشغالى شد. روزنامه رأى الیوم در مطلبى نوشت: ریاض به سیاست ارتقاى روابط با تلآویو و حرکت در مسیر تبدیل آن به ائتلاف ادامه مىدهد. این امر بعد از تلاقى منافع آنها در سطح مواضع و گزینههاى موجود در قبال چند پرونده در منطقه انجام مىگیرد. در سایه این وضعیت، سفر هیئت بلندپایه سعودى متشکل از شخصیتهاى دانشگاهى و بازرگانان بهریاست انور عشقى ژنرال بازنشسته دستگاه اطلاعاتى عربستان صورت گرفت. انور عشقى فردى است که براى نزدیک کردن روابط عربستان و اسرائیل و پیشبرد تدریجى آن تلاش مىکند.
«ترزا اسپنتسروا» در مقالهاى که در روزنامه «لیتیرارنى نوفینى» منتشر شد، نوشت: «گامهایى که اسرائیل همگام با محور سعودى علیه پرونده هستهاى ایران برداشته است به ائتلاف واقعى منجر شده است». ترزا نوشت: «اسرائیل از حمله نظامى عربستان علیه یمن و همچنین از گروههاى مسلح تندرو در سوریه حمایت مىکند، چنانچه عربستان چنین سیاستهایى را اجرا مىکند».
عادىسازى روابط با رژیم صهیونیستى بارها در زبان مقامات سعودى آمده است. براى نمونه ترکى الفیصل، رییس پیشین دستگاه اطلاعاتى عربستان درباره رژیم صهیونیستى سخنان زیادى بر زبان آورده است، بهطورىکه این سخنان سبب شده او مرد شماره یک عادىسازى روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستى لقب گیرد. فیصل صاحب این گفته مشهور است که "ما دوست نداریم اسرائیل در منطقه منزوى باشد"! وى همچنین مدعى شده است که با خِرد عربى و ثروت یهودى مىتوان گامى عالى در حوزههاى مختلف علمى و فنآورى برداشت!
رسانههاى رژیم صهیونیستى طى سالهاى پیش آشکارا اعلام مىکردند نشستهاى امنیتى میان عربستان و رژیم صهیونیستى با مدیریت بندر بن سلطان برگزار مىشود. این نشستها در سواحل دریاى سرخ و شهر ایلات برگزار مىشد. در این میان، بندر بن سلطان بر تشکیل یک نیروى سنىمذهب توجه ویژهاى داشت. او از مهندسان فتنه میان شیعه و سنى است و تردیدى نیست که گروههاى تروریستى تکفیرى از دستاوردهاى همکارى پشتپرده این شاهزاده سعودى با صهیونیستها است.
از این منظر رژیم صهیونیستى همپیمانى بهتر از کشورهاى عربى حاشیه خلیج فارس و در صدر آنها عربستان سعودى، پیدا نکرد. اختلافات این کشورها با ایران و موضع مشترک آنها در باره بحران سوریه، نقطه مشترک توافق میان رژیم صهیونیستى و کشورهاى عربى حاشیه خلیج فارس است.
بىتردید بزرگترین قربانى نزدیکى عربستان و رژیم صهیونیستى، آرمان فلسطین است. البته مخالفت سعودىها با مقاومت و جانبدارى از رژیم صهیونیستى در مقاطعى همچون جنگ 33 روزه و 22 و 50 روزه معلوم شده بود؛ اما در شرایط فعلى، نظام سعودى تلاشهاى خود را با هماهنگى و همکارى رژیم صهیونیستى براى به حاشیه بردن مسأله فلسطین افزایش داده است.
از بین بردن آرمان فلسطین رویکرد اصلى محور عربى - عبرى است. فراموش کردن آرمان فلسطین اکنون در پى بحرانهاى منطقهاى و تشدید درگیرىها در منطقه، اولویت اصلى محور مزبور است.
بنابراین در نگاه محور سازشکار، ایران و حزبالله و در مجموع محور مقاومت، خطرى هستند که هم منافع عربستان و هم موجودیت رژیم صهیونیستى را تهدید مىکنند. بهعبارتى رهبران عربستان تصور مىکنند، عادىسازى روابط و همکارى با رژیم صهیونیستى یک سد امنیتى براى آنها در برابر آنچه خطر ایران خوانده شده، ایجاد خواهد کرد؛ در حالىکه این تصور اشتباهى است، چون این رژیم صهیونیستى است که با سیاستهاى توسعهطلبانه خود براى آنها خطر واقعى باقى خواهد ماند.
حکام جوان و بىتجربه سعودى قطبنماى تحولات منطقه را بهسمت رژیم صهیونیستى چرخاندهاند، در حالىکه از نگاه جمهورى اسلامى ایران، رژیم صهیونیستى یک رژیم جعلى و پوشالى است که مدت زیادى از عمر آن باقى نمانده است. آنچه پایدار است، مسلمانان و منافع راهبردى آنان است، در حالى که سعودىها از این واقعیت آشکار غفلت کرده و دل به دشمنان تاریخى مسلمانان سپردهاند.
کد مطلب: 556700
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org