به گزارش
اسلام تایمز، «باسم العوادی» تحلیلگر مسائل منطقهای مقیم لندن در یادداشتی نوشت: طی هفتههای گذشته سه طرح راهبردی مطرح شد. یکی از آنها مربوط به "عادل الجبیر " وزیر خارجه عربستان است. وی این طرح را به روسیه پیشنهاد کرد. دومین طرح مربوط به " انورعشقی" از مقامات سرویس اطلاعات و امنیت عربستان است که او نیز طرح خود را به اسرائیلیها پیشنهاد کرد. سومین طرح توسط " سید حسن النصر الله " دبیرکل حزب الله لبنان به عربستان پیشنهاد شده است. تمام این طرحها به عنوان پروژه سیاسی برای برون رفت خاورمیانه از بحرانهای موجود مطرح شدهاند البته این طرحها با اهداف گوناگون و حتی متضاد ارائه شدهاند. اکنون این سئوال مطرح می شود که تفاوت میان این طرحها چیست؟ چگونه بیانگر عقلانیت جریانی هستند که آنها را ارائه کردهاند؟
طرح عربستان و پیشنهاد به مسکو ریاض طرحی را مسکو پیشنهاد کرد که به صورت آشکار بر اساس رشوه «سیاسی ـ اقتصادی» استوار بود. مفاد طرح عربستان چنین است " به ما بپیوندید، ریاض هرچه که مسکو بخواهد به روسیه خواهد داد؛ به شرطی که این کشور با سرنگونی نظام بشار اسد مخالفت نکند." طرح پیشنهادی عربستان به صورت آشکار اهانتی است به سیاستهای کلان روسیه و شخصیت روسها. این پیشنهاد به گونهای است که روسیه را کشوری فرصت طلب معرفی میکند، گویی که مسکو فاقد هرگونه اصول و قانونی است و در موقع نیاز دست به خرید و فروش برگهها و امتیازات سیاسی اقتصادی میزند.
لذا هرگاه روسیه در تنگنا قرار گرفت، عربستان مشتری " سوریه " است. کالایی که روسیه 5 سال است برای حفظ آن تلاش کرده است. همچنین عربستان حاضر است هزینه ورود نظامی روسیه به سوریه را بپردازد. یعنی از زمانی که نظامیان روسی وارد سوریه شدند تا پایان سال گذشته میلادی که در این کشور حضور داشتند.
همزمان با ارائه این طرح به روسیه، ریاض طرح دیگری را به رژیم صهیونیستی پیشنهاد کرد. ژنرال انور عشقی مسئول پرونده نزدیک ساختن مناسبات عربستان با اسرائیل شده بود. وی آشکارا طرح برقراری مناسبات ریاض تل آویو را مطرح کرد و خواستار همکاری عربستان با اسرائیل در خصوص تحولات عراق، سوریه، یمن و سرنگونی نظام ایران شد. به همان اندازهای که طرح پیشنهادی اول عربستان اهانت به روسیه بود، طرح دوم این کشور اهانت به جهان اسلام و عرب به شمار میرود. این اهانت شامل تمام دولتها و ملتها از جمله مردم فلسطین است.
دو طرح پیشنهای عربستان با چنین وضعیتی نمایانگر آن است که چقدر ریاض از لحاظ سیاسی در تنگنا و فشار قرار دارد. این طرحها نشان میدهد که عربستان نه تنها منفعل است بلکه فاقد قطب نمای سیاسی و راهبردی است. ریاض آماده انجام هر کاری است، در مقابل اینکه درهم شکسته نشود. عربستان همکاری با شیطان را در برنامههای خود قرار داده است و اگر موضوعی در برنامهاش نباشد، حاضر است هرچیزی را نابود کند. این در حالی است که اولین اصول سیاسی عقلانی هر دولتی منطق گفتوگو و مذاکره عملی است. چنانچه در بحرانی به راه حل کامل و فراگیری نرسیدند، راه حلهای منصفانه دیگری را می پذیرند؛ زیرا در بحرانی که امتیازات کمتری یک طرف بدست بیآورد هزار مرتبه بهتر از ورود به درگیری است که جزء خسارت فراوان چیز دیگری عاید انسان نشود.
عربستان پس از بمباران مواضع گروههای تروریستی مورد حمایتش در سوریه توسط جنگندههای روسیه حاضر شد به مسکو رشوه پرداخت کند اما حاضر نیست که با ایران وارد گفتوگو شود. سعودیها آمادهاند با دشمن عربستان و مسلمانان و اعراب یعنی اسرائیل همکاری کند؛ ولی حاضر نیست با دوستان و همسایگان خود در عراق، سوریه و یمن به گفتوگو بنشیند. این موضوع نمایانگر تهی شدن ماهیت عقلانی محوری است که ریاض و همکارانش در آن قرار دارد. این محور بجای اینکه به اصول عقلانی بازگشت کند و منطق مذاکره و گفتوگوهای مستقیم را برای حل و فصل بحرانهای منطقهای در پیش گیرد، آماده است به ارکان ثبات و استقرار در منطقه حمله کند.
طرح سید حسن نصراللهدر مقابل این دو طرح سعودیها، طرح پیشنهای "سید حسن نصرالله " وجود دارد. طرح پیشنهادی دبیرکل حزب الله لبنان بطور کامل برعکس طرح های ریاض است. سید حسن نصرالله سعودیها را مستقیما مورد خطاب قرار داده و از آنان خواسته است مستقیما وارد مذاکره و گفتوگو با محور مقاومت شوند تا ریاض به عنوان یک دولت تاثیرگذار در تحولات منطقه همچنان به شمار آید. عربستان میتواند در این مذاکرات یک سهم قابل قبولی بدست آورد و با این کار خود از نظام و کیان عربستان سعودی محافظت خواهد کرد.
سید حسن نصرالله یک بازیگر برون منطقهای همچون روسیه و دشمنی همانند صهیونیستها را مخاطب خود قرار نداد و خواستار سرنگونی آل سعود نشده همانطوری که " ترکی فیصل " در نشست اعضای سازمان مجاهدین خلق " منافقین" در پاریس خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
همچنین دبیرکل حزب الله لبنان خواستار برچیدن ساختار کنونی خاورمیانه نشد همانطوری که انور عشقی خواهان طراحی و پیاده سازی خاورمیانه جدید شد. نصرالله عربستان را به جنگ بی پایان تهدید نکرد بلکه در مقابل طرحهای منفعلانه ریاض، طرح مذاکره بین کشورهای منطقه مطرح و اعلام کرد ملتهای خاورمیانه بهتر از دیگران میدانند که چطور از بحرانهای موجود در منطقه رهایی یابند.
اگرچه عربستان با حزب الله لبنان وارد جنگ نیابتی شده و سید حسن نصرالله را دشمن درجه یک خود محسوب میکند؛ اما چنانچه پیشنهاد او را بپذیرد، ضرر نخواهد کرد. همچنین اگر مقامات ریاض اصول و فنون سیاست را بدانند و اقدامات صحیح و مناسبی را انجام دهند، با ایران به صورت مستقیم و جدی وارد مذاکره خواهد شد و از این بابت زیان نخواهند کرد؛ حتی سعودیها میتوانند گفتوگوهای خود را با ایران به صورت غیر مستقیم برگزار کنند. این واسطه باید کشوری مورد اعتماد دو طرف باشد. چنین واسطههایی زیادند که برخی از آنها از نزدیکان عربستان هستند.
سید حسن نصرالله به سعودی پیشنهاد کرد که وارد مذاکره شوند و حزب الله ثابت خواهد کرد که به تنهایی قادر است ثبات و استقرار را در منطقه برقرار سازد و توانایی این را دارد که بر ریشهها نزاع و درگیر متمرکز شود چرا که شناخت حزب الله از ریشه های رخدادهای منطقه بیشتر از عربستان است.
در مجموع طرحهای پیشنهادی عادل الجبیر، انور عشقی و سید حسن نصرالله نمایانگر میزان عقلانیت هرکدام آنان است. محور مقاومت ثبات کرده است که دارای شناخت عمیق از تحولات و اقتدار در برخورد با آنهاست. این محور بخوبی میداند راه برون رفت از بحران های منطقه نزد کشورها و قدرت هایی است که در آن نقش دارند. بنابراین، از آنها درخواست کرده با یکدیگر وارد گفتوگو شوند، هرچند که این مذاکرات در ابتدا فراگیر نباشد. این پیشنهاد ثابت کرد، حزب الله خواهان حفظ صلح و ثبات در منطقه و ادامه یافتن حیات دولت های آن است. این نیرو خواهان ریشه کن کردن هیچ حکومتی حتی حکومت آل سعود نیست.
پس در عصر جدید پایان دادن به اختلافات از طریق جنگ و درگیریهای مسلحانه و حتی انجام انتحار سیاسی به شیوه سعودیها نیست بلکه میتوان اختلافات را از راههای سیاسی و مسالمت آمیز پایان داد. ناگفته نماند که این مهم نیز به منطق سیاسی و اندکی تجربه و پذیرش طرف مقابل بستگی دارد.