این روزها، تفاوت فهم مساله و راهکار پیشنهادی از سوی مصر و عربستان برای بحران سوریه، عیانتر از هر زمان دیگری شده است. چند روز پیشتر مصر به قطعنامه روسها درباره سوریه رای مثبت داد و این بر حجم اختلافات افزود. البته واقعیت این است که این اختلافنظر صرفا در پرونده سوریه نیست بلکه رگههایی از آن را میتوان در پرونده یمن هم مشاهده کرد. آنچه در ادامه میآید، نگاهی است اجمالی به سیاستهای مصر در قبال بحران سوریه و تفاوتهای اساسی آن با رویکرد بحرانساز عربستان.
برای فهم دقیقتر مواضع مصر در قبال بحران سوریه، نیاز است تا علاوه بر مواضع عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور کنونی مصر، مواضع و رویکردهای محمد مرسی رئیسجمهور سابق این کشور را نیز مورد توجه قرار داد. با وجود برخی اختلافنظرها میان این دو در قبال بحران سوریه، اما رویکردهای مشترکی نیز قابل احصا است که نشان از ریشهای بودن مساله سوریه در سیاست خارجی مصر دارد.
مرسی و بحران سوریه
واقعیت این است که سیاست خارجی مرسی، رئیس جمهور اخوانی مصر برخلاف تصورهای رایج که عموما ژورنالیستی است، ضمن تضاد با سیاستهای اعلانی و اعمالی عربستان در تمام این سالهای بحرانی، به ایران نزدیکتر بود اگرچه تطبیق کامل نداشت.
هویت اخوانی مرسی جز در چند هفته آخر ریاست جمهوری او، نقش پررنگی در مواضعش در قبال بحران سوریه نداشت. اگر هویت اخوانی، محور مواضع او میبود، مرسی باید رویکرد اخوانیهای سوریه را تائید میکرد که چیزی جز «اسقاط اسد» از طریق مبارزه مسلحانه نبود و در یاری رساندن به آنها میکوشید. اما مرسی بارها اعلام کرد که راهحل پایان بحران سوریه، سیاسی است و این در حالی بود که او تحت فشار برخی دولتهای عرب برای دمیدن بر آتش مسلحانه علیه اسد در سوریه بود.
برجستهترین اقدام مرسی که موجب خشم عربستان شد، تشکیل کمیته چهارجانبه با حضور مصر، ایران، ترکیه و عربستان بود. فارغ از اینکه عدم دعوت از قطر به عنوان یک مدعی در این کمیته، موجب نارضایتی دوحه گردید، این اقدام مرسی عملا موجب ورود ایران به یک تلاش جمعی برای یافتن راهکار سیاسی جهت پایان بحران سوریه شد. این در حالی بود که عربستان سعی داشت ایران را به عنوان حامی اسد و بخشی از مشکل سوریه معرفی کند و نه یک طرف موثر در یافتن راهحل. این کمیته البته موفق نبود.عربستان با کمتوجهی به این کمیته سعی کرد تا آن را از مسیر اثرگذاری خارج سازد. با این وجود یکی از مهمترین مزیتهای کمیته چهارجانبه این بود که زمینه را برای حضور مقامات ایرانی در قاهره فراهم آورد. این امر زمینه نزدیکی بیشتر تهران و قاهره را فراهم ساخت.
اقدام دیگر مرسی که در فضای ضدِ سوریِ جهان عرب، بسیار معنادار تلقی شد، اعزام کاردار به دمشق در اواسط اردیبهشت 92 بود. این اقدام در حالی از سوی مرسی صورت گرفت که اتحادیه عرب کرسی سوریه را در اختیار معارضان قرار داده بود. مرسی با این اقدام، عملا تصمیم اتحادیه عرب را مورد اعتنا قرار نداد.
اما حدود یک ماه زمان لازم بود تا مرسی یکی از مهمترین اشتباهات خود را مرتکب شود. او در 25 خرداد 92 در تجمع «حمایت از سوریه» در قاهره از قطع روابط مصر با دولت سوریه خبر داد و خواستار جهاد علیه بشار اسد، اجرای منطقه پرواز ممنوع در آسمان سوریه و خروج حزب الله از سوریه شد. اجرای منطقه پرواز ممنوع، یعنی تغییر راهکار مرسی برای حل بحران سوریه از فاز سیاسی به فاز نظامی. اما چرا مرسی این گونه تغییر موضع داد؟ نمیتوان از اثر همایش «مواضع علمای امت در قبال حوادث سوریه» که همان روزها در قاهره برپا شده بود چشمپوشی کرد. این علما که یوسف قرضاوی هم عضوی از آنها بود، در 23 خرداد یعنی دو روز قبل از تغییر موضع مرسی با او دیدار داشتند. همه آنچه از آن جلسه رسانهای شد، صرفا سخنان مرسی بود؛ ضرورت تلاش برای پایان دادن رنجهای مردم سوریه، حمایت از هر اقدامی که موجب متوقف کردن خونریزیها شود و حمایت از یکپارچگی ارضی سوریه. پس از تغییر موضع مرسی و اعلام جهاد علیه سوریه، عبدالفتاح السیسی فرمانده وقت ارتش روی صفحه تلویزیون ظاهر شد تا بگوید که ارتش در امور کشورهای دیگر مداخله نمیکند. چند روز بعدتر هم با اعتراضات مخالفان مرسی و سرانجام کودتای ارتش، مرسی از قدرت کنار زده شد.(1)
السیسی و بحران سوریه
واقعیت این است که اگر یک ماه آخر ریاست مرسی در نظر گرفته نشود، رویکرد السیسی به بحران سوریه با رویکرد مرسی تفاوت ماهوی و اساسی چشمگیری ندارد. هر دو قائل به راهکار سیاسی و حفظ تمامیت ارضی سوریه بودند. البته السیسی به ماندن اسد در قدرت، راغب است در حالی که مرسی چنین نبود. روزنامه لبنانی الدیار اواخر شهریور 94 در این خصوص نوشت: «عبدالفتاح السیسی اخیرا با علی مملوک رئیس دستگاه اطلاعات سوریه که به قاهره سفر کرده بود، دیدار کرده است.» بر اساس گزارش این روزنامه، السیسی در جریان دیدار خود با مملوک خطاب به وی گفته است: «از شما می خواهم پیام حمایت من از اسد را به وی برسانید؛ من بر این اعتقاد هستم که اسد سقوط نخواهد کرد.»(2) علاوه بر این السیسی چندی بعد در مصاحبه با شبکه سی ان ان گفته بود که او دیگر فکر نمیکند که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه باید از قدرت کنار برود. وی تاکید کرد که بشار اسد را میتوان مدیریت کرد اما تروریستها را نمیتوان. السیسی در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز درباره بحران سوریه گفته بود که «ما بسیار خواهان و مایل هستیم که سوریه به عنوان یک کشور و دولت باقی بماند و به کشورها و دولت های کوچکتر تقسیم نشود.» (3)
اما چرا السیسی از تز یکپارچگی سوریه و حتی ماندگاری اسد در قدرت حمایت میکند؟ به نظر میرسد دلایل زیر در این خصوص قابل طرح هستند:
مبارزه با تروریسم و جریان تکفیری
السیسی به علی مملوک گفته بود: «هر دو در مقابل تکفیریها خواهیم ایستاد؛ سوریه و مصر در نبرد علیه دشمنان خود پیروز خواهند شد و جنگ سوریه به نفع دمشق پایان خواهد یافت.» واقعیت این است که السیسی سقوط اسد و قدرتگیری جریان تکفیری را تهدیدی بر امنیت ملی مصر تلقی میکند. در صورت وقوع چنین امری، سوریه پایگاهی خواهد شد برای قدرتگیری، سازماندهی و برنامهریزی برای اجرای عملیاتهای تخریبی و تروریستی در مناطق دیگر. طبیعی است که مصر به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد از جمله سرکوب گسترده مهمترین جریان اسلامگرای سنی یعنی اخوان المسلمین توسط السیسی، یکی از مهمترین گزینهها برای حملات تروریستی است. السیسی به خوبی میداند اگر مانع از قدرتگیری جریان تکفیری در سوریه نشود، در آیندهای نه چندان دور باید با جریان تکفیری در درون مصر مبارزه کند؛ کما اینکه اکنون نیز این مساله تا حدی رخ داده ولی در صورت سقوط اسد، میتواند ابعاد بیشتری یابد. همه این موارد زمانی اهمیت بیشتری مییابد که السیسی بارها سعی کرده تا خود را به نوعی رهبر مبارزه با تروریسم در میان کشورهای عربی معرفی کند.
ایفای نقش منطقهای متمایز از عربستان
یکی دیگر از اهدافی که السیسی از اتخاذ رویکرد حمایت ضمنی از اسد و محکوم کردن جریان تروریستی-تکفیری در سوریه بهدنبال آن است، برعهده گرفتن نقشی متفاوت از عربستان در منطقه میباشد. واقعیت این است که السیسی از همان ابتدا تا کنون، با حمایتهای گسترده سیاسی و اقتصادی عربستان توانسته در مقابل اعتراضات داخلی بایستد. کمکهای مالی عربستان که تنها چند روز پس از سقوط مرسی، وعدهاش از سوی پادشاه عربستان به قاهره داده شد از سویی و تروریست نامیدن اخوانیهای معترض از سوی دیگر، زمینه تثبیت قدرت را در دستان السیسی فراهم ساخت.
طبیعی بود که عربستان با وجود چنین حمایتهایی، انتظار داشته باشد تا السیسی مواضع او را در موضوعات مختلف منطقهای تایید کرده و با ریاض همراهی کند. اما واقعیت این است که السیسی در بحران سوریه، تمایلی به چنین همراهیای ندارد. او علاوه بر مساله مبارزه با تروریسم و ارتباط آن با امنیت ملی مصر، سعی میکند تا با اتخاذ مواضعی متفاوت از ریاض، زمینه بازیگری بیشتر در منطقه را فراهم سازد. السیسی با اتخاذ مواضع همسو با روسیه در بحران سوریه، میتواند از فرصت همراهی با یک بازیگر بینالمللی در طراحیاش برای بازیابی نقش مصر در منطقه بهره ببرد.
سعید ساسانیان
پی نوشت:
1٫ سعید ساسانیان. «مصر روی دور تکرار تاریخ». مجله الکترونیکی اخوت. 27 بهمن 1392٫
2٫ http://www.mehrnews.com/news/2915676
3. http://www.farsnews.com/13940706001356
پایگاه رصد