دریافت لینک صفحه با کد QR
پنج چشم؛ هیولای جاسوسی
امپراتوری دروغ , 26 مهر 1395 09:17
اسلام تایمز: در حال حاضر راههایی همچون ایجاد سرعتگیر در مقابل حرکت پرشتاب جوامع بهسمت همواره متصل بودن، ایجاد فیلترینگهای امنیتی بالا، بومیسازی و ایزوله کردن تکنولوژیهای ارتباطی درون کشورها نسبت به اینترنت جهانی و NSA و CGHQ، کاهش ضریب نفوذ تکنولوژیهای سایبری ناامن در زندگی مردم و هرگونه فعالیت پیشگیرانه و درمانگر برای مقابله با این امپراتوری در اولویت و الزام عملی قرار دارند. اگر این مقابلهها با امپریالیسم اطلاعاتی امریکا و انگلیس صورت گیرد، نهتنها باعث افزایش قدرت و امنیت داخلی و خارجی جوامع خواهد بود، بلکه در تضعیف این سازمانها نیز مؤثر خواهد بود.
به گزارش اسلام تایمز، به نقل از جنبش مقابله با رسانههای بیگانه، «ان.اس.ای زیرساختی را ساخته است که به آن اجازه میدهد از هر چیزی که میخواهد شنود کند. با این توانایی، تقریباً تمامی ارتباطات بشری بدونهدف ضبط میشوند. اگر من بخواهم به ایمیلهای شما یا تلفن همسرتان دسترسی داشته باشم، فقط کافی است از این شنودها استفاده کنم. پسوورد، ایمیلها، تماسها، حسابهایبانکی و تقریباً تمام ارتباطات شما.»
ادوارد اسنودن[۱]
پنجچشم هیولای جاسوسی کشورهای آنگلوساکسون
اواخر دهه ۵۰ میلادی و سال ۱۹۶۰ بود که اینترنت برای اولینبار بهوجود آمد. ارتش آمریکا برای ایجاد یک زمینه ارتباطی امن در نیرو نظامی خود، دست به این ابتکار زد و اولین شبکههای بههمپیوسته خصوصی را در جهان بهوجود آورد. اما دیری نپایید که این پدیده فوقالعاده ارتباطی از وضعیت بسیار خصوصی خارج شد و بهسطوح دیگر حکومتی و بعد بهسطح جامعه وارد شد. وقتی چنین پتانسیلی ناگهان عمومی میشود، اولین مسئله، مسئله امنیت خواهد بود. برای ارتش آمریکا، رصد و کنترل ارتباطات اینترنتی زمانی که این پدیده امری خصوصی بود، کار دشواری نبود؛ اما پس از عمومی شدن، قطعاً چالش بزرگی برای حکومت آمریکا بهوجود آمد. امنیت البته برای آنها فقط یک مسئله درونی نبود. اگر اینترنت بهعنوان یک راه ارتباطی داخلی دیده شود، امنیت را باید ایجاد کرد؛ اما اگر یک پدیده خارجی و یا صادراتی در نظر گرفته شود، ابتدا باید امنیت هدف یا دشمن سلب شده و برای خود بهصورت یک امر برونمرزی ایجاد شود.
در ابتدای جنگ سرد بود که آمریکا برای شکست کامل و نابودی امپراتوری جماهیرشورویسابق، دست بهاقدامات جاسوسی گسترده علیه این قدرت بلوکشرق زد. در این راستا بود که دو قدرت نظامیسیاسی غرب، یعنی ایالاتمتحدهآمریکا و امپراتوری بریتانیا برای نیل بههدف بالا، توافقنامه فوقمحرمانهای را بین خود امضا کردند که در آن کشورهای دیگر مستعمره بریتانیای کبیر نیز حضور داشتند. پیمان آمریکا-انگلستان (UKUSA) که همچنین آن را بهنام پنجچشم (FVEY) نیز میشناسند، از بزرگترین، مخوفترین و سریترین معاهدههای جاسوسی قرن بوده است. این معاهده در سال ۱۹۴۶ بین دو قدرت قارهآمریکا و قارهاروپا، ایالاتمتحدهآمریکا و انگلستان بسته شد و در آن کشورهای دیگر مستعمره انگلستان یعنی استرالیا، نیوزیلند و کانادا نیز حضور داشتند. این معاهده، بهجهت ایجاد یک امپراتوری اطلاعاتی و جاسوسی، در راستای نفعرسانی و دفعخطر و همینطور طرحریزی حملات اطلاعاتی و بعدها سایبری به کشورها دشمن ایجاد شد. ابتدا امر این معاهده برای کنترل و نظارت بر سیگنالهای رادیویی شوروی پیادهسازی شد.
پروژه اشلون
یکی از مهمترین و بزرگترین پروژههای حاصله این تفاهمنامه، پروژه اشلون (ECHLON) بود. شاید بتوان گفت که این پروژه بزرگترین پروژه جاسوسی و شنود تاریخ بوده است. بر طبق اسناد پارلمان اروپا[۲]، اشلون برای نظارت بر ارتباطات نظامی و دیپلماتیک اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی و همپیمانانش در بلوکشرق در زمان جنگ سرد و اوایل ۱۹۶۰ میلادی پایهگذاری شده است. پارلمان اروپا در گزارش خود در مورد پروژه اشلون که در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شد [۳] نتیجهگیری میکند که بر پایه اطلاعات موجود، اشلون این توانایی را داشته است که تماسهای تلفنی، دورنگارها، ایمیلها و دیگر تراکنشهای جهانی دادهها را که از طریق انتقال ماهوارهای، شبکههای تلفنعمومی و مایکرویو جابهجا میشدهاند؛ رهگیری و محتوایشان را بازرسی کند. اما این پروژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بهنظارت و جاسوسی از جامعه اروپا بهویژه در حوزههای سیاسی، اقتصادی، تجارت دولتی و خصوصی آنها پرداخت.
دو سازمان امنیتملیآمریکا (NSA) و سرفرماندهی ارتباطات بریتانیا (GCHQ) مسئولان اصلی انجام این عملیات بودند. وظیفه سازمان امنیتملیآمریکا (NSA) تراکنش دادههاییست که از داخل آمریکا عبور میکنند. شامل سرورها، هاستها و تمام خطوط فیبر نوریست که از مرزهای ایالاتمتحده عبور میکند. همچنین وظیفه سرفرماندهی ارتباطات بریتانیا تراکنش دادههاییست که از درون فیبرهای نوری از داخل خاک بریتانیا و مستعمرههای پیشینشان عبور میکند. این دو سازمان برای تراکنش دادهها، بههمکاری تنگاتنگی دست زدهاند. نهتنها آنها برای دور زدن قوانین بینالمللی از کمک یکدیگر بهره میبرند؛ بلکه پس از فیلتر کردن و غربالگری دادهها، آنها را در اختیار یکدیگر قرار میدهند تا کارشناسان هر دو سازمان بهتحلیل دوباره دادهها بپردازند. اما در کنار پروژه بزرگ اشلون، چندین برنامه مشترک نیز در اهداف و زمانهای مختلف نیز طراحی و پیادهسازی شد. پروژههایی از جمله بروسا، پریسم و تمپورا نیز بودهاند.
تمپورا
تمپورا پروژهای که در سال ۲۰۰۸ بهصورت آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت و سال ۲۰۱۱ بهصورت جدی عملیاتی شد. هدف پروژه جاسوسی تمپورا، نظارت، تراکنش، ذخیره و تحلیل دادههای حاصل از رصد بیست و چهار ساعته از مکالمات تلفنی و موبایلی مردم عادی، فعالیتهای ارتباط از طریق اینترنت و هرگونه فعالیت دیگر که در حوزه فضای سایبر صورت میگیرد بود. این رصد بدون هیچگونه هدف خاصی و فقط بهعنوان شنود گسترده (Mass Surveillance) صورت میگیرد. دولت انگلیس روزانه نزدیک به ششصدمیلیون مکالمه را از طریق این سامانه فوقسری شنود میکند[۴] و دادههای آن را پس از فیلترینگ و تحلیل اولیه در اختیار آژانس امنیتملیآمریکا قرار میدهد تا آنها با همافزایی این دادهها و دادههای خود، تحلیلی دقیقتر از دادهها صورت دهند. همینطور آژانس امنیتملیآمریکا (NSA) نیز دادههای اولیه خود را که از طریق پروژه پریسم بهدست آمده است را به CGHQ میدهد تا آنها همین روند را پیش گیرند.
ادوارد اسنودن، عضو سابق آژانس امنیتملیآمریکا و افشاگر سازمان ان.اس.ای در مقالهای از کشورهایی بهعنوان کشورهای ثالث یا (Third Party) یاد کرده است. این کشورها جزو حلقه اصلی سازمان پنجچشم نیستند، اما با سازمان امنیتملیآمریکا روابطی بهشدت نزدیک دارند. کشورهای دوست یا ثالث در واقع وظیفه این را دارند تا با ارائه فضا و زیرساخت به سازمان امنیتملیآمریکا برای دسترسی به دادههای تبادلی در اینترنت، خطوط رادیویی و… و در راستای آن تحلیل تمامی دادهها در این همکاری نقش داشته باشند. طبق گفتهها، کشورهای ثالث[۵] حدود ۳۳ کشور هستند که ردای همکاری با NSA را بر تن دارند. این پروژه با اسم رمز RAMPART-A برای جاسوسی از حجم عظیم دادههایی که از نزدیکی و یا داخل آن ۳۳ کشور میگذرد، وجود دارد.
اگر به نقشه اینترنت نگاه کنید، بهطور عجیبی خواهید دید که تنههای اصلی تبادل داده (کابلهای با سرعت بالا) بسیار محدود و در نقاط خاصی هستند و همینطور نقاط کدر (Choke Points) هم بسیار محدودند. اگر کسی به اینها دسترسی داشته باشد، بههمه دادهها دسترسی دارد و بدین ترتیب بسیار راحت میشود با همکاری کشورهایی که این نقاط محدود درون مرزهایشان قرار دارد به ابرداده اینترنت دسترسی تقریباً کامل داشت. از بین این ۳۳ کشور اسامی رسمی وجود ندارد، اما دانمارک و آلمان از شاخصترین آنهاست. این، بدین معنی است که اکثر میزان ترافیکداده اینترنت از خاک آمریکا چه بهصورت فیزیکی و چه بهصورت سروری عبور نمیکند، ولی آمریکا و انگلیس برای دسترسی بهتمام دادهها نیازی به اینگونه همکاریها دارد. نحوه کار این کشورها بدینصورت است که کشور x بر روی کابلها در نزدیکترین نقطه دسترسی، شنود میگذارد. سپس اطلاعات را به سرورهای ان.اس.ای میفرستد.
اما اولینبار روزنامه گاردین بود که دست بهافشاگری علیه این پروژه زد. این روزنامه در طی مقالهای عنوان کرد که این پروژه هجدهماه است که کلید خورده و دو دولت انگلستان و آمریکا هسته اصلی آن را تشکیل میدهند. این اتفاق، ضربه شدیدی بر چهره – تا آن موقع پاک – این دو سازمان وارد آورد و نگاه مردم نسبت به نیت خیری که تا آن زمان میپنداشتند، تغییر کرد. در پی این اتفاق، مقامات NSA دسترسی کارمندانشان به گاردین را از ترس افشای بیشتر اطلاعات، محدود کردند.
بسیار پیش آمده است که گهگاه در اخبار و رسانهها، خبرهای شوکهکنندهای در مورد جاسوسیهای سایبری، شنود مکالمات و هک اطلاعات شخصی افراد و مقامات بلندپایه سیاسی، اقتصادی و… میشنویم. خبرهایی که گاه از اطلاعات فاششده از یک مقام سیاسی، بهعنوان تهدیدی از طرف دولتهای استعماری آمریکا و انگلیس، یا خبرهایی از جاسوسی NSA از سران سیاسی کشور در مدت نشستهای مشترک و یا از طریق سفارتخانههایشان که – بهحق لانه جاسوسیاند – بهگوش میرسد[۶]. اینها تنها بخش کوچکی از فعالیت این پروژههاست. این جاسوسیهای خاص، از رجال سیاسی و مقامات بلندپایه، نه فقط در مکان و زمان خاص، بلکه ۲۴ ساعته و در تمام ایام سال صورت میگیرد. جاسوسی بر روی موبایلها، مکالمات و تمام اوقاتی که فرد در حین استفاده از کامپیوتر، لپتاپ و یا دیگر دستگاههای متصل به فضای مجازی هست، صورت میگیرد.
نه فقط این دو سازمان اطلاعاتی و دیگر همپیمانانش در توافقنامه پنجچشم از عوامل جاسوسیهای گسترده هستند، بلکه دیگر شرکتهای نرمافزاری، از جمله مایکروسافت، گوگل، اپل، یاهو، فیسبوک و… نیز عاملان غیرمستقیم در نقاب شرکتها و مؤسسات خصوصی این پروژه محسوب میشوند[۷]. این شرکتها، در قالب خصوصی بودن خودشان، علاوه بر اهداف تجاری و اقتصادی خودشان و تلاش برای گسترش و نفوذ محصولاتشان در تمام دنیا و حریم خصوصی افراد، به جاسوسی این آژانسهای اطلاعاتی و امنیتی کمک میکنند. بهعنوان مثال، شرکت گوگل که از همپیمانان وفادار آژانس امنیتملیآمریکاست، بارها در دادگاهها، بهدلیل نقض حریمشخصی و همکاری با سازمانهای اطلاعاتی حضور پیدا کرده است. همینطور مایکروسافت که محبوبترین و مشهورترین محصول خود، ویندوز را یکی از مهمترین ابزارها برای کسب اطلاعات از فعالیتهای افراد عادی و همینطور افراد خاص، در دست اعضای ائتلاف پنجچشم قرار داده است[۸]؛ و قصعلیهذا. این دست شرکتها – چه بزرگ و چه کوچک – بسیار زیادند که چه خود خواسته و چه ناخواسته تحت سلطه امپراتوری جاسوسی ان.اس.ای و سی.جی.اچ.کیو قرارگرفتهاند و اطلاعات کاربرانشان را بیکموکاست در اختیار آنها قرار دادهاند.
اما اهداف، فقط این اشخاص سرشناس نیستند؛ بلکه مردم عادی نیز که در ۲۴ ساعت حتی کوچکترین دلیلی برای تهدید بهحساب آمدن ندارند، تحت نظرند. عملیات در این سیستمها بهعنوان پیشگیری، جمعآوری تاریخچه فردی، آنالیز و تحلیل افراد در طول زمان و دستهبندی آنها در دستههای مختلف برای نظارت بهتر و دقیقتر صورت میگیرد. هر فرد در نگاه این دو سازمان بهطور بالقوه قابلیت تبدیل شدن به یک تهدید را دارد و ممکن است در آینده بهعنوان سوژه موردنظر و خطر احتمالی برای سیستم بهحساب بیاید؛ لذا آنها باید در تمام عمر تحتنظر باشند، اعمالشان رؤیت شود و هرگونه فعالیتشان – چه غیرقانونی و چه قانونی – در سرورهای ذخیره داده، ثبت گردد.
سوژه مورد نظر (Person Of Interest)
در سینما، بهخصوص سینمای هالیوود، هستند آثاری که به این وجهههای جاسوسی و مرموز ایالاتمتحده اشاره کردهاند و یا صرفاً بر همین موضوع شکل گرفتهاند. یکی از بارزترین و بهترین آثار، سریال تلویزیونی «سوژه مورد نظر» (person of interest) است که داستان آن در مورد یک نابغه برنامهنویسی و کامپیوتر است. این شخص که هارولد فینچ نام دارد که – مهر و مومها پیش سیستم نظارت همگانی را نوشته است – بهصورت هوشمند و تمام مدت بر مردم نظارت میکند و هرگاه فعالیت مشکوکی را مشاهده کرد و با تحلیل آن به پیشبینی از وقوع یک جرم میرسد و شمارهشناسایی فرد را بهعنوان سوژه موردنظر به خروجی دستگاه میدهد. اما مشکل او این است که این دستگاه برای شناسایی فعالیتهای تروریستی طراحی شده، اما هوش آن باعث شده تمام خطرات و جرائم را ببیند. پس او به تلاشی افتاده تا جرائم غیرمرتبط را خود پیشگیری کند.
اما نکته مهم سریال، اشاره مدام به این مسئله است که «شما تحت نظرید؛ دولت یکی سیستم سری دارد که هر لحظه از شما جاسوسی میکند». یکی از برجستهترین مشخصههای این مجموعه، دسترسی بسیار آسان و سریع این نابغه و همکارانش بهاطلاعات شخصی افراد است. اطلاعاتی که یا بهصورت متمرکز و یا پراکنده در یک یا چند پایگاه اینترنتی و یا شبکههای اجتماعی وجود دارد. ضریب نفوذ اینترنت و همینطور میزان وابستگی زندگی سایبری آنچنان در این جوامع بالاست، که از طریق سیستم سایبر میتوان بهراحتی اطلاعات زیادی از افراد را بهدست آورد. این اقدام بهمثابه این است که فردی در خیابان راه برود و در دست خود یک دسته اسکناس قرار دهد و آن را بالا بگیرد، تا هر دزدی هم بتواند آن را ببیند و هم دزدیدن آن بسیار راحت باشد؛ این بلایی است که امروز بر سر جوامع مدرن و جوامعی که ضریبنفوذ اینترنت و فضایسایبر در آنها بالاست، آمده است. جوامعی که در آن دیگر حریمخصوصی، اطلاعاتشخصی و امنیتفردی دیگر معنی ندارد.
غمانگیزتر از آن، بیتوجهی فاجعهبار مردم و دولتها در قبال این بحران و فرو رفتن بیش از حدشان در منجلاب فضای سایبر است. در بخش دیگر، با پیشرفتهای روزافزون تکنولوژی در خانهها، افزوده شدن ویژگی اتصال به وایفای در بسیاری از لوازم خانه و حتی کنترل از راه دور وسایل موجود در خانه از طریق اینترنت، این آسیبپذیری در بالاترین سطح خود قرار دارد. بهبیان دیگر، شما اگر این قابلیت را داشته باشید که به سیستم وایفای خانگی فردی نفوذ کنید، علاوهبر اطلاعات شخصی فرد، میتوانید خانه او را زیرنظر داشته باشید و دست به اقدامات خرابکارانه در وسایل و تجهیزات منزل فرد بزنید. هرگونه تجهیزاتی که قابلیت اتصال به اینترنت را داشته باشد، حتی اگر متصل نباشد، این پتانسیل را دارد تا بدون اطلاع فرد این اتصال صورت گیرد. حال میتوانید ببینید که وضعیت فعلی امنیتفردی و امنیت حریمشخصی فرد در چه جایگاهی قرار دارد.
آنچه بیش از پیش باعث نگرانی است، سرعت پیشرفت تکنولوژی و بهکنار رفتن ابتداییترین فعالیتهای فردی و جایگزین شدن آنها با فعالیتهای ماشینی است. اما سرعت نفوذ تکنولوژی، فقط مختص کشورهای پیشرفته نیست. بلکه سرعت نفوذ و میزان وابستگی افراد در جوامع در حال توسعه بسیار بیشتر از کشورهای جهاناولی است. کشورهایی که بهدلایل متفاوتی از جمله اشتیاق بسیار در پذیرش فاکتورهای توسعهیافتگی و همسویی و همشکلی با کشورهای جهان اول، هیچگونه کنترل و یا مهندسی در ورود و نفوذ تکنولوژیهای متصل ندارند. این جوامع با این وضعیت، نهتنها فاکتورهای توسعهیافتگی را بهطور کامل رعایت نمیکنند، بلکه با بهوجود آوردن یک پاشنه آشیل، آن هم در چنین سطح کلان و گستردهای، خود را بهشدت آسیبپذیر میکنند. مردم در سطوح مختلف جامعه، در کمتر مواردی به تکنولوژیهای ارتباطی سریع، جذاب و متنوع موجود میتوانند نه بگویند. این عدم توانایی مقاومت و همچنین بیتوجهی به فاکتورهای امنیتی، هر فرد یا بهیک طعمه بالقوه و در اشل کلی، جامعه را بهیک مورد مطالعاتیاطلاعاتی برای سازمانهای اطلاعاتی تبدیل میکنند.
داستان همینجا بهپایان نمیرسد. سرعت بالای توسعهیافتگی و یا تلاش برای توسعه، حتی ارگانهای مهم و حیاتی از جمله دولتها، بانکها، مؤسسات مختلف و یا حتی نیروهای نظامی و انتظامی را نیز بهاشتباه و غفلت میاندازد. این ارگانها و سازمانها برای تسریع در روند توسعهیافتگی، گاهی در توجه به فاکتورهای امنیتی کوتاهی میکنند و همین کوتاهی سیستمها و سامانههایشان را بالقوه آسیبپذیر و حساس میکند. در این بین، بسیار حملات سایبری و یا درونسازمانی در خیلی از این کشورها صورت گرفته است که هر بار خسارات شدیدی بر نظام امنیتیاطلاعاتی آنان وارد آورده است. از حملات سایبری هکرها و ویروسها در ایران به تأسیسات مختلف و دیتابیسهای دولتی گرفته تا حملات در کشورهای دیگر، همچون ترکیه، کشورهای عربی، کشورهای آمریکایلاتین و… .
حملات سایبری برخلاف تصور عموم، همیشه توسط هکرهای ناشناس و سودجو انجام نمیگیرد. در مهمترین موارد، این نفوذ و خرابکاریها بهطور سازمانیافته توسط همین سازمانهای جاسوسی مانند NSA و GCHQ یا زیرمجموعههایشان انجام میگیرد. اگر همین جاسوسی ۲۴ ساعته از تبادلات دادهای در اینترنت توسط این دو سازمان را در نظر نگیریم، باز هم آنها برای اهداف مختلفی از جمله خرابکاری، دسترسی بهاطلاعات حساس و ردهبالا، ایجاد تشنجامنیتی و دیگر اهداف دست به این حملات سایبری و ویروسی میزنند. البته نیز در این میان گاه خود و سیستمهای دولتیشان، دولتمردان نیز طعمه برخی نوابغ سایبری و هکرهای فوق حرفهای میشوند ولی هنوز کفه ترازو بهنفع آنها سنگینی میکند.
در ایران، ویروس استاکسنت که با همکاری ان.اس.ای و اسرائیل بهقصد خسارت زدن و نابودی تأسیسات هستهای و نفتی کشور ساخته شد، یکی از بزرگترین حملات سایبری دولتی تاریخ بود. این حمله که با وجود امنیت شبکهای بالا این تأسیسات باز هم موفق به نفوذ شده بود، نشاندهنده آسیبپذیری یکی از امنترین مراکز کشور است. حال تصور کنید، آسیبرسانی و یا استخراج اطلاعات مردم عادی از سیستمهای سطح پایینتر امنیتی و یا شبکههای داخلی استفاده میکنند، چقدر راحتتر خواهد بود. اما سؤالهایی که در اینجا مطرح میشود این است که دولتها و حکومتها چه اقدامی در قبال این توتالیسم اطلاعاتی انجام دهند؟ مردم چه خطراتی را در پیشروی خودشان میبینند؟!
به نظر میرسد در حال حاضر راههایی همچون ایجاد سرعتگیر در مقابل حرکت پرشتاب جوامع بهسمت همواره متصل بودن، ایجاد فیلترینگهای امنیتی بالا، بومیسازی و ایزوله کردن تکنولوژیهای ارتباطی درون کشورها نسبت به اینترنت جهانی و NSA و CGHQ، کاهش ضریب نفوذ تکنولوژیهای سایبری ناامن در زندگی مردم و هرگونه فعالیت پیشگیرانه و درمانگر برای مقابله با این امپراتوری در اولویت و الزام عملی قرار دارند. اگر این مقابلهها با امپریالیسم اطلاعاتی امریکا و انگلیس صورت گیرد، نهتنها باعث افزایش قدرت و امنیت داخلی و خارجی جوامع خواهد بود، بلکه در تضعیف این سازمانها نیز مؤثر خواهد بود.
پیوست ها
منابع
[۱] https://www.theguardian.com/world/2013/jun/09/nsa-whistleblower-edward-snowden-why
[۲] https://web.archive.org/web/19990417064814/http://www.europarl.eu.int/dg4/stoa/en/publi/166499/execsum.htm
[۳] سند ۱۹۴ صفحه کمیته اشلون پارلمان اروپا:
http://www.europarl.europa.eu/sides/getDoc.do?pubRef=-//EP//NONSGML+REPORT+A5-2001-0264+0+DOC+PDF+V0//EN&language=EN
[۴] https://www.theguardian.com/uk/2013/jun/21/gchq-cables-secret-world-communications-nsa
[۵] http://www.heise.de/tp/artikel/6/6929/1.html
[۶] https://www.theguardian.com/world/2013/oct/24/nsa-surveillance-world-leaders-calls
[۷] https://www.theguardian.com/technology/2014/nov/17/facebook-google-apple-lobby-senate-nsa-surveillance
[۸] https://www.theguardian.com/world/2014/feb/03/microsoft-facebook-google-yahoo-fisa-surveillance-requests
انتهای پیام/پایگاه هادی
کد مطلب: 576057
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org