۰
چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۴
گزارشی از راهی که باید برای تداوم حیات انقلاب اسلامی پیمود

بزرگترین مبارزه با آمریکا چیست؟

بزرگترین مبارزه با آمریکا چیست؟
 آیا مفهوم نفوذ در حوزه های مختلف اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره یک مفهوم غیر ارزشی و مذموم است؟ نفوذ خود به تنهایی قابل ارزش گذاری است یا اهداف وابسته به آن زمینه را برای تشخیص ارزش یا ضد ارزش بودن نفوذ فراهم می سازد؟

برای یافتن ساده تر پاسخ این سوال می توان سوال دیگری مطرح کرد: آیا عبادت کردن مفهومی ارزشی است یا ضد ارزشی؟ به این سوال به راحتی می توان پاسخ داد که عبادت کردن نه تنها یک ارزش بلکه بر اساس مبانی اصیل اسلامی هدف اصلی از خلقت نیز به شمار می رود. اما اگر بدانیم واژه عبادت در قرآن هم برای خداوند و هم برای شیطان به کار رفته است، برای پاسخ دادن به این سوال ساده نیز تامل بیشتری خواهیم کرد. عبادت یک عمل ارزشی است اما به شرطی که معبود خداوند باشد. اما اگر بر اساس آیه 60 سوره مبارکه یس معبود عده ای شیطان باشد، بدون شک فعل عبادت آنها نیز ضد ارزش قلمداد خواهد شد.

مفهوم نفوذ نیز بر اساس همین رویکرد قابل ارزش گذاری است. اگر هدف از نفوذ ایجاد و تعمیق باورهای حق خواهی و حق طلبی در میان مخاطبان و افکار عمومی باشد، در این صورت این اقدام یک فعالیت ارشادی و ارزشمند محسوب می شود.

اما اگر نفوذ برای اغوای مخاطب و تحمیل افعال ضد ارزشی و ضد اخلاقی باشد یک تهدید محسوب می شود و در قالب حاکمیتی، عدم مقابله با آن به معنای خیانت قلمداد خواهد شد. در سمت مقابل ترویج باورهای اخلاقی و سبک زندگی اسلامی ایرانی در میان افکار عمومی علاوه بر آنکه زمینه پایداری نظام اسلامی را فراهم می کند، در وجه دیگر به عنوان یک اقدام پیشگیرانه علیه جنگ نرم بیگانه نیز قابل ارزیابی است. به عبارت دیگر محیط برای نفوذ دشمن نا امن می شود و عوامل داخلی دشمن امکان جذب مخاطب به سمت تبلیغات بیگانه را از دست خواهند داد.

مقام معظم رهبری در مورد تاثیر سبک زندگی بر امنیت روانی جامعه می فرمایند: «یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوه زیستن - اینها عبارةٌ اخرای یکدیگر است - این یک بُعد مهم است؛ این موضوع را می خواهیم امروز یک قدری بحث کنیم. ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است - باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئله‌ اساسی و مهمی است.»

نفوذ بر مبنای ارشاد مخاطب و حل مشکلات آنها موجب تقویت امنیت روانی جامعه می شود. امنیت روانی بستر اصلی در انتخاب آینده توسط جامعه است. جامعه ای که امنیت روانی آن تامین شده باشد ضمن آنکه میزان نفوذپذیری آن از تبلیغات اپوزوسیون کاسته می شود، آینده خود را نیز بر اساس تقویت شرایط فعلی طراحی می کند. در حالی که اگر امنیت روانی جامعه تخریب شده باشد دیگر حکومت نمی تواند برای مردم تصمیم بگیرد بلکه این رسانه ها و نظریه پردازان بیگانه خواهند بود که هر روز طرح های جدیدی از قبیل آزادی های یواشکی و کشف حجاب در پشت فرمان خودرو را برای آن جامعه صادر می کنند.

شاید بتوان یکی از دکترین های اصلی مقام معظم رهبری در برابر فرایندهای متنوع نفوذ از طرف آمریکا و غرب در جامعه اسلامی، در این جمله ایشان جستجو نمود. ایشان معتقد هستند «بزرگترین مبارزه با آمریکا خدمت به مردم است.» خدمت صادقانه به مردم موجب بالا بردن اعتماد عمومی و افزایش ضریب امنیت روانی می شود. خدمت به مردم به ویژه اقشار ضعیف، کم درآمد و آسیب دیده ضمانت انکارناپذیری از تداوم حیات انقلاب اسلامی محسوب می شود.

با وجود فعالیت های زیادی که از سوی دولت های مختلف در طول تاریخ انقلاب برای حل آسیب ها و مشکلات مردم صورت گرفته است، باید اذعان نمود بخش قابل توجهی از این فعالیت ها بر عهده مراکز غیر دولتی و افرادی است که بر اساس روحیه مسئولیت پذیری و جهادگری وارد این عرصه شده اند. اقدامات جهادی در مناطق محروم که سال هاست از سمت دانشجویان و جوانان انقلابی صورت می گیرد یکی از این نمونه هاست.

در کنار این فعالیت های جهادی می توان به موسسات خیریه ای نیز اشاره نمود که با هدف تامین سلامت روانی گروه های هدف وارد فعالیت شده اند. دو نمونه از این موسسات که تاکنون کارنامه قابل توجهی در انجام این مسئولیت سنگین داشته اند موسسه محک و موسسه خیریه مهر آفرین هستند.

محک مسئولیت رسیدگی به کودکان سرطانی را بر عهده دارد و خیریه مهرآفرین نیز آسیب های مرتبط با زنان و کودکان بدسرپرست را پوشش می دهد. سعیده قدس بنیان گذار محک و فاطمه دانشور موسس خیریه محک هر دو در شرح حالی که از زندگی خود در دوران کودکی و نوجوانی داشته اند مسیری همراه سختی و پشتکار را طی کرده اند و برای رسیدن به نقطه هدف دچار نا امیدی نشده اند.

مطالعه شرح حال افرادی که با چنین برنامه هایی وارد فعالیت های اجتماعی می شوند می تواند زمینه ساز توسعه رویکردهای حمایتی از اقشار آسیب پذیر جامعه باشد. از سوی دیگر سبک زندگی تربیت این افراد در پیش از مقطع جوانی نشان می دهد که نفوذ مولفه های آموزشی و تربیتی از طرف خانواده یا مدرسه سهم سرنوشت سازی در شکل گیری چهره های تاثیرگذار در تامین سلامت و امنیت روانی جامعه دارد. سعیده قدس در سن 19 سالگی پدر خود را که تنها 48 سال داشته از دست می دهد و با روحیه ای خود ساخته نقش حمایت از مادر خویش و برنامه ریزی برای آینده خود را به تنهایی بر عهده می گیرد. فاطمه دانشور نیز بخش قابل توجهی از مبانی فکری و اعتقادی خود را مدیون سبک زندگی مادر بزرگ خویش معرفی می کند که توانسته بود در قالب قصه های کودکانه مفاهیمی از قبیل بخشش، قرض دادن و کمک به دیگران را در ضمیر نوه خود نهادینه نماید.

خانم قدس در مورد نقش خودش به عنوان فرزند بزرگ خانواده پس از فوت پدر می گوید: «این چنین بود که من در 19 سالگی پدرم را از دست دادم و از آن به بعد بود که احساس مسئولیت را به عنوان دختر بزرگتر حس کردم و زندگی شاد و بی خیالی که داشتم، با اندوه از دست دادن پدر، تصویر داغدار مادر و احساس وظیفه ای که روی دوش من و مادرم سنگینی می کرد، رنگ دیگری گرفت.»

خانم دانشور نیز به نقش تربیتی خانواده در تصویر سازی برای کودکان اشاره می کند و می گوید: «اینکه داشته باشی و ببخشی را دوست داشتم و اعتمادی به خداوند داشتم که این اعتماد از همان قصه‌ های مادربزرگ نشات می ‌گرفت. وقتی قصه داود، سلیمان و قصه ‌های شاهنامه را تعریف می‌ کرد، چیزی که برنده نهایی بود، قدرت خداوند بود. وقتی این موضوع را در کودکی برای بچه ‌ای که شخصیتش در حال شکل‌ گیری است نهادینه کنید، این خصلت دیگر از او جدا نمی ‌شود. من نه تنها به خداوند ایمان که به او اعتماد داشتم.»

آیا می توان جامعه ای را تصور کرد که در آن اقشار توانگر اهمیتی به سختی زندگی هم نوعان خویش نداشته باشند؟ آیا می توان در جامعه ای زندگی کرد که در آن برخی از نهادهای دولتی سنگ های بنای ساختمان های خود را از گران قیمت ترین سنگ ها انتخاب کرده باشند اما در عوض بخش قابل توجهی از مردم آن جامعه در خانه هایی فرسوده در معرض آسیب ها و تهدیدهای فراوان باشند؟ چطور می توان یک جامعه را نسبت به هجوم برنامه های تبلیغی بیگانه واکسینه کرد در حالی که دختران فراوانی در سن ازدواج هستند و قدرت تامین جهیزیه ندارند و پسران بسیاری نیز در مشکلات یافتن شغل و خرید مسکن چاره ای جز به تاخیر انداختن ازدواج ندارند؟

شاید همانطور که فاطمه دانشور در شرح حال زندگی خود گفته برخی از افراد هنوز به این وعده و سنت الهی اعتماد ندارند که اگر در راه خدا قرض بدهید خداوند دارایی شما را چند برابر خواهد کرد. «یکی از نزدیکانم مدام به من می ‌گفت تو این ‌قدر که می ‌بخشی، یک موقع خودت دچار فقر و بدبختی می ‌شوی و آن وقت هیچ ‌کس به تو نمی ‌بخشد. اما در زندگی ‌ام بارها و بارها به من ثابت شده که دارایی خداوند بی ‌نهایت است و هر چه به تو ببخشد تمام نمی شود.»

* سعید حسین زاده
مرجع : دیدبان
کد مطلب : ۵۷۶۶۶۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما