از جمله دغدغه های فکری امام خمینی قدس سره مسئله مهم غرب زدگی مردم مسلمان خصوصا قشر تحصیل کرده و روشنفکران آنهابوده است. او بارها و در موارد متعدد به عوامل ایجاد و گسترش غرب زدگی و خطرات وپیآمدهای سوء آن در کشورهای اسلامی،اشاره و رهنمودهایی برای رفع و زدودن این عارضه و بلای عظیم از میان کشورهای اسلامی - خصوصا از جامعه اسلامی ایران -بیان داشته اند.
به نظر امام «غرب زدگی» یعنی عدم اتکاءمردم به توانایی بالقوه و بالفعل خود برای رفعمشکلات و اتکاء به نیروی اجنبی برای کسبترقی و کمال. و «غرب زده» کسی است که ازمحتوا تهی و هیچ گونه توانایی را در وجودخود و جامعه خود حس نمیکند تا به واسطهآن به مقاصد مادی و معنوی دستیابد و تنهاراه حل مشکلات و ترقی و کمال را در غرب وفرهنگ غربی دیده و خود را مزین به فرهنگو آداب و رسوم غربی نموده است.
خطرات غرب زدگی
امام خمینی قدس سره غرب زدگی را منشابسیاریاز بدبختیهای ملتهای مسلمان و ملت ایران میداند. (1) تاجایی که آن را تشبیه به زلزله مینمایند:
«آقا، امروز مملکت ما غرب زده است که اززلزله زده بدتر است. امروز بعضی از اشخاصدر این مملکت میخواهند نگذارند اسلامتحقق پیدا بکند... الآن ما زلزله زده هستیم،غرب زده هستیم، همه باید دستبه همبدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم، باقیشهم برویم.» (2)
و در جای دیگر، جامعه غرب زده راجامع های بیمار میداند:
«مثل کشور ما مثل بیماری است که لااقل پنجاه و چند سال بیماری کشیده است و همه قشرها به بیماری او دامن زده اند و الآن از بارقشرهایی که دامن به بیماری او میزدند، فارغ شده است، لکن بیمار است.» (3)
و اینک به بعضی از خطرات و عواقب سوءغرب زدگی که در سخنان امامقدس سره آمده است،اشاره میشود:
الف - بی محتوایی انسانها
از جمله پیآمدهای غرب زدگی،بی محتوایی افراد غرب زده است. در فرازی ازسخنان ایشان چنین آمده است:
«ای غرب زده ها! ای اجنبی زده ها! ای انسانهای میان تهی! ای انسانهای بیمحتوا!به خود آیید، همه چیز خودتان را غربی نکنید.» (4)
ب - جدایی انسانها از اخلاق و کرامت انسانی
امام خمینیقدس سره جامعه غرب را خالی ازانسانیت و اخلاق میداند و ترقی و پیشرفت مادی و اقتصادی در غرب را در خدمت بشریت نمیداند. همان طوری که میگوید:
«بسیاری از چیزهایی که درست کرده اند، برضد انسانیت درست کردهاند، این غرب استکه دارد اساس اخلاق انسانی را از بین میبرد،این غرب است که دارد شخصیت انسانیت رااز بین میبرد و ما خیال میکنیم که غرب همه چیز دارد، حالا که غرب اتومبیل درست کرد،پس باید غرب همه چیز داشته باشد.» (5)
ج - خطر توحش
امام خمینیقدس سره فرهنگ غرب را خلافانسانیت انسان میداند و آن را منشا توحش وآدم کشی معرفی میکنند:
«غرب دارد انسان را وحشی بار میآورد، آنوحشی که آدمخوار است، آدم کش است، آدمکش بار میآورد.» (6)
مقایسه جامعه اسلامی با جامعه غرب
امام خمینی قدس سره در مواردی ضمن بیانمقایسه بین جامعه اسلامی با جامعه غرب، بهمضرات و خطرات غرب زدگی بیشتر اشارهمیکنند و اینک به بعضی از این مقایسه هااشاره میشود:
1 - اسلام، انسان ساز است و غرب وفرهنگ غربی نابود کننده انسان. (7)
2 - قانون اسلام، قانونی است مترقیبرخلاف قانون غرب. (8)
3 - اسلام، انسان را محب آدم و عطوف بارمیآید ولی غرب انسان را وحشی میسازد. (9)
4 - اسلام، اقتصاد را وسیلهای در اختیارانسان میداند ولی غرب آن را هدفمیداند. (10)
5 - اسلام، اقتصاد و معنویت را باهم آوردهاست ولی غرب فقط اقتصاد دارد. (11)
6 - آزادی در اسلام، آزادی مشروع استولی در غرب، آزادی بیبندوباری است. (12)
7 - آزادی در اسلام، در خدمت اخلاق استولی در غرب، مخالف با اخلاق است. (13)
8 - دانشگاه اسلامی در جهت مهارطبیعتبرای انسانیت است، بر خلافدانشگاه غربی. (14)
غرب زدگان
به نظر امام خمینیقدس سره غرب زدگاندو گروه هستند; گروهی از آنها مغرضو خائن هستند و اینها کسانی هستندکه میگویند اسلام در حکومت دخالتنکند و در پی تشکیل جمهوریهستند که اسلامی نباشد و به عبارتیطرفدار جمهوری دموکراتیک هستندو جمهوری اسلامی را قبول ندارند وگروه دوم، جاهلانی هستند که گفته های گروه اول را شنیده و باورکردهاند و قصد خیانتبه اسلام و مسلمینندارند و چه بسا گفتار و رفتار غربیها را با قصدخدمتبه مردم رواج دهند. به هرحالحکمشان با گروه اول جداست. (15) و در جایدیگر امام، غرب زدگان را به دو گروه رهبر ومقلد تقسیم میکنند. گروهی از غرب زدگانحالت رهبریتبرای رواج فرهنگ غربی وغربگرایی در جامعه اسلامی را دارند وگروهی دیگر جاهلانه و بدون آن که صحت وسقم افکار گروه اول را بدانند، در رواج غربزدگی کوششها میکنند. (16)
هدف غرب از غرب زده کردن
هدف اساسی غربیها در غرب زده کردن مردم مسلمان، بهره کشی از آنها و به خدمت گرفتن امکانات و استعدادهای سرشارآنهاست. امام خمینی قدس سره به این مساله کاملاواقف بوده و در موارد متعدد به آن گوشزدکرده است. در جایی میفرماید: «هرچه طرف غرب بروید آنها از شما بهره میبرند.» (17) درجای دیگر میگوید: «شما تصور نکنید کهاینها برای ما و برای اصلاح ما یک قدمبردارند. هرکه این را تصور بکند، این جاهلاست، که اینها بخواهند ممالک شرق یکقدم رو به ترقی برود. اینها نمیخواهند...خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با- نمیدانم - شوروی و روابط ما با اینها یکچیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. اینمثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ،رابطه صلاحمندی برای بره نیست. اینهامیخواهند از ما بدوشند. اینها نمیخواهندبه ما چیزی بدهند.» (18)
راههای تسلط فرهنگ غربی
امام خمینیقدس سره راههای تسلط غربیها برفرهنگ مردم مسلمان را متعدد و متنوعدانسته و به بعضی از آنها اشاره مینمایند:
1 - تضعیف اسلام.
«غربیها برای این که بتوانند بر مردممسلمان مسلط شده و آنها را زیر سلطه خودقرار دهند، از راه تضعیف اسلام با القاءشبهههای فراوان وارد شدند. شبهه هایی ازقبیل، کهنه بودن احکام اسلام، عدم تواناییاسلام در اداره امور بشر، تضاد علم و دین وامثال آنها.» (19)
2 - جدا نمودن روحانیت از مردم
«دونقشه میخواستند پیاده کنند... یکیاین که اسلام را در بین تودهها، دربین مردم،این را کوچکش کردند، قلمهای اجیرآنها و تبلیغات دامنه دارشان راجع بهاین که; این اسلام مال زمان سابق بودهاست، چیزی که مال هزار و چهارصدسال پیش از این است دیگر حالا، حتیحالا هم اگر شما دیده باشید گاهیوقتها جرات نمیکنند بگویند، امامیگویند در یک کلمهای. این یک راهبود که اسلام را اصلا از نظر مردمبیندازند. اسلام کهنه شده است، دیگرحالا وقت عصر نوینی است، حالا عصرتجدد است، حالا عصر موشک است،در عصر موشک دیگر اسلام نبایدمطرح بشود. یک راه دیگرش هم درعرض همین دنبال میشد. این کهروحانیت را از دست مردم بگیرند. اینهادرباری اند، اینها انگلیسی اند. خودانگلیسیها تزریق میکردند. خود انگلیسهابه مردم این طور میگفتند که اینها انگلیسیاند، این هامنحرفند، انگلیسیاند...» (20)
3 - استفاده از عناوین مقدس و عوام پسند
غربیها و عمال آنها در کشورهای اسلامیبرای رسیدن به مقاصد خود از عناوینیمقدس همچون ترقی، تمدن، مردم سالاری،آزادی و امثال آنها استفاده نموده ومینمایند که به نظر امام خمینیقدس سره تمام اینواژهها جهت اغفال مردم بوده و جز دروغ چیزدیگری نیستند. (21)
امام میگوید: «من متاسفم از این اشخاصکه دعوی ملیت میکنند و با اغراض ملتمخالفت میکنند. آنها که با اسم ملیت و یااسم خلق دوستی خنجر به پشت ملتمیزنند، بیدار شوند.» (22)
غربیها نه تنها با استفاده از آن عناوین،ذهن مردم مسلمان را به خود متوجه کردندبلکه واقعیات تاریخی و مذهبی آنها را وارونهجلوه داده و چهره واقعی اسلام را در پشتپردههای ابهام پنهان کردند. به طوری هشناختحقائق اسلام مثل شیوه حکومتعلیعلیه السلام و امثال آن برای نسل امروز بسیارمشکل شده است.
«ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریمتبلیغات چند صد ساله اجانب و عمالاستعمار را خنثی کنیم. کارشناسان استعماربا کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی وشرقشناسی پردههای ضخیمی بر چهرهنورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماریها ونقاشیها، ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفینموده و حکومتهای جائرانه ضد اسلام امویو عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامیبه جامعهها تحویل دادهاند و چهره واقعیاسلام را در پشت این پردهها پنهان نگهداشته به طوری که امروز مشکل است ماء;ءبتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی وسیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را برجوامعبشری حتی مسلمین بفهمانیم. باید کوششکرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد سالهاجانب برداشت. شمانسل جوان موظفهستید غرب زدهها را از خواب بیدار کنید وفجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمالآنها را بر ملا نمائید.» (23)
4 - گرفتن روح تعهد از جوانان
«جوانهای ما را به طوری تربیت کردهبودند که تعهد دیگر نداشتند نسبتبهگرفتاریهایی که برایشان پیش میآمد.» (24)
5 - اجیر نمودن قلم بدستان
«ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغشدیم. سر قلمها حالا ضد ماست. قلمها بهجای نیزهها آمده است. مقالهها به جایمسلسلها، حالام روی اسلام بسته شدهاست. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتارقلم هستیم، اهل قلم. ما گرفتار روشنفکرهاهستیم. ما گرفتار آزادی خواهها که آزادی رانمیدانند چی است، هستیم. » (25)
زمینههای غرب زدگی
امام خمینیقدس سره عوامل و اسباب ذیل را بهعنوان زمینههای غرب زدگی مردم خصوصاقشر تحصیل کرده و روشنفکر معرفی میکند:
1 - احساس حقارت و ضعف نفس
امام خمینیقدس سره احساس حقارت و ضعفنفس و خودکم بینی در مقابل قدرتهای بزرگرا از جمله زمینههای مهم غرب زدگی معرفیمینمایند. در جایی میگویند: «این برای ایناست که ما خودمان را باختهایم در مقابلغرب، شرق خودش را باخته است. تا از اینخودباختگی بیرون نیاید، تا محتوای خودشرا پیدا نکند، نمیتواند مستقل باشد.» (26)
و در جای دیگر میگوید: «من باید به مصادرامور بگویم که اخطار کنم که این قدر ضعفنفس به خرج ندهید، دنبال این نباشید کهفرم غربی پیدا کنیم. بیچارگی ما این است کهدنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما، دادگستری غربی باشد، قوانینما، قوانین غربی باشد.» (27)
2 - عدم آگاهی نسبتبه احکام و قوانینمترقی اسلام
امام میگوید: «این قدر ضعیفالنفسنباشید، ما قانون غنی داریم، ما قانون الهیداریم. آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهیترجیح میدهند، اینها از اسلام اطلاعندارند. آنهایی که میگویند نمیشود اسلام رادر این زمان پیاده کرد، برای این است کهاسلام را نشناختهاند، نمیفهمند چهمیگویند.» (28)
3 - تمام کمالات را در غرب دیدن
امام میگوید: «ما باورمان آمده است کههمه چیزها در غرب است. خیر، آن چیزی کهدرغرب است، ربیتحیوان درنده است.» (29)
فراموشی مفاخر اسلام و ایران
از منظر امام، فراموشی مفاخر اسلام وایران زمینهای برای خود باختگی و غربزدگی میباشد و مردم چون نسبتبه اینمفاخر اطلاع کافی ندارند خود را از هرگونهافتخار اسلامی و ملی خالی دیده، توجه بهمفاخر غرب مینمایند. امام میگوید: «آنهاهمچو کردند که مغز ما را این طور بار آوردندکه اگر بخواهیم یک چیزی بشویم، کتابمینویسیم اولش هم اسم یکی از آنها بایدباشد، تا کتابمان را بخرند. جوانهای مابخواهند کتاب بخرند اگر چنانچه با اسممارکس باشد و لنین باشد، مشتری زیاد است.اگر به اسم شیخ الرئیس باشد نه، با این تماماینها یک صفحه از کتب شیخ الرئیس رانمیتوانند بفهمند ولی معذلک چون شرقیاست و غربی نیست، از این جهت ملاصدرا رااسمش را نشنیدند. ملاصدرا اصلا اسمش رانشنیدند و ملاهادی (سبزواری) ما را اسمشرا نشنیدند اما رجال آنها همه، همههست.» (30)
عوامل رفع غرب زدگی
امام خمینیقدس سره برای درمان بیماری غربزدگی و پیشگیری و جلوگیری از مفاسد وخسارتهای آن راه حلهای فراوانی راپیشنهاد میدهند که به طور خلاصه به آنهاپرداخته میشود:
1 - خود اتکائی و خود باوری
امام میگوید: «ما همه چیز را باختیم. حالادزدها را بیرون کردیم اما خودمان را پیدانکردیم باید خودمان را پیدا کنیم. شرق بایددر غرب را ببندد. در غرب را به روی خودشببندد. تا غرب راه به اینجا دارد، شما بهاستقلال خودتان نمیرسید و تا اینغربزدههایی که در همه جا موجوداند، از اینمملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما بهاستقلال نخواهید رسید. اینها نمیگذارند.ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سرپایخودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودیهستیم.» (31) و نیز میگوید: «اساس همهشکستها و پیروزیها از خود آدم شروعمیشود. انسان اساس پیروزی است و اساسشکست است. باور انسان اساس تمام اموراست. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از اوآمریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال اینبودند که با تبلیغات دامنه دار خودشان بهممالک ضعیف باور بیاورند که ناتوانند، باوربیاورند که اینها نمیتوانند هیچ کاری انجامبدهند. اینها باید در صنعت، در نظام، دراداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهایبزرگ از شرق و غرب دراز باشد.» (32) و در جایدیگر میگوید: «شما دیدید که قیام کردید و درمقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریتخودتان را در عین حالی که همه جدیتداشتند که باشد، عقب زدید، معلوم شد،میشود مقابل غرب ایستاد، میشود حتیجلو قدرتهای غرب ایستاد، در این قضیهخودتان را پیدا کردید، دیدید که ما خودمانهم میتوانیم با مشتخالی جلو برویم، درفرهنگ هم باید خودتان را پیدا کنید.» (33)
2 - تحول و انقلاب فرهنگی
امام میگوید: «شما باید مستقل باشید. ورشد انسانی پیدا بکنید. بچهها را، جوانهایما را رشد انسانی بدهید، دولتباید درستتوجه بکند که رؤسایی را که انتخاب میکندبرای دانشگاهها، برای مدارس، معلمینی راکه انتخاب میکنند آنها برای تربیت اطفال،اینها باید متحول بشود از حال سابق و کسانیکه سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یادر خدمت طاغوت بودند، حال ثانیا نیایند وبچههای ما را باز به عقب برانند، این هم یکمطلبی است که در فرهنگ بسیار مهم است وبالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یکفرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یکفرهنگ انسانی.» (34)
و در جای دیگر میگوید: «اگر فرهنگ،فرهنگ صحیح باشد، جوانهای ما صحیح بارمیآیند.» (35)
و نیز میگوید: «استقلال و موجودیتهرجامعه از استقلال فرهنگ آن نشاتمیگیرد و ساده اندیشی است که گمان شود باوابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یایکی از آنها امکانپذیر است. بیجهت و منباب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در راس تمام اهداف آنان است،هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.» (36)
3 - اصلاح صدا و سیما
امام میگوید: «اهمیت تلویزیون بیشتر ازهمه است، اهمیت رادیو تلویزیون بیشتر ازهمه است، این دستگاهها، دستگاههایتربیتی است، باید تمام اقشار ملتباایندستگاهها تربیتبشوند، یک دانشگاهعمومی است. دانشگاهها دانشگاههایموضعی است، این دانشگاه عمومی است،یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشورگسترده است، این باید از آن عمل دانشگاه را،از آن به آن اندازهای که میشود، استفاده کرد.باید این دانشگاه، دانشگاهی باشد که بعد ازچند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمامرا مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد،تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش باربیاورد، از غربزدگی بیرون کند، استقلال بهمردم بدهد، این از همه چیزهایی که در ایندستگاهها هست، مهمتر است و این وظیفهدارد که با مردم، حکم معلم و شاگرد داشتهباشد.» (37)
4 - افشاء توطئههای غربیها
امام میگوید: «شما نسل جوان موظفهستید غربزدهها را از خواب بیدار کنید وفجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمالآنها را بر ملا نمائید و طرز حکومت اسلام را کهمع الاسف بسیار عمر کوتاهی داشت و درهمان چند صباح راه و روش اسلام را درولایت و والی روشن کرد، به جوامع عموما و بهفرزندان اسلام خصوصا گوشزد کنید و صفوفخود را فشردهتر نمائید.» (38)
5 - افشاء مفاسد فرهنگ غرب
امام میگوید: «باید کوشش کنید مفاسدفرهنگ حاضر را بررسی کرده و به اطلاعملتها برسانید و با واستخداوند متعال آنرا عقب زده و به جای آن فرهنگ اسلامیانسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده باروش آن که انسانسازی و عدل پروری است،تربیتشوند، باید کوشش کنید تا طرزحکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را باملتهای مسلمان به اطلاع دنیا برسانید.» (39)
6 - رواج اخلاق اسلامی در دانشگاهها
امام میگوید: «اگر دانشگاههای ما تربیتاسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد وخورد عقایدی که مضر به حال این مملکتاست نمیشد، اگر اخلاق اسلامی در ایندانشگاهها بود این زد و خوردهایی که برای مابسیار سنگین است، تحقق پیدا نمیکرد.اینها برای این است که اسلام را نمیدانند وتربیت اسلامی ندارند.» (40)
7 - توجه به قدرت معنوی ملت اسلام
امام میگوید: «امروز زمانی است که ملتهاچراغ راه روشنفکران شوند و آن را ازخودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غربنجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست وآنان هادی هدایت کنندگان تاکنونند. بدانیدکه قدرت معنوی شما برهمه قدرتها چیره وقریب یک میلیارد جمعیتشما با خزائنبیپایان میتواند تمام قدرتها را درهمبشکند.» (41)
8 - تقویت تبلیغات اسلامی
امام گوید: «در مقابل همه تبلیغاتی کهمیشود، از هر جور تبلیغی که میشود، جواببدهید و آشنا کنید ممالک دیگر را، کشورهایدیگر را به آن چیزی که در ایران هست و آنطوری که در ایران میگذرد. آشنا کنید مردمرا به اسلام و به نهضت اسلامی و انقلاباسلامی.» (42)
9 - تغییر بنیادین برنامههای آموزشیدانشگاهها
امام میگوید: «یکی از مسائل بسیار مهم درتمام دستگاهها خصوصا دانشگاهها ودبیرستانها تغییرات بنیادی در برنامهها وخصوصا برنامههای تحصیلی و روش آموزشو پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزش هایاستعماری نجاتیابد.» (43)
10- پرهیز از تفرقه
امام میگوید: «حکومت اسلامی و خواستملت ما برای همین است که نفوذ غرب و همهکشورها در ایران از بین ببرد. وقتی یک ملتباتمام اقشار آن برای یک هدف قیام کردند،هیچ نفوذی نمیتواند خلاف آن را تحمیلکند.» (44)
11 - توجه به قوانین مترقی اسلام
امام میگوید: «ملت ایران با داشتن مکتبیمترقی چون اسلام، دلیلی ندارد که برایپیشرفت و تعالی خود از الگوهای غربی و یاکشورهای کمونیست تقلید کند.» (45)
امام راحلقدس سره عوامل متعدد دیگری را نیزبرای زدودن عارضه غربزدگی از چهره جامعهاسلامی معرفی میکنند که عناوین آنها را بهخاطر اختصار ذکر میکنیم:
اتحاد حوزه و دانشگاه، جلوگیری از شایعهپراکنی حکومتهای استعمارگر، پرهیز ازاختلافات داخلی، القاء فرهنگ صحیحاسلامی، استقلال اقتصادی، استقلالسیاسی، اسلامی کردن دانشگاهها، نصبمسؤولین صالح، آزادی در پناه اسلام،پایداری دراصول اساسی اسلام و انقلاب،اصلاح جامعه از غربزدهها، جنبه الهی دادنبه علوم و فنون، پیروی مردم از روحانیت،پرهیز از تشریفات، عجین کردن تخصص باتعهد، کوشش در جهت تهذیب خود ودیگران، تقویت مساجد و...
کلام آخر آن که از مجموع مبانی امامخمینیقدس سره در مورد رفع و زدودن عارضه غربزدگی از خود و جامعه اسلامی، به دستمیآید که وظیفه فعلی و همیشگی مردم ومسؤولین نظام اسلامی شناخت هرچه بیشتراصول و فروع اسلام و شناساندن آن همراهبامحور قراردادن قرآن کریم در زندگی و توجهبه اصل اساسی ولایت فقیه در جامعه اسلامیمیباشد و در این صورت است که سدیمحکم در برابر فرهنگ منحط غرب ایجادشده و فرهنگ اصیل اسلامی که مایه ترقی وشکوفائی و سعادت مردم جهان است، حفظ وبلکه گسترش داده میشود. به امید آن روزیکه فرهنگ اصیل اسلامی در سرتاسر جهان باعزت و سربلندی گسترش یابد.
پدیدآورنده: علی کرجی
--------------------------------------------------
پینوشتها:
1 - صحیفه نور، ج 11، ص 183.
2 - همان، ج 7، ص 120.
3 - همان، ج 10، ص 120.
4 - همان، ج 7، ص 53.
5 تا 9 - همان. ص 66.
10 - همان، ص 72.
11 - همان، ص 78.
12 و 13 - همان، ص 81.
14 - همان، ج 8، ص 6.
15 - همان، ج 7، ص 81.
16 - همان، ج 9، ص 9.
17 - همان، ج 7، ص 85.
18 - همان، ج 10، ص 55.
19 و 20 - همان، ج 9، ص 25.
21 - همان، ج 3، ص 156.
22 - همان، ج 5، ص 183.
23 - همان، ج 1، ص 152.
24 - همان، ج 9، ص 109.
25 - همان، ج 7، ص 23.
26 - همان، ج 9، ص 9.
27 و 28 - همان، ج 5، ص 125.
29 - همان، ج 7، ص 81.
30 - همان، ج 9، ص 9.
31 - همان، ج 10، ص 74.
32 - همان، ج14، ص193.
33 - همان، ج 11، ص 183.
34 - همان، ج 5، ص 198.
35 - همان، ج 1، ص 276.
36 - همان، ج15، ص160.
37 - همان، ج 5، ص 198.
38 - همان، ج 1، ص 152.
39 - همان، ص 161.
40 - همان، ج 12، ص 52.
41 - همان، ج 13، ص 80.
42 - همان، ص 260.
43 -همان، ج 9، ص 185.
44 - همان، ج 3، ص 88.
45 - همان، ص 156