۰
چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۰

نگاه امام خمینی(ره) به مسئله غرب زدگی

نگاه امام خمینی(ره) به مسئله غرب زدگی
از جمله دغدغه‏ های فکری امام خمینی‏ قدس سره‏ مسئله مهم غرب زدگی مردم مسلمان‏ خصوصا قشر تحصیل کرده و روشنفکران آنهابوده است. او بارها و در موارد متعدد به عوامل‏ ایجاد و گسترش غرب زدگی و خطرات وپی‏آمدهای سوء آن در کشورهای اسلامی،اشاره و رهنمودهایی برای رفع و زدودن این ‏عارضه و بلای عظیم از میان کشورهای‏ اسلامی - خصوصا از جامعه اسلامی ایران -بیان داشته ‏اند.

به نظر امام «غرب زدگی‏» یعنی عدم اتکاءمردم به توانایی بالقوه و بالفعل خود برای رفع‏مشکلات و اتکاء به نیروی اجنبی برای کسب‏ترقی و کمال. و «غرب زده‏» کسی است که ازمحتوا تهی و هیچ گونه توانایی را در وجودخود و جامعه خود حس نمی‏کند تا به واسطه‏آن به مقاصد مادی و معنوی دست‏یابد و تنهاراه حل مشکلات و ترقی و کمال را در غرب وفرهنگ غربی دیده و خود را مزین به فرهنگ‏و آداب و رسوم غربی نموده است.

خطرات غرب زدگی
امام خمینی‏ قدس سره غرب زدگی را منشابسیاری‏از بدبختی‏های ملت‏های مسلمان و ملت‏ ایران می‏داند. (1) تاجایی که آن را تشبیه به ‏زلزله می‏نمایند:

«آقا، امروز مملکت ما غرب زده است که اززلزله زده بدتر است. امروز بعضی از اشخاص‏در این مملکت می‏خواهند نگذارند اسلام‏تحقق پیدا بکند... الآن ما زلزله زده هستیم،غرب زده هستیم، همه باید دست‏به هم‏بدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم، باقیش‏هم برویم.» (2)

و در جای دیگر، جامعه غرب زده راجامع ه‏ای بیمار می‏داند:

«مثل کشور ما مثل بیماری است که لااقل‏ پنجاه و چند سال بیماری کشیده است و همه‏ قشرها به بیماری او دامن زده‏ اند و الآن از بارقشرهایی که دامن به بیماری او می‏زدند، فارغ‏ شده است، لکن بیمار است.» (3)

و اینک به بعضی از خطرات و عواقب سوءغرب زدگی که در سخنان امام‏قدس سره آمده است،اشاره می‏شود:

الف - بی‏ محتوایی انسانها
از جمله پی‏آمدهای غرب زدگی،بی‏ محتوایی افراد غرب زده است. در فرازی ازسخنان ایشان چنین آمده است:

«ای غرب زده‏ ها! ای اجنبی‏ زده ‏ها! ای‏ انسانهای میان تهی! ای انسانهای بی‏محتوا!به خود آیید، همه چیز خودتان را غربی‏ نکنید.» (4)

ب - جدایی انسانها از اخلاق و کرامت ‏انسانی
امام خمینی‏قدس سره جامعه غرب را خالی ازانسانیت و اخلاق می‏داند و ترقی و پیشرفت‏ مادی و اقتصادی در غرب را در خدمت‏ بشریت نمی‏داند. همان طوری که می‏گوید:

«بسیاری از چیزهایی که درست کرده ‏اند، برضد انسانیت درست کرده‏اند، این غرب است‏که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین می‏برد،این غرب است که دارد شخصیت انسانیت رااز بین می‏برد و ما خیال می‏کنیم که غرب همه‏ چیز دارد، حالا که غرب اتومبیل درست کرد،پس باید غرب همه چیز داشته باشد.» (5)

ج - خطر توحش
امام خمینی‏قدس سره فرهنگ غرب را خلاف‏انسانیت انسان می‏داند و آن را منشا توحش وآدم کشی معرفی می‏کنند:

«غرب دارد انسان را وحشی بار می‏آورد، آن‏وحشی که آدمخوار است، آدم کش است، آدم‏کش بار می‏آورد.» (6)

مقایسه جامعه اسلامی با جامعه غرب
امام خمینی ‏قدس سره در مواردی ضمن بیان‏مقایسه بین جامعه اسلامی با جامعه غرب، به‏مضرات و خطرات غرب زدگی بیشتر اشاره‏می‏کنند و اینک به بعضی از این مقایسه‏ هااشاره می‏شود:

1 - اسلام، انسان ساز است و غرب وفرهنگ غربی نابود کننده انسان. (7)

2 - قانون اسلام، قانونی است مترقی‏برخلاف قانون غرب. (8)

3 - اسلام، انسان را محب آدم و عطوف بارمی‏آید ولی غرب انسان را وحشی می‏سازد. (9)

4 - اسلام، اقتصاد را وسیله‏ای در اختیارانسان می‏داند ولی غرب آن را هدف‏می‏داند. (10)

5 - اسلام، اقتصاد و معنویت را باهم آورده‏است ولی غرب فقط اقتصاد دارد. (11)

6 - آزادی در اسلام، آزادی مشروع است‏ولی در غرب، آزادی بی‏بندوباری است. (12)

7 - آزادی در اسلام، در خدمت اخلاق است‏ولی در غرب، مخالف با اخلاق است. (13)

8 - دانشگاه اسلامی در جهت مهارطبیعت‏برای انسانیت است، بر خلاف‏دانشگاه غربی. (14)

غرب زدگان
به نظر امام خمینی‏قدس سره غرب زدگان‏دو گروه هستند; گروهی از آنها مغرض‏و خائن هستند و اینها کسانی هستندکه می‏گویند اسلام در حکومت دخالت‏نکند و در پی تشکیل جمهوری‏هستند که اسلامی نباشد و به عبارتی‏طرفدار جمهوری دموکراتیک هستندو جمهوری اسلامی را قبول ندارند وگروه دوم، جاهلانی هستند که‏ گفته ‏های گروه اول را شنیده و باورکرده‏اند و قصد خیانت‏به اسلام و مسلمین‏ندارند و چه بسا گفتار و رفتار غربی‏ها را با قصدخدمت‏به مردم رواج دهند. به هرحال‏حکمشان با گروه اول جداست. (15) و در جای‏دیگر امام، غرب زدگان را به دو گروه رهبر ومقلد تقسیم می‏کنند. گروهی از غرب زدگان‏حالت رهبریت‏برای رواج فرهنگ غربی وغرب‏گرایی در جامعه اسلامی را دارند وگروهی دیگر جاهلانه و بدون آن که صحت وسقم افکار گروه اول را بدانند، در رواج غرب‏زدگی کوششها می‏کنند. (16)

هدف غرب از غرب زده کردن
هدف اساسی غربی‏ها در غرب زده کردن‏ مردم مسلمان، بهره کشی از آنها و به خدمت‏ گرفتن امکانات و استعدادهای سرشارآن‏هاست. امام خمینی ‏قدس سره به این مساله کاملاواقف بوده و در موارد متعدد به آن گوشزدکرده است. در جایی می‏فرماید: «هرچه طرف‏ غرب بروید آن‏ها از شما بهره می‏برند.» (17) درجای دیگر می‏گوید: «شما تصور نکنید که‏این‏ها برای ما و برای اصلاح ما یک قدم‏بردارند. هرکه این را تصور بکند، این جاهل‏است، که این‏ها بخواهند ممالک شرق یک‏قدم رو به ترقی برود. این‏ها نمی‏خواهند...خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با- نمی‏دانم - شوروی و روابط ما با این‏ها یک‏چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این‏مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ،رابطه صلاحمندی برای بره نیست. این‏هامی‏خواهند از ما بدوشند. این‏ها نمی‏خواهندبه ما چیزی بدهند.» (18)

راههای تسلط فرهنگ غربی
امام خمینی‏قدس سره راههای تسلط غربی‏ها برفرهنگ مردم مسلمان را متعدد و متنوع‏دانسته و به بعضی از آنها اشاره می‏نمایند:

1 - تضعیف اسلام.

«غربی‏ها برای این که بتوانند بر مردم‏مسلمان مسلط شده و آنها را زیر سلطه خودقرار دهند، از راه تضعیف اسلام با القاءشبهه‏های فراوان وارد شدند. شبهه هایی ازقبیل، کهنه بودن احکام اسلام، عدم توانایی‏اسلام در اداره امور بشر، تضاد علم و دین وامثال آنها.» (19)

2 - جدا نمودن روحانیت از مردم

«دونقشه می‏خواستند پیاده کنند... یکی‏این که اسلام را در بین توده‏ها، دربین مردم،این را کوچکش کردند، قلم‏های اجیرآنها و تبلیغات دامنه دارشان راجع به‏این که; این اسلام مال زمان سابق بوده‏است، چیزی که مال هزار و چهارصدسال پیش از این است دیگر حالا، حتی‏حالا هم اگر شما دیده باشید گاهی‏وقت‏ها جرات نمی‏کنند بگویند، امامی‏گویند در یک کلمه‏ای. این یک راه‏بود که اسلام را اصلا از نظر مردم‏بیندازند. اسلام کهنه شده است، دیگرحالا وقت عصر نوینی است، حالا عصرتجدد است، حالا عصر موشک است،در عصر موشک دیگر اسلام نبایدمطرح بشود. یک راه دیگرش هم درعرض همین دنبال می‏شد. این که‏روحانیت را از دست مردم بگیرند. این‏هادرباری اند، این‏ها انگلیسی اند. خودانگلیسی‏ها تزریق می‏کردند. خود انگلیس‏هابه مردم این طور می‏گفتند که این‏ها انگلیسی‏اند، این هامنحرفند، انگلیسی‏اند...» (20)

3 - استفاده از عناوین مقدس و عوام پسند

غربی‏ها و عمال آنها در کشورهای اسلامی‏برای رسیدن به مقاصد خود از عناوینی‏مقدس همچون ترقی، تمدن، مردم سالاری،آزادی و امثال آن‏ها استفاده نموده ومی‏نمایند که به نظر امام خمینی‏قدس سره تمام این‏واژه‏ها جهت اغفال مردم بوده و جز دروغ چیزدیگری نیستند. (21)

امام می‏گوید: «من متاسفم از این اشخاص‏که دعوی ملیت می‏کنند و با اغراض ملت‏مخالفت می‏کنند. آنها که با اسم ملیت و یااسم خلق دوستی خنجر به پشت ملت‏می‏زنند، بیدار شوند.» (22)

غربی‏ها نه تنها با استفاده از آن عناوین،ذهن مردم مسلمان را به خود متوجه کردندبلکه واقعیات تاریخی و مذهبی آنها را وارونه‏جلوه داده و چهره واقعی اسلام را در پشت‏پرده‏های ابهام پنهان کردند. به طوری ه‏شناخت‏حقائق اسلام مثل شیوه حکومت‏علی‏علیه السلام و امثال آن برای نسل امروز بسیارمشکل شده است.

«ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم‏تبلیغات چند صد ساله اجانب و عمال‏استعمار را خنثی کنیم. کارشناسان استعماربا کمال تزویر و حیله، با اسم اسلام دوستی وشرق‏شناسی پرده‏های ضخیمی بر چهره‏نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماری‏ها ونقاشی‏ها، ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی‏نموده و حکومت‏های جائرانه ضد اسلام اموی‏و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی‏به جامعه‏ها تحویل داده‏اند و چهره واقعی‏اسلام را در پشت این پرده‏ها پنهان نگه‏داشته به طوری که امروز مشکل است ماء;ءبتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی وسیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را برجوامع‏بشری حتی مسلمین بفهمانیم. باید کوشش‏کرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله‏اجانب برداشت. شمانسل جوان موظف‏هستید غرب زده‏ها را از خواب بیدار کنید وفجایع حکومت‏های ضد انسانی آنها و عمال‏آنها را بر ملا نمائید.» (23)

4 - گرفتن روح تعهد از جوانان

«جوان‏های ما را به طوری تربیت کرده‏بودند که تعهد دیگر نداشتند نسبت‏به‏گرفتاری‏هایی که برایشان پیش می‏آمد.» (24)

5 - اجیر نمودن قلم بدستان

«ما از سرنیزه‏ها و مسلسل‏ها و این‏ها فارغ‏شدیم. سر قلم‏ها حالا ضد ماست. قلم‏ها به‏جای نیزه‏ها آمده است. مقاله‏ها به جای‏مسلسل‏ها، حالام روی اسلام بسته شده‏است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتارقلم هستیم، اهل قلم. ما گرفتار روشنفکرهاهستیم. ما گرفتار آزادی خواهها که آزادی رانمی‏دانند چی است، هستیم. » (25)

زمینه‏های غرب زدگی
امام خمینی‏قدس سره عوامل و اسباب ذیل را به‏عنوان زمینه‏های غرب زدگی مردم خصوصاقشر تحصیل کرده و روشنفکر معرفی می‏کند:

1 - احساس حقارت و ضعف نفس

امام خمینی‏قدس سره احساس حقارت و ضعف‏نفس و خودکم بینی در مقابل قدرتهای بزرگ‏را از جمله زمینه‏های مهم غرب زدگی معرفی‏می‏نمایند. در جایی می‏گویند: «این برای این‏است که ما خودمان را باخته‏ایم در مقابل‏غرب، شرق خودش را باخته است. تا از این‏خودباختگی بیرون نیاید، تا محتوای خودش‏را پیدا نکند، نمی‏تواند مستقل باشد.» (26)

و در جای دیگر می‏گوید: «من باید به مصادرامور بگویم که اخطار کنم که این قدر ضعف‏نفس به خرج ندهید، دنبال این نباشید که‏فرم غربی پیدا کنیم. بیچارگی ما این است که‏دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما، دادگستری غربی باشد، قوانین‏ما، قوانین غربی باشد.» (27)

2 - عدم آگاهی نسبت‏به احکام و قوانین‏مترقی اسلام

امام می‏گوید: «این قدر ضعیف‏النفس‏نباشید، ما قانون غنی داریم، ما قانون الهی‏داریم. آن‏هایی که فرم غربی را بر فرم الهی‏ترجیح می‏دهند، این‏ها از اسلام اطلاع‏ندارند. آنهایی که می‏گویند نمی‏شود اسلام رادر این زمان پیاده کرد، برای این است که‏اسلام را نشناخته‏اند، نمی‏فهمند چه‏می‏گویند.» (28)

3 - تمام کمالات را در غرب دیدن

امام می‏گوید: «ما باورمان آمده است که‏همه چیزها در غرب است. خیر، آن چیزی که‏درغرب است، ربیت‏حیوان درنده است.» (29)

فراموشی مفاخر اسلام و ایران
از منظر امام، فراموشی مفاخر اسلام وایران زمینه‏ای برای خود باختگی و غرب‏زدگی می‏باشد و مردم چون نسبت‏به این‏مفاخر اطلاع کافی ندارند خود را از هرگونه‏افتخار اسلامی و ملی خالی دیده، توجه به‏مفاخر غرب می‏نمایند. امام می‏گوید: «آنهاهمچو کردند که مغز ما را این طور بار آوردندکه اگر بخواهیم یک چیزی بشویم، کتاب‏می‏نویسیم اولش هم اسم یکی از آن‏ها بایدباشد، تا کتابمان را بخرند. جوانهای مابخواهند کتاب بخرند اگر چنانچه با اسم‏مارکس باشد و لنین باشد، مشتری زیاد است.اگر به اسم شیخ الرئیس باشد نه، با این تمام‏این‏ها یک صفحه از کتب شیخ الرئیس رانمی‏توانند بفهمند ولی معذلک چون شرقی‏است و غربی نیست، از این جهت ملاصدرا رااسمش را نشنیدند. ملاصدرا اصلا اسمش رانشنیدند و ملاهادی (سبزواری) ما را اسمش‏را نشنیدند اما رجال آنها همه، همه‏هست.» (30)

عوامل رفع غرب زدگی
امام خمینی‏قدس سره برای درمان بیماری غرب‏زدگی و پیش‏گیری و جلوگیری از مفاسد وخسارتهای آن راه حل‏های فراوانی راپیشنهاد می‏دهند که به طور خلاصه به آن‏هاپرداخته می‏شود:

1 - خود اتکائی و خود باوری

امام می‏گوید: «ما همه چیز را باختیم. حالادزدها را بیرون کردیم اما خودمان را پیدانکردیم باید خودمان را پیدا کنیم. شرق بایددر غرب را ببندد. در غرب را به روی خودش‏ببندد. تا غرب راه به اینجا دارد، شما به‏استقلال خودتان نمی‏رسید و تا این‏غربزده‏هایی که در همه جا موجوداند، از این‏مملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما به‏استقلال نخواهید رسید. این‏ها نمی‏گذارند.ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سرپای‏خودمان بایستیم و بفهمیم ما هم موجودی‏هستیم.» (31) و نیز می‏گوید: «اساس همه‏شکست‏ها و پیروزی‏ها از خود آدم شروع‏می‏شود. انسان اساس پیروزی است و اساس‏شکست است. باور انسان اساس تمام اموراست. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از اوآمریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این‏بودند که با تبلیغات دامنه دار خودشان به‏ممالک ضعیف باور بیاورند که ناتوانند، باوربیاورند که این‏ها نمی‏توانند هیچ کاری انجام‏بدهند. این‏ها باید در صنعت، در نظام، دراداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای‏بزرگ از شرق و غرب دراز باشد.» (32) و در جای‏دیگر می‏گوید: «شما دیدید که قیام کردید و درمقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریت‏خودتان را در عین حالی که همه جدیت‏داشتند که باشد، عقب زدید، معلوم شد،می‏شود مقابل غرب ایستاد، می‏شود حتی‏جلو قدرتهای غرب ایستاد، در این قضیه‏خودتان را پیدا کردید، دیدید که ما خودمان‏هم می‏توانیم با مشت‏خالی جلو برویم، درفرهنگ هم باید خودتان را پیدا کنید.» (33)

2 - تحول و انقلاب فرهنگی

امام می‏گوید: «شما باید مستقل باشید. ورشد انسانی پیدا بکنید. بچه‏ها را، جوان‏های‏ما را رشد انسانی بدهید، دولت‏باید درست‏توجه بکند که رؤسایی را که انتخاب می‏کندبرای دانشگاهها، برای مدارس، معلمینی راکه انتخاب می‏کنند آنها برای تربیت اطفال،اینها باید متحول بشود از حال سابق و کسانی‏که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یادر خدمت طاغوت بودند، حال ثانیا نیایند وبچه‏های ما را باز به عقب برانند، این هم یک‏مطلبی است که در فرهنگ بسیار مهم است وبالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک‏فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یک‏فرهنگ انسانی.» (34)

و در جای دیگر می‏گوید: «اگر فرهنگ،فرهنگ صحیح باشد، جوانهای ما صحیح بارمی‏آیند.» (35)

و نیز می‏گوید: «استقلال و موجودیت‏هرجامعه از استقلال فرهنگ آن نشات‏می‏گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود باوابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یایکی از آنها امکان‏پذیر است. بی‏جهت و من‏باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در راس تمام اهداف آنان است،هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.» (36)

3 - اصلاح صدا و سیما

امام می‏گوید: «اهمیت تلویزیون بیشتر ازهمه است، اهمیت رادیو تلویزیون بیشتر ازهمه است، این دستگاهها، دستگاههای‏تربیتی است، باید تمام اقشار ملت‏بااین‏دستگاهها تربیت‏بشوند، یک دانشگاه‏عمومی است. دانشگاهها دانشگاههای‏موضعی است، این دانشگاه عمومی است،یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشورگسترده است، این باید از آن عمل دانشگاه را،از آن به آن اندازه‏ای که می‏شود، استفاده کرد.باید این دانشگاه، دانشگاهی باشد که بعد ازچند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام‏را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد،تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش باربیاورد، از غربزدگی بیرون کند، استقلال به‏مردم بدهد، این از همه چیزهایی که در این‏دستگاهها هست، مهمتر است و این وظیفه‏دارد که با مردم، حکم معلم و شاگرد داشته‏باشد.» (37)

4 - افشاء توطئه‏های غربی‏ها

امام می‏گوید: «شما نسل جوان موظف‏هستید غربزده‏ها را از خواب بیدار کنید وفجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمال‏آنها را بر ملا نمائید و طرز حکومت اسلام را که‏مع الاسف بسیار عمر کوتاهی داشت و درهمان چند صباح راه و روش اسلام را درولایت و والی روشن کرد، به جوامع عموما و به‏فرزندان اسلام خصوصا گوشزد کنید و صفوف‏خود را فشرده‏تر نمائید.» (38)

5 - افشاء مفاسد فرهنگ غرب

امام می‏گوید: «باید کوشش کنید مفاسدفرهنگ حاضر را بررسی کرده و به اطلاع‏ملت‏ها برسانید و با واست‏خداوند متعال آن‏را عقب زده و به جای آن فرهنگ اسلامی‏انسانی را جایگزین کنید تا نسل‏های آینده باروش آن که انسانسازی و عدل پروری است،تربیت‏شوند، باید کوشش کنید تا طرزحکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را باملتهای مسلمان به اطلاع دنیا برسانید.» (39)

6 - رواج اخلاق اسلامی در دانشگاهها

امام می‏گوید: «اگر دانشگاههای ما تربیت‏اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد وخورد عقایدی که مضر به حال این مملکت‏است نمی‏شد، اگر اخلاق اسلامی در این‏دانشگاهها بود این زد و خوردهایی که برای مابسیار سنگین است، تحقق پیدا نمی‏کرد.این‏ها برای این است که اسلام را نمی‏دانند وتربیت اسلامی ندارند.» (40)

7 - توجه به قدرت معنوی ملت اسلام

امام می‏گوید: «امروز زمانی است که ملتهاچراغ راه روشنفکران شوند و آن را ازخودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب‏نجات دهند که امروز روز حرکت ملت‏هاست وآنان هادی هدایت کنندگان تاکنونند. بدانیدکه قدرت معنوی شما برهمه قدرتها چیره وقریب یک میلیارد جمعیت‏شما با خزائن‏بی‏پایان می‏تواند تمام قدرتها را درهم‏بشکند.» (41)

8 - تقویت تبلیغات اسلامی

امام گوید: «در مقابل همه تبلیغاتی که‏می‏شود، از هر جور تبلیغی که می‏شود، جواب‏بدهید و آشنا کنید ممالک دیگر را، کشورهای‏دیگر را به آن چیزی که در ایران هست و آن‏طوری که در ایران می‏گذرد. آشنا کنید مردم‏را به اسلام و به نهضت اسلامی و انقلاب‏اسلامی.» (42)

9 - تغییر بنیادین برنامه‏های آموزشی‏دانشگاهها

امام می‏گوید: «یکی از مسائل بسیار مهم درتمام دستگاهها خصوصا دانشگاهها ودبیرستانها تغییرات بنیادی در برنامه‏ها وخصوصا برنامه‏های تحصیلی و روش آموزش‏و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غرب‏زدگی و از آموزش های‏استعماری نجات‏یابد.» (43)

10- پرهیز از تفرقه

امام می‏گوید: «حکومت اسلامی و خواست‏ملت ما برای همین است که نفوذ غرب و همه‏کشورها در ایران از بین ببرد. وقتی یک ملت‏باتمام اقشار آن برای یک هدف قیام کردند،هیچ نفوذی نمی‏تواند خلاف آن را تحمیل‏کند.» (44)

11 - توجه به قوانین مترقی اسلام

امام می‏گوید: «ملت ایران با داشتن مکتبی‏مترقی چون اسلام، دلیلی ندارد که برای‏پیشرفت و تعالی خود از الگوهای غربی و یاکشورهای کمونیست تقلید کند.» (45)

امام راحل‏قدس سره عوامل متعدد دیگری را نیزبرای زدودن عارضه غربزدگی از چهره جامعه‏اسلامی معرفی می‏کنند که عناوین آنها را به‏خاطر اختصار ذکر می‏کنیم:

اتحاد حوزه و دانشگاه، جلوگیری از شایعه‏پراکنی حکومتهای استعمارگر، پرهیز ازاختلافات داخلی، القاء فرهنگ صحیح‏اسلامی، استقلال اقتصادی، استقلال‏سیاسی، اسلامی کردن دانشگاهها، نصب‏مسؤولین صالح، آزادی در پناه اسلام،پایداری دراصول اساسی اسلام و انقلاب،اصلاح جامعه از غرب‏زده‏ها، جنبه الهی دادن‏به علوم و فنون، پیروی مردم از روحانیت،پرهیز از تشریفات، عجین کردن تخصص باتعهد، کوشش در جهت تهذیب خود ودیگران، تقویت مساجد و...

کلام آخر آن که از مجموع مبانی امام‏خمینی‏قدس سره در مورد رفع و زدودن عارضه غرب‏زدگی از خود و جامعه اسلامی، به دست‏می‏آید که وظیفه فعلی و همیشگی مردم ومسؤولین نظام اسلامی شناخت هرچه بیشتراصول و فروع اسلام و شناساندن آن همراه‏بامحور قراردادن قرآن کریم در زندگی و توجه‏به اصل اساسی ولایت فقیه در جامعه اسلامی‏می‏باشد و در این صورت است که سدی‏محکم در برابر فرهنگ منحط غرب ایجادشده و فرهنگ اصیل اسلامی که مایه ترقی وشکوفائی و سعادت مردم جهان است، حفظ وبلکه گسترش داده می‏شود. به امید آن روزی‏که فرهنگ اصیل اسلامی در سرتاسر جهان باعزت و سربلندی گسترش یابد.

پدیدآورنده: علی کرجی

--------------------------------------------------

پی‏نوشتها:

1 - صحیفه نور، ج 11، ص 183.

2 - همان، ج 7، ص 120.

3 - همان، ج 10، ص 120.

4 - همان، ج 7، ص 53.

5 تا 9 - همان. ص 66.

10 - همان، ص 72.

11 - همان، ص 78.

12 و 13 - همان، ص 81.

14 - همان، ج 8، ص 6.

15 - همان، ج 7، ص 81.

16 - همان، ج 9، ص 9.

17 - همان، ج 7، ص 85.

18 - همان، ج 10، ص 55.

19 و 20 - همان، ج 9، ص 25.

21 - همان، ج 3، ص 156.

22 - همان، ج 5، ص 183.

23 - همان، ج 1، ص 152.

24 - همان، ج 9، ص 109.

25 - همان، ج 7، ص 23.

26 - همان، ج 9، ص 9.

27 و 28 - همان، ج 5، ص 125.

29 - همان، ج 7، ص 81.

30 - همان، ج 9، ص 9.

31 - همان، ج 10، ص 74.

32 - همان، ج‏14، ص‏193.

33 - همان، ج 11، ص 183.

34 - همان، ج 5، ص 198.

35 - همان، ج 1، ص 276.

36 - همان، ج‏15، ص‏160.

37 - همان، ج 5، ص 198.

38 - همان، ج 1، ص 152.

39 - همان، ص 161.

40 - همان، ج 12، ص 52.

41 - همان، ج 13، ص 80.

42 - همان، ص 260.

43 -همان، ج 9، ص 185.

44 - همان، ج 3، ص 88.

45 - همان، ص 156
کد مطلب : ۵۷۸۵۲۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما