۰
يکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۴۷

بیداری اسلامی سنگ بنای خاورمیانه جدید

بیداری اسلامی سنگ بنای خاورمیانه جدید
بهار عربی به انقلاب‌ها، خیزش‌ها و اعتراضات در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا گفته می‌شود که می توان آن را نشأت گرفته از سیاست و طراحی غربی ها، دلارهای نفتی کشورهای ثروتمند عربی مثل عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز خشم فروخفته ملت های این کشورها دانست.

این دگرگونی ها از تونس آغاز شد و به کشورهای مصر، لیبی و یمن کشیده شد، بحرین را درگیر کرد وعراق، اردن، کویت، مراکش و سودان نیز از بی بهره نماند بلکه تاثیرات ملموسی نیز در عربستان سعودی به عنوان کشوری که خود را رهبر جهان عرب می داند٬ برجای گذاشت اگر چه این بیداری در عربستان دستخوش سیاست های دیکتاتوری و سرکوبگرانه حاکمان این کشور شد.

شعار غالب در این کشورها ' الشعب یرید اسقاط النظام' یعنی 'مردم خواهان برکناری حاکمان هستند' بود . تونس اولین کشوری بود که چهره مثبت این بهار عربی را تجربه کرد و از این میدان موفق بیرون آمد.

بهارعربی برای کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه گذشته از اهمیت سیاسی، از نظر اقتصادی نیز بسیار پرهزینه بود به طوری که یک آژانس وابسته به سازمان ملل اعلام کرد که ناآرامی های بهار عربی از سال 2011 میلادی تاکنون بیش از 614 میلیارد دلار برای اقتصادهای منطقه هزینه در برداشته است و البته این هزینه ها جدای از هزینه هایی است که برخی کشورهای منطقه مثل عربستان برای جلوگیری از سرایت بیداری اسلامی به داخل خاک خود به یمن، عراق، سوریه و لیبی تحمیل کردند.

این تظاهرات و ناآرامی ها موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی را چه برگرفته از طراحی غربی ها بدانیم یا بر اثر فشار وارد شده از سوی حاکمان بر مردم این کشورها٬ موجب ایجاد تغییراتی اساسی و بنیادین در نظم و امنیت و نیز شاکله وجودی خاورمیانه شده است.

شاید برخی تصور کنند که بهار عربی در نطفه خفه شد یا به پایان رسیده اما به عقیده کارشناسان سیاسی، بهار عربی اگرچه از سوی کشورهای ثروتمند عرب مثل عربستان دچار انحراف در اهداف خود شد و منجر به جنگ خونین در یمن، سوریه، لیبی و عراق شد و با دخالت آمریکایی ها گره خورد اما چهره دیگر آن را می توان در رنگ و رو گرفتن کشورهایی مثل عراق ، لبنان، مصر، سوریه و بیداری و هشیاری آنها دانست که از یوغ سیاست سعودی ها خارج شده و هیبت خود را بازیافته اند.

برخی کشورهایی که برای دهها سال با بودجه و کمک های پادشاهان عربستان و دیگر کشورهای حوزه نفتی خلیج فارس روزگار خود را سپری می کردند٬ این روزها خود را از زیر چتر سیاست دلارهای سیاه نفتی سعودی ها در منطقه و جهان رها ساخته و خود صحنه گردان سیاست های خود شده اند.

بهار عربی این کشورها که از تونس آغاز شد٬ باعث تحول مثبت در میان مردم کشورهای عربی شد، کشورهای عربی دیگر با الگو گرفتن از تحول مثبتی که در تونس رخ داد٬ به دیگر کشورهای منطقه مثل مصر و یمن و غیره سرایت کرد که بررسی تحولات هرکدام از این کشورها شرح مفصل می طلبد.

اگرچه بهار عربی در مسیر خود در دام دخالت حاکمان عرب گرفتار شد و این خیزش مردمی در کشورهایی مثل بحرین و یمن با دخالت خارجی ها همچون آتشی زیرخاکستر باقی مانده است اما این آتش دامن کشورهایی مثل سعودی ها، اماراتی ها و قطری ها را نیز سوزاند همانطور که در دستیابی به اهداف خود در کشورهایی مثل مصر و سوریه بازمانده و حمایت آنها از گروه های تروریستی برای تغییر نظام در سوریه به جایی نرسید.

طرح تجزیه کشورهای اسلامی تاثیرگذار به خصوص در منطقه خاورمیانه از حدود 50 سال قبل بر زبان دولتمردان آمریکایی و انگلیسی جاری شده بود اما رشته این طراحی در برخی کشورها از عهده آنان خارج گردید کما آنکه در عراق، سوریه، لبنان و حتی مصر هرگز به مرحله عمل نرسید.

اگر چه زود است قضاوت کنیم که این طرح نتیجه عکس هم داده اما دیر یا زود درخت تغییر با میوه ای غیر از آنچه که بانیان این طرح پیش بینی کرده بودند٬ به ثمر خواهد نشست و خاورمیانه ای نه به میل آمریکا و عربستان، بلکه بر اساس خواست و اراده مردم این منطقه شکل خواهد گرفت.

مسلما تحولات کشورهای بزرگ عربی مثل آنچه که درعراق، مصر و لبنان اتفاق افتاد و پیروزی های جبهه مقاومت و کشورهای قدرتمند مثل روسیه و ایران در جنگ علیه تروریسم در سوریه به مذاق آمریکا و کشورهای غربی و هم پیمانان عربشان مثل عربستان خوش نیامد تا بتوانند به راحتی از کنار آن عبور کنند.

تحولات و دخالت های بیگانگان در عراق بزرگ به کام آنها نشد بلکه با وحدت و همکاری گروه های مقاومت اسلامی در کنار دولت عراق در جنگ علیه داعش، چهره دیگری از عراق با پیروزی های پیاپی بر داعش در یکایک شهرهای این کشور و اخیرا در موصل به نمایش گذاشته شد که شکوه و بزرگی تغییر چهره عراق را می توان در اجتماع بزرگ اربعین در شهرهای کربلا و نجف مشاهده کرد که میعادگاه میلیون ها مسلمان از بیش از 40 کشور جهان بود.

در سوریه نیز ورق تحولات علیه بانیان تروریسم برگشت و با شکست تروریست ها در حلب، آمریکا و عربستان و دیگر کشورهای غربی که از این تحول بسیار عصبانی و خشمگین بودند٬ هجمه روانی و تبلیغاتی را علیه روسیه و ایران به راه انداختند که در ترور سفیر روسیه در ترکیه تجسم پیدا کرد.

جبهه غرب و آمریکا که در عربستان به عنوان سردمدار نقش انحرافی بهار عربی یا بیداری اسلامی در پنج سال گذشته نمود پیدا می کند٬ در این سال ها مرتب بر طبل برکناری بشار اسد رئیس جمهوری قانونی و منتخب سوریه و لو با زور جنگ، می کوبید و یک شبه هزاران نیروی تروریستی را با هزاران دستگاه انواع خودروهای زرهی مجهز به تسلیحات پیشرفته از ترکیه و اردن وارد سوریه کردند، آنها هرگز پیروزی مردم سوریه در بازپس گیری حلب را تصور نمی کردند، برهمین اساس است که تبلیغات انحرافی علیه سوریه و کشورهای هم پیمان این کشور مثل ایران و روسیه را تشدید کردند و علاوه بر ترور سفیر روسیه در ترکیه، به اقدامات مشابه در دیگر کشورهای جهان نیز تهدیدهایی را صورت داده اند.

در یمن، عربستان سعودی با تحمیل جنگی ویرانگر و خانمان سوز، انواع جنایت های جنگی را با استفاده از سلاح های ممنوعه ای که آمریکا و دیگر کشورهای غربی در اختیارش گذاشته اند٬ در حق مردم این کشور روا داشته اما آن ها نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه راه خروج از این بحران را نیز به روی خود بسته یافته اند.

روند بیداری اسلامی و خروج مردم تحت ستم در برخی کشورها مثل یمن و لیبی با دخالت کشورهایی مثل عربستان و امارات کند شده و دستخوش چند دستگی و تفرقه پس از سرنگونی حاکمان آنها مثل قذافی شد اما هنوز همه چیز تمام نشده است و آینده ای روشن در فراسوی تشکیل دولت مردمی در این کشورها سوسو می زند.

در مصر نیز اوضاع به همین منوال است و مردم فرهنگ مدار این کشور بیدارتر از قبل٬ خود را از پیروی کردن از سیاست های کورکورانه سعودی ها که در سایه و چتر حمایت های مالی صورت می گرفت٬ عقب کشیدند و سیاست های خود را با واقعیت های منطقه ای و قرار گرفتن در جبهه کشورهای آسیایی مثل ایران و روسیه تطبیق دادند، امری که بسیار به مذاق سعودی ها تلخ آمد و به تیرگی روابط بین آنها انجامید.

همه کشورهایی که دچار انقلاب یا بیداری اسلامی شدند٬ کشورهایی بودند که مردم آن از حاکمیت رژیم هایی دیکتاتور (اعم از نظامی و غیرنظامی) به ستوه آمده بودند و در حاکمیت بر سرنوشت و تقسیم ثروت کشور خود هیج نقشی نداشتند.

در تونس، بن علی 23 سال بر مردم حکومت کرد، در مصر حسنی مبارک 30 سال و در بحرین آل خلیفه 40 سال حکومت را در دست داشته است.

دربرخی از این کشورها مثل عربستان سعودی که خاندان آل سعود بیش از یکصد سال حق برگزاری حتی یک انتخابات را به مردم نداده اند مردم این کشورها به عنوان شهروندان درجه دو و درجه سه در کنار خانواده سلطنتی به شمار می آیند و عمدتا در فقر و تنگدستی زندگی را به سر می کنند.

در تونس آنگونه بود که محمد بوعزیزی به عنوان آغازگر انقلاب که سال ها مانند سایر مردم، طعم فقر و نداری را چشیده اما دم بر نیاورده بود وقتی یک پلیس به صورت او سیلی زد٬ پایمال شدن عزت نفسش را تاب نیاورد و آتش به پیکر خود زد تا به نمادی برای آتش خشم مردم تونس تبدیل شود.

در بحرین نیز که سیاست طائفه ای حاکمان دست نشانده و وابسته به غرب وعربستان بر مردم سایه افکنده، رهبران انقلابی مثل شیخ سلمان و جماعت شیعه این کشور، سال ها است که زیر انواع فشارهای سیاسی و شکنجه در زندان ها به سر می برند.

حاکمان بیشتر کشورهای عربی در برابر انقلاب ملت خود و آزادیخواهی، ایستادگی کرده و می کنند، رژیم هایی متظاهر به اسلام که بیداری اسلامی و خیزش آزادی خواهی قومی و ملی ملت خود را برنمی تابند و همچنان بر سرکوب آنها اصرار می ورزند.

البته دخالت و تحریک رژیم صهیونیستی در ایجاد بحران در کشورهای منطقه برای تامین امنیت خود نیز در تضعیف جبهه مقاومت اسلامی بی تاثیر نبوده و این رژیم ضمن استقبال از بروز این بحران ها با بیشتر سران کشورهای عربی روابط دوستانه و خوبی برقرار کرده است.

بهار عربی در لیبی اما پس از سرنگونی معمر قذافی به دلیل دخالت کشورهای عربی مثل امارات در میانه راه ماند، در مصر آنچنان که عربستانی ها می خواستند نشد، در عراق و سوریه نه تنها آنچه می خواستند نشد بلکه به ضد آنچه که آنها می خواستند تغییر کرد و همه اینها از تشکیل خاورمیانه ای جدید اما نه به میل آمریکا و عربستان در منطقه حکایت دارد.

عربستان میلیاردها دلار هزینه کرد تا مصر را زیر چتر سیاستی خود نگاه دارد اما نقش تخریبی سیاست سعودی ها که از تفکر تکفیری وهابیت سرچشمه می گیرد٬ آنقدر رسوا کننده بود که میلیاردها دلار کمک بلاعوض نیز نتوانست مقام های مصری را به تبعیت از سیاست سعودی ها متقاعد سازد، آنها از آل سعود فاصله گرفتند و روابط بین دو کشور در ماه های گذشته رو به تیرگی گذاشته است.

به عقیده کارشناسان سیاسی در آینده ای نه چندان دور باید شکل گیری خاورمیانه ای جدید را انتظار کشید که کشورهای قدرتمند منطقه آسیا مثل روسیه، ایران، چین، هند، ژاپن، مصر عراق و سوریه در کنار پاکستان و ترکیه که آنها هم نظر موافقی با سیاست های سعودی ها ندارند٬ در آن نقش بزرگی را ایفا خواهند کرد و می طلبد که پس از اتمام بحران های خانمان سوز در منطقه نفت خیز خاورمیانه، اتحادیه ای موسوم به 'اتحادیه آسیا' همانند اتحادیه اروپا تشکیل شود تا امور سیاسی و اقتصادی منطقه به دست کشورهای قدرتمند همین منطقه مدیریت شود.

عربستان در سال های گذشته به دلیل پیروی کورکورانه از غربی ها و به خصوص آمریکایی ها و تکیه بیش از حد بر آنها٬ شایستگی آنچه که ادعا می کند یعنی رهبری جهان عرب و اسلام را از دست داده است بلکه خود نیز به زودی در بحران جانشینی شاهزادگان به جای ملک سلمان و انزوای سیاسی به دلیل جنگ افروزی و فتنه انگیزی بین کشورهای منطقه و دیگر سیاست های اشتباه خود غرق خواهد شد.

انزوای سیاسی عربستان که این روزها با شکست سنگین تروریست ها در عراق و سوریه و نیز با پیوستن کشورهایی مثل مصر، عراق، لبنان، عمان و سوریه و حتی برخی هم پیمانان غربی سعودی ها به جبهه کشورهای تاثیرگذار بر منطقه در کنار ایران و روسیه مراحل تکمیلی خود را طی می کند٬ از گام های اولیه تشکیل خاورمیانه جدید به شمار می آید که ممانعت از تشکیل آن برای هیچ کشوری امکان پذیر نخواهد بود.
سعید محسنی راد
کد مطلب : ۵۹۶۱۴۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما