چکیده
مهمترین رخداد منطقه خاورمیانه پس از انقلاب 1979 ایران، موج خیزش بیداری کنونی در این منطقه است؛ خیزشی که ضدیت با استبداد، تقاضای بهبود وضع معیشتی مردم و اسلامگرایی، ویژگی های اصلی آن بهشمارمیروند. بیتردید مهمترین کشوری که انقلاب در آن بهوقوعپیوسته، مصر است. موقعیت استراتژیک این کشور، تأثیر آن در تحولات منطقه و جهان اسلام و نقش آن در مسئله فلسطین، موجب شدهاست که نوشتار حاضر به بررسی اوضاع آن پرداخته، موانع روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران را مورد کنکاش قراردهد. پرسش اصلی این است که «چرا پس از وقوع انقلاب در مصر و سقوط رژیم دیکتاتوری مبارک و دستکم تا پیش از خارجشدن قدرت از دست اخوانالمسلمین، روابط سیاسی دو کشور ایران و مصر به نقطه مطلوب مدنظر نرسید؟»
انتظارمیرفت با وقوع انقلاب در مصر و برکناری رژیم مبارک ازیکسو و رویکارآمدن اخوانالمسلمین با گرایشهای اسلامی ازسویدیگر، روابط دو کشور ایران و مصر پس از سی سال بهبودیابد. اگرچه مقامهای سیاسی دو کشور، سفرهایی به کشورهای همدیگر داشتند، این دیدارها نتوانست روابط سیاسی میان دو طرف را به نقطه مورد انتظار برساند. شکاف عقیدتی میان شیعه و سنی، نقش غرب و آمریکا در این مسئله، سلفیگری و عقاید ضد شیعه و ضد ایرانی درزمره عوامل تأثیرگذار بر عدم بهبود روابط دو کشور بودند. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و با دادههای کتابخانهای استفادهشدهاست.
مقدمه
انقلاب 11 فوریه (22 بهمن 1389) در مصر را باید مهمترین پدیده بیداری در منطقه خاورمیانه دانست. از تبعات انقلاب مصر در مدت هجده روز، 850 شهید و 6500 زخمی برجایماندند که گوشهای کوچک از واقعیت سقوط رژیم مبارک را نشانمیدهند (2011:1whba,). انتظارمیرفت با وقوع انقلاب در مصر و برکناری رژیم مبارک ازیکسو و رویکارآمدن اخوانالمسلمین با گرایشهای اسلامی ازسویدیگر، روابط دو کشور ایران و مصر پس از سی سال بهبودیابد؛ همچنین تأثیرپذیری تحولات اخیر منطقه از انقلاب ایران بر کسی پوشیدهنیست (حاذق نیکرو، 35:1391) اما چرا با وجود این تأثیرها، روابط سیاسی دو کشور به نقطه مورد انتظار نرسید و با سقوط اخوانالمسلمین، این امید بسیار کمرنگتر شد.
در این مقاله سعیشدهاست عوامل تأثیرگذار بر این امر بررسیشوند. فرضیه اصلی مقاله، آن است که شکاف عقیدتی شیعه و سنی، یکی از دلایل اصلی عدم بهبود روابط سیاسی در سطح عالی میان دو کشور ایران و مصر بودهاست. این مقاله به بررسی روابط سیاسی دو کشور استراتژیک جهان اسلام، ایران (شیعی) و مصر (سنی) میپردازد. ابتدا به پیشینه روابط ایران و مصر اشارهشده و در ادامه به شیعه و سایر فرق مذهبی در مصر، طرح هلال شیعی، سلفیگری و نقش آن در تداوم این شکاف، ایجاد تفرقه میان مسلمانان، تأثیر انقلاب ایران بر تحولهای منطقه و جنبش اخوانالمسلمین در رأس حکومت مصر پرداختهشدهاست؛ البته طبیعی است که پدیدههای اجتماعی هیچگاه تکعاملی نیستند و مجموعهای از عوامل مختلف، رخدادن یک پدیده را ممکنمیسازند.
شکاف عقیدتی میان شیعه و سنی، نقش غرب و آمریکا در این مسئله، سلفیگری و عقاید ضد شیعه و ضد ایرانی درزمره عوامل تأثیرگذار بر عدم بهبود روابط دو کشور بودهاند اما در این مقاله، عمده تمرکز بر نخستین مورد خواهدبود.
الف-تمهیدات نظری
شیعه و سنی دو فرقه مهم اسلامی هستند که با وجود افتراقها، نکات اشتراک زیادی با هم دارند؛ این دو فرقه در اعتقاد به خدا، معاد، نبوت، قرآن و مسائل فرعی روزه، نماز، حج و زکات، امر به معروف و نهی از منکر و همچنین ضرورت احتراز از محرمات الهی اشتراکنظردارند؛ اما تفاوت عمده میان شیعه و سنی در مسئله جانشینی پیامبر (ص) است که شیعه برای جانشینی آن حضرت، شرایطی ازقبیل عصمت و علم لدنی را لازم میداند لذا تعیین جانشینی به انتصاب از جانب خداوند است نه انتخاب مردم؛ اما اهل سنت معتقدند که پس از رحلت پیامبر (ص) همانطوریکه وحی قطعشد در تمامی امور نیز آنچه از طرف رسول اکرم به دست ما رسیده، کافی است و پس از رحلت پیامبر (ص)، موضوع جانشینی ایشان به مردم واگذارشدهاست. دانش سیاسی سنی، اطاعت از اولیالامر قریشی را مانند اطاعت خدا و رسول واجبکرده، حاکمی که نیابت خلیفه را بهدستمی آورد، خود را نایب رسول الله و ظل الله فی الارض معرفیمی کرد (فیرحی، 264:1378).
تفاوت عمده اهل سنت و جماعت با شیعه اسماعیلیه و اثنی عشریه در فقه سیاسی آن است که شیعه، شرط خلافت و امامت را تنصیص و عصمت میداند، درحالیکه اهل سنت، از لحاظ نظری و عملی، اقوالشان در باب مشروعیت خلافت خلفا و حکومت حکام و سلاطین، بسیار مضطرب و مشتت است (نخعی، 122:1367). این اختلافنظر در مسئله بالا باعث شکاف در جهان واحد اسلامی از زمان پیامبر شده و تا به امروز، سبب بروز شکافهای تاریخی، فرهنگی، فقهی و سیاسی شدهاست. جهان اسلام امروزه با پدیده خیزش و بیداری منطقه روبهروست که میتواند ظرفیت و فرصتی برای شکل گیری روابط همهجانبه کشورهای اسلامی ایجادکند.
این در حالی است که مسئله وحدت و انسجام امت اسلامی، یک ارزش و یک طرح بنیادی و حیاتی برای حفظ هویت و پیشرفت جوامع اسلامی است که مورد تأیید متون دینی و پیشوایان دینی نیز قراردارد. قرآن کریم از تألیف قلوب و ایجاد برادری میان مسلمانان بهعنوان نعمت الهی یادکردهاست (آل عمران، 103). بهرغم تأکیدهای مکرر و ارزش وحدت اسلامی و همچنین عمر طولانی فعالیتهایی در این زمینه، همواره موانع و مشکلاتی در راه تحقق این هدف وجودداشتهاند. با نگاهی به تاریخ اسلام مشاهدهمیشود که همواره کسانی با انگیزههای نکوهیده مانعهایی در راه وحدت اسلامی ایجادکردهاند. افزایش درگیریهای فرقهای در جهان اسلام و زیانهای متأثر از این تفرقه ها، بسیاری از نخبگان جوامع اسلامی را بر آن داشته تا راهکارهایی واقع بینانه برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی پیداکنند؛ یکی از مهمترین راهکارهای پیشنهادی در این حوزه، اندیشه تقریب مذاهب و وحدت امت اسلام بودهاست (حیدری، 2:1388).
قدر مسلم اینکه هرگونه تلاشی برای بهثمرنشستن چنین راهحلهایی، متضمن پذیرفتن طرف مقابل و گشودگی در برابر «دیگری» است و مشاهدهمی کنیم که در طول تاریخ چه در میان شیعیان و چه در میان اهل سنت، کسانی بوده اند که ازاساس، طرف مقابل را بهعنوان هم کیش و مسلمان بهرسمیتنمی شناسند.
از نگاه این مقاله، مبنای نظری و بستر عینی عملی برای تحلیل تحولهای منطقه بایستی بر واقعیت شکاف شیعه و سنی و آرمان وحدت این دو استوار شود. تعامل دوسویه واقعیت و آرمان در تحلیل تحولهای منطقه، ضروری است. بیتوجهی به واقعیت عینی و تمرکز صرف بر آرمان وحدتگرایی، سبب غفلت از درونمایه اصلی تحولها شده، تحلیل اشتباه در باب سیر رخدادها را بهدنبالخواهدداشت و بیتوجهی به آرمان و تمرکز صرف بر واقعیت نیز اصل تلاش برای بهبود و اصلاح امور را عبث و بیهودهخواهدداشت. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و با دادههای کتابخانهای استفادهشدهاست.
ب- پیشینه روابط ایران و مصر
دو کشور ایران و مصر از زمان باستان تاکنون همواره جزو کشورهای مهم و تأثیرگذار منطقه بهحسابمی آمده اند؛ اما بهنظرمی رسد تغییرهای سیاسی و عقیدتی میان ایران و مصر از دیرباز، متضاد و مخالف با یکدیگر پیشرفتهاند. در زمان خلفای فاطمی در مصر، پادشاهان بهطور عمده، سنیمذهب بر ایران حکومتکردهاند. اساسی ترین تغییر عقیدتی متضاد در دو کشور، هنگامی است که مصر بهعنوان پایگاه حرکت شیعه فاطمی تغییرعقیدهداده، مذهب اهل سنت را پس از سقوط فاطمیان و استقرار حکومت ایوبی می پذیرد و درمقابل، ایران با بهقدرترسیدن دولت صفویه، مذهب شیعه را بهعنوان مذهب رسمی کشور برمی گزیند (علیزاده، 19:1384).
روند متضاد تاریخ دو کشور تا زمان حال نیز امتدادیافتهاست. زمانیکه جمال عبدالناصر سیاستهای سوسیالیستی و انقلابی و مبارزه با امپریالیسم را مدنظر قرارمی دهد، در ایران، نظامی غیرانقلابی و متمایل به غرب و با اقتصاد آزاد رویکارمی آید و هنگامیکه در ایران نظام سلطنتی فرومی پاشد و مبارزه با امپریالیسم و استکبار، جای آن را می گیرد، در مصر از اندیشه های انقلابی ناصر، خبری نیست و مصر به رهبری انور سادات به یک نظام متمایل به غرب و به اقتصاد بازار آزاد تبدیلمی شود. روابط ایران و مصر بهعنوان دو کشور استراتژیک منطقه خاورمیانه در دهه های اخیر، متأثر از عوامل متعدد داخلی، منطقه ای و بینالمللی فراز و نشیبهای زیادی را به خود دیدهاست؛ عوامل یادشده در برخی مواقع موجب گسترش روابط میان دو کشور و در مواقع دیگر به افول روابط انجامیدهاست (علیزاده، 18:1384).
ایران و مصر در دو سوی منطقه خاورمیانه دو کشور مهم محسوبمی شوند. نقش ایران در خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز و نقش مصر در جهان عرب و شمال آفریقا موجب جایگاه خاص این دو کشور شدهاست (پیشگاهی فرد، 1388: 129). از لحاظ جغرافیایی، دو گذرگاه استراتژیک خاورمیانه یعنی تنگه هرمز در خلیج فارس و کانال سوئز که رابطه دریای سرخ و دریای مدیترانه را برقرار میکند، در قلمرو هریک از این دو کشور قراردارند و این خود مزیتی مهم برای این دو کشور بهحسابمی آید که درعینحال، تجاوز بیگانگان را برای تسلط بر این دو گذرگاه دریای استراژیک، طی قرن اخیر دامنزدهاست (علیزاده، 15:1384).
دور جدید روابط ایران و مصر در سال 1922 با پایانگرفتن تحتالحمایگی انگلیس در مصر و استقلال این کشور و شناسایی مصر توسط ایران آغازشد. در سال 1938 ازدواج محمدرضا با فوزیه، موجب افزایش روابط دو کشور شد. در ماجرای ملیکردن نفت ایران و ملیکردن کانال سوئز در دهه 1950 دو کشور به مبارزه با انگلیس واردشدند که نزدیکی بیشتر دو کشور را سببشد.
جمال عبدالناصر بهدنبال خودداری آمریکا از اعطای وام به مصر برای ساختن سد عالی اسوان، در چهارم مرداد 1335 (1956)، کانال سوئز را ملی اعلامکرد و پس از این اقدام، خود را پیرو مکتب مصدق و ادامهدهنده راه او نامید (مهدوی، 243:1374)؛ اما کودتا ضد دکتر مصدق و سقوط دولت او و رویکارآمدن دولت طرفدار غرب در ایران، موجب تیرگی روابط دو کشور شد. دشمنی ایران و مصر که ابتدا در حوزه اختلافهای میان دو کشور بود، بهتدریج صورت تقابل ناسیونالیسم ایران و عرب بهخودگرفت.
ازجمله اقدامهایی که مصر در این راستا انجامداد، طرح مسئله خوزستان بهعنوان عربستان ایران، تغییر اسم خلیج فارس و تشبیه اقدامهای ایران در منطقه خلیج فارس به سیاست صهیونیستها برای اشغال فلسطین بود. شکست اعراب از اسرائیل در سال 1967 ازیکسو و تضعیف جمال عبدالناصر ازسویدیگر و همچنین موضع گیری ایران در حمایت از اعراب، موجب بهبود روابط دو کشور شد. ایران تمایلداشت نقش ژاندارم منطقه را ایفاکند و برای رسیدن به این هدف به جلب کشورهای عربی برای پیشبرد برنامه های خود نیازداشت و در 1970، روابط ایران و مصر گسترشیافت.
درگذشت ناصر و رویکارآمدن انور سادات که مواضعی مشابه با ایران داشت و سیاست خارجی جدید مصر مبنیبر نزدیکی بیشتر با آمریکا بهخصوص پس از جنگ 1973 به توسعه روابط ایران و مصر کمککرد؛ پیش از انقلاب اسلامی ایران، همکاری اقتصادی ایران و مصر ازیکطرف و دیدگاههای مشترک دو کشور در قبال اسرائیل ازجمله مواردی بودند که عامل پیوند روابط دو کشور بهشمارمیرفتند (بروجردی، 151:1375).
ایران و مصر، ایدئولوژی ناسیونالیسم را پیش از انقلاب خود تجربهکردهاند، مصر ناسیونالیسم، ناصر و ایران ناسیونالیسم، رضاخان را بهکارگرفتند که نتایج این ایدئولوژی پس از مرگ ناصر و رضاخان، رویکارآمدن دولتی وابسته به غرب بودهاست (نورانی، 1391). در هر دو کشور به دلیل عدم مطابقت ایدئولوژی های ناسیونالیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم با فرهنگ عمومی مردم، زمینه نارضایتی فراهم میشود و با وقوع انقلابهای 1979 و 2011، ضمن سقوط رژیمهای وابسته در این کشورها، حکومتی که نیازها، توسعه و پیشرفت را در ارزشهای اسلامی جستجومیکند، بر سر کار می آید.
ایران پیش از انقلاب، یکی از حامیان اصلی انعقاد قرارداد صلح مصر و اسرائیل بود، اما پس از انقلاب، مصر را به دلیل انعقاد این قرارداد و ازبینبردن قبح روابط با اسرائیل و ایجاد شکاف در جهان اسلام محکومکرد و همین دیدگاه به قطع روابط کشور در ماه می 1979 منجرشد. انقلاب ایران که مخالف اسرائیل، طرفدار آرمان فلسطینیها و خواستار مواجهه با شیوه های برتریجویانه غرب در منطقه بود، به دلیل اختلاف ایدئولوژیکی دو کشور، مورد استقبال دولت مصر قرارنگرفت. پس از امضای پیمان کمپ دیوید و پیروزی انقلاب اسلامی، دولت مصر بهجای اسرائیل، کشورهایی مانند سودان، لیبی و ایران را بهعنوان تهدیدهای امنیتی معرفیکرد؛ این تغییر دیدگاه مصر در حمایت از عراق در جنگ ضد ایران تجلییافت.
میزبانی مصر از شاه ایران در اواخر عمر وی و بهطور متقابل، اظهار خرسندی ایران از ترور بانی کمپ دیوید، توسط اسلامگرایان و نامگذاری یکی از خیابانهای تهران به اسم قاتل وی، موجب تنش میان دو کشور شد. آزادی اسرای مصری با وساطت علمای مصر ازیکسو و پایان جنگ دوم خلیج فارس، آزادسازی کویت و دگرگونشدن نقشه سیاسی خاورمیانه ازسویدیگر، زمینهساز نزدیکی تهران و قاهره شدند که در این دوران، شاهد بازگشایی دفتر حفاظت از منافع دو کشور در تهران و قاهره در سال 1370 هستیم؛ بااینحال بهنظرمیرسد بهبود روابط سیاسی ایران و مصر، بیشتر بهصورت مقطعی بوده و استمرارنیافتهاست (بروجردی، 152:1375).
بر اثر انقلاب اسلامی در ایران، حکومتی شکلگرفت که متکی بر عقاید شیعه و فقه قابلانعطاف است که به عالمان دینی اجازهمی دهد، با امور مستحدثه تعاملداشتهباشند و در سیاستها تجدیدنظرکنند؛ بیتردید، موافقت ایران با توقف جنگ با عراق، مرحلهای تازه از انقلاب اسلامی و دوری جدید از سیاستهای کشور بود که با گذشته تفاوتداشت (الشرقاوی، 111:1379).
دو کشور ایران و مصر از لحاظ فرهنگی و سیاسی از یکدیگر تأثیرپذیرفته و بر همدیگر تأثیرگذاشته اند. انقلاب اسلامی، نقطهعطفی در حیات سیاسی ایران است که تأثیری زیاد بر کشورهای منطقه داشتهاست. انقلاب ایران، تأثیری تقویتکننده و شتابدهنده بر جنبش های اسلامی موجود در مصر بهجایگذاشت. انجمن جماعت الاسلامیه مصر در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیانیهای ستایشآمیز در تأیید انقلاب صادرکرد (اسپوزیتو، 156:1382). جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب اسلامی، گفتمانی ویژه را در سطح جهان و بهویژه در خاورمیانه ایجادکرد که مبتنیبر سه محور اسلامگرایی، استقلال گرایی و وحدت گرایی است (موسوی، 145:1391).
تأثیر متقابل اخوانالمسلمین مصر بر مبارزان فدائیان اسلام ایران، تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبشهای اسلامی مصر، حضور رئیسجمهور مصر در تهران و همچنین سفر رئیسجمهور ایران در بهمن ماه 1391 و برافراشتهشدن پرچم ایران پس از سی سال در این کشور، نشاندهنده این واقعیت است که نقاط مشترک زیادی برای از سرگیری روابط مستمر دو کشور وجوددارند؛ اگر به این نقاط مشترک اسلامگرایی، مسئله فلسطین و مشترکهای فرهنگی دو کشور را بیفزاییم، ارزش فرصت را بیشتر درکخواهیمکرد.
اتحاد دو کشور با توجه به موقعیت طبیعی آنها و نقش بی بدیل مصر در جهان عرب و شمال آفریقا و همچنین نقش ایران در خلیج فارس و آسیای میانه و قفقاز، مزیت هایی بسیار برای هر دو کشور و جهان اسلام خواهدداشت و ازطرفدیگر، دست استکبار را از طمعورزیها ازیکسو و تهدیدهای امنیتی در منطقه ازسویدیگر قطعمی کند. برخی از ویژگیهای مشترک دو کشور ایران و مصر که شکلگیری این اتحاد را تسهیلمی کند، عبارتاست از: تاریخ کهن تمدنی ایران و مصر، واقعشدن در منطقه خاورمیانه، بهرهمندی از موقعیت استراتژیک، تجربه گذار از دوران سنت به مدرنیته، سابقه مبارزات ضداستعماری، توان تأثیرگذاری فرا منطقه ای، عضویت در گروه کشورهای جهان سوم، کشورهای در حال توسعه گروه 8، گروه 15، گروه 17، جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی.
ازآنجاکه ایدئولوژی انقلاب اسلامی براساس آموزههای دینی و اسلامی شکلگرفته و با توجه قدرتیافتن اسلامگرایان در کشورهای منطقه انتظارمیرفت، ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران در منطقه گسترشیابد (قربانی شیخنشین، 83:1391)؛ اما آنگونهکه انتظارمیرفت، روابط میان ایران و مصر برقرار نشد و با موانعی بسیار روبهرو شده که رسیدن به جایگاه مطلوب مدنظر را با مشکل مواجهکردهاست؛ برای بررسی دلایل این امر و واکاوی چرایی این رخداد ابتدا به آشنایی با فرق و مذاهب مصر نیازمندیم.
ج- مناسبات شیعه و سنی
1- فرق اسلامی در مصر
مصر پس از نیجریه، پرجمعیت ترین کشور مسلمان آفریقایی است و همچنین بیشترین جمعیت را در خاورمیانه داراست و تعداد مسلمانان آن از 55 میلیون نفر تجاوزمی کند. مصر، دارای جمعیتی جوان است که 32 درصد جمعیت آن زیر 15 سال هستند که این آمار، زمینهای مناسب برای رشد اقتصادی دارد (Kinninmont,2012,3)؛ البته در برخی منابع دیگر، جمعیت کشور مصر را 85 میلیون نفر و درصد مسلمانان این کشور را 80 تا 90 درصد آوردهاند. نکته مهم، اینکه اسلام نقش محوری در متن زندگی مردم مصر ایفامیکند و هر قانون جدید دستکم باید با قوانین اسلام مطابقتداشتهباشد.
مصر کشوری است که بیشتر آن را مسلمانان سنی تشکیلدادهاند و از آمار دقیق فرقههای موجود در آن، آمارهایی مختلف ارائهشدهاست. 90 درصد مردم کشور مصر، مسلمان و از شاخه شافعی اهل سنت هستند؛ 5 درصد مردم این کشور مسیحیاند و اقلیتی شیعه هم در آن زندگیمیکنند. قاهره به دلیل منارههای متعدد آن معروف است و شهر هزارمناره لقبگرفتهاست (بهجت 2013). شیعیان مصر در این کشور بهصورت پراکنده زندگیمی کنند و بیشتر آنان در شهرهای جنوبی مصر ازقبیل اسوان، ارفو، اسنا و آرمنت، ساکن هستند. از نگاه تاریخی، مرحله اساسی رشد و گسترش مذهب شیعه در مصر به دوران فاطمیان (از 969 تا 1171) میلادی برمیگردد که نقشی بسیار مهم و اساسی در این زمینه ایفاکردند و با بیش از دویست سال حکومت در مصر آثاری فراوان از تشیع برجایگذاشتند (احمدی، 101:1390). بنای شهر قاهره و جامع الازهر که دولت فاطمیان، آن را بنانهادند، بیانگر آن دوران است.
شیعیان، پس از ارتدوکسها، سومین رتبه را از نظر جمعیت در مصر دارند. مذهب شیعه در کشور مصر دارای سابقه تاریخی و طولانی است. در مصر تعصب مذهبی و عناد نسبتبه تشیع مانند وهابیون وجودندارد. وجود سه حرم متبرک در قاهره، یعنی مقام رأس الحسین (ع)، مرقد حضرت زینب (س) و مرقد سیده نفیسه از عوامل اصلی محبت مردم مصر نسبتبه اهل بیت پیامبر (ص) هستند و همین محبت اهل بیت می تواند فصل مشترک روابط مسلمانان ایران و مصر باشد (پاکآیین، 1388: 11). با ظهور ایوبیان، سرزمین مصر به عرصه عقیدتی و نظام سیاسی جدیدی واردشد و خاندان ایوبی با مذهب تسنن، جای خاندان فاطمی با مذهب تشیع را گرفت.
در مصر جدید، تلاشهایی برای همگرایی اهل سنت و شیعیان آغازشد. دعوت تقریب در سال 1946 در مصر فعالیت خود را آغاز و گروه اخوانالمسلمین به رهبری حسن البنا از این دعوت پشتیبانیکرد. ازجمله رجال الازهر که در تشکیل دعوت تقریب سهیم بودند، می توان به شیخ محمد شلتوت، شیخ عبدالمجید و شیخ محمد مدنی، مدیر کل جماعت تقریب میان مذاهب اسلامی اشارهکرد؛ ازجمله علمای شیعه که در این جماعت شرکتداشتند، شیخ محمد تقی قمی، رئیس و مسئول دعوت در مصر از ایران، شیخ محمد جواد مغنیه از لبنان و کاشف الغطا در عراق را میتواننامبرد (وردانی، 1382).
در نیمه دهه 40 (قرن بیستم)، نهضت شیعه در مصر بهوسیله جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی آشکار شد و تا دهه 70 ادامهیافت. در دهه 70، جمعیت آل البیت تشکیلشد که گرچه در آغاز، زمینه فعالیتش مساعد بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اوضاع دگرگون شد. دولت مصر نسبتبه ایران، موضعی خصمانه گرفت و بهدنبال آن، دستور توقیف جمعیت یادشده صادرشد.
در دهه 80 با وجود همه تلاشهایی که برای جلوگیری از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جامعه مصر انجامشد، آثار آن بر وضع اسلامی این کشور انعکاسیافت و با وجود محاصره شدید تبلیغاتی، شیعه جایگاه خود را میان دیگر گروههای اسلامی فعال پیداکرد. دارالبدایه، نخستین مؤسسه انتشاراتی شیعه بود که در مصر، فعالیت خود را آغازکرد و پس از آن برای استمرار تبلیغات شیعه ضد مخالفان آن، دارالهدف تأسیسشد. صالح وردانی (1382)، جدای از نقش بیگانگان ضد شیعه، انگیزههای درونی چهارگانه ضد شیعیان مصر را چنین برمیشمارد:
- انگیزههای اعتقادی گروه سلفی وهابی که با اعتقاد به گمراهی و انحراف تشیع، نسبتبه این مذهب، موضعی خصمانه دارد.
- انگیزههای اصلاحگری گروه اخوانالمسلمین که در آغاز از موافقان انقلاب ایران بود اما پس از مدتی زیر فشار سعودیها و حکومت مصر و نیز شبههانگیزی درباره دوستی و روابط ایران با سوریه، زیر فشار قرارگرفت و به دشمن ایران و شیعه تبدیلشد.
- انگیزههای شخصی قلمبهدستان، نویسندگان و روزنامهنگاران گروههای مختلف اسلامی و علمی که برای گذران زندگی خود، ضد شیعه و ایران به قلمفرسایی پرداختند.
- انگیزه سیاسی که محرک آن، حکومت مصر بوده، با سعودی ضد ایران همدست است و پیوسته درصدد جلب دوستی آمریکاییها و صهیونیستهاست.
1-1- اخوانالمسلمین؛ تأثیرگذارترین گروه اسلامگرا: اخوانالمسلمین بزرگترین گروه مذهبی مبارز در مصر است که می توان آن را نماینده جنبش های سنیمذهب در این کشور دانست؛ این گروه دارای شاخه هایی در کشورهای مختلف عربی است. اخوانالمسلمین در سال 1928 بهوسیله حسن البنا در اسکندریه مصر تشکیلشد؛ این جنبش را می توان مادر جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر برشمرد.
حرکت اجتماعی تبلیغی اخوانالمسلمین با وجود ابهام در برخی از مؤلفههای سیاسی اش توانست بر کل جهان عرب اثربگذارد و اگر انقلاب اسلامی ایران را نماینده جنبش شیعی بدانیم هر دو جنبش احیاکننده حرکتهای اسلامی هستند؛ بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر این جنبش هم مانند دیگر جنبش ها بدون تأثیر نبود و باعث ایجاد تحرکهایی در این جنبش شد که بهطور تقریبی یک دهه به حالت سکوت درآمدهبود و به یک حزب پارلمانی و دولتی تبدیلشدهبود.
اخوانالمسلمین در طول تاریخ شکلگیریاش جنبشی وحدتگرا در جهان اسلام محسوبمیشود و تلاش در راه وحدت جهان اسلام را همواره از اصول فکری خویش قراردادهاست. از نظر اخوان، سرزمین اسلامی، سرزمین واحد و تجزیهناپذیر است و تجاوز به هر بخشی از این سرزمین، تجاوز به کل آن محسوبمیشود؛ دیگر وجوه مشترک میان اخوان با جنبش ایرانی شیعی سال 1357، پیوند دین با سیاست مبتنیبر ارزشهای اسلامی، ایجاد حکومت دینی و مقبولیت مردمی آن، قانونگذاری الهی و ضدیت با استعمار بوده، برخلاف جنبشهای وهابی، حامی حضور زنان در عرصه اجتماع هستند (فوزی، 75:1391).
محوریت اساسی در ایجاد ارتباط قدیمی و طولانی اخوان از زمان نواب صفوی با ایران به دلیل عدم ورود اخوان به مناقشات فرقهای و مخاصمات مذهبی با رویکرد وحدتگرایانه است که عامل ارتباط ایران و اخوان از دیرباز شدهاست (سلطانشاهی، 1391).
اولین واکنشها نسبتبه انقلاب اسلامی بهوسیله جماعت اخوان صورتگرفت؛ این جماعت، طی اعلامیهای در سال 1979، انقلاب اسلامی ایران را ستایش و تأییدکرده، اعلامکردند روحی که پشت انقلاب اسلامی بودهاست، شبیه همان روحی بود که مسلمانان اولیه را به اسلام دعوتکرد؛ همچنین اعلامکردند که هیچ جدایی میان دین و سیاست در اسلام وجودندارد و اسلام، دینی جامع است که برای این جهان و جهان دیگر قانوندارد و همه امور زندگی را سامانمیبخشد.
فشارهای واردشده ازطرف دولت مصر، موجب شد که گروه جماعت المسلمین پس از انقلاب اسلامی ایران به فعالیتهای زیرزمینی روآورد؛ این جماعت، ضمن الگوقراردادن انقلاب اسلامی ایران، تغییرهایی در راهکارهای خود ایجادکرده، خواهان ایجاد خیزشهای مردمی در دانشگاهها و خیابانها شدند؛ لیکن نقطهضعف این گروه، آن بود که نتوانست تودههای مردمی را با خود همراهکند و درعمل، ناکامماند؛ امام خمینی (ره) در پیامی در فروردین 1358 خطاب به ملتهای مصر و ایران، خواستار قیام مردم مصر ضد حکومت سادات شدهاند؛ در این پیام، خطاب به ملت مصر آمدهاست که باید برای برقراری حکومت اسلامی برپامیخیزند و سادات را از کشور خود بیرونبرانند؛ این اولین موضع کلیدی رسمی دولت انقلابی ایران بود که در آن بهصراحت، سرنگونی حکومت سادات را خواستهبود.
از دیگر جنبشها و گروههای مصری که از انقلاب اسلامی ایران تأثیرپذیرفته، الیسار الاسلام یا چپ اسلامی است؛ این گروه مانند الجهاد جزو گروههای مبارز رادیکال بهشمارمیرود. این گروه علاوهبر ستایش انقلاب اسلامی ایران، روحیه مبارزهجویی در مذهب شیعه را نیز مورد ستایش قرارداده، یکی از علل قیام ایران را وجود اندیشه، عقل و اجتهاد در مذهب تشیع است که باعث پویایی مذهب در جامعه می شود؛ این گروه، پیش از هرچیز شیفته نقش افکار شیعه در انقلاب اسلامی ایران بود و در همین راستا، تعدادی از کتب امام خمینی (ره) و دکتر شریعتی را به عربی ترجمه و منتشرکردند (صیفوری،1387: 277).
نکته قابلتوجه، این است که هم جنبش اخوانالمسلمین مصر و هم جنبش ایران شیعی در بستری از بحرانهای داخلی که با نیروهای خارجی ارتباطداشتند، بهوجودآمدند؛ بهعبارتیدیگر، وجه مشترک هر دو در روند شکلگیری آنها وجود بحرانهای داخلی اعم از عدم مشروعیت رژیم سیاسی، وجود تبعیضهای سیاسی و اقتصادی و بیتوجهی نظامهای سیاسی آنها به اسلام و فرهنگ اسلامی مردمشان بود (فوزی، 75:1391). دولتهای حاکم بر مصر و رژیم پهلوی در ایران، در چند بحران مشابه نظیر بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران اخلاقی و بحران اقتصادی دستوپامیزدند که آنها را وادارمیکرد برای جلوگیری از فروپاشی خود به سرکوب ملتهایشان بپردازند (سلیمی، 5:1391).
جنبش اخوانالمسلمین یکی از مهمترین بازیگران اصلی صحنه قیامهای اخیر در همه کشورهای عربی (بهجز بحرین) است که تشکلی مستحکم و دارای گستردگی بسیار است. گرچه پایه فکری و شعار ایدئولوژیک این جنبش «اسلام تنها راهحل»، است جنبشی عملگرا هم هست. تاکنون آمریکا سعیداشت با احزاب دینی و اسلامی در خاورمیانه هیچگونه ارتباطی نداشتهباشد اما به دلیل قدرت و ظرفیت اخوانالمسلمین و توان آن در بخشی مهم از آرای انتخاباتی کشورهای منطقه بهویژه در مصر، تونس، مغرب و واشینگتن تصمیمگرفتهاست با جریان اخوان به گفتگو واردشود (رویوران، 1391: 145).
اخوانالمسلمین در حوادث و تحولهای مصر، بیشتر با رویکرد دموکراتیک ظاهر شد، تغییر رویه اخوان از اسلام انقلابی و انقلابیگری به سمت رویکردهای دموکراتیک، میتواند نظریه بیداری اسلامی را بهچالشکشاند و تبیین حرکت مصر در موج دموکراسیخواهی مدنظر صاحبنظران آمریکایی را تأییدکند؛ تحلیل اخوانیها این بود که آمریکاییها میکوشند با قانعکردن مبارک، او را به ترک قدرت وادارکرده، بعد از آن بهاحتمال، الگویی شبیه به ترکیه شکلگیرد و با حفظ ساختار ارتش، از آمدن اخوان یا از رادیکالشدن جنبش جلوگیریشود؛ ضمن اینکه نبایدفراموشکرد که آمریکا با کمکهای میلیاردی آن به مصر به دلیل نقش این کشور در تأمین امنیت اسرائیل درصدد کنترل این انقلاب و جلوگیری از تکرار انقلاب ایران در این کشور است.
بهنظرمیرسد که اخوانالمسلمین، جنبشی است که وجه انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران ندارد و لذا نمیتواند پایبهپای انقلاب اسلامی ایران در برابر استکبار جهانی و تعدیات آن در کنار ایران حرکتکند. تجربه پیشین روابط ایران و جنبشهای اسلامی مصر نیز بهخوبی نشانمیدهد که مسئولان و دستاندرکاران سیاست خارجی، بایستی تفاوتهای میان کشورها و دولتها را درنظرگرفته، انتظارهای خود را از این جنبشها درحد امکانات و مقتضیات جامعه مصر متعادلکنند؛ درهرصورت، عدم متعادلساختن این انتظارها و تفاوت رویکرد اخوانالمسلمین و ایران در تعامل با غرب، یکی از عوامل مهم در عدم بهبود روابط ایران و مصر جدید بود.
مراجع
فهرست منابع
1- منابع فارسی
- قرآن کریم
- ابراهیمی، نبیالله (1389)؛ «گفتمان اسلام سلفی و جهانیشدن امنیت خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات راهبردی؛ سال سیزدهم، ش 4.
- احمدی، سید عباس (1390)؛ ایران، انقلاب اسلامی و ژئوپلیتیک شیعه؛ چ 1، تهران: اندیشهسازان نور.
- اسپوزیتو، جان ال (1382)؛ انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن؛ ترجمه دکتر محسن مدیر شانه چی؛ تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
- بروجردی، عبدالهادی (1386)؛ «توسعه روابط ایران و عرب»، مجموعه بحثهای نشست اندیشمندان ایران و عرب؛ چ 1، تهران: نشر وزارت امور خارجه.
- پاک آیین، محسن (1388)؛ محبت اهل البیت علیه السلام حلقه اتصال مسلمانان ایران و مصر؛ دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
- پیشگاهی فرد، زهرا و صغرا میراحمدی (1388)؛ «تحلیل تاریخی- ژئوپلیتیکی ایران و مصر از جنگ جهانی دوم تا انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی؛ ش 40.
- جمالی، جمال (1386)؛ «هلال شیعی و هژمونی آمریکا»، فصلنامه علمی-پژوهشی شیعهشناسی؛ ش 20.
- جمشیدی راد، جعفر (1389)؛ «فرقه وهابیت و اهداف سیاسی آن»، فصلنامه مطالعات سیاسی؛ سال سوم، ش 9.
- حاذق نیکرو، حمید (1391)؛ «قدرت نرم انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر بیداری اسلامی در جهان»، پانزده خرداد؛ دوره سوم، سال نهم.
- دهشیری، محمدرضا (1391)؛ «چالشهای مشترک فرهنگی مذهبی فرآروی گفتمان بیداری اسلامی»، فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی؛ ش 28.
- رویوران، حسین (1391)؛ «جنبش اخوانالمسلمین در مصر»، مطالعات بیداری اسلامی؛ سال اول، ش 3.
- سلیمی، فاطمه (1391)؛ «مروری جامعهشناختی بر نهضت بیداری اسلامی مصر»، نشریه علوم اجتماعی؛ دوره پانزدهم، ش 57.
- الشرقاوی، باکینام (1379)؛ «روابط ایران و مصر»، ترجمه سید محمود موسوی بجنوردی؛ فصلنامه مطالعات خاورمیانه؛ سال هفتم، ش 24.
- شکوه، حسن (1391)؛ «درآمدی بر حضور اقتصادی عربستان و قطر در مصر»، پایگاه خبری بولتون نیوز.
- صیفوری، منوچهر (1387)؛ بازتاب جهانی انقلاب اسلامی؛ چ 3، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- ضیائی، رحمتالله (1390)؛ «وهابیت و تحریف میراثهای علمی»، فصلنامه سراج منیر؛ سال اول، ش 4، زمستان.
- علیزاده، حسین (1384)؛ «بررسی تحلیلی و توصیفی تاریخ روابط ایران و مصر (دو قدرت منطقهای خاورمیانه)»، وزارت امور خارجه.
- فوزی، یحیی، بهروز پایاب (1390)؛ «مقایسه تطبیقی اشتراکات و افتراقات اندیشه سیاسی جنبش اسلامی سنی اخوانالمسلمین در مصر و جنبش اسلامی شیعی در آن»، فصلنامه علمی- پژوهشی شیعهشناسی؛ ش 36، زمستان.
- فیرحی، داود (1378)؛ قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام؛ تهران: نشر نی.
- فیروزآبادی، سید جلال و مهدی فرازی (1391)؛ «بیداری اسلامی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی؛ ش 28.
- قربانی شیخنشین، ارسلان و جواد کارآزما (1391)؛ «بیداری اسلامی و دستگاه دیپلماسی ایران؛ فرصتها و تهدیدها»، فصلنامه علمی- پژوهشی انقلاب اسلامی؛ سال نهم، ش 28.
- موسوی، محمد (1391)؛ «انقلاب اسلامی ایران و تحولات ژئوپلیتیکی مصر»، فصلنامه علمی-پژوهشی انقلاب اسلامی؛ سال اول، ش 4.
- نخعی، هادی (1376)؛ توافق و تزاحم منافع ملی و مصالح اسلامی؛ تهران: وزارت امور خارجه.
- نکاست، اسحاق (1387)؛ شیعیان در جهان عرب مدرن؛ ترجمه ارسلان قربانی شیخنشین؛ تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
- وردانی، صالح (1382)؛ شیعه در مصراز آغاز تا عصر امام خمینی(ره)؛ ترجمه عبدالحسین بینش؛ نشر مؤسسه دایره المعارف فقه اسلامی.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا (1374)؛ سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی 1300 تا 1357؛ تهران: نشر البرز.
2- منابع انگلیسی
- Wahba, Khaled (2011), The Egyption Revolution 2011: The Fall of Virtual Wall, The Revolution Systems Thinking Archetype, International System Dynamics Conference, Washington, DC, U.S.A., july ,24-28.
- Kinninmont, Jane, ‘Bread, Dignity and Social Justice’: Transition, Middle East and North Africa Programme, April 2012, MENAP BP 2012/01
3- منابع الکترونیکی
- Alanoud al sharekh، (2011)؛ Reform and rebirth in the middle east, Survival , April –May 2011, http://www.informaworld.com/terms-and-conditions-of-access. pdf
نویسندگان:
حمید نساج: عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان
پرویز جمشیدی مهر: دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
نصیبه عبدی پور: دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
فصلنامه جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام شماره 5
ادامه دارد...