۰
سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۲۸
استاد دانشگاه پونا هند:

عربستان در حال نزدیکی به چین است/ رویکرد ترامپ ضد سعودی است

عربستان در حال نزدیکی به چین است/ رویکرد ترامپ ضد سعودی است
روابط تهران و اسلام آباد همواره پس از شکل گیری انقلاب اسلامی و قبل از آن به نسبت سایر همسایگان ایران، از ثبات نسبی بیشتری برخوردار بوده است. این نزدیکی در روابط تا جایی بود که پس از قطع روابط دیپلماتیک ایران و ایالات متحده، بخشی از سفارت پاکستان در واشنگتن به دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران در این کشور تبدیل شد.

از سوی دیگر پاکستان پس از فروپاشی رژیم پهلوی، متحد قدیمی و مورد اعتماد آمریکا در منطقه به حساب می آید. اتحادی که قدرت آن دستکم از روابط فی ما بین ایران و پاکستان نبوده و در برخی موارد بر روابط دوجانبه میان تهران و اسلام آباد نیز تاثیرگذار بوده است.

اما به جز آمریکا، دولت عربستان سعودی نیز همواره یکی از موانع توسعه روابط میان ایران و پاکستان به حساب می آمده است. ریاض با تزریق دلارهای نفتی به نام مساعدت های مالی از طرفی هم نقشی تنش آفرین در روابط تهران - اسلام آباد را ایفا کرده و از سویی دیگر با تشکیل و حمایت از گروه های تروریستی تکفیری در خاک پاکستان از عوامل اصلی بی ثباتی داخلی در این کشور نیز به حساب می آید.

ایده شکل گیری ائتلاف ضد تروریسم که اخیرا از سوی عربستان سعودی مطرح شده و پیشنهاد فرماندهی آن نیز به «راحیل شریف»، فرمانده کل پیشین ارتش پاکستان داده شده، اسلام آباد را در تنگنایی بی سابقه قرار داده است. چرا که پاکستان اکنون باید میان ایران و عربستان، یکی را انتخاب کند. از سوی دیگر پروژه ساخت خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان، موسوم به «خط لوله صلح» نیز با فشار آمریکا متوقف شده است. در چنین شرایطی آینده روابط روابط تهران – اسلام آباد شاید بیش از هر مقطع زمانی دیگری حساس به نطر برسد.

در همین راستا، خبرنگار مهر گفتگویی با «کدار کاسکار»، استاد علوم سیاسی «اس پی» کالج پونا، پژوهشکده IAS و کارشناس مسائل منطقه جنوب آسیا داشته که متن کامل آن در ادامه آمده است.

*پاکستان اخیرا عنوان کرده که اجرای پروژه ساخت خط لوله گاز موسوم به «خط لوله صلح»را تا برداشته شدن تحریم های مالی علیه ایران متوقف خواهد کرد. از سوی دیگر هند به دنبال پیوستن به خط لوله مشترک میان ایران – عمان – هند است که گفته می شود قرار است، جایگزین خط لوله صلح شود. آینده خط لوله مشترک میان ایران – پاکستان را چگونه ارزیابی می کنید؟

بنا به دلایلی، آینده خط لوله میان ایران و پاکستان زیاد روشن نیست. اولین و مهمترین فاکتور تصمیم گیری شتابزده و اجرای آن از سوی طرف پاکستانی است. تاریخ تعیین شده برای تکمیل این پروژه دسامبر ۲۰۱۴ بوده است. ایران نیز به همین دلیل بارها مراتب اعتراض خود را به گوش مقام های پاکستانی رسانده است. در عوض پاکستان تاخیر در این پروژه را متوجه عوامل بیرونی می داند. البته این هم مبنای موثقی دارد. اما نمی توان همه تقصیرها را به گردن این عامل انداخت. مشکل تصمیم گیری شتابزده عاملی مشترک میان دولت های «نواز شریف»، «یوسف رضا گیلانی» و هر دولت دیگری در پاکستان در هیبت نظامی یا لباس شخصی است.

پیشتر آمریکا و چین، پاکستان را شریکی مهم برای خود می دیدند. همینطور پاکستان به کمک های مالی عربستان
و سنی های وهابی وابسته است. حتی گفته می شود عربستان سعودی پاکستان را ترغیب به ایجاد تاخیر در اجرای خط لوله صلح کرده است و خود مسئولیت تامین سوخت مورد نیاز این کشور را بر عهده گرفته است.

هند با وجود توسعه روابط محکم خود با آمریکا، هنوز مشغول پیش برد پروژه بندر چابهار و خط لوله زیردریایی با ایران است. ایران اکنون به سرعت مشغول توسعه جریان بازارهای جهانی خود است و جهان نیز آن را پذیرفته است. بهتر است پاکستان این را متوجه شود، به خصوص الان که با مشکلات و بحران مالی روبرو است.

مساله عمده دیگر، موضوع امنیت خط لوله صلح است که به وجود گروه های تروریستی در پاکستان باز می گردد.

*«مارک تونر»، سخنگوی پیشین وزارت خارجه آمریکا پاکستان را خانه امنی برای تروریست ها خوانده بود، درحالیکه اسلام آباد همواره از متحدین اصلی واشنگتن در منطقه به حساب می آمده است. آیا می توانیم سخنان تونر را به معنای چرخش در روابط پاکستان و آمریکا بدانیم؟


«مارک تونر» به این دلیل پاکستان را خانه امن تروریست ها خطاب کرده بود که چند تن از وبلاگ نویس و فعال مدنی در این کشور ناپدید شدند. غرب نیز پس از رخ دادن ماجرای ۱۱ سپتامبر موضوع تروریسم را مطرح کرده است. اما رویکرد آنها به تروریست ها در بسیاری از موارد گزینشی بوده است. وجود گروه های متعدد تروریستی در پاکستان مانند لشکر طیبه، جیش محمد، طالبان، القاعده، داعش و... هم بر مشکلات اقتصادی پاکستان و هم صلح و آرامش منطقه تاثیر گذاشته است. پاکستان کشوری است که با در دست داشتن تسلیحات هسته ای خود این وضعیت را خطرناک تر و پیچیده تر نیز کرده است. دست اندازی تروریست ها به این تسلیحات هسته ای می تواند برای هر کشور دوستدار صلح، به منزله کابوس تلقی شود.

از آنجاکه بحث ما بر سر روابط آمریکا و پاکستان است، این فرآیند چرخش از مدتها پیش و به آرامی آغاز شده است. آمریکا منافع خود در افغانستان را از دست داده و از طرفی بر روی سوریه و عراق متمرکز شده و از سوی دیگر دریای چین جنوبی را نشانه رفته است. در این شرایط، پاکستان تمامی اهمیت استراتژیک خود را برای این کشور از دست داده است.

اما این موضوع تنها به روی گرداندن آمریکا از پاکستان منتهی نمی شود. عربستان سعودی نیز به عنوان متحد قدیمی آمریکا در حال حرکت به سمت چین است. توافق انجام شده میان ایران و آمریکا و همچنین چندین موضوع دیگر از سوی عربستان به منزله تهدیدی علیه استیلای اهل تسنن حساب می شود. استراتژی بلند پروازانه چین، یعنی OBOR و تلاش بیشتر این کشور برای دخیل شدن در خاورمیانه، این کشور را به حامی پرقدرتی برای عربستان در منطقه و جایگزنی برای آمریکا تبدیل خواهد کرد. این مساله به هیچ وجه تعجب آور نیست. چرا که میزان فروش تسلیحات چینی به عربستان به شدت افزایش یافته و حجم مبادلات تسلیحاتی میان آنها بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ به رقم ۷۰۰ میلیون دلار می رسد.

من می توانم بگویم که چین و کشورهای سنی نشین مانند عربستان سعودی و پاکستان در حال نزدیکتر شدن به یکدیگر هستند و این در حالیست که آمریکا و ایران شیعه در حال حل و فصل اختلافات خود با یکدیگر هستند. من قویا معتقدم که این فرآیند حتی در دوران
ریاست جمهوری دونالد ترامپ هم تغییر نخواهد کرد. چراکه ترامپ روابط نزدیکی با پوتین داشته و سیاست های ضد سعودی و ضد چینی وی بر هیچ کس پوشیده نیست.

*«راحیل شریف»، پذیرش فرماندهی ائتلاف ضد تروریستی به سرکردگی عربستان را مشروط به شرکت ایران در این ائتلاف دانسته است. پذیرش چنین مساله ای برای عربستان بسیار مشکل است. آیا ریاض زیر بار پذیرش این شرط خواهد رفت؟


«محمد بن سلمان» وزیر دفاع و جانشین ولیعهد عربستان، تشکیل ائتلاف نظامی ضد تروریسم را در تاریخ ۱۵ دسامبر اعلام کرد. ژنرال «راحیل شریف»، فرمانده سابق ارتش پاکستان نیز به عنوان فرمانده این ائتلاف معرفی شده است. هدف ائتلاف مبارزه با تروریسم اعلام شده است. پاکستان و عربستان علاقمند به نشان دادن تعهد ظاهری خود به مبارزه با تروریسم هستند.

اکنون واقعا زمان مناسبی است برای مبارزه ملت های مسلمان علیه تروریسم آن هم به دست خودشان. تشکیل این ائتلاف مانند «مثل کاچی بعض هیچی» است. اما انتظار زیاد از چنین ائتلافی اشتباه بزرگ و استراتژیک است.

پاکستان در تلاش است تا ایران را متقاعد کند که ائتلاف ۳۹ کشور اسلامی علیه تهران نیست. اگرچه گفته می شود هدف این ائتلاف، مبارزه علیه تروریسم است، اما آیا می توان از سر این حقیقت گذشت که تمامی اعضای این ائتلاف از متحدین عربستان هستند؟ چه کسی می تواند به سخن حامیان تروریسم اعتماد کند؟ از سوی دیگر، مشکل تروریسم بسیار حاد شده و تمامی خاورمیانه را در بر گرفته است و استقرار نیروهای ائتلاف در تمامی جبهه های جنگ علیه تروریسم غیرممکن خواهد بود. در چنین موردی تعیین اولویت ها ضروری خواهند بود و البته اختلاف آراء هم بین اعضا به وجود می آید.

عربستان سعودی به کمک پول کلانی که در اختیار دارد، مطمئنا تلاش خواهد کرد تا اهداف خود را به عنوان اولویت های ائتلاف بر دیگر اعضا تحمیل کند. چگونه سازمانی که به دنبال کنار زدن ایران از عضویت آن است می تواند یک سازمان اسلامی تمام عیار به حساب بیاید؟ این درحالیست که عربستان سعودی تاکنون از عضویت ایران در ائتلاف اسلامی ممانعت کرده است.

به گفته ژنرال «امجد شعیب»، تحلیلگر مسائل نظامی پاکستانی، راحیل شریف، فرماندهی نیروهای ائتلاف را به سه شرط پذیرفته است: ۱) عضویت ایران که باعث می شود ائتلاف به عنوان ائتلاف مسلمانان اعلام وجود کند و نه ائتلاف فرقه گرا ۲) وی تحت فرماندهی هیچ یک از اعضا کار نخواهد کرد ۳) وی از قیومیت کاری در ائتلاف، به دنبال وحدت کشورهای اسلامی است.

در چنین حالتی به نظر نمی رسد عربستان هیچ یک از شروط وی را بپذیرد. با توجه به سخنان راحیل شریف، حتی اگر وی فرماندهی نیروهای ائتلاف را بدون هیچ پیش شرطی هم بپذیرد، عربستان به دنبال جایگزینی فرماندهان دیگری برای ائتلاف به جای او خواهد بود. البته حتی اگر عربستان هم عضویت ایران را در ائتلاف بپذیرد باز هم این عضویت بستگی به نظر ایران دارد که آیا آن را خواهد پذیرفت یا خیر. شکل گیری این ائتلاف تنها منجر به دامن زدن به اختلافات و تنش های منظقه ای و ایجاد مشکلات جدید ناشی از آن خواهد شد. به هر حال باید بدانیم که دو شمشیر هیچگاه در یک غلاف جا نمی گیرند!
کد مطلب : ۶۰۵۰۷۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما