۰
شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۲۹

غرب در خلیج فارس به دنبال چیست؟

غرب در خلیج فارس به دنبال چیست؟
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در در سال 1991، آمریکا برای پر کردن خلاء در ساختار قدرت بین الملل از نظم نوین جهانی سخن گفت که براساس آن قرار بود با شیوه ای جدید از مدیریت، ساختار سیاسی و مالی دنیا کنترل و هدایت شود. این تئوری در پی کنترل و تصرف تمامی قدرت و منابع جهان است که در این میان نفت مهم‌ترین نیاز غرب برای اداره جهان محسوب می شود. بر همین اساس یکی از اهداف اصلی غرب کنترل و در اختیار گرفتن جریان انرژی در جهان است.
مرکز ثقل منابع طبیعی و فسیلی جهان در خاورمیانه قرار دارد و به نوعی این منطقه را می‌توان مروارید جهان نام‌گذاری کرد. تنگه هرمز گذرگاهی حیاتی برای برخی از بزرگ‌ترین کشورهای تولید کننده نفت در دنیا، شامل عربستان، عراق، کویت، عمان و ایران است. منطقه خلیج فارس بیش از 60 درصد منابع نفت و حدود 40 درصد منابع گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است. بر اساس آمار «اداره اطلاعات انرژی» آمریکا، در سال 2011 روزانه حدود 17 میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور کرده است که معادل 35 درصد کل جابجایی‌های نفت دنیا از طریق اقیانوس‌ها است.

اما سیاست های ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دایره خط و مشی های آمریکا قرار نمی گرفت و این مساله می توانست کل نقشه راه کاخ سفید برای تسلط بر شریان های اصلی انرژی و جلوگیری از قدرت یابی رقبا و مخالفانش در سطح جهان را به مخاطره اندازد.

از این رو پروژه ایران هراسی در دستور کار غرب قرار گرفت. هرچند که پیش از این نیز با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس متشکل از 6 کشور حوزه جنوبی این منطقه این طرح شکل اجرایی به خود گرفته بود اما با فروپاشی شوروی، آمریکایی ها گمان کردند فضا برای انجام سیاست هایشان گسترش یافته است.

حادثه مشکوک و پر از ابهام حمله به برج های تجارت جهانی و سپس دستور رئیس جمهور آمریکا برای لشکرکشی به افغانستان و عراق، برنامه ای برای نزدیکی به مرزهای ایران، روسیه و چین و همچنین سیطره بیشتر بر منابع نفتی منطقه بود.

در این دوران انگلیس به دلیل سابقه طولانی استعماری گری در خاورمیانه و خلیج فارس، تصمیم گرفت در کنار آمریکا وارد منطقه شود. این کشور که زمانی به علت مشکلات اقتصادی بسیار مجبور به رها کردن مستعمره هایش شده بود، در نظر داشت این بار با احتیاط بیشتر و در رکاب ایالات متحده به این حوزه جغرافیایی برگردد. از این رو تونی بلر و دیوید کامرون، نسخت وزیران وقت انگلیس، مداخلات لندن از سال 1999 تا 2014 در جنگ افغانستان، عراق و سپس تحولاتی که در نتیجه بیداری اسلامی (بهار عربی) در خاورمیانه به وقوع پیوست را در قالب دکترین جامعه بین‌المللی و لیبرالیسم محافظه‌کار توجیه اخلاقی و ایدئولوژیک کردند.

در این بازه زمانی نیز ایالات متحده پس از هزینه های سیاسی، مالی و تلفات جانی بسیاری که در افغانستان و عراق متحمل شد تصمیم گرفت تا با افزایش وظیفه متحدانش در منطقه برای برقراری نظم مورد نظرش، ازمیزان حضور در خاورمیانه بکاهد. ضمن آنکه آمار جهانی نشان می داد چین با ادامه روند رشد کنونی خود در نیمه قرن بیست و یک جایگزین آمریکا در هرم قدرت جهانی خواهد شد. لزوم تمرکز بر فعالیت های پکن و نزدیکی به مرزهای این کشور برای تحت فشار قراردادن رهبرانش، تبدیل به سیاست اصلی واشنگتن شد. در همین راستا اوباما از سال 2008 که به قدرت رسید استراتژی «کوچ شرقی» را در دستور کار قرار داد.

نقش پررنگ انگلیس در لیبی و تلاش دیوید کامرون برای گرفتن مجوز از پارلمان برای حمله به سوریه در دهه دوم قرن جدید در همین چارچوب قابل ارزیابی است. مقامات این کشور همچنین از توافق با بحرین برای احیا پایگاه دریایی «جفیر» در بندر «منا سلمان» این کشور خبر دادند.

علت انتخاب بحرین به عنوان اولین گام انگلیسی ها برای افزایش حضورشان در خلیج فارس این بود که بندر جیفر از دهه 1930 تا 1971 در اختیار دولت لندن بود و بعد از تاسیس کشور بحرین، انگلیس آن را ترک کرد. اما، با بازسازی این بندر در دو سال گذشته، انگلیس صاحب نخستین پایگاه دریایی دایمی خود در منطقه شد. از سویی دیگر بحرین هم اکنون درگیر ناآرامی داخلی و شکاف میان شیعی و سنی است. نگرانی رهبران این کشور با ادعای عربستان مبنی بر مداخله احتمالی ایران برای حمایت شیعیان در بحرین، باعث شد تا منامه با لندن بر سر تقویت حضور نظامی انگلیس به توافق برسد.

براین اساس درست یک ماه پس از افتتاح پایگاه دریایی انگلیس در بحرین به دست «چارلز» ولیعهد انگلیس، ترزا می، نخست‌وزیر انگلیس در سی و هفتمین نشست سران کشورهای عضو «شورای همکاری خلیج فارس» در منامه شرکت و اظهاراتی را بیان کرد که آشکارا نشان‌دهنده خوابی است که لندن برای منطقه خلیج فارس دیده است.

همچنین در ادامه سیاست افزایش حضور انگلیس در خلیج فارس، انگلیسی‌ها یک مرکز آموزش نیروهای پیاده در عمان دایر و مرکز فرماندهی جدیدی نیز در دبی افتتاح کردند که وظیفه هدایت نیروهای انگلیسی در خلیج فارس را برعهده خواهد داشت. تمرکز ویژه انگلیس بر نظامی گری بیش از سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی در منطقه نیز نقشه راهی مبتنی است که ترزا می و بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس در منامه به صراحت در مورد آن سخن گفتند. آنها اعلام کردند «انگلیس به منطقه بازگشته است تا نقش امنیتی و نظامی خود را تقویت کند».
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۶۰۶۳۴۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما