۰
چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۹

صهیونیستها در باریکه‌ای بین مرگ و زندگی

صهیونیستها در باریکه‌ای بین مرگ و زندگی
سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه در آیین افتتاحیه پانزدهمین همایش سراسری روحانیون شاغل در سپاه (میقات)، عنوان کردند که رژیم صهیونیستی امروز برای در امان ماندن از ساختار قدرت شکل گرفته در باریکه غزه چاره‌ای جز کشیدن دیوارهای بلند با سیستم‌های پیشرفته امنیتی ندارد و کسانی که روزی استراتژی بحر تا بحر را دنبال می‌کردند در باریکه‌ای بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زنند. گفته‌ای که به درستی با وضعیت ژئوپلیتیکی اسرائیل مطابقت می‌کند.

اسرائیل موجودیتی کوچک از منظر جغرافیایی است که با حمایت کشورهای غربی بویژه بریتانیا و آمریکا در فضای خصمانه جنگ دوم جهانی در سرزمین فلسطین شکل گرفت (1943م.) و بیش از شش دهه است که به حیات خود ادامه می‌دهد. کل سرزمین فلسطین 700،20 کیلومتر مربع می باشد. 266 کیلومتر مرز مشترک با مصر، 51 کیلومتر با غزه، 79 کیلومتر با لبنان، 27 کیلومتر با سوریه، 238 کیلومتر با اردن و 307 کیلومتر مرز با کرانه باختری دارد. نوار ساحلی آن در قسمت مدیترانه 237 کیلومتر و نوار ساحلی کوچکی نیز در بخش خلیج عقبه دارد. این شرایط فیزیکی محدود، اسرائیل را به صورت موجودیتی در آورده که نه تنها دارای عمق استراتژیک نیست، بلکه مرزهای فعلی آن نیز مورد مناقشه است. بنابر نظر راتزل دو عامل "وسعت سرزمینی" و "موقعیت" در سرنوشت یک کشور و ملت تاثیرگذار است. وسعت نشانگر توسعه فرهنگی و قدرت سیاسی کشور است و اگر دولت‌ها فضای کافی برای زندگی جمعیت و مردم خویش در اختیار نداشته باشند و در صدد توسعه آن برنیایند، نابودی آنها حتمی است. علاوه بر این اگر کشوری که دارای وسعت کم است در کنار یک کشور بزرگ واقع شود در نزاع حتمی با این کشور از بین خواهد رفت و در نبردهای آتی کشورهای بزرگ پیروز خواهند شد. در واقع راتزل" در ارائه نظریه فضای حیاتی با ارائه یک مفهوم پردازی طبیعی در قالب "کشور بعنوان یک ارگانیسم زنده"، درصدد بود تا توسعه طلبی ارضی آلمان را بر محور "حفظ بقا" توجیه نماید.

اگر شرایط اسرائیل را از این منظر در نظر بگیریم، به طور کلی می‌توان گفت که در سیاست خارجی و ژئوپلیتیک اسرائیل علاوه بر "آموزه‌های دین یهود" در مورد "اسرائیل بزرگ" دو مولفه "موقعیت جغرافیایی"و"وسعت"، بیش از هر چیز دیگر تاثیر گذار بوده است. از یک سو قلمروی جغرافیایی اسرائیل در کرانه شرقی مدیترانه باریک و کم مساحت و از سه طرف محصور در میان ملت‌های مسلمان عربی است (در شمال لبنان و سوریه، در شرق اردن و در جنوب مصر و عربستان و از غرب به مدیترانه و به دریای آزاد راه دارد) که البته این انزوای جغرافیایی از سوی فلسطینیان مقیم در اراضی اشغالی، کرانه باختری و نوار غزه تشدید گردیده، روابط با آنان را به جهت حفظ بقاء، خصمانه و تهاجمی می‌گرداند. از سوی دیگر آموزه‌های دین یهود در قالب سرزمین موعود و گسترش آن از نیل تا فرات ماهیتی برونگرا و توسعه‌طلب به این ژئوپلیتیک می‌بخشد. در این رابطه گفته می‌شود که هدف اصلی و فوری اسرائیل در بدو تاسیس، امنیت فیزیکی سرزمین و جمعیت یهودیان و هدف درازمدت آن برون رفت از این تنگنا و ایجاد ارتباط طبیعی و صلح آمیز با دولت‌های عرب همسایه بوده است، که با توجه به خصومت و دشمنی اعراب و مسلمانان ناشی از اشغال فلسطین و اختلافات ارضی و مرزی با دیگر کشورهای مجاور با گذشت بیش از شش دهه نه تنها این اهداف محقق نشده بلکه همواره با پیچیدگی‌های خاص خود روبرو بوده است.

نویسنده:

احمد رشیدی نژاد: دانشجوی دکتری و پژوهشگر مسائل جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
کد مطلب : ۶۱۳۹۴۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما