تحولات جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سپس فروپاشی شوروی وارد مرحله جدیدی شد. تا پیش از آن بزرگترین مساله دنیای مسلمانان اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل بود که همین مساله باعث وحدت کشورهای مسلمان خاورمیانه شد. اما با روی کار آمدن یک حکومت اسلامی در ایران و بر هم خوردن سیاست دو ستونی نیکسون، آرام آرام فضای منطقه و سپس دیگر مناطق مسلمان نشین جهان تغییر کرد.
آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را مانعی برای پیشبرد سیاستهایش در حوزه استراتژیک خاورمیانه میدید و در این راستا تلاش کرد دیدگاه اعراب را نسبت به ماهیت انقلاب ایران منفی کند. رسانهها و مقامات غربی، پروژه ایران هراسی و نگرانی نسبت به رویکرد توسعهطلبانه اسلام شیعی کشورمان را تبلیغ میکردند و تاکید داشتند این تحول جدید میتواند پایه های حکومت رهبران منطقه را بلرزاند.
در همین دوران اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و ایالات متحده برای توجیه مداخلاتش در جهان، نیازمند یک دشمن خارجی بود و حادثه 11 سپتامبر بهانه لازم را به دست مقامات کاخ سفید داد. جنگ با دنیای مسلمانان در نتیجه این حادثه آغاز شد و جهان اسلام را بیش از پیش تجزیه کرد.
عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس برای حفظ امنیت و بقا خود در بلوک غرب قرار گرفتند و چشم خود را به روی مسلمان کشی های آمریکا بستند. آنها حمایت ایران از غیرنظامیان مسلمان را نیز بر نمی تابیدند و مدعی بودند ایران درصدد گسترش نفوذ خود است.
بی ثباتی، تخریب، کشتار و آوارگی مسلمانان به افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و غزه محدود نماند و کشورهای اسلامی شرق آسیا و قاره آفریقا را هم دربرگرفت. پس از برهم ریختن نظم سیاسی در مصر، لیبی، تونس، سودان و سومالی، نیجریه به عنوان پرجمعیتترین کشور آفریقا که جمعیت مسلمان آن روند رو به رشدی را میپیمودند، صحنه درگیریهای دینی و مذهبی شد.
50 درصد جمعیت 180 میلیونی نیجریه، مسلمان هستند که از این تعداد بین 10 تا 12 میلیون آنها مذهب تشییع دارند. تعداد شیعیان این کشور در سال 1979 که انقلاب ایران به پیروزی رسید تنها 500 هزار نفر بود اما تبلیغات گروههای شیعی ترکیب جمعیتی را اندکی تغییر داد. از زمانی که تعداد شیعیان در نیجریه رشد قابل توجهی پیدا کرده و روز به روز بر تعداد آنها افزوده شده، اسرائیلیها احساس خطر کردند. آنها پیش بینی کردند که رشد شیعه اگر با همین آهنگ پیش برود، در سال ۲۰۲۰ مذهب غالب در نیجریه محسوب میشود و همین مساله باعث شد تا غرب و متحدینش به فکر مقابله با اسلام و شیعیان نیجریه بیفتند.
در این شرایط گروه تروریستی بوکوحرام با تبعیت از القاعده در نیجریه اعلام وجود کرد. گروهی که با اندیشههای رادیکال و تفسیری سخت گیرانه از اسلام به دنبال ایجاد حکومت اسلامی در این منطقه از جهان بودند. بر این اساس به نظر میرسید بهانه غرب برای مداخله نظامی از یک سو و کشتار مسلمانان به دست مسیحیان و ارتشهای آفریقایی به دست آمد.
جنایات گسترده و آدم ربایی های بوکوحرام علیه مسیحیان جو اسلام هراسی را در نیجریه و کشورهای همسایه آن گسترش داد و این به مفهوم بار دادن آرام بذر بدبینی مردم پیرو ادیان مختلف در آفریقا بود. نتیجه این روند کشته شدن تعداد زیادی از مسیحیان به دست بوکوحرام و آوارگی مسلمانان توسط مسیحیان منطقه بود. در این فضا مقامات آمریکایی در دیدار با رهبران نیجریه با اشاره به از بین بردن تروریسم در آفریقا، بر لزوم بررسی علل گرایش مردم به اسلام تاکید کردند. این اظهارات به روشنی نشان میداد که ارتش و نهادهای دولتی نیجریه باید مانع پیوستن مردم به «جنبش اسلامی» به رهبری شیخ زکزاکی شوند تا بیش از این تعداد شیعیان همسو با ایران افزایش نیابد.
این رویکرد در نهایت منجر به شکل گیری نبردی اسلامی- مسیحی در نیجریه و تسری آن به سایر کشورهای مسلمان نشین آفریقایی شد. مردمی که تا پیش از این به دور از تفاوت مذهبی و دینی قرن ها در کنار هم می زیستند، در سالهای اخیر به دلیل مداخله غرب و وابستگی رهبران سرسپرده کشورهای این قاره، درگیر جنگهای خانمان برانداز هویتی شدهاند که نمیتوان نقطه پایان روشنی برای آن مشخص کرد.
علاوه بر این، رسالت اسلام ستیزی آمریکا در کشورهای سریلانکا و میانمار در شرق آسیا نیز اجرایی شد. این دو کشور با حاکمیت اکثریت بودایی، تا زمانی که تحت تاثیر سخنان رهبران واشنگتن نبودند، مشکلی با مسلمانان نداشتند. اما در نتیجه تبلیغات سوء رسانههای غربی در مورد اسلام هراسی و احتمال گسترش افکار آنها، بودائیان نگران یکپارچگی سرزمین و بقای دین شان شدند.
ایالات متحده با ارائه تصویری خشونت بار از مسلمانان در شبکههای خبری، فیلم، انیمیشن و بازیهای کامپیوتری، باعث شد آیین بودایی با همه ریشهها و تأکیداتش بر همزیستی مسالمتآمیز نتواند مانع تأثیر فضاسازی غرب بر ذهنیت طرفدارانش شود. تا جایی که خصومت و درگیری بودایی ها با مسلمانان به ویژه در میانمار تنها به مردم عادی محدود نماند و حتی رئیس جمهور این کشور و رهبر دینی آنها ملقب به دالایی لاما نیز به وضعیت راضی باشند.
نکته قابل تامل و البته مشترک در مقابله مسیحیان و بودایی ها با مسلمانان در کشورهای آفریقایی و شرق آسیا، اصرارشان بر خارج شدن مسلمانان از سرزمینشان است. آنها تاکید دارند تنها راه آرامش و نجات مسلمانان، جلای وطن است. اعلام این پیشنهاد از سوی مردمی که سالیان دراز در کنار مسلمانان زندگی کردهاند و اینک تحت تأثیر غرب با اسلام میجنگند، گواه روشنی از نقش پر رنگ صهیونیست ها در شکل دادن به تحولات مذکور است.