اشاره
انساني در ميان دو ديوار بلند تحجّر و تمدن كاذب.
محبوسي در اعماق دو زندان؛ زندان جاهليت و زندان بردگي مدرن.
زن مسلمان امروز ميان دو جاهليت قرارگرفته، يكي جاهليت قرن بيستم كه تصويري ابتذال گونه از زن ارائه ميدهد و ديگري جاهليت كهن كه زن را موجودي كهتر در برابر مرد ميانگارد.
جاهليت جديد به بهانه حضور اجتماعي زن و دفاع از حقوق وي، او را به بيهويتي فرا ميخواند و جاهليت ديگر به بهانه بيمقدار بودن، زن را از بسياري از كمالات و ساحتهاي انساني دور نگه ميدارد. با طلوع نور اسلام و تعليمات حياتبخش آن توسط پيامبر اكرم (ص) زنان از تاريكي ظلمت جهل نجات يافته و به نور معرفت و كمال هدايت شدند. همچنين با وقوع انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) شخصيت حقيقي و حقوق زنان احيا شده و زنان توانستند در صحنههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي كشور حضوري فعالانه داشته باشند.
آنچه در پيش روست، اشارهاي است گذرا به وضعيت زن در دو جاهليت جديد و قديم.
زن در ميان دو جاهليت
مهين محمدپور
زن در جاهليت قديم
زن در عصر جاهليت قبل از اسلام،داراي هيچگونه ارزش انساني و اجتماعي نبود، به طوري كه تنها وظيفه او خدمت به مرد و «به دنيا آوردن فرزند پسر» براي شوهر بود. در جهالت و گمراهي و توحش اين مردم و ذلت و بيچارگي زن همين بس كه اگر زن،دختري به دنيا ميآورد،گذشته از اينكه خود مورد بغض و كينه مردم قرار ميگرفت، ديگران از او كناره ميگرفتند و مدتها به زندگي در انزوا محكوم ميشد، در مواردي حتي فرزند دخترش زنده به گور مي شد و مادر هيچگونه حقي در دفاع و نگهداري از فرزندي كه ماهها براي پرورش او در رحم رنج و سختي كشيده بود، نداشته و جرئت اعتراض و مقاومت در برابر ارادة شوهر نداشت.
در «چين قديم» پاهاي دختران را از كودكي با باريكهاي از پارچه ميبستند و در قالب فلزي قرار ميدادند تا كوچك بماند و جذاب جلوه كند به همين جهت، زن چيني با پيمودن مسير كوتاهي خسته و عرقريزان از نفس ميافتاد و از حركت وا ميماند. براي زن چيني ازدواج نوعي معامله بود كه والدين، دختران خود را به هر كسي كه ميخواستند در برابر دريافت هديه و پول تسليم ميكردند.
در ژاپن، مرد قدرت وسيعي داشت و حق داشت آنها را به بردگي يا روسپيگري بفروشد. زنان در سراسر عمر تحت قيمومت پدر يا شوهر يا پسر بودند، دختران از ارث سهمي نداشتند و مردان حق گرفتن زن به طور نامحدود را داشتند. 1دختران از تحصيل علم و سواد محروم و ممنوع بودند و هميشه مورد ضرب و شتم و اهانت پدران و شوهران خود واقع و به كارهاي سخت واداشته ميشدند.
در هندوستان، زن يك موجود طفيلي براي شوهر محسوب ميشد و براي او بعد از مرگ شوهر زندگي را جايز نميشمردند و زن را در روز چهلم شوهر در آتش انداخته، ميسوزاندند و بهترين زنان، زناني بودند كه پس از مرگ شوهرانشان، خود را در آتش انداخته و بسوزانند. زنان هند، به استثناي زنان طبقات بالا و زنان روسپي معابد، از تحصيل علم و كسب دانش محروم بوده، و همانند بردهها حق مالكيت نداشتند و دسترنج آنان به جيب شوهر و ارباب ميرفت. 2
در جزاير آفريقا زنان را مانند حيوانات، گلهگله در معرض فروش درميآوردند.
در جزيرة العرب وجود دختر در يك خانواده ننگ بزرگي محسوب ميشد و زني كه فرزند اولش دختر بود، قدم او را نامبارك ميدانستند. تعدد زوجات بدون هيچ قيد و شرطي رواج فراوان داشت. زن كالايي بود كه جزء دارايي پدر يا شوهر يا پسر به شمار ميرفت و او را با اموال و ثروتي كه باقي ميماند به ارث ميبردند.3 از اين رو ازدواج با زن پدر منع قانوني نداشت.
قرآن مجيد وضع عربستان را با اين عبارت بيان ميكند:
«هنگامي كه به يكي از آنها اين بشارت ميرسيد كه نوزاد دختري براي تو پا به عرصة وجود گذاشته است چهرهاش از شنيدن اين سخن،سياه ميشد و خشم و ناراحتي در نهادش موج ميزد و از شرم و خجالت خود،از مردم دور ميشد؛ يا آن دختر را با خواري و ذلت نگاه ميداشت و يا در خاك پنهانش ميكرد؛ آگاه باشيد كه اينها قضاوت و ديد بسيار بدي دارند. »4
همچنين در جاي ديگر ميفرمايد:« هنگامي كه دختران زنده در گور شده مورد سؤال ـ از طرف خدا ـ قرار بگيرند كه به چه گناهي كشته شدهاند؟» 5
در ممالك به اصطلاح متمدن آن روز هم كاري،كه نسبت به زنان انجام ميدادند كمتر از اين نبود؛ در روم زن از حق ارث به كلي محروم و همچنين در برابر ظلم و تجاوزي كه نسبت به او انجام ميشد ـ اعم از تجاوز مالي و غير مالي ـ حق مراجعه به دادگاه و دفاع از خود را نداشت. روميان، اساساً فقط براي مردان، روح انساني قائل بودند و ميگفتند زن داراي روح انساني نيست. در يونان، زن را موجودي پست و پليد و شيطاني ميدانستند. و زن جزء كالاهاي تجارتي در بازارها خريد و فروش ميشد و بعد از وفات شوهر حق زندگي نداشت.
در امپراطوري ساساني زن، «شخص» فرض نميشد بلكه او را «شيئي» ميپنداشتند؛ به عبارت ديگر زن، شخصي كه صاحب حق باشد به شمار نميرفت،بلكه چيزي بود كه ميتوانست مملوك كسي شناخته شود. در فرانسه در سال 589 ميلادي پس از بحثهاي فراوان به اين نتيجه رسيدند كه زن نيز انسان است ولي براي خدمتگزاري مرد آفريده شده است.
از مطالب گفته شده ميتوان به اين نتيجه رسيد كه:
1 ـ معتقد بودند زن، انساني است در افق حيوانات كه اگر او را آزاد بگذارند هرگز از شر و فساد او ايمن نميتوان بود و لذا بايد هميشه تحت مراقبت باشد و در زير چتر تبعيّت از مرد زندگي كند.
2 ـ زن را جزءجامعه انساني نميدانستند و او را مانند «مسكن» و «غذا» شياي ميدانستند كه جزء لوازم زندگي جامعه است.
3 ـ براي زن، هيچ نوع حق اجتماعي كه به نفع او باشد قائل نبودند.
4 ـ رفتار آنها با زن، براساس غلبة قوي بر ضعيف شكل ميگرفت و زنها را براي انجام كارهاي زندگي خود استخدام و به آنها به عنوان يك خدمتگزار نگاه ميكردند.
اسلام و نجات زن
اسلام با ظهورش، «غبار غليظ مظلوميت و ذلت» را از اين مخلوق الهي و شريك مرد در زندگي پاك كرد و به طرق مختلف «كرامت زن» را آشكار ساخت. سنن جاهلي و رفتارهاي غير انساني با زنان را تقبيح نمود و آنان را به رفتار نيك و اداي حقوق انساني زنان تشويق و موظف ساخت. ملاكهاي ارزشي را در جامعه دگرگون كرد، نه مرد بودن را ملاك كرامت شمرد و نه زن بودن را نشانه نكبت و بدبختي، بلكه معيار و فضيلت را «تقوا و خويشتنداري در برابر گناه و نافرماني خدا» شمرد، چه دارندة آن مرد باشد و چه زن. چرا كه در انسانيت تفاوتي ميان زن و مرد نيست. در اين مكتب به زن استقلال و هويت بخشيده شد. او گذشته از اينكه ميتواند پلههاي رشد و تعالي را بپيمايد، در عرصه مذهبي داراي هويت مستقل است، تكاليف و حقوق خاص خود را دارد. در احكام تقليد، تصرف در اموال و امثال آن تابع مرد نبوده و به عنوان «انسان مكلف» خود مستقلاً داراي مسئوليت است. از نظر اجتماعي و حقوق، مالك كار و دسترنج خويش است.
با ظهور اسلام و تعليمات پايهاي آن، زنان از انزواي تاريخي ـ فرهنگي خارج شده و عزم خويش را جزم نمودند تا با فاصله گرفتن از دوران جاهليت، تاريكيهاي آن را به دست فراموشي سپارند زيرا به اين درك و باور رسيده بودند كه با دميده شدن روح اسلام در كالبد هستي، زن نيز جزئي از خلقت الهي است و با توجه به وظايف سنگين خويش در قبال اجتماع از حقوق قابل توجهي نيز ميتواند برخوردار باشد.
پيامبر اسلام براي اينكه فرهنگ جاهلي را نسبت به زن دگرگون كنند از دو شيوه استفاده کردند؛ يك شيوه، شيوه نظري بود، يعني پيامبر با سفارشها و نصيحتهايي كه كرد اين ديدگاه نسبت به زن را در بين جامعه عرب عوض كرد؛ تعابيري مثل اين كه پيامبر ميفرمايند:
«هر كس كه دو دختر را پرورش بدهد تا به حد رشد و تعالي برسند من با او در بهشت وارد ميشوم» و يا ميفرمايند: «بهترين شما كسي است كه نسبت به اهلش مهربان باشد، من هم خودم بهترين هستم نسبت به اهل بيتم»، اين چنين تعابيري در واقع يك مبارزه فرهنگي است براي از بين بردن تلقي دوران جاهليت نسبت به زن، اما ميبينيم كه پيامبر علاوه بر اين شيوه نظري، به شيوه عملي نيز با اين تلقي جاهلانه از زن به مبارزه ميپردازد و با توجهي كه به حضرت زهرا (سلام الله عليها) نشان ميدهند عملاً ميگويند كه زن چه نقشي ميتواند داشته باشد و به جامعة آن روز خاطر نشان ميكنند كه دختران و زنان از اين چنين اهميتي برخوردارند و شما نيز بايد نسبت به دختران و زنانتان اينگونه باشيد.
قرآن كريم در شرايط آن روز جامعه، زناني شايسته چون مريم (سلام الله عليها) و آسيه همسر فرعون را معرفي كرد و از ايشان به عنوان زنان صالح و وارسته تجليل نمود. پيراستن حضرت مريم از اتهامات نارواي يهوديان، خدمتي بزرگ در حق «زن لايق، عفيف و وارسته» و دفاع از حقوق او بود. تجليل از آسيه در دربار پادشاهي فرعون با آن جلال و شكوه مادي، ارجگذاري به «قدرت و توانايي زن در مبارزه با استكبار و نيل به كمالات انساني» بود.
همچنين معرفي شخصيت والاي حضرت زهرا (س) و نقش او در تاريخ اسلام، نشانگر شايستگي زن در عرصههاي گوناگون اخلاقي، سير و سلوك معنوي، اجتماعي و سياسي است.6
زن در جاهليت مدرن
مظلوميت و محروميت زن از حقوق انساني منحصر به عصر جاهليت گذشته نبود، بلكه در عصر علم و تكنولوژي نيز، زن بيش از مرد مورد ظلم و بيعدالتي قرار گرفت. در اين مجال اندك، تنها به برخي از ابعاد مظلوميت زن اشاره ميكنيم.
الف) زن، ملعبة سرمايهداران
وارد كردن زن به صحنه اجتماع در قرون اخير در اروپا، هر چند با شعار «آزادي زن» و «تساوي زن و مرد» انجام شد، اما در حقيقت با هدف بهرهكشي بيشتر از وجود زن به نفع مرد انجام گرفت. زن از خلقت و فطرتش فاصله گرفت و به استخدام بيشتر مرد درآمد.
متفكر شهيد، آيت الله مطهري تحليلي روشنگرانه در اين زمينه دارد:
«يكي از عوامل اين بود كه مطامع سرمايهداران در اين جريان بيدخالت نبود، كارخانهداران براي اينكه زن را از خانه به كارخانه بكشند و از نيروي اقتصادي او بهرهكشي كنند، حقوق زن، استقلال اقتصادي زن، آزادي زن، تساوي حقوق زن با مرد را عنوان كردند و آنها بودند كه توانستند به اين خواستهها رسميت قانوني بدهند.»7
در حالي كه در اسلام وظيفة تأمين زندگي زن بر عهده مرد است، در فرهنگ اروپايي عملاً مسئوليت مردان كاسته يا به طور كلي مرتفع شده است و زن به عنوان نيروي كار ارزان مورد بهرهكشي قرار گرفته، وظيفة تأمين معيشت خود و گاهي فرزندان را نيز متكفل شده است. اين واقعيت تلخي است كه با ورود زن به صحنه اجتماع، نه تنها حقوق او تأمين نشده، بلكه بسياري از حقوق ديگرش نيز ناديده گرفته شده است.
ب) زن، ملعبة مردان بيبند و بار
بدبختي و فلاكت ديگر زن بهرهكشي جنسي از او است. چرا که ارتباط محدود زناشويي ميان زن و شوهر توسط بعضي از فيلسوفان آن ديار نشانه عقبماندگي و مخالف با آزادي رفتار خوانده شده در حالي که با ورود زن به اجتماع و ارتباط نامحدود با ديگران،كانون خانواده متلاشي شد. با متلاشي شدن خانواده و از بين رفتن علاقه و ارتباط پدر و مادر در محيط خانواده و فرود آمدن خيمه خانواده، فرزندان حيران و سرگردان و محروم از محبت و عاطفه پدر و مادري وارد اجتماع شدند و هر كدام جذب قطبهايي در اجتماع فاسد گشته، بسياري از آنان به پوچي در زندگي رسيدند. در اين سيستم علاوه بر آنكه زن نيروي كار ارزان براي مردان استثمارگر است، مرد هم بدون آنكه بار سنگين مسئوليت معيشت زن را بر عهده گرفته، رسالت اداره خانواده و همسر و فرزندان را بپذيرد، به طور رايگان به هدف خود كه همانا بهرهكشي بيحد و حصر جنسي از زن بود، رسيد.
ج) زن كالاي تجاري
مصيبتبارتر آنكه امروزه زن به عنوان يك كالاي تجارتي در اروپاي متمدن و ديگر كشورها خريد و فروش ميشود. در مجارستان يك قاچاقچي ميتواند يك دختر بچه يتيم را به قيمت يك ماشين كهنه يعني 900 دلار خريداري كند و سپس اين دختر را به قيمت 2700 دلار به يكي از مراكز فساد غربي بفروشد. صاحب مركز نيز ميتواند با كرايه دادن دختر به مراكز فساد لندن، پاريس يا آمستردام چند برابر اين پول را به دست آورد. يك پليس لندن در اين باره ميگويد: تجارت زن در حال رونق گرفتن است، چون تقريباً بيخطر و بسيار پرسود است. تجارت مواد مخدر پولساز است، اما هر روز خطرناكتر ميشود و ممكن است بيست سال حبس براي مجرم درپي داشته باشد اما خريد و فروش زن آسان و پرسود است، به خصوص وقتي كه آنها را با ماشين از اروپاي شرقي ميآورند و خرج هواپيما را هم نميدهند!.
ملاحظه ميشود كه در عصر جاهليت مدرن و با شعارهاي فريبنده، نه تنها زن از مظلوميت و محروميت نجات نيافت، بلكه در بعضي از ابعاد محرومتر و مظلومتر شد. اگر در گذشته استبداد حاكم بود و زن با صراحت استثمار ميشد امروز با شعار دموكراسي و آزادي و تساوي حقوق، زنان از هويت خويش دور مانده و به صورت كالاي بيارزش درآمدند. اگر در گذشته زن تنها تحت ستم شوهرش بود، امروز تحت ستم مردان بيشماري است.
د. زن اسير مدگرايي
كشورهاي پيشرفته با بمباران تبليغاتي و با استفاده از وسايل ارتباط جمعي كشورهاي ديگر را به بازارهاي فروش خوبي براي سردمداران عرصه توليد تبديل كردهاند. گرايش به غربي شدن در همه ابعاد زندگي، قيافة ظاهري، مد لباس، آرايش سر و صورت، شكل ظاهري زندگي، خانه مسكوني، ماشين سواري، دكوراسيون منزل و محل كار و ... ،خلاصه انسان متمدن را كسي ميدانند كه از فرق سر تا نوك پا غربي باشد، در غير اين صورت عقب مانده، مرتجع، امّل و بيفرهنگ تلقي ميشود.
هنگامي كه يك رنگ، يك مدل مو، يك لباس و يك نوع آرايش مد ميشود، برخي افراد بدون در نظر گرفتن شخص و شخصيت خود از آن استفاده ميكنند، تنها به دليل اينكه، آن مدل، مد است. ترويج مدهاي غربي در جامعه و گرايش به آن جز به دست استعمار كه با هدف ايجاد بازار مصرف براي محصولات كارخانجات دول اروپايي از يك طرف، و وابسته كردن ملل مسلمان و مسخ هويت آنان از طرف ديگر انجام ميگيرد، نيست.
انقلاب اسلامي و تجديد حيات زن مسلمان
انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) همچنان كه در همه ابعاد تحولي عميق ايجاد كرد، در جهت تجديد حيات زن مسلمان نيز نقش تعيين كنندهاي از خود به جا نهاد و ارزشها را در اين قشر جامعه متحول ساخت. اگر تا ديروز «طفيليگري» ديگران و «برهنگي» ارزش بود، امروز «بازگشت به خويشتن» و «استقلال» ارزش است. اگر ديروز در ميان تودهاي از زنان آرايش كردن و خود را به اقسام مدهاي غربي آراستن و در كوچه و خيابان و مجالس و محافل با ظاهري فريبنده ظاهر شدن نشانه ترقي و پيشرفت بود، به بركت انقلاب، ورود به عرصههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي و تجزيه و تحليل حوادث و مسايل و حضور فعال در سرنوشت خويش داشتن، ارزش شد.
انقلاب پرشكوه اسلامي با الهام از پيام دين، تحولي عميق در عرصه احقاق حقوق زنان پديد آورد و به جاي استفاده ابزاري از وجود زنان، به تبيين جايگاه رفيع آنان در زمينههاي مختلف جهادي، علمي، اقتصادي و اجتماعي پرداخت. امام خميني، در جهت تبيين جايگاه واقعي زنان فرمودهاند: «اگر زنهاي انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد.»8
به بركت تحول ارزشها، جلوههاي زيبايي در حيات بانوان مسلمان ظهور كرد، زناني كه فرزندان رشيد خود را براي دفاع از اعتقادات ديني و ارزشهاي انساني و استقلال و هويت خويش به قربانگاه فرستاده و مهمتر اينكه بر آن افتخار ميكردند. همسراني كه شوهران جوان خود را براي دفاع از حق و حقيقت به حضور در جبهههاي نبرد تشويق ميكردند. زنان متعهد ايران اسلامي اكنون وظيفه بزرگ جهاد و مشاركت در سازندگي كشور را به عهده دارند، امروز حضور گسترده و مؤثر زنان در مراكز آموزشي و پژوهشي و كسب مدارج عالي علمي، هنري و فرهنگي دليلي غير قابل ترديد بر وجود استعدادهاي سطح بالا در زنان است.
زنان با الهام از حضرت زهرا (س) و دخت گرامياش زينب كبري (س) فرهنگ ارزشهاي انساني، فرهنگ عفاف و تقوا، ايثار و فداكاري و مبارزه با ظلم و بيعدالتي را جايگزين فرهنگ طفيليگري و مد پرستي و برهنگي و بيبند و باري نمودند. و اينك وظيفه ماست كه در تداوم اين فرهنگ و انتقال آن به نسلهاي آينده بكوشيم و جوانان را از عمق تحولي كه به بركت انقلاب اسلامي رخ داده، آگاه سازيم و از بازگشت فرهنگ جاهلي و نفوذ آن جلوگيري كنيم.
پينوشتها:
1 . تاريخ تمدن ويل دورانت، كتاب اول، بخش اول، ص 145.
2 . همان، بخش دوم، ص 78.
3 . همان، ج 11، ترجمه فارسي، ص 8.
4 . سوره نحل، آيات 58و59.
5 . سورة تكوير، آيات8و9 .
6 . صحيفه نور، ج 1، ص 185.
7 . نظام حقوقي زن در اسلام، ص 19 .
8 . صحيفه نور، ج 6، ص 300.