۰
يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۳
سه سطح تحلیل برای همه‌پرسی ترکیه

تبعات افزایش قدرت اردوغان

تبعات افزایش قدرت اردوغان
همه‌پرسی ترکیه بالأخره برگزار شد و طی آن نزدیک به 52 درصد از مردم به اصلاحات قانون اساسی مدنظر رجب طیب اردوغان رأی مثبت دادند و 48 درصد نیز با آن مخالفت کردند. موضوعی که سرانجام بحث‌ها را برای پایان دادن به جنجال‌های این موضوع پایان داد. در زیر به تبعات این همه‌پرسی برای ایران و به‌طور کلی برای منطقه و نظام بین‌الملل، اشاره خواهد شد.

ایران

همه‌پرسی ترکیه اختیارات اردوغان را بیشتر کرد. این یعنی ترکیه بیشتر از قبل صحنه‌ی سیاست‌های خودخواهانه و جاه‌طلبانه‌ی اردوغان می‌شود. سیاست خارجی اردوغان در این دو دهه بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، با دگرگونی‌های بسیاری همراه بوده است؛ از سیاست عمق استراتژیک وزیر خارجه‌ی اسبق این کشور، احمد داوود اوغلو، گرفته تا سیاست خارجی مداخله‌جویانه‌ی اردوغان در عراق و سوریه. اما آنچه در این قسمت بایستی به آن اشاره داشت، سیاست خارجی اردوغان نسبت‌به ایران است. اردوغان بارها ثابت کرده که شخصیت متعادل و یکنواختی ندارد و هم ازاین‌رو شاهد سیاست‌های نوسانی وی با ایران هستیم. درحالی‌که سعی می‌کند مبادلات تجاری خود با ایران را بهبود بخشد و به‌همین‌ترتیب قراردادهای اقتصادی فراوانی با ایران منعقد و عملی می‌کند، از سوی دیگر جنگ لفظی با ایران را شروع کرده است.

قدرت‌گیری فزاینده‌ی اردوغان در ترکیه، سبب خواهد شد رویکرد این فرد و متعاقباً ترکیه نسبت‌به ایران با همین منوال پیش برود. او در حوزه‌ی اقتصادی قائل به افزایش مناسبات تجاری و اقتصادی با ایران است، ولی در حوزه‌ی امنیتی با افزایش نفوذ ایران در حوزه‌ی منطقه‌ای و آنچه عمق استراتژیک ایران خوانده می‌شود، اختلاف‌نظر و بلکه تقابل نظر دارد. لذا با کمک متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی خود فرایند مهار ایران را جدی‌تر دنبال خواهد کرد و تلاش می‌کند تا ایران را دائم به مداخله در امور منطقه و آنچه خود «فرقه‌گرایی» ایران می‌نامد، متهم کند و با یارگیری با عربستان و سایر کشورهای منطقه، ایران را بازیگری کم‌تأثیر جلوه دهد و به‌دنبال انزوای این بازیگر در سطح بین‌المللی نیز باشد. به همین سبب، فرایند اتهام‌زنی به ایران در دوره‌ی ریاست‌جمهوری بلامنازع اردوغان در ترکیه افزوده خواهد شد.

منطقه‌ای

مسائل منطقه‌ای را بایستی با توجه به تحولات سوریه و عراق مورد توجه قرار داد. اردوغان معتقد است که برخی از بستگان مردم ترکیه در کشورهای عراق و سوریه هستند. این سطح از همبستگی در حوزه‌ی روان‌شناختی نشان می‌دهد که وی به‌دنبال این است که حوزه‌ی نفوذ خود را در این کشورها افزایش دهد. اینکه دلیل روی آوردن به این مهم چیست، مسئله‌ای است که بایستی به‌صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد. عنوان می‌شود که نفت بزرگ‌ترین فاکتوری است که برای اهمیت این موضوع از آن یاد می‌شود. اردوغان و به‌طور کلی ترک‌ها برآن‌اند که بعد از فروپاشی عثمانی، منابع نفت این کشور جدا شده و در اختیار عراق و سوریه قرار گرفته است و ترکیه که روزگاری منابع عظیم نفتی داشته، حالا از این منابع برخوردار نیست. اردوغان گمان می‌کند با مداخله در امور داخلی سوریه و عراق و حتی اشغال بخشی از خاک این دو کشور می‌تواند به اهداف استراتژیک خود درخصوص مسئله‌ی نفت دست یابد.

اقتصاد ترکیه برپایه‌ی صنعت گردشگری می‌چرخد که آن‌هم با سیاست‌های مداخله‌جویانه‌ی ترکیه در کشورهای دیگر، سیل تروریست‌های تکفیری را روانه‌ی این کشور کرده و صنعت توریسم این کشور را دستخوش تغییراتی در ثروت‌افزایی کرده است. بعد از مناقشات با روسیه و سقوط جنگنده‌ی روسیه بود که روابط ترکیه و روسیه قطع شد و اقتصاد این کشور دچار ضربات سهمگینی شد؛ به‌گونه‌ای که ارزش لیر ترکیه به‌صورت چشمگیری کاهش یافت و به‌واسطه‌ی همین موضوع بود که گردشگران روسی، که یکی از بزرگ‌ترین منابع گردشگری ترکیه بودند، این کشور را ترک کردند. در روسیه هر روز تبلیغاتی ضد ترکیه بین مردم پخش می‌شد و بیان می‌شد که حضور روس‌ها در ترکیه به نفع تروریسم است. روس‌ها جدیت موضوع قطع روابط خود را تا جایی پیش بردند که ترکیه و اردوغان با اظهار ندامت از کردار خود درخصوص سقوط جنگنده‌ی روسی، دوباره بانگ سر دادند که اشتباه کرده‌اند.

ریاست بی‌منازع اردوغان در ترکیه پیام‌هایی نیز دارد که از پس این پیام‌ها می‌توان به فرستادن این گزاره به کشورهای دیگر اشاره کرد که قدرت در این کشور متمرکز شده است و اگر تابه‌حال اردوغان از موضع یک رئیس‌جمهور کمتر دارای اختیار سخن می‌گفت و عمل می‌کرد، اینک او با صدای بسیار بلند و تمام‌کننده سخن می‌گوید. یکی از انتقاداتی که در همین مسئله‌ی سقوط جنگنده‌ی روس به اردوغان در ترکیه وارد بود، این بود که چرا او موافقت اعضای مجلس را کسب نکرده است، هرچند قاطبه‌ی مجلس در ترکیه در دستان حزب متبوع او بود، اما بااین‌حال احزاب مخالف شبیه کردها و حزب ملی‌گرا برآن بودند که او به‌صورت خودخواهانه و به‌دور از منافع ملی ترکیه، دست به این اقدام جنجالی زده است. حالا اما اردوغان با بانگی رساتر دست به اقدامات خود می‌زند، بدون اینکه از مجلس مجوز بگیرد و خود را ملزم به پاسخ‌گویی به هیچ جریان و حزب و گروهی نیز نخواهد کرد؛ چراکه او رئیس‌جمهوری است که با اکثریت آرا قدرت را در دست گرفته است.

این همه‌پرسی به اردوغان این اعتمادبه‌نفس را می‌دهد که او پایگاه اجتماعی ثابت و بدون تغییر خود را دارد و بنابراین می‌تواند بگوید که نسبتاً با قطعیت به پیروزی رسیده است. حوزه‌ی منطقه‌ای صرفاً به معادلات عراق و سوریه ختم نمی‌شود. اردوغان در حوزه‌های دیگر منطقه‌ای نیز درگیر است. کمک فکری و حتی تسلیحاتی او به عربستان در جنگ یمن نیز یکی دیگر از موضوعات منطقه‌ای است که ترکیه و اردوغان در آن درگیر هستند. اما تابه‌حال درخصوص این موضوع به‌صورت علنی در ترکیه اظهارنظری مبنی بر اینکه حمایت مالی یا تسلیحاتی یا لجستیکی ترکیه از عربستان در سرکوب مردم یمن وجود دارد، منتشر نشده است. اما از اینک معادله کمی تغییر می‌کند و طی آن اردوغان به‌راحتی می‌تواند از این حمایت‌ها برای گرفتن امتیاز از عربستان و تحت فشار قرار دادن سایر بازیگران منطقه‌ای شبیه ایران بهره بجوید و بدون هراس از تحت فشار قرار گرفتن در حوزه‌ی داخلی، متحدان منطقه‌ای و رقبای منطقه‌ای خود را تصویرسازی کند.

اردوغان که روزگاری با سیاست خارجی تنش صفر با همسایگان بر مسند قدرت نشست، حالا برای آنچه خود منافع ترکیه بیان می‌کند، وارد کارزار سخت رقابت و تنش با تقریباً تمام همسایگان خود شده است. اینکه او اساساً شخصیتی نامتعادل و غیرقابل اعتماد است، موضوعی است که روان‌شناسان سیاسی بایستی به آن پاسخ گویند، اما بی‌تردید اردوغان منافع ملی ترکیه را آن‌گونه که خود تصور می‌کند، پیش خواهد برد.

بین‌المللی

حوزه‌ی بین‌المللی که متأثر از همه‌پرسی ترکیه می‌شود، به دو گونه قابل تحلیل است. نخست حوزه‌ی اتحادیه‌ی اروپا و رؤیای ترکیه برای پیوستن به این اتحادیه و دوم مسئله‌ی آمریکا و ائتلاف‌های بین‌المللی با این کشور که در هریک از این دو حوزه شاهد به وجود آمدن تَرَک‌هایی هستیم. تَرَک‌هایی که تُرک‌ها شاید برای آن‌ها هفتاد سال مبارزه‌ی فکری را با خود یدک کشیده‌اند.

اتحادیه‌ی اروپا

اتحادیه‌ی اروپا یکی از دغدغه‌های اردوغان، ترکیه، احزاب ملی‌گرا، کردها، جوانان و به‌طور کلی تمام مردم ترکیه است. اینکه آیا این اتحادیه حاضر می‌شود ترکیه به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور مسلمان را پذیرا باشد، آیا حاضر می‌شود خود را همسایه‌ی سوریه و عراق کند و... مسائلی است که سال‌ها و بلکه دهه‌ها روی آن‌ها بحث و جنجال نظر وجود دارد. اما آنچه شفاف است، تمنای وصال به اتحادیه‌ی اروپا در ترکیه و استنکاف اروپایی‌ها از این وصال است. اروپا نمی‌تواند به ترکیه اعتماد کند. این عدم اعتماد در دو دهه‌ی اخیر که در آن حزب عدالت و توسعه قدرت را به‌صورت بدون رقیب در دست گرفته، بیشتر هم شده است. درحالی‌که ترکیه معتقد است اصلاحات ساختاری و نهادی مدنظر اتحادیه‌ی اروپا را عملیاتی کرده است، اروپایی‌ها برآن هستند که سیاست‌های تنبیهی ترکیه ضد شهروندان و آزادی‌های مدنی بیشتر شده است. در جریان همین کودتای اخیری که در ترکیه اتفاق افتاد، نزدیک به پنجاه هزار نفر از گروه‌های روشنفکری بازداشت شدند. این موضوع تبعاً و طبعاً مورد پسند اتحادیه‌ی اروپا که بانگ آزادی‌های مدنی را سر می‌دهد، نیست و اعتراضاتی نیز به ترکیه داشته است. همین کودتای ترکیه سبب شده است تا اردوغان بیان کند خواستار بازگشت مجازات معلق‌شده‌ی اعدام در ترکیه است. در آن طرف ماجرا، اتحادیه‌ی اروپا شدیداً با این موضوع مخالفت کرده و بیان داشته است درصورتی‌که ترکیه مجازات اعدام را پیش کشیده و سیاست‌های ضد حقوق شهروندان را به پیش ببرد، فرایند الحاق به اتحادیه‌ی اروپا به تعویق خواهد افتاد و به‌این‌ترتیب ترکیه آرزوی پیوستن به اتحادیه را تقریباً باید به گور ببرد. اردوغان هم در یک لج‌بازی سیاسی بیان داشته که حتی مسئله‌ی اتحادیه‌ی اروپا را نیز به همه‌پرسی مردم خود خواهد گذاشت و تکلیف پیوستن به این اتحادیه را مشخص خواهد کرد.

این جنجال‌ها و کشمکش‌های بین دو طرف تا حدی بالا گرفته است که اردوغان در جریان همین همه‌پرسی اخیر افزایش اختیارات رئیس‌جمهور، غربی‌هایی را که او را به‌واسطه‌ی این همه‌پرسی نکوهش می‌کردند با عناوینی چون فاشیست، نازیست، بقایای هیتلر و... خطاب کرده و غربی‌ها نیز هم او را متهم به تحدید حقوق شهروندی کرده‌اند و مانع تبلیغات حمایت‌گرایانه‌ی طرفداران اردوغان و افزایش اختیارات ریاست‌جمهوری در کشورهایشان شده‌اند که نمونه‌ی آن در هلند و سوئیس اتفاق افتاد. غرب شدیداً مخالف افزایش اختیارات اردوغان به‌عنوان شخصیتی است که مانع حقوق و آزادی‌های مدنی می‌شود و اردوغان شدیداً به‌دنبال افزایش اختیارات است. تکلیف اتحادیه‌ی اروپا و ترکیه تحت زعامت اردوغان به‌هیچ‌وجه نیاز به همه‌پرسی هم ندارد. از هم‌اینک نیز مشخص است. نه اتحادیه‌ی اروپا و نه ترکیه، هیچ‌یک آمادگی در هم یکی شدن را ندارند. اردوغان گمان می‌برد با شروع فرایند برگزیت، دست اتحادیه‌ی اروپا برای مواجهه با مسئله‌ی پیوستن ترکیه به این اتحادیه بسته خواهد بود و به همین واسطه او به‌راحتی می‌تواند هر آنچه در ذهن دارد را بیان کند، غربی‌ها را متهم به مداخله در امور داخلی ترکیه کند و آن‌ها را به عناوینی چون فاشیست و نازیست متهم کند. این در حالی بود که برگزیت هیچ ارتباطی با پیوستن ترکیه به اتحادیه نداشت. به‌عبارتی برگزیت آن‌قدر هم برای اتحادیه‌ی اروپا چالش‌برانگیز نشد که اردوغان تصور آن را می‌کرد.

آمریکا

موضوع بین‌المللی دیگر مسئله‌ی ائتلاف‌های بین‌المللی با آمریکا بود. اینکه چرا دونالد ترامپ جزء اولین افرادی بود که افزایش اختیارات ریاست‌جمهوری را به اردوغان تبریک گفت، نشان می‌دهد بین این دو کشور اتفاقاتی در حال رقم خوردن است. ترامپ، این شخصیت جنجالی حوزه‌ی بین‌المللی، به‌دنبال تضعیف اتحادیه‌ی اروپاست. قدرت‌گیری اردوغان یعنی نپیوستن او به اتحادیه‌ی اروپا و توجه کمتر به همگرایی اروپایی. این یعنی آنچه ترامپ می‌خواهد. او نه‌تنها آمریکا را جدای از هر گروه‌بندی و ائتلاف، به‌صورت یک قدرت بین‌المللی می‌خواهد، بلکه به طریق اولی ائتلاف‌ها را هم ضعیف می‌طلبد. به همین دلیل است که از برگزیت دفاع می‌کند، مخالف قدرت‌گیری پیمان‌های دسته‌جمعی مثل ناتو است و برآن است که از پیمان‌هایی مثل ترانس پاسیفیک و... باید جدا شد.

بنابراین قدرت‌گیری یک شخص همسو با سیاست‌های آمریکا در ترکیه که این کشور را به‌سمت دوری از اتحادیه‌ی اروپا ببرد، مطلوب اوست. منافع اردوغان و ترامپ با هم یکدست است. هم در مقابله با بحران‌های منطقه و هم درخصوص برخی بازیگران مثل ایران. بنابراین او از این اتفاق خشنود است و درحالی‌که اتحادیه‌ی اروپا از قدرت‌گیری اردوغان ناخشنود است، ترامپ خوشحال است.

فرجام سخن

در این یادداشت تلاش شد تا با توجه به برخی پیامدهای همه‌پرسی افزایش اختیارات رئیس‌جمهور در ترکیه، به بررسی مسائل مربوط به ایران، منطقه و در سطح بین‌المللی پرداخته شود. درخصوص ایران اظهار شد که تغییری در سیاست ترکیه ایجاد نخواهد شد؛ چراکه تا اینک نیز اردوغان تلاش کرده نسبت‌به ایران سیاست مهار را در پیش بگیرد و از این به بعد نیز همین سیاست را پیش خواهد برد.

درخصوص مسائل منطقه به تحولات منطقه‌ی غرب آسیا اشاره و بیان شد که نقش ترکیه‌ی اردوغان در عراق و سوریه برای ایجاد حوزه‌ی استراتژیک و آنچه ترکیه پیش‌تر داشته و اینک ندارد، بیشتر خواهد شد. درخصوص مسائل بین‌المللی نیز به دو موضوع اتحادیه‌ی اروپا و آمریکا اشاره شد. بیان شد که اتحادیه‌ی اروپا شدیداً مخالف افزایش قدرت اردوغان است؛ چراکه سیاست‌های اردوغان مربوط به تحدید حقوق شهروندی می‌شود و ترکیه را از هم‌پیمانی با اتحادیه‌ی اروپا دور خواهد کرد و درخصوص آمریکا نیز بیان شد که ترامپ ترکیه‌ی فعلی را یک متحد استراتژیک خود قلمداد می‌کند.*
مرجع : پایگاه تحلیلی برهان
کد مطلب : ۶۳۰۰۳۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما