۰
سه شنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۵۵

بحران میانمار؛ بایدها و نبایدها

بحران میانمار؛ بایدها و نبایدها
به گزارش اسلام تایمز، مسلمانان میانمار در سه گانه تجاوز، قتل و فرار گرفتار شده اند. جنایت بودایان افراطی به همراه نیروهای ارتش میانمار علیه مسلمانان این کشور از اوایل شهریور ماه بار دیگر شدت گرفته است و در دور جدید بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ نفر از مسلمانان کشته شده و ۳۰۰ هزار تن دیگر به کشورهای همسایه به ویژه بنگلادش گریخته اند. این در حالی است که نیروهای ارتش میانمار مسیر بازگشت این آوارگان به کشور را مین گذاری کرده اند تا امکان بازگشت را به کشور نداشته باشند.

تمام این جنایت ها در سرزمینی اتفاق می افتد که رهبر آن آنگ سان سوچی است که بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۰ یعنی بیش از ۲۱ سال در حصر به سر برده است و پس از آزادی با شعار دفاع از اقلیت ها و آزادی توانست به پیروزی برسد. نکته جالب این است که سوچی در برابر این همه جنایت تنها واکنشی که نشان داده است انکار واقعیت است.

از طرف دیگر مجامع بین المللی نیز تاکنون جز ابراز نگرانی اقدامی برای توقف جنایت ها انجام نداده اند و کشورهای اسلامی هم تنها نظاره گر این ماجرا هستند.

وضعیت مسلمانان میانمار


روهینگیایی ها ۴ درصد جمعیت میانمار را تشکیل می‌دهند و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. استان راخین یکی از محروم‌ترین استان‌های میانمار است و اغلب مسلمانان روهینگیا در اردوگاه‌ها زندگی می کنند و بدون اجازه دولت مرکزی اجازه خروج از استان راخین و سفر را ندارند. آمار ها جمعیت روهینگیا را ۶ میلیون نفر اعلام کرده اند. مذهب مردم روهینگیا اسلام سنی با عناصری از تصوف است.

در توصیف وضعیت مسلمانان روهینگیا همین بس که سازمان ملل متحد و همچنین اغلب رسانه‌های بین‌المللی و سازمان‌های حقوق بشری، مردم روهینگیا را جزو تحت ستم‌ترین اقلیت‌ها در جهان توصیف می‌کنند! در۱۹۶۲ نظامیان از طریق یک کودتا قدرت را در میانمار به دست گرفتند.

همه شهروندان ملزم به داشتن کارت شناسایی ملی شدند اما به روهینگیایی‌ها فقط کارت هویتی داده شد که آنان را «خارجی» معرفی می کرد و در نتیجه امکان تحصیل و کار آنان را محدود می کرد. قانون شهروندی جدیدی در ۱۹۸۲این وضعیت را اسف بار تر کرد و روهینگیایی‌ها حتی جزو ۱۳۵ گروه قومی میانمار به رسمیت شناخته نشدند که این وضعیت بدتر از گذشته تا به امروز نیز ادامه داشته است.[۱]

در ۸ دهه اخیر ظلم و ستم علیه مردم روهینگیا در جریان بوده است به طوری که در سال ۱۹۴۲،۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان کشته شدند. در دهه ۶۰ میلادی نیز بیش از ۲۰ هزار نفر از مسلمانان به دنبال جنایت های ارتش میانمار کشته شدند. به دنبال این جنایت ها در سال ۱۹۹۲،۲۰۰ هزار نفر از مسلمانان میانمار به بنگلادش پناهنده شدند. دور جدید حملات نیز از سال ۲۰۱۱ شروع شده است و از مهرماه گذشته شدت گرفته است. در دو هفته اخیر نیز ارتش میانمار جنایت های خود را به اوج رسانده است. مسلمانان میانمار یک زبان محلی به نام "روهینگیا" دارند که در واقع مسلمانان میانمار را با این نام می شناسند.

تحلیل حقوقی جنایت میانمار


جنایت های اخیر دولت میانمار را بیشتر کارشناسان حقوقی به عنوان مصداق بارز نسل کشی می دانند چرا که پاکسازی نژادی دقیقا در میانمار در حال جریان است.

ماده (۲) کنوانسیون ۱۹۴۸، نسل کشی را این گونه تعریف می نماید: نسل زدایی عبارت است از ازتکاب هر یک از اعمال مشروحه زیر، علیه یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی که با قصد نابود کردن کلی یا جزیی آن ها به دلیل دارا بودن این اوصاف صورت می گیرد:

۱- کشتار اعضای یک گروه؛

۲-ایراد آسیب جسمی یا روانی جدّی به اعضای یک گروه؛

۳-قرار دادن عمدی یک گروه در معرض شرایط نامساعد زندگی، به انتظار نابودی فیزیکی کلی یا جزیی آن گروه؛

۴-تحمیل تدابیری به قصد جلوگیری از زاد و ولد یک گروه؛

۵-انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر.[۲]

کشتار مسلمانان روهینگیا، مصداق بند (۱)، ماده (۲) کنوانسیون ۱۹۴۸ جلوگیری و مجازات نسل زدایی است. در واقع عنصر مادی جنایت نسل زدایی در این موضوع دقیقاً محقق شده است. اینکه تعداد کشته شدگان در منطقه روهینگیا دقیقاً چه میزان است، در تحقق جنایت نسل زدایی تأثیری ندارد. «زیرا بر اساس ماده (۶) اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، تفاوتی نمی کند که تعداد قربانیان نسل زدایی یک نفر یا بیشتر باشد، به شرط آنکه این افراد یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی خاص تعلق داشته و مرتکب قصد نابودی کلی یا جزیی گروه مورد نظر را به دلیل برخورداری از این ویژگی ها داشته باشد.»[۳]

سکوت مجامع بین المللی


با وجود آنکه جنایت علیه مسلمانان میانمار براساس ماده ۲ کنوانسوین ۱۹۴۸ مصداق بارز نسل کشی است اما مجامع بین المللی در این میان تها به صدور بیانیه هایی اکتفا کرده اند و هیچ اقدام عملی انجام نداده اند. این در حالی است که سازمان ملل باید در این گونه موارد بدون هیچ گونه ملاحظه ای ورود کند. حتی نهادهای حقوق بشری نیز می توانند دولت میانمار را به دلیل نسل کشی تحت تعقیب قرار دهند. در مورد آنگ سان سوچی نیز وضع بدین منوال است و وی در برابر این جنایت که همه سازمان های بین المللی به آن اذعان کرده اند تنها واکنشی که داشته انکار واقعیت است.

«نیویورک تایمز» در این مورد اعلام کرد: «آنگ سان سوچی، این شرم‌آور است.» نیکلاس کریستف ستون نویس این روزنامه با زبان طعنه نوشت: «سوچی برنده دوست‌داشتنی جایزه صلح نوبل در حال ریاست بر یک پاکسازی قومی است که در آن روستاها سوزانده شده، به زنان تجاوز می‌شود و کودکان سلاخی می‌شوند.» وی تاکید کرد که «سوچی عمیقا اعتقاد دارد که روهینگیایی‌ها آدم‌های بیگانه و خارجی و دردسرساز هستند، علاوه‌ بر این وی تبدیل به یک سیاستمدار عملگرا شده و می‌داند هرگونه همدردی با مسلمانان برای حزب وی فاجعه‌بار خواهد بود.»[۴]

وظیفه دستگاه دیپلماسی


در شرایط کنونی نه تنها مجامع بین المللی در مورد جنایت علیه مسلمانان روهینگیا سکوت کرده اند، کشورهای اسلامی نیز در این مورد تنها نظاره گر این ماجرا هستند و تنها به صدور بیانیه هایی در محکومیت این بحران اکتفا کرده اند. این در حالی است که تنها اقدام عملی می تواند باعث توقف این کشتارها شود. جمهوری اسلامی ایران نیز متاسفانه در این مورد دیپلماسی فعالی نداشته است و نتوانسته در بعد بین المللی بستری برای پیگیری حقوقی دولت میانمار فراهم کند. ایران می‌تواند یک نوع فشار را از طریق مجامع جهانی به دولت مستقر میانمار وارد کند. کشورهای اسلامی مانند ایران، عربستان، مصر، ترکیه و کشورهای تاثیرگذار مسلمان، از طریق سازمان همکاری‌های اسلامی که متشکل از بیش از ۵۰ کشور اسلامی است، می توانند موضوع را پیگیری کنند و آن را به سازمان ملل برسانند.

کمک‌های بشردوستانه و حمایت از آزادی و نجات بشر از ظلم و ستم از اصول اسلامی‌ـ ایرانی است که همواره شاخصه ملت ایران بوده است. در واقع دستگاه دیپلماسی ایران باید با فعال کردن دیپلماسی اسلامی خود به نوعی به دنبال اتحاد کشورهای اسلامی و رسیدن به یک راهکار مشترک برای برخورد با دولت میانمار باشد. از سوی دیگر وزارت خارجه ایران باید از طریق ابزارهای خود نسبت به پیگیری حقوقی این جنایت در دادگاه های بین المللی اقدام کند.

پایان سخن

مسلمانان میانمار به درستی به عنوان مسلمانان فراموش شده شناخته می شوند چرا که شدیدترین جنایت ها در حال حاضر علیه آن ها در جریان است و همه دنیا حتی کشورهای اسلامی نیز تاکنون هیچ گونه اقدام عملی در این راستا انجام نداده اند. این در حالی است که طبق ماده ۲کنوانسیون ۱۹۴۸ این جنایت مصداق بارز نسل کشی است. بنابراین همین بند حقوقی می تواند به عنوان مهمترین برگ برنده کشورهای اسلامی برای تحت پیگرد قرار دادن دولت میانمار به کار گرفته شود. دستگاه دیپلماسی ایران نیز هرچند بیانیه هایی در محکومیت این مسئله صادر کرده است اما ظرفیت های دستگاه دیپلماسی ایران در این زمینه بسیار زیاد است و نباید به سادگی از این فرصت برای کمک به مسلمانان میانمار گذشت.

پی نوشت:

[۱] http://tanincenter.com/content/۷۵۲

[۲] کریانگ ساک کیتی شیایزری، حقوق بین‌الملل کیفری، ترجمه: بهنام یوسفیان، محمد اسماعیلی، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۳، صص ۱۳۷ – ۱۳۹

[۳] کریانگ ساک کیتی شیایزری، حقوق بین‌الملل کیفری، ترجمه: بهنام یوسفیان، محمد اسماعیلی، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۳، صص ۱۳۷ – ۱۳۹

[۴] http://kayhan.ir/fa/news/۱۱۳۵۹۰

منبع: فارس
کد مطلب : ۶۶۸۳۶۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما