۰
سه شنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۹
یادداشتی از حجت‌الاسلام کتابی(۳)؛

تلقی از قدرت در انقلاب اسلامی/ ظرفیت های عبور از پیچ تاریخی

تلقی از قدرت در انقلاب اسلامی/ ظرفیت های عبور از پیچ تاریخی
به گزارش اسلام تایمز؛ در این نوشتار انقلاب اسلامی به عنوان نماد و پرچم حق در دوران معاصر ملاحظه می گردد و به ابعاد رویارویی آن با تمدن مادی به اختصار اشاره می‌شود.

۱ـ چیستی و ماهیت انقلاب اسلامی

یکم: انقلاب اسلامی در ذات خود یک حرکت اسلامی و یک انقلاب و جوشش حقیقی و معنوی است که از باطن عالم آغاز شده و به طور کلی، ماهیت اسلامی دارد.

با این وصف، این انقلاب نه ماهیت دمکراتیک و پارلمانتاریستی دارد و نه یک انقلاب سوسیالیستی است که در قالب مبارزات مسلحانه ساماندهی شود، بلکه حرکتی است اسلامی که با شیوه جدید و ساماندهی مردمی بر اساس فرهنگ اسلام و مطالبات اسلامی و ادبیات دینی محقق شده است.

این انقلاب بسیار فراتر از یک مبارزه و انقلاب ضد استبدادی و ضد استکباری بوده و حرکتی برای احیاء مجدد معنویت اسلام در جهان و در پی حکومت فراگیر اسلامی است.

دوم: در یک نگاه فلسفه تاریخی، انقلاب مبارک اسلامی ایران، تبلور عینی دیگری از نزاع همیشگی دو جبهه حق و باطل در طول تاریخ است. در حقیقت پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرحله بلوغ و نقطه عطف دیگری در تقابل دو جریان تاریخی حق و باطل و نقطه تلاقی جریان تکامل تاریخ با تحولات اجتماعی جامعه شیعی و ایران بوده است. از این واقعیت نمی‌توان چشم پوشید که انقلاب اسلامی مرحله تکامل تفکر شیعی است. انقلابی که بر اساس نظام معرفتی شیعی و با اهداف و آرمان‌های جامعه شیعی و با مدیریت رهبر معنوی و مرجع تقلید شیعی و در بستر تحولات جامعه شیعی در عالم اتفاق افتاد و دل‌های بسیاری را متوجه نورانیت وجودی خویش کرده است.

براساس این نگاه، انقلاب اسامی ایران یکی از مقاطع مهم حرکت تکاملی جبهه حق و باطل و به عنوان پرچمدار این جبهه در مقطع زمانی ظهور مدرنیته و حاکمیت تمدن مادی و هجوم همه جانبه آن به دین و اعتقادات و طرد و انزوای دین و دینداران از عرصه‌های حیات اجتماعی بشر می‌باشد.

این انقلاب انفجار نور درظلمتکده تمدن مادی و یک حرکت و خیزش تمدنی بر علیه کلیت تمدن غرب و محصول مقاومت جبهه ایمان در مقابل حرکت مدرنیته و تمامیت خواهی آن است و موجی است که بر علیه این گسست از فطرت برخاسته است و در پی آن است که حیات اجتماعی بشر را به بستر عبودیت تبدیل کند.

سوم: شکل‌گیری انقلاب اسلامی براساس نگاه جامع و حداکثری به دین و اسلام است. دینی فراگیر که ناظر به تدبیر حیات اجتماعی و تاریخی انسان است. انقلاب اسلامی ظهور این قرائت از اسلام و ظهور باطنی دین در عرصه حیات اجتماعی بشر و حرکتی جان دار و عمیق به سوی دینی سازی زندگی بشر بوده و خود نیز یک عبادت جمعی و اجتماعی است که نتیجه آن استعلاء و تغییر موازنه قدرت به نفع کلمه توحید در عالم می‌باشد.

چهارم: دنیای مدرن تلاش می‌کند که این نکته را القاء کند که مدرنیته تنها راه سعادت و تنها راه پیش روی بشر است. پیام و ارمغان جدید و منطبق با فطرت انسانی انقلاب اسلامی این است که برای رسیدن به رفاه و سعادت، نیازی به کنار گذاشتن خدا و دین از حیات بشر نیست و می‌شود که در سایه توحید به سعادت و امنیت، رفاه، عدالت و معنویت دست یافت. انقلاب اسلامی مدعی است که سعادت آدمی با عبودیت و معنویت گره خورده است و سعادت در دنیا و آخرت را از مجرای عبودیت و تعالیم انبیاء دنبال می‌کند و در پی پیوند زدن دین و دنیا، دنیا و آخرت و پاسخ به همه نیازهای مادی و معنوی از بستر بندگی و عبودیت است.

۲ـ اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی

یکم: اقامه کلمه توحید بر جهان و جریان آن در تمامی زوایای حیات بشر از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی اراده کرده است که دین را وارد عرصه زندگی بشر نماید، بگونه‌ای که ولایت الهی و به تعبیری، معنویت، حیات، نورانیت و هدایت در همه شئون زندگی بشر جاری گردد و توحید و بندگی حداکثری خدای متعال در عالم و در مقیاس جامعه جهانی اقامه شود. در واقع اصلی ترین شاخصه انقلاب اسلامی این است که می‌خواهد دوباره دین را به عنوان یک عامل تأثیر گذار و تعیین کننده وارد عرصه فرآیندهای اجتماعی کند.

در حقیقت انقلاب اسلامی یک حرکت و انفجار معنوی است که هدف آن احیاء معنویت و عدالت در کل جامعه بشری می‌باشد. گرایش به معنویت و تمایل به اخلاق کریمه و بندگی خدای متعال، یک انگیزه جدی و فطری در نهاد بشر است و انقلاب اسلامی بنابر آن دارد که این انگیزه فطری و هویت معنوی را از نو در جهان احیاء نماید و مطالبات و ذائقه جامعه جهانی را به سمت گسترش عبودیت و معنویت و تعلق به حاکمیت وحی و معنویت بر مدیریت حیات بشر را بر محور ولایت ولی خدا در جامعه تغییر دهد.

در کنار موج گرایش به معنویت، ایجاد یک بیداری و عدالت خواهی معنوی در همه ابعاد اجتماعی بر محور توحید و حضور دین در تعریف عدالت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در مقیاس ملی و جهانی، از اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی است که به لطف خدای متعال، این تغییر مطالبات و انگیزه‌ها در نهایت تبدیل به یک انقلاب جهانی در مسیر ایجاد تمدن الهی به دست مبارک حضرت ولی عصر ارواحنا فداه خواهد شد.
ظرفیت انقلاب اسلامی نیز، ظرفیت تمدن سازی است و نقطه عطفی برای دستیابی به تمدن اسلامی می¬باشد. در واقع یک خواست تمدنی وجود داشته که تبدیل به انقلاب اسلامی شده است و این حرکت، برخواسته از لایه‌های معنوی و درونی است که در نهایت، اقامه تمدن دینی را می‌جوید. بدون تردید این ظرفیتِ برخاسته از ایمان، قدرت ایجاد جسارت علمی ـ فرهنگی را نیز خواهد داشت و سر آغاز یک تحول عظیم در جهان است.

دوم: بزرگترین آرمان و هدف عالی انقلاب اسلامی اقامة کلمة توحید در جهان و برافراشته شدن پرچم ولایت و ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در عالم است و در حقیقت، تمامی گام‌ها و مراحل و دیگر اهداف انقلاب، مقدمه‌ای برای ظهور حضرت است.

نگاه امام (رض) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی، به مأموریت انقلاب، یک مأموریت فراگیر است و محدود به اهداف ملی و حتی منطقه‌ای نیست. حضرت امام نزدیک به ۷۲ روز قبل از رحلت شان در پیامی به یاد ماندنی به مهاجرین جنگ تحمیلی می‌فرمایند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت دهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قراردهد.» و نسبت به مأموریت دولت‌ها توصیه می‌کنند «مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‌ای مسئولین را از وظیفه‌ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطر بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.

باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حرکت جهانی اسلام است منصرف کند» و در ادامه به الزامات این حرکت و هدف عظیم اشاره کرده و می‌فرمایند: «من یار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‌خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببیندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیسم نکشند که ما هنوز در قدم‌های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»

سوم: حاکمیت مفاهیم جدید بر جهان و تغییر ساختارهای جهان و به تبع آن، تغییر صف‌بندی جهانی و موازنه و معادلات قدرت از دیگر اهداف کلان و در مقیاس جهانی انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی می‌بایست غایت انتظار و مطالبات بین المللی را از توسعه ی بهره وری مادی، به توسعه معنویت خواهی و تقرب به خدای متعال تغییر دهد. در این صورت ملت‌ها مدیریت مادی را نپذیرفته و قائل به حکومت‌های مادی نیستند.

بدیهی است که با تغییر جهت‌گیری انتظارات، تعاریف بین المللی و احکام و مناسبات آن عوض شده و تعریف از حق باطل و عدالت تغییر کرده و در این شرایط، تعریف از عدالت در نظام مناسبات مادی، غیر عادلانه جلوه می‌کند. در این صورت انتظارات جدیدی در وجدان بشر ایجاد شده و طبیعی است که تسلیم تعاریف بین المللی نشده و با آنها درگیر می‌شود. در واقع افق مدیریت دینی و مهمترین سطح تصرف و دخالت آن در حد توسعه، این است که ساختار بین المللی را از راه تغییر موازنه قدرت بر هم بزند و از سویی دیگر با پی ریزی یک عقلانیت جدید دینی، شالوده‌های نظری و بنیان‌های فکری هماهنگ کننده این تعاریف و احکام را تحویل بدهد.

با این وصف، علت اصلی درگیری تمدن مادی با انقلاب اسلامی در همین نکته نهفته است؛ یعنی حضور انقلاب در مقیاس تغییر تعاریف توسعه و شکستن این چهارچوبه و حاکمیت مفاهیم جدید بر تعاریف حاکم بر جهان و ایجاد تردید در ذهنیت و وجدان جامعه جهانی نسبت به تعاریف و مفاهیم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ارائه شده توسط مکتب رقیب و تمدن مادی. در حقیقت مشکل ما و جهان غرب و استکبار، مشکل تقابل دو نوع ایدئولوژی و دو نوع جهانبینی است. نوع نگاه اسلام و انقلاب اسلامی به مفاهیم و مقولاتی چون جهان، انسان، تاریخ، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، رفاه، امنیت، معنویت، سعادت، اخلاق و عدالت کاملاً با نوع نگاه غربیان متفاوت است.

به عنوان مثال باید دید که چرا آمریکا به راحتی وارد جنگ با چین نمی‌‏شود و سعی می‌‏کند آن را مهار کند. آنها نگران کشوری مانند چین نیستند، اما چرا با انقلاب اسلامی و امام (ره) کنار نمی‌‏آیند؟ چون انقلاب اسلامی از جنس آنها نیست و در چارچوب ادبیات توسعه غرب تعریف نمی‌‏شود. اما تحولات چین در چارچوب توسعه غربی تعریف می‏‌شود؛ یعنی چین قصد ندارد تعاریف حاکم بر جهان را تغییر دهد بلکه درون همان تعاریف به دنبال سهم خواهی بیشتر است. جمهوری اسلامی به دنبال سهم خواهی در این موازنه نیست بلکه می‏‌خواهد موازنه را به نفع فرهنگ اسلام تغییر دهد و تلاش می‏‌کند تا معادلات حاکم بر جهان و به تبع آن ساختارهای حاکم را بشکند.

پیروزی انقلاب اسلامی یک نمونه عینی ولو نسبی از ساختار جدید سیاسی را به نمایش گذاشته است که می‌تواند مجرای جریان آن تعاریف باشد و این جهت گیری، منشأ اصلی درگیری تجدد با انقلاب اسلامی است.

ممکن است بسیاری طرح این ادعا و آرمان ها را یک شعار و رجز خوانی بدانند، ولی اینگونه نیست، چرا که اگر چنین بود، دشمن این قدر برای خاموش کردن چراغ انقلاب اسلامی هزینه و سرمایه گذاری نمی‌کرد. نزدیک به چهار دهه است که غرب برای شکست انقلاب مشغول به تدبیر است و در پی خاموش کردن این نقطه کانونی تمدن اسلامی است. اگر این کانون برای نظام مادی، بحران ساز نبود و نظام سرمایه داری و لیبرال دمکراسی را تهدید نمی‌کرد، این همه سرمایه گذاری و مخالفت معنایی نداشت. این تقابل هم جانبه به دلیل این است که انقلاب اسلامی ظرفیت عبور از مرزهای جغرافیایی و یک حرکت تمدنی را دارد.

۳ـ ظرفیت انقلاب اسلامی برای تغییر فضای جهان و عبور از پیچ تاریخی

انقلاب اسلامی نشان داده است که ظرفیت جهانی شدن و عبور از مرزهای جغرافیایی خود را دارا می‌باشد. این حرکت و جوشش به سمت احیای معنویت در درون دنیای اسلام و بیداری اسلامی و سپس احیای معنویت در کل جامعه جهانی پیش خواهد رفت و این جوشش معنوی توأم با سیاست و موضع‌گیری اجتماعی به تدریج به بلوغ خواهد رسید و با این فرض به طور حتم، معادلات حاکم بر جامعه جهانی را تغییر می‌دهد و فضای حاکم بر عالم را عوض خواهد کرد.

رهبر معظم انقلاب در این زمینه می‌فرمایند: «بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه ی عالم دارد آغاز میشود. نشانه ی بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه ی به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژی های مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرال دموکراسی غرب جاذبه دارد» معظم له در ادامه با اشاره به دیکتاتوری حاکم جهانی درقالب شبکه های فاسد و خبیث صهیونیستی و آمریکا و پیروان آن می فرمایند: «این پیچ تاریخی ای که گفتم، عبارت است از تحول از سیطره ی چنین دیکتاتوری ای به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی؛ این پیش خواهد آمد؛ استبعاد نکنید»(۱۰/۱۱/۱۳۹۰)

به لطف الهی این امر بر محور اسلام و انقلاب اسلامی در حال تحقق است و معنویت در حال ظهور مجدد و دولت جهانی سکولار در حال فروپاشی است و به نظر می رسد این همان مفهوم پیچ تاریخی از نظر رهبر معظم انقلاب است.

ظهور این قدرت اثر گذار و فعال، مسیر تاریخ را برخلاف تصور پرچم داران تجدد تغییر می‌دهد. فیلسوفان اجتماعی غرب پایان تاریخ را به دستیابی به الگوی لیبرال دمکراسی به عنوان آخرین و بهترین الگوی زندگی، تعریف می‌کردند، اما انقلاب اسلامی، با معرفی یک الگوی جدید، مسیر حرکت بشر را تغییر داده و به سمت مسیر پایانی حقیقی تاریخ که عصر ظهور است، سوق داده است.

بنابر این پیروزی انقلاب اسلامی به معنی ظهور یک قدرت جدید است، قدرتی که در حال توسعة قدرت بوده و مفهوم قدرت را نیز تغییر داده و ثابت کرده است که قدرت در ایمان و شهادت طلبی است. در این گفتمان، قدرت به سلاح اتمی و استراتژیک تعریف نمی‌شود و می‌توان بدون این سلاح‌ها نیز ابرقدرت بود. اینکه امروز آمریکا که یک قدرت اتمی است، با تمام قوا و ظرفیت خود به میدان آمده است و با یک سرمایه گذاری وسیع، امپراتوری خبری، سامانه‌های نظامی و امکانات سیاسی و فرهنگی خود و حتی سازمان‌های بین المللی را در مقیاس جهانی به میدان مبارزه با انقلاب اسلامی آورده است، به معنی ظهور یک ابر قدرت جدید است که صف بندی‌های دشمن را بر هم زده و به او اجازه دستیابی به اهدافش را نداده است و موفق شده است ائتلاف جدیدی را در مقابل ائتلاف آمریکایی شکل دهد و یکی از صاحبان حق وتو را تا حدود زیادی با خود همراه کند.

۴ـ طراحی جنگ نرم همه جانبه علیه اسلام و انقلاب اسلامی از سوی تمدن مادی

انقلاب اسلامی راه جدیدی را در فضای عالم گشوده است، لذا همه ایدئولوژیهای برآمده از رنسانس، با آن مخالف هستند. اینکه چین مائویی و آمریکای لیبرال دموکراسی و شوروی کمونیست در دوره اوج انقلاب اسلامی از نظام پهلوی دفاع میکردند و هر سه بر علیه انقلاب اسلامی موضع میگرفتند، به همین نکته بر می گردد. آنها ملاحظه می کردند که این انقلاب حرکتی از سنخ حرکت های برآمده از رنسانس نیست و راه جدیدی را نشان می دهد که به سرعت از مرزهای خود عبور می کند و ظرفیتش ظرفیت توسعه یاب است. به همین دلیل همه ایدئولوژی‌های بر آمده از رنسانس و تفکر سکولار با آن به مخالفت پرداختند.

امروز در حقیقت وجود یک جنگ سخت و نرم تمام عیار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر علیه اسلام و انقلاب اسلامی و جهان اسلام امری انکار ناپذیر است. ظهور این رقیب قدرتمند، دشمن را به دغدغه و تکاپو انداخته و به همین دلیل با تمام توان به جنگ اسلام آمده و همة توانایی خویش را برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی بکار گرفته است.

ناکامی آمریکا در اعمال نظام تک قطبی و در مقابل، تحکیم و ثبات و رشد فزاینده انقلاب اسلامی و نقش تعیین کننده آن در عرصه تحولات منطقه‌ای و جهانی و فائق شدن بر تمامی چالش های سیاسی و نظامی و امنیتی، ناکارآمدی جنگ سخت علیه ایران و انقلاب اسلامی را به اثبات رسانده و آمریکا و نظام سلطه را به سمت طراحی یک جنگ نرم همه جانبه و در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و با پیچیده ترین معادلات علیه انقلاب اسلامی و جهان اسلام سوق داده است.

ادامه دارد...


قسمت اول: مفهوم شناسی، ماهیت و ابعاد جنگ نرم

قسمت دوم: ضرورت شناخت غرب و مدرنیته به عنوان نماد پیچیدگی جبهه باطل
کد مطلب : ۶۶۸۴۶۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما