۰
شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۰

ریشه های 11 سپتامبر کوچک

ریشه های 11 سپتامبر کوچک
آمریکا بار دیگر شاهد یک تیراندازی مرگبار بود. این بار شهر لاس وگاس مورد حمله قرار گرفت. در مرگبارترین تیراندازی در تاریخ معاصر آمریکا که در یک جشنواره موسیقی در شهر لاس وگاس در ایالت نوادا روی داد 59 نفر کشته و 527 تن دیگر مجروح شدند. میزان بالای تلفات در این حمله باعث شده است تا کارشناسان به آن لقب 11 سپتامبر کوچک بدهند. به گفته پلیس ، مهاجم 64 ساله به نام استیون پداک از طبقات بالایی هتلی در مجاورت محل برگزاری کنسرت حمله کرد و پس از تیراندازی خودکشی کرد. پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) اعلام کرد، تا کنون هیچ ارتباطی میان مهاجم و «گروه‌های تروریستی بین‌المللی» نیافته است. با این وجود گروه تروریستی داعش، مدعی حمله شده و گفته که مهاجم چند ماه پیش به اسلام گرویده بود. اما این گروه که در گذشته هم ادعاهای غیرقابل اثباتی در مورد ارتباط با مهاجمان مطرح کرده شواهدی ارائه نکرد. پلیس فرد مهاجم را استیون پداک، 64 ساله معرفی کرده و گفته که اهل شهر مسکیت در نزدیکی لاس‌وگاس بوده است. مظنون از روز 28 سپتامبر در این هتل اقامت داشته و در اتاق او 10 قبضه اسلحه پیدا شده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا ساعاتی بعد از پایان حمله آن را «شرارات محض» خواند و گفت که آمریکایی‌ها در اندوه و شوک و ماتم در کنار هم قرار گرفته‌اند. اما بحثی که مطرح است این است که ریشه حملاتی از قبیل حمله لاس و گاس در چیست؟

ریشه های حملات

رسانه های آمریکا از این کشور به عنوان سرزمین موقعیت ها و بهشت روی زمین یاد می کنند. اما در پشت نقاب ساخته شده توسط رسانه ها ، آمریکا وجه دیگری نیز دارد که حملاتی مانند لاس و گاس نمایانگر آن است. در واقع فرهنگ حاکم بر جامعه آمریکا در بسیاری از موارد کارشناسان را به حیرت وا می دارد چرا که اقدامات و حوادثی در این کشور روی می دهد که با چهره به نمایش گذاشته شده آمریکا فرسنگ ها فاصله دارد. به عنوان مثال انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا یکی از عجیب ترین حوادث چند دهه اخیر آمریکا بود.

چرا که ترامپ بدیهی ترین شرایط لازم برای رسیدن به پست ریاست جمهوری را نداشته و اساسا در دنیای سیاست بیگانه ای بیش نیست. اما ، مردم آمریکا وی را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کردند. تیراندازی های مکرر در این کشور که توسط شهروندان آمریکایی روی می دهد نیز باعث شده است تا کارشناسان ریشه بسیاری از مشکلات جامعه آمریکا را روانی و فرهنگی بدانند. علاوه بر اینکه لابی های مختلف سلاح در آمریکا با مقابله با هرگونه قانون کاهش عرضه سلاح در جامعه آمریکا زمینه این جنایت ها را فراهم می کنند.

لابی های سلاح:
لابی های سلاح در آمریکا بسیار قدرتمند هستند و نفوذ زیادی بر روسای جمهور و کنگره این کشور اعمال می کنند. اگرچه تولید سلاح در تضاد با اهداف و قوانین حقوق بشر است، اما بخش قابل توجهی از درآمدهای مالی آمریکا از طریق فعالیت کارخانه‌های اسلحه‌سازی تامین می‌شود. کارشناسان معتقدند، انجمن ملی اسلحه (NRA)، یکی از با نفوذ ترین گروه های لابی در واشنگتن، تا حد زیادی مسئول گسترش خشونت مسلحانه در سراسر ایالات متحده آمریکا به شمار می آید.

بر اساس گزارش‌های رسمی، حدود 270 تا 300 میلیون قبضه سلاح گرم در آمریکا وجود دارد؛ یعنی تقریباً به ازای هر نفر یک اسلحه در این کشور یافت می‌شود. با وجود درخواست گروه‌های حامی و مدافع حقوق شهروندی در آمریکا، به علت قدرت لابی اسلحه، تاکنون هیچ یک از دولت‌های آمریکا موفق به وضع قوانینی درخصوص محدودیت فروش سلاح در این کشور نشده‌اند. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا، یکی از حامیان اصلی اسلحه‌داران در این کشور است.[1]

فرهنگ خودشیفتگی:
اما نباید تنها لابی های سلاح را در خشونت نهادینه شده در جامعه آمریکا مقصر اصلی قلمداد کرد. در دو قرن گذشته حمل سلاح در آمریکا آزاد بوده است اما تیراندازی‌های خشونت‌بار که در آن عده زیادی هدف قرار می‌گیرند پدیده‌ای است که تنها در اواخر دهه 1970 و 1980 شکل گرفته‌اند.

«کریستوفر لش»، تاریخدان برجسته آمریکایی در کتابی به نام «فرهنگ خودشیفتگی: زندگی آمریکا در عصر انتظارات رو به افول» فرهنگ جامعه آمریکا را مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تشخیص می‌دهد: درست همانند فرد خودشیفته، رفتارهای آمریکا را هم خشم فروخورده، هذیان عظمت و خود بزرگ‌بینی و دستکاری دیگران در جهت امیال و آرزوهای شخصی هدایت می‌کند. شواهد خودشیفتگی فرهنگی در زمانی که لش در دهه 1980 کتاب معروفش را نوشت آشکار بود و اکنون این اختلال، چنانکه از شواهد امر پیداست، شیوع بیشتری پیدا کرده است. تبلیغ روح مصرف‌گرایی و ترویج این ایده که شهروندان هوس‌ها و نیازهای خودشان را مقدم بر نیازهای دیگران قرار دهند از جمله جنبه‌های مهم آموزش‌های فرهنگی آمریکا است. مقدم شمردن احساسات، هوس‌ها و نیازهای خود بر دیگران در افراطی‌ترین حالت، می‌تواند به آدم‌کشی و قتل دیگران منجر شود، چرا که خودکشی جلوه افراطی افسردگی و قتل دیگران جلوه افراطی خودشیفتگی است.[2]

حمایت آمریکا از تروریسم:
آمریکا برای رسیدن به اهداف خود در نقاط مختلف جهان از ابزارهای متنوعی استفاده می کند. حمایت از تروریست ها یکی از این ابزارها است که نمونه زنده آن داعش در خارومیانه است. در واقع این کشور به صورت مستقیم و غیر مستقیم زمینه های تقویت این گروه تروریستی را فراهم کرد و باعث کشته شدن هزاران تن از مردم منطقه شده است. اما این پشتیبانی از تروریست ها در خاورمیانه مسئله ای نیست که تاثیرات آن تنها در خاورمیانه محدود بماند و جامعه آمریکا از آن مصون باشد. در واقع همراهی دولت آمریکا با تروریست ها و کشتار مردم در کشورهای مختلف به صورت روانی و غیر مستقیم ناخودآگاه شهروندان آمریکا را هدف قرار می دهد و به نهادینه شدن خشونت در جامعه آمریکا کمک می کند. زمانی که آمریکا خشونت را به عنوان ابزار رسیدن به منافع خود انتخاب می کند طبیعی است که شهروندان آمریکا نیز از این الگو پیروی کنند و در مواجهه با چالش های مختلف، خشونت را راهکار اصلی حل مسئله تلقی کنند.

نقد قانون مهاجرتی

دونالد ترامپ در حالی مسلمانان و مهاجران را عامل اصلی خشونت ها و حملات تروریستی در جامعه آمریکا می داند که بسیاری از این خشونت ها توسط شهروندان آمریکا انجام می شود. ترامپ برای مقابله با مهاجران در قانونی ، ورود شهروندان ایران، لیبی، سوریه، یمن، سومالی، چاد و کره شمالی را به مدت نامعلوم به آمریکا منع کرد. در واقع ترامپ با اعمال این قانون به دنبال آن بود که مهاجران و بیشتر از همه مسلمانان را به عنوان پشت پرده خشونت در جامعه آمریکا معرفی کند. اما حادثه لاس و گاس نشان داد که این تصور ترامپ بسیار نژاد پرستانه و اشتباه بوده است و عامل حادثه لاس وگاس از شهروندان همین شهر بوده و هیچ ارتباطی با کشورهای دیگر ندارد. در واقع مقامات آمریکا سعی دارند برای فرار از واقعیت و قبول ریشه های داخلی خشونت ها و تیراندازی ها در آمریکا، مهاجران را مسبب این مسائل معرفی کنند.

نتیجه

حادثه لاس و گاس که به نوعی 11 سپتامبر کوچک بود، نشان داد که خطر اصلی در جامعه آمریکا نه مهاجران بلکه فرهنگ حاکم بر این کشور و سود لابی های سلاح است. در واقع قتل با سلاح در آمریکا با آهنگی تصاعدی تقریباً بیشتر از تمامی دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی رخ می دهد. در آمریکا میزان قتل با سلاح، سالانه تقریباً 31 نفر در میلیون است. در آلمان این رقم 2نفر در میلیون است، در انگلستان یک نفردر میلیون. در ژاپن احتمال مرگ در اثر تیراندازی تقریباً به اندازۀ احتمال کشته شدن یک نفر در آمریکا در اثر صاعقه است، یعنی یک نفر در 10 میلیون. در کل می توان گفت که خطر اصلی برای مردم آمریکا نه مهاجران و مسلمانان ، بلکه فرهنگ حاکم بر این کشور است که افراد را به سمت خشونت سوق می دهد.

پی نوشت:

[1] http://parstoday.com/fa/europe_and_america-i94587

[2] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920730001588
کد مطلب : ۶۷۴۷۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما