۰
شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴

برجام‌های بعدی و استراتژی تحریمی آمریکا علیه ایران

برجام‌های بعدی و استراتژی تحریمی آمریکا علیه ایران
تحریمهای آمریکا علیه ایران موضوع تازه ای نیست و از سالیان دور وجود داشته است اما هیچ گاه منجر به تامین کامل اهداف ایالات متحده نبوده است. نگاهی به تجربه آمریکا در سالهای نه چندان دور و به طور مشخص از سال 2000 میلادی تا امروز بیانگر درس ها و عبرتهای قابل تاملی برای سیاستمداران و تصمیم گیرندگان ایرانیست زیرا بیانگر کنش و واکنش تصمیم گیران آمریکایی در مواجهه با ایران است.

آمریکاییها در تمامی این سالها فعالانه به موضوع تحریم ایران پرداخته اند و با جدیت درصدد رفع نقاط ضعف برنامه هایشان برآمده اند. آنها در سال های 2001 و 2006 اولین قانون تحریم فراسرزمینی خود یعنی "داماتو" را تمدید کردند. قانونی که به تحریم سرمایه گذاری آمریکایی ها و غیر آمریکاییها در صنعت نفت و گاز ایران اختصاص داشت[1]. اما این قانون قابلیت اجرایی چندانی به دلیل تضاد با منافع شرکت های اروپایی نداشت. بعد از آن در قانون جامع تحریم های ایران که به CISADA شهرت داشت با شدت بیشتری روی تحریم همکاری در حوزه نفتی و صادرات نفتی ایران متمرکز شدند اما این قانون نیز نمی توانست پاسخگوی اهداف آمریکاییها باشد و در قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا معروف به NDAA ممنوعیت خرید نفت ایران و بانک مرکزی به طور کامل تصویب شد[2]. در این قانون کشورهایی که توان قطع خرید نفت ایران را ندارند باید در بازه های زمانی 6 ماهه مقدار قابل توجهی از خرید نفت خود را کاهش دهند. غیر از کشورهای فوق، کشورهای دیگری که از ایران نفت خام خریداری کنند، با تحریم بانک مرکزی خود مواجه می شدند.

قابل پیش بینی بود که این مرحله نیز نقطه پایانی نخواهد بود و آمریکا در قانون کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه ملقب به TRA در 20 مرداد 91 به بلوکه نمودن درآمدهای نفتی ایران پرداخت[3]. این قانون وارد کنندگان نفت ایران را ملزم می کرد تا مبلغ نفت خریداری شده از ایران را در حسابی به نام ایران در همان کشور واریز نمایند. پولهای نفتی در این حساب "قفل شده" و ایران نمی تواند آنها را به داخل کشور منتقل کند و یا به کشور ثالثی انتقال دهد. ایران تنها می تواند با این پول به تجارت دو جانبه با کشور میزبان در زمینه خریدهای انسان دوستانه (مانند خوراکی، دارویی و...) بپردازد. 0

در کنار همه این تحریم ها آمریکاییها لیستی به نام SDN را تعبیه کرده بودند که کم و کیف تحریمها باعث گسترش و توسعه افراد و نهادهای درون این لیست می شد. همه این اقدامات نیازمند اهرم های اجرایی قوی جهت نظارت و انجام کامل داشت و از طرفی آمریکارا مستقیم با مردم ایران درگیر می کرد. طبیعتا رویارویی با یک ملت نمی تواند راهبرد خوبی برای ادامه مسیر تحریمی و نتیجه بخش کردن برنامه ها شود. لذا ایالات متحده به خوبی با اهرم مذاکرات ژنو، لوزان و برجام به تغییر راهبرد سخت خود و تغییر آن به راهبردی نرم همت گمارد. فروپاشی نظام جمهوری اسلامی با مواجهه مستقیم با مردم آن میسر نمی شود و تنها راه جدانمودن مردم از نظام است.

در این راه آمریکا نیازمند مرزی است تا توسط آن میان حاکمیت و مردم انشقاق لازم ایجاد شود. بدیهی است که قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان این مرز، برای آمریکا به مثابه یک تیر و دو نشان است. با هوشمند شدن تحریمها علیه سپاه پاسداران دو هدف به طور همزمان محقق خواهد شد. اول آنکه تحریم ها باعث تضعیف توان و قدرت سپاه پاسدان می شود و دلیل دوم که از اهمیت بیشتری برخوردار است معرفی سپاه به عنوان مسبب تحریم ها علیه ملت ایران خواهد بود و مردم را در برابر سپاه قرار خواهد داد. این استراتژی با ابزاری به نام برجام و قوانینی که هیچ کدام را نمی توان نقض برجام دانست[4]- همانطور که دولت روحانی نیز نمی داند- تحقق یافته است. در برجام رفع اندک تحریمهایی که لحاظ شده منوط به عدم ارتباط با لیست SDN یا همان لیست تحریم آمریکاییهاست. از طرفی قانون تحریمی اخیر آمریکا که به "کاتسا" شهرت دارد منجر به قرار گرفتن افراد و وابستگان سپاه پاسداران در لیست تحریمی آمریکا می شود[5]. اما این بار نه با بهانه های هسته ای که با بهانه هایی فراتر و سخت‌گیرانه تر نظیر تروریست و حقوق بشر.

این فرآیند منجر به مجازاتهایی به مراتب سنگین تر از گذشته برای افراد مرتبط با SDNلیستی ها خواهد شد. ناگفته پیداست که بستر حقوقی برای توسعه لیست تحریمی آمریکا فراهم شده است و در چنین شرایطی کدام فرد یا نهادی را در داخل و خارج می توان پیدا نمود که با خیالی آسوده به فعالیت اقتصادی درایران بپردازد. چگونه فعالین اقتصادی می توانند تضمینی برای عدم ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با SDN لیستی ها داشته باشند تا از گزند تحریمهای آمریکا درامان بمانند؟ در چنین فضایی نه می توان از سرمایه گذاری جدی در کشور سخن گفت و نه انتظار گشایشی در اقتصاد داشت و نارضایتی های حاصل، مستقیما متوجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواهد بود. برخورد منفعلانه دولت در مواجهه با راهبرد آمریکا نیز به کاتالیزوری برای پیشبرد اهداف ایالات متحده تبدیل شده و تا زمانی که اقدامی در تراز دولت برآمده از انقلاب اسلامی ایران صورت نگیرد، نقطه توقفی نمی توان برای حرکت آمریکاییها در نظر گرفت و باید منتظر برجام های بعدی بود.

امیر عباس شریفی

پی نوشت:

[1] yon.ir/zKwMH

[2] همان

[3] http://kayhan.ir/fa/news/51405

[4] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950905001023

[5] http://ayaronline.ir/1396/03/239937.html

انتهای متن/
کد مطلب : ۶۸۱۲۷۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما