بارزانی و حریری را میتوان دو بازیگری دانست که طی ماههای اخیر با تمام توان تلاش کردهاند تا نگذارند جای خالی تروریستهایی که این روزها در ضعیفترین شرایط خود نسبت به سالهای اخیر به سر میبرند، احساس شود و اقدامات آنها در بیثباتی منطقه به منزله خط و ربطهای مشترکی است که هر دو جریان را مورد حمایت قرار دادهاند.
پس از پشت سر گذاشتن دوران حضور تروریستهای افراطگرایی چون داعش، جبهه النصره، احرار الشام و ... در منطقه و به ویژه در سوریه و عراق و نیز تمام شدن داستان آنها در این دو کشور حداقل به لحاظ فیزیکی و نظامی، کسانی که به طور دائم در حال تدارک توطئههای مختلف قومی، مذهبی در منطقه هستند مجددا دست به کار شدند و در ابتدا با پیش کشیدن مسئله همهپرسی اقلیم کردستان عراق چند ماهی کشورهای منطقه را مشغول نگه داشتند و از طرفی همچنان فشار را بر روی دولت و ملت عراق حفظ کردند.
با نگاهی به اقدامات تجزیهطلبانه، خودسرانه و بدون پشتوانه داخلی، منطقهای و بینالمللی بارزانی، میتوان این مسئله را به وضوح دریافت که هر عقل سلیم و منطقی میتوانست از همان روز اول متوجه غایت این برنامه شود که هیچ گونه افق روشنی دال بر موفقیت همهپرسی و خودمختاری مدنظر خاندان بارزانی وجود ندارد. همچنین میتواند صرفا هزینههایی را متحمل دولت و ملت عراق کند که همین امر نیز محقق شد و بارزانی با صدور بیانیهای سرانجام نتیجه همهپرسی را معلق اعلام کرد و آمادگی خود را در جهت گفتگو با دولت مرکزی بغداد ابراز داشت.
پس از اینکه آنها از بینتیجه ماندن مسئله همهپرسی اطمینان حاصل کردند و منطقه را بدون چالش دریافتند، به این موضوع اندیشیدند که قائلهای دیگر به راه انداخته و نگذارند آتش خشونت، جنگ، ناامنی و بیثباتی در این منطقه فروکش کند و بار دیگر پرونده لبنان را گشودند و دست روی مهرهای گذاشتند که کسی بر آلت دست بودن وی تردید ندارد که آن مهره سعد حریری نخست وزیر لبنان بود.
استعفای ناگهانی این فرد، شیوه و مکان قرائت استعفانامه حریری، لحن و شتابزدگی وی، محتوای سرشار از اتهام زنی و افترایی که متن استعفای حریری از آن برخوردار بود، همگی حکایت از آن دارد که این مسئله نمیتواند بدون هماهنگی برخی بازیگران منطقهای و بینالمللی بوده باشد.
این مورد که محور شرارت آمریکا، رژیم صهیونیستی، سعودیها و دنبالهروهای آنان امروز به این مهم رسیدهاند که تلاشهای آنها طی سالهای اخیر در راستای تضعیف ایران و متحدان آن به نتیجه دلخواهشان نرسیده یکی از دلایل مسئلهسازیهای اخیر در اقلیم و لبنان است.
برخی نکات و تبعات آتی استعفای حریری را می توان در این موارد برشمرد:
*افزایش فشار بر ایران و بازوی توانمند آن در منطقه با هدف محدودسازی نفوذ و قدرت ایران که این مورد را میتوان بارزترین ویژگی اقدام اخیر حریری دانست.
* دامن زدن به برنامه ایرانهراسی که با تمام توان از سوی کاخ سفید، تل آویو و ریاض دنبال میشود.
*احتمال گسترش این بازی در منطقه با مطرح کردن مجدد موضوع قطر و تشدید تنشهای منطقهای.
*امنیتی کردن منطقه با هدف فراهم شدن شرایط فروش بیشتر تسلیحات آمریکایی و انگلیسی به بهانه مقابله با ایران.
*نا آرام کردن شرایط سیاسی لبنان و مقصر جلوه دادن حزب الله برای فشار بیشتر بر آن گروه.
*امنیتی کردن چهره ایران در منطقه و فضای بین المللی و جلوگیری از همکاریهای جهانی با ایران به منظور افزایش فشار اقتصادی بر تهران.
* در صورت موفقیت در فشار بر حزبالله باعث جلوگیری از شکلگیری حزب الله دومی در عراق (حشد شعبی) و نیروهای مشابهی در سوریه و یمن شوند.