۰
يکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۲

در موقعیت زیرپا گذاشتن آمریکا در منطقه هستیم

در موقعیت زیرپا گذاشتن آمریکا در منطقه هستیم
حرف آخر

امام خمینی(ره) از معدود شخصیت‌های موقعیت‌شناسی بود که با ورود به‌موقع و به‌‌اندازه، همواره برای جبهه توحید موقعیت‌سازی کرد و در سایه تکلیف‌مداری، نه به سرنوشت خود می‌اندیشید و نه منتظر قضاوت تاریخ می‌نشست، آن‌چه برای او اهمیت داشت، حاکمیت دین خدا و برافراشتن پرچم اسلام بود و بس؛ موقعیتی که امام راحل(ره) براساس همین رویکرد برای اسلام و ایران به وجود آورد، از چنان گستره و عمقی برخوردار است که تاریخ‌نویسان فردا باید ابعاد آن را تعریف و تأثیرگذاری آن را بر معادلات سیاسی و اجتماعی تفسیر کنند.

امام راحل(ره) در کنار موقعیت‌شناسی و موقعیت‌سازی تاریخی برای موحّدان و مستضعفان جهان، همواره حسرت موقعیت‌های از‌دست‌رفته در تاریخ به‌ویژه تاریخ معاصر را می‌خوردند؛ موقعیت‌هایی که مردم و یا خواص به سادگی از دست دادند و راه را برای ادامه حاکمیت استعمار و استبداد بازگذاشتند و خود به عبرت تاریخ برای نسل‌های آینده تبدیل شدند. امام خمینی(ره) در سخنانشان بارها با اشاره به موقعیت از دست رفته در نهضت مشروطیت به سبب ایجاد دودستگی در بین علما و نفوذ جریان روشنفکری غربگرا در داخل نهضت به تکرار آن در نهضت اسلامی هشدار دادند و بابت از دست رفتن دو موقعیت تاریخی دیگر برای سقوط رضاشاه و محمدرضا پهلوی اظهار تأسف کردند.

امام خمینی(ره) علت موقعیت از دست رفته ساقط‌کردن حکومت رضاخانی را غفلت تاریخی مردم روزگار و خواصی از جامعه برخواندند که مسؤولیت آگاهی‌بخشی و بصیرت‌افزایی مردم را بر عهده داشتند و نتوانستند شخصیت شجاعی چون شهید مدرس را در این امر مهم یاری کنند. امام(ره) می‌فرمایند:

«یکی از اشتباهات این بود که مردم، یا آن‌هایی که باید مردم را آگاه کنند، پشتیبانی از «مدرس» نکردند. مدرس تنها مرد بزرگی بود که با او [رضاشاه] مقابله کرد و ایستاد و مخالفت کرد... در آن وقت باز یک جناح‌هایی می‌توانستند که پشت مدرس را بگیرند و پشتیبانی کنند و اگر پشتیبانی کرده بودند، مدرس مردی بود که با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاعت و همه این‌ها موصوف بود و ممکن بود که در همان وقت شر این خانواده کنده بشود و نشد.»1

امام خمینی(ره) عامل از دست رفتن موقعیت برکناری محمدرضا شاه پهلوی را شخص مصدق و عملکرد نادرست او در انحلال مجلس برمی‌شمارند و می‌فرمایند: او [دکتر مصدق] برای مملکت می‌خواست خدمت بکند، لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد این [محمدرضا شاه] را خفه‌اش نکرد که تمام کند قضیه را، این کاری برای او نداشت آن وقت هیچ کاری برای او نداشت، برای این‌که ارتش دست او بود، همه قدرت‌ها دست او بود و این [شاه] هم ارزش [را] نداشت آن وقت، این طور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد...

آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود، لکن غفلتی شد. غفلت دیگر این‌که مجلس را ایشان منحل کرد و یکی‌یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید، وقتی استعفا دادند یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آن‌که بعد از این‌که مجلس نیست، تعیین نخست‌وزیر با شاه است، شاه تعیین کرد نخست‌وزیر را؛ این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد و دنبال او این امر را دوباره برگرداندند به ایران به قول بعضی «محمدرضا شاه» رفت و «رضا شاه» آمد.»2

امام خمینی(ره) با بهره‌گیری از معنویت الاهی در شناخت موقعیت‌ها و تجربه تاریخی از موقعیت‌های از دست رفته در نهضت‌های پیشین با «هدایت مردم» و مهار خواص بی‌بصیرت و خنثی‌کردن تمهیدات و توجیه‌های جریان روشنفکری غربگرا؛ موقعیت سرنگونی نظام ستم‌شاهی را به وجود آوردند و بدون هیچ‌گونه عقب‌نشینی نقطه پایانی بر نظام پوسیده دو هزار و پانصد ساله نهادند و پرچم بیداری اسلامی را در جهان اسلام و خودباوری را در بین مستضعفان دنیا به اهتزار درآورند و درعمل دنیای کفر را به چالش کشیدند و موقعیت نظام سلطه به رهبری آمریکا در منطقه و جهان را به مخاطره انداختند و با «طاغوت» خواندن غرب و «شیطان بزرگ»نامیدن آمریکا، مرز جبهه «ایمان» در مقابل «کفر» را ترسیم و عصری نو را آغاز کردند که در زبان برخی اندیشمندان به «عصر امام خمینی(ره)» خوانده شد؛ عصری که با رحلت امام(ره) پایان نیافت و با رهبری امام خامنه‌ای با همه فراز و نشیب‌های داخلی و خارجی و فتنه‌های گوناگون عناصر وابسته به شیطان بزرگ، مسیر خود را پرشتاب ادامه داد و با گذشتن از مرزهای ایران فصل جدیدی را آغاز کرد.

امام خمینی(ره) که ایران را از موقعیت یک کشور کوچک، سلطه‌پذیر، منفعل با سردمداران و ارتشی وابسته و دست‌نشانده، به موقعیت یک قدرت مستقل و نوظهور در معادلات سیاسی و اجتماعی جهان تبدیل کرد و از نظر فرهنگی به جایگاه «ام‌القری» جهان اسلام و امید مستضعفان ارتقاء داد، با جمله «ما آمریکا را زیر پا می‌گذاریم» در حقیقت یکی دیگر از پیش‌بینی‌های خود را بر برگ‌های تاریخ به ثبت رساند؛ پیش‌بینی‌هایی که امروز جهان شاهد تأویل و تحقق‌یافتن آن‌ها است.

کافی است نگاهی به جایگاه ایران و آمریکا از زمان بیان این جمله از سوی امام راحل(ره) تا به امروز باشیم و نسل جوان را به مقایسه دیروز و امروز ما و آمریکا واداریم، که ما و آمریکا آن روز در منطقه در چه جایگاهی بودیم و امروز هر یک در کجا قرار داریم؟

سقوط پی‌درپی دولت‌های حامی آمریکا، ظهور چهره کریه و نمایان شدن مشت آهنین او از زیر دستکش مَخملین برای مردم منطقه و جهان، شکست دیپلماسی فعّال و ارائه مواضع متضاد گاه در عرض 24 ساعت از سوی دستگاه دیپلماسی آمریکا، در گِل ماندن ماشین جنگی او در بحران‌های منطقه، ناکارآمد جلوه دادن روشنفکری غربگرای کشورهای منطقه در برابر بیداری اسلامی و... .

و در مقابل ایرانی رسیده به دریای مدیترانه و دریای سرخ، از پشت رود اروند در دیروز، با ظهور نسلی نو از جوانانی که اگر در رشادت و شهادت‌طلبی بالاتر از نسل دفاع مقدس نباشند کم‌تر از آن نیستند؛ نسلی که با فرستادن موجود زنده به فضا و شکافتن هسته اتم و تکیه‌زدن بر قله‌های علم و فناوری و... می‌روند تا با زیر پا گذاشتن آمریکا در منطقه، تشنگان عشق و معرفت و محبت و منطق جهان را با ایدئولوژی اسلام ناب سیراب کنند؛ نسلی با ادبیاتی نو با استخدام رسانه‌های نو که در پشت سر امام‌شان فریاد می‌زنند که ما در موقعیت بدر و خیبریم، نه شعب ابی‌طالب، هر کس شیپور عقب‌نشینی را به صدا درآورد همسنگر «طاغوت» و همسفر «شیطان بزرگ» است.

به قلم سردبیر

پی‌نوشت‌ها

1. صحیفه امام، ج 4، ص 369.

2. همان، ج 4، ص 371 و 372.

فصلنامه فرهنگ پویا شماره 32

انتهای متن/
کد مطلب : ۶۸۲۸۸۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما