۰
يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۲

تروریسم جهش یافته و ظهور تهدید بنیادین مطالعه داعش

تروریسم جهش یافته و ظهور تهدید بنیادین مطالعه داعش
چکیده

تحولات بروزیافته در چند سال اخیر و ظهور گروه های تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضى است که موجى از نگرانى و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفى- تکفیرى دولت اسلامى عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م به «خلافت اسلامى» تغییر نام داد، گروهى از تروریست هاى بین المللى هستند که از کشورهاى مختلف عربى، آسیایى، اروپایى و آفریقایی گردهم آمده اند.

سیاست بهره گیرى از رسانه هاى جدید و شبکه هاى اجتماعى نظیر فیس بوک و توئیتر و راه اندازى «شبکه دایق» و مجله اى با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیرى و انجام حملات برق آسا، انجام اقدامات خشن و رعب آور، قائل بودن به نوعى رسالت به ظاهر الهى و تکلیف برگشت ناپذیر مذهبى، چندرگه بودن هویت اعضاء و ایجاد ظرفیت های جذب بین المللى در گروه و فراملى بودن ایده ها و اندیشه هاى آن ها (تلاش براى ایجاد خلافتى بزرگ که در نهایت غرب را هم به قلمرو خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آن ها در میان گروه های مختلف افراطى به صورت تصاعدى باشد. گستره جغرافیاى وسیعى از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبى و از بلژیک در اروپا تا اندونزى در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکرى آن ها قرار گرفته است.
در این میان، مسئله داعش متأثر از شرایط و تحولات جدید بین المللى در آگوست و سپتامبر 2014م (مرداد و شهریور 1393) وارد فاز جدیدى شده است. تحولات داخلى عراق و شکنندگى ساختارهاى نظامى و سیاسى در این کشور، مشکلات ناشى از انتقال قدرت به دولت جدید العبادى، سوء کارکرد دولت نورى مالکى و بروز بحران نفوذ و اقتدار، فقدان نگرش راهبردى و بروز حرکت هاى جدایی طلب در کردستان عراق، ناکارآمدى نیروهاى نظامى در برخورد با حرکت هاى چریکى و جنگ هاى نامنظم، هراس عمومى و آشفتگى عمیق مدنى و مهم تر از همه دستیابی داعش به منابع مالى جدید و اعمال کنترل بر مناطق و مراکز حیاتى موجب شده است که معماى بدخیم تروریسم به یک شوک بزرگ و حتى به صورت محتمل به یک فاجعه بین المللى مبدل شود.

کلیدواژگان

واژگان کلیدی: داعش، تروریسم، رسانه هاى جدید و شبکه هاى اجتماعى، عراق

مسئله شناسى

«لاتستصغرن عدواً و ان ضعف: دشمن را کوچک مشمار، هر چند ضعیف باشد». (امام على(ع))

واقعیت این است که خشونت و افراط گرایی سیاسى به عنوان یکى از پدیده هاى رایج سیاسى در بسیارى از کشورهای جهان است. پدیده هایى مثل آشوب، تظاهرات، طغیان اجتماعى، خشونت سیاسى، انقلاب، افراط گرایی سیاسى، نژادپرستى، نسل کشى و تروریسم همواره موجى از نگرانى و وحشت را در میان شهروندان و دولت ها ایجاد کرده است. دلایل و شواهدى روشن و گسترده وجود دارد که نشان مى دهد که خشونت و منازعه پدیده اى فراگیر و گریزناپذیر در ساختار دولت ملت ها و جوامع مختلف مى باشد.

پاک سازی قومى (ethnic cleansing) رخدادى استثنایى نیست که فقط در یوگسلاوى و آلمان عصر رایش سوم اتفاق افتد، بلکه بخشى از فرایندهاى عادی است که ممکن است در آینده در مناطق دیگرى از جهان رخ دهد. «لرى رى» (Larry Ray) با تأکید بر اهمیت ایدئولوژى ها و منافع سیاسى استدلال مى کند «ناسیونالیسم خشن» (violent nationalism) مى تواند در هنگامه بحران به آسانى تجهیز شود؛ وحشت از نابودى و همراه کردن دیگران با خود و از میان بردن زندگى خود و دیگران، ترس از مرگ و تخریب با وعده نهایى دستیابى به شادکامى هر لحظه تمدن را تهدید مى کند.

به عنوان مثال، رواندا اغلب به عنوان نمونه اى گویا براى درک ابعاد چنین هراسى مطرح مى شود زیرا ظرف مدت سه ماه 800000 تا 1000000 توتسى (Tutsi) به دست اکثریت هوتو (Hutu) کشته شدند. (Stone, 49 -48) امکان بروز خشونت و گسترش آن، صلح و امنیت عمومى را به خطر مى اندازد و این ضرورت احساس مى شود که با فهم ریشه ها و علل منازعات خشونت بار گام نخست را براى مواجهه فعالانه و مؤثر با آن و جستجوى سازوکارهاى حل منازعات و ایجاد آرامش برداشت. (Earl, 1) پیامدهاى اعمال خشونت نظیر مرگ، ضرب و جرح، ترس و نفرت نهادینه شده، آواره شدن مردم و تخریب اموال آن قدر گسترده است که نمى توان از آن غافل شد.

اصطلاح تروریسم مى تواند به معنای اقدامات خشونت بار سیاسى از پیش برنامه ریزى شده، علیه اهداف غیرنظامی توسط گروه های خرده ملى یا عوامل مخفى، که معمولاً براى اثربخشى بر مخاطبان انجام مى شود تعریف شود. (Halliday, 25) مؤسسه یادبود ملى پیشگیرى از تروریسم (Institute for the Prevention of TerrorismThe National Memorial) از این تعریف بهره مى گیرد: خشونت عمدى و باانگیزه سیاسى بر علیه اهدافى خاص از سوى گروه های فرو ملى یا عوامل زیرزمینى که معمولاً با هدف تأثیرگذارى از طریق رعب و وحشت صورت مى گیرد». (Katona, 13)

عناصر محورى را در تعریف تروریسم مى توان چنین برشمرد: (Katona, 14) خشونت یا زور (در 84 درصد تعاریف این مؤلفه وجود دارد)، اهداف سیاسى (65 درصد تعاریف)، ترس یا تأکید بر وحشت (در 51 درصد تعاریف)، تهدید (در 47 درصد تعاریف)، احساسات روان شناسى و واکنش هاى قابل پیش بینى (در 42 درصد تعاریف)، تفاوت بین قربانیان و اهداف (در 388 درصد تعاریف)، اقدامات عمدى، برنامه ریزى شده، نظام مند و سازمان یافته (در 32 درصد تعاریف)، بهره گیرى از روش ها، استراتژى ها و تاکتیک هاى پیکار (در 31 درصد تعاریف).

آنچه تروریسم را از سایر اقدامات خشونت بار جدا مى سازد، این است که تروریسم شامل اقدامات صورت گرفته به روشى غافلگیرانه براى جلب توجه عمومى و ایجاد محیط رعب و وحشت مى باشد که پیامدهاى آن بیش از آسیب رساندن به قربانیان واقعى است. در واقع، هویت قربانیان گاهى براى افراد تروریست اهمیت چندانى ندارد یا اصلاً براى آن ها مهم نیست، زیرا هدف اقدام خشونت آمیز آن ها افراد تماشاگر است. این تمایز بین قربانیان واقعى و تماشاگران هدف، نشانه تروریسم محسوب مى شود و آن را از سایر انواع درگیرى هاى مسلحانه متمایز مى کند.

در این میان، تحولات بروز یافته در چند سال اخیر و ظهور گروه های تروریستی در عراق و سوریه مسئله غامضى است که موجى از نگرانى و هراس در میان مردمان این دو کشور ایجاد کرده است. پیکارجویان سلفى- تکفیرى دولت اسلامى عراق و شام (داعش) که پس از 29 ژوئن 2014 م. به «خلافت اسلامى» (در برخى رسانه ها از دولت خلافت اسلامى نیز یاد مى شود که با توجه به تمایز مفهوم دولت و خلافت و ایده اى که داعش براى احیای خلافت عباسى و فروریزى مرزهاى ملى دولت های موجود دارد، ترکیبى غیرمنطقی است. در ادبیات انگلیسى زبان این گروه اخیراً با عنوان(Islamic State) معرفى مى شود.) تغییر نام داد، گروهى از تروریست های بین المللى هستند که از کشورهاى مختلف عربى، آسیایى، اروپایى و آفریقایی گردهم آمده اند.

سیاست بهره گیرى از رسانه هاى جدید و شبکه هاى اجتماعى نظیر فیس بوک و توئیتر و راه اندازى «شبکه دایق» و مجله اى با همین عنوان، تکیه بر اصل غافلگیرى و انجام حملات برق آسا، انجام اقدامات خشن و رعب آور، قائل بودن به نوعى رسالت به ظاهر الهى و تکلیف برگشت ناپذیر مذهبى، چندرگه بودن هویت اعضاى و ایجاد ظرفیت های جذب بین المللى در گروه و فراملى بودن ایده ها و اندیشه هاى آن ها (تلاش براى ایجاد خلافتى بزرگ که در نهایت غرب را هم به قلمرو خود خواهد افزود) موجب شده است که سیر رشد آن ها در میان گروه های مختلف افراطى به صورت تصاعدى باشد. گستره جغرافیاى وسیعى از اردن و یمن گرفته تا عربستان و لیبى و از بلژیک در اروپا تا اندونزى در شرق آسیا تحت تأثیر تبلیغ و نفوذ فکرى آن ها قرار گرفته است.

بر اساس اظهارات «مارى هاف» - سخنگوى وزارت خارجه آمریکا- حداقل 12 هزار جنگجوى خارجى از 50 کشور به سوریه رفته اند تا در نزاع این کشور که از سه سال پیش آغاز شد مشارکت کنند. (آمریکا: 12 هزار خارجى از 50 کشور در سوریه مى جنگند، تاریخ آخرین دسترسى: 31/5/1393، در: www.asriran.com)

در این میان، مسئله داعش متأثر از شرایط و تحولات جدید بین المللى در آگوست و سپتامبر 2014م (مرداد و شهریور 1392) وارد فاز جدیدى شده است. تحولات داخلى عراق و شکنندگى ساختارهاى نظامى و سیاسى در این کشور، مشکلات ناشى از انتقال قدرت به دولت جدید العبادى، سوء کارکرد دولت نورى مالکى و بروز بحران نفوذ و اقتدار، فقدان نگرش راهبردى و بروز حرکت هاى جدایی طلب در کردستان عراق، ناکارآمدى نیروهاى نظامى در برخورد با حرکت هاى چریکى و جنگ هاى نامنظم، هراس عمومى و آشفتگى عمیق مدنى و مهم تر از همه دستیابی داعش به منابع مالى جدید و اعمال کنترل بر مناطق و مراکز حیاتى موجب شده است که معماى بدخیم تروریسم به یک شوک بزرگ و حتى به صورت محتمل به یک فاجعه بین المللى مبدل شود.

برآوردها نشان مى دهد که داعش در سوریه و عراق بر مساحتى نزدیک به 35 هزار مایل برابر با مساحت کشور اردن مسلط شده است. امکان سرریز شدن بحران به وجود آمده در عراق و سوریه به ایران و قرار گرفتن کشور ما بر لبه تیز بحران و بى ثباتى به وجود آمده در این دو کشور، مسئله اى است که شایسته تأمل است. متأثر از مشى اعلانى داعش مبنى بر ضرورت چرخش راهبردى از مبارزه با غرب (چنان که القاعده دنبال مى کرد) به مبارزه با شیعیان، سخن گفتن از تعابیرى نظیر عراق عجم و اعلام حمله هوایى به تهران در نقشه هاى نظامى خود، شاید بتوان گفت همه اقدامات داعش معطوف به یک هدف است: ضربه زدن به منافع ایران اسلامى.

مقدورات جمهورى اسلامى ایران

مسئله اصلى در مدیریت هوشمندانه تهدیدات و عبور از بحران، در نظر گرفتن امکانات و مقدوراتى است که در رویارویى با مسئله داعش در کشور ما وجود دارد. به نظر مى رسد جمهورى اسلامى ایران داراى برخى زمینه ها و چشم اندازهاى متمایز است که می تواند در رویارویى با داعش موجب بازدارندگى و ارتقاى عملکرد نیروهاى نظامی شود:

گستردگى جغرافیایى ایران

گستردگى جغرافیایى ایران و امکان بهره گیرى از ظرفیت هاى سرزمینى گسترده موجب مى شود که داعش نتواند به دلیل عدم بهره مندى از تعداد نفرات لازم (برآورد مى شود داعش داراى 12000 تا 15000 عضو است) و توانایى لجستیک براى پشتیبانى مستمر تمایلى براى ورود به حریم سرزمینى ایران داشته باشد.

قابلیت و توان رزمى-دفاعى ایران

آموزش هاى مستمر نظامى و آشنایى نیروهاى نظامى در نحوه رویارویى با نیروهاى نامنظم و آموزش نبرد نامتقارن موجب شده است که از لحاظ کیفى توان دفاعى- نظامى ایران با عراق یا سوریه قابل مقایسه نباشد. بهره گیرى از نیروهاى مردمى و گروه های نامنظم در برخورد با اشرار و تروریست ها تجربه اى است که در ایران آزمون شده و حتى مورد کپى بردارى نیروهاى عراقى و سورى قرار گرفته است.

انسجام درونى نیروهاى نظامى و تمرکز در تصمیم گیرى

برخلاف آنچه که به واسطه تشتت در تصمیم گیرى در شهر فلوجه عراق در دی ماه 1392 اتفاق افتاد و موجب سقوط این شهر و تصرف آن به دست داعش شد، در ساختار تصمیم گیرى کشور ما نوعى تمرکز عالى وجود دارد که مانع از تشتت در تصمیم گیرى در لحظه مقتضى مى شود. رهبرى هوشمندانه و تصمیم گیرى منسجم نقطه قوت ساختار نظام جمهورى اسلامى در برخورد با مسائل حاد امنیتی است.

فقدان زمینه هاى اجتماعى، مذهبى و فرهنگى لازم براى نفوذ و قدرت یابی افراط گرا و جریان های نزدیک به داعش به رغم برخى تفاوت هاى مذهبى در نقاطى از کشور و افزایش میزان بیکارى در میان جوانان، آن ها اغلب تمایل دارند از طریق سازوکارهاى مسالمت آمیز و مدنى به حقوق خود دست یابند. به رغم آن که در برخى مراکز و حوزه هاى علمیه اهل تسنن رگه هایى از آموزش هاى سلفى وجود دارد، ولى اغلب خود را همسو با جریان های تکفیرى نمی دانند.

برآورد خطر و تهدید

در کنار این مزایا و جایگاهى که ایران براى مقابله با جریان های تروریستی و گروه هایی نظیر داعش دارد، آسیب ها و مخاطراتى نیز وجود دارد که نباید از نظر دور داشت. در ادامه برخى از خطرات و تهدیدهایى که مى بایست در رابطه با نقش آفرینى داعش در اطراف مرزهایى ایران مدنظر قرار گیرد، مطرح مى شود:

مسئله مذاکرات هسته اى و تلاش غرب براى اثرگذارى بر توان دفاعى ایران

ایالات متحده و غرب تمایل دارند تا از طریق تطویل بحران داعش، ایران را در یک موقعیت رویارویى فرسایشى با این گروه قرار دهند. به رغم اعلام رسمی ایالات متحده براى رویارویى با داعش، بر اساس عطف نظر به تجارب پیشین نظیر طالبان در افغانستان مى توان گفت که تطویل بحران بهترین گزینه براى غرب است. زیرا علاوه بر ایجاد زمینه براى حضور بیگانگان در منطقه و امکان فروش تسلیحات، موجب به چالش کشیدن امنیت و اقتدار نیروها و ساختارهاى ضد نظام سلطه نظیر ایران و حزب الله لبنان مى شود.

به رغم آن که داعش خود را قادر به رویارویى گسترده با ایران نمى بیند، اما تلاش خواهد کرد با هدف اثرگذارى بر فرایندهاى آتى به اقدامات محتملى نظیر تاکتیک جنگ از راه دور و موشک پرانى به نواحى مرزى، حملات انتحارى، بمب گذاری، راهزنى و... متوسل شود.

تلاش براى ایجاد تنش و آشوب مدنى در شهرهاى مختلف براى از بین بردن کانون تمرکز

در صورتى که تنش هاى مرزى با داعش ایجاد و یا استمرار یابد، اقداماتى از سوى بیگانگان براى ایجاد ناآرامى هاى مدنى و تحمیل هزینه هاى مضاعف صورت خواهد گرفت. مخاطرات این اقدام بیشتر در نواحى حاشیه اى شهرها و شهرهاى دارای تفاوت زبانى و مذهبى خواهد بود. مرزهاى شرقى کانون دیگرى از بحران خواهد بود که فرقه گرایى و افراط گرایی دست ساخته و تسهیل زمینه هاى قاچاق اسلحه و مواد مخدر توسط سرویس هاى بیگانه در آنجا شیوع خواهد یافت.

سیاست ارعاب و وحشت توسط داعش موجب شده که در بین مردم عادى و غیرنظامى نوعی ترس از مواجهه بروز یابد. داعشى ها در برخى مناطق عراق تلاش کرده اند تا از طریق پوشیدن یونیفرم هاى نظامیان عراق به راهزنى زمینى و قتل، غارت و اعدام دسته جمعى بپردازند.

با توجه به تحرکات صورت گرفته در کردستان سوریه و عراق، خطر ایجاد یک وحدت ناخواسته بین اکراد ایران، عراق و سوریه و حتی ترکیه وجود دارد. این مسئله مى تواند به نحو جدى مشکل آفرین باشد، زیرا در صورت دامن زدن به ایجاد نیروهاى کردى در مقابله با داعش و استفاده از تعابیرى نظیر نیروهاى پیشمرگه کرد زمینه هاى بحران تشدید مى شود.

توصیه هاى راهبردى

- روند رو به رشد تحرکات افراط گرایانه و خشونت بار و بهره گیرى از ابزارهایى نظیر تروریسم، پاک سازى قومى، نسل کشى، آشوب ها و جنگ هاى چریکى توسط کنش گران مختلف از یک سو و آثار به مراتب زیان بار آن ها به خاطر ویژگى عدم تقارن و پیش بینى ناپذیرى در کاربست تاکتیک ها از سوى دیگر باعث شده است تا محافل سیاست گذارى و علمى به دنبال چاره اندیشى براى تقابل باشند. افراط گرایی و خشونت سیاسى پدیده پیچیده اى است که نمى توان آن را صرفاً بر اساس یک عامل مشخص درک کرد و براى ارائه توضیحى قانع کننده از این پدیده، باید رهیافتى چند عاملی را در نظر گرفت. رهیافتى که بتواند متغیرهاى سه سطح فردى، ساختارى و محیطى (داخلى و بین المللى) را در نظر بگیرد.

بنابراین، باید تلاش کرد براى درک رفتار افراد، نحوه شکل گیرى و عملکرد سازمان های تروریستی و بررسى عوامل محیطى تعیین کننده و تسهیل کننده گرایش به خشونت و افراط گرایی سیاسى از چشم انداز نظریه های گوناگونی بهره گرفت. در سطح فردى عواملى نظیر منفعت جویى، احساس هویت یابى با گروه های تروریستی، باورهاى فرد و همگرایى ایدئولوژیک با گروه های تروریست، نقص در فرایندهاى اجتماعی شدن، تجارب زندگى مشقت بار و احساس نارضایتى از زندگى و توانایى تصور گزینه هاى دیگر نقش دارند.

در سطح ساختارى و محیطى عواملى نظیر نبود دموکراسى و آزادى هاى مدنى، عدم حاکمیت قانون، نابرابرى شدید طبقاتى، ضعف در ساختارهاى قدرت، نوسازى سریع، گسترش ایدئولوژى هاى افراطى، جنگ هاى داخلى، انقلاب، سازمان هاى بین المللى، بازیگران خارجى، ناکامى دولت ها در جذب نیروهاى اجتماعى و رویدادهاى تحریک کننده نظیر بحران هاى اقتصادى مى توانند در بروز خشونت و افراط گرایی سیاسى نقش آفرینی کنند.

- همسویى کامل و هدفمند قواى نظامى و انتظامى ذیل فرامین مقام معظم رهبرى و حفظ همدلى بین قوا.

- تلاش مؤثر براى ایجاد اجماع بین المللى و منطقه اى براى مقابله با داعش و برجسته کردن مخاطرات امنیتى احتمالی برای کشورهاى منطقه و جهان.

- تجهیز و آماده باش کامل نیروهاى امنیتى و نظامى در مرزهاى غربى کشور و آشنایى کامل آن ها با نبردهاى چریکى و نامتقارن. نکته مهم در این زمینه این است که نباید معادله دفاعى فقط در مناطق مرزى دیده شود، بلکه در مناطق جنوبى و شرقى نیز باید پیش بینى هاى لازم تمهید شود.

- راهبرد اصلى جمهورى اسلامى ایران مى بایست بر اساس راهبردى پیشدستانه سامان یابد. بدین معنا که همکارى با دولت عراق براى مبارزه با داعش در خاک عراق استمرار یابد و جدى تر از گذشته در اطراف مرزها نوعى عملیات پیشگیرانه طراحى و دنبال شود.

- شیوه مواجهه داعش با نیروهاى دولتى تابعی از ایجاد سپر انسانى و ایجاد جنگ شهرى در مناطق پر جمعیت است. در واقع، توانایى داعش براى مبارزه هم زمان با پنج دولت، برآمده از همین امر است. بنابراین، بهترین راهبرد براى زمینگیر کردن نیروهاى داعش جلوگیرى از ورود آن ها به مناطق شهرى است. استفاده مؤثر از نیروهاى نظامى در مناطق مرزى و سد کردن نفوذ نیروهاى داعش در مناطق غیر مسکونى راهبردى است که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود. استفاده از موانع طبیعى، ایجاد موانع و حصارهاى استوار، کنترل نامحسوس و استفاده از پهبادهاى شناسایى و مین گذارى مناطق قابل نفوذ راهکارى است که باید در این زمینه جدى گرفته شود.

بنابراین، سیاست کشاندن دشمن به درون مرزها و سپس نابود کردن آن ها راهبردى غیرمنطقى در رویارویى با تاکتیک هاى مؤثر و البته غیرانسانی داعش در جنگ شهرى (نظیر کشتار وسیع، غارت تسلیحات و منابع مالى) است. در نتیجه، شایسته است ضمن توجه دقیق به ماهیت رفتارهاى غیرانسانی داعش، از هرگونه ایجاد هراس در افکار عمومی جلوگیری کرد؛ زیرا انگیزه اصلى داعش از انتشار تصاویر منزجرکننده و غیرانسانى قتل انسان های بى گناه، ایجاد هراس و وحشت در مردم غیرنظامی و جلوگیرى از مقاومت احتمالى آن ها است. گزینه مطلوب در اینجا فقط یک چیز است: هیچ راه حلى جز مقاومت در برابر داعش وجود ندارد.

ایجاد زمینه هاى ساختارى لازم براى ارتقاى معیشت و توانمندى هاى مردم مناطق مرزى

از آنجایى که در مناطق مرزى غرب کشور، هم وطنان اهل تسنن نیز حضور دارند باید تمهیدات عملى را براى ارتقاى جایگاه و منزلت آنان فراهم آورد. آنچه در این میان مى تواند بیش از همه مؤثر باشد رعایت جایگاه هر یک از نیروها و گروه های هویتى، تخصیص عادلانه منابع، ممانعت از فزون خواهى، بازتوزیع منصفانه منافع، تعدیل مطالبات شهروندان جهت دستیابی به زمینه هاى مشترک و اتخاذ مواضع میانه روانه ترى است که امکان حصول به تصمیم گیرى هاى قابل پذیرش فراهم شود.

مشارکت در تصمیم گیرى و ایفاى نقش اهل تسنن در رابطه با مدیریت شهرها -اگر از موضع اقتدار و نه در شرایط ایجاد بحران صورت گیرد- مى تواند موجب همدلى و همبستگى ملى و جلوگیرى از ایجاد یک ائتلاف ناخواسته بین سلفى-تکفیرى ها و اهل تسنن داخل کشور شود.

ضرورت تغییر قواعد بازى

داعش بر خلاف اسلاف تروریست خود نظیر القاعده، اولویت خود از مبارزه با غرب را به مبارزه با شیعیان تغییر داده است. راهبرد جمهورى اسلامى باید تغییر این معادله باشد نه افتادن در قواعد بازی ناشی از این معادله. بنابراین، باید تلاش شود با ایجاد همگرایى و همدلى بین شیعه و سنى در کشور، آن ها را متوجه خطر اصلى یعنى افراطى گرى و خشونت طلبى کرد. دستور کار ایجابى مى تواند تلاش براى ایجاد اتحادیه منطقه اى، ایجاد بازار اسلامى و یا سازمان هاى دو و چندجانبه باشد. هم چنین توجه دادن کشورهاى منطقه به جنایات رژیم صهیونیستى در حمله به غزه یکى از راهکارهاى مطلوب در این زمینه است.

مراجع

منابع :

- نظرى، علی اشرف (1391). زمینه هاى اجتماعى و روان شناختی خشونت و افراط گرایی سیاسى. رهیافت هاى سیاسى و بین المللى. ش 32، زمستان، صص: 148- 111.

-Conteh-Morgan, Earl (2004). Routledge.Collective Political Violence: An Introduction to thef Violent Conflicts, Taylor & Theories and Cases oFrancis

-Stone, Dan (2004). Journal of SocialTheory 7Genocide as Transgression, European (1): 65- 45

-Halliday, F. (2002) Consequences, London: SaquiBooks.Two Hours that Shook the World: September 11th, 1002, CausesandKatona, Peter (2006). Intriligator andTERRORISM, EPIDEMICS AND WEAPONS OFMASSTHE HISTORICAL IMPACT OFCOUNTERING TERRORISM AND WMD.DESTRUCTION, in Edited by Peter Katona, Michael D. John P. Sullivan,

نویسنده:

علی‌اشرف نظری: دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران

فصلنامه حبل المتین شماره 12

انتهای متن/
کد مطلب : ۶۸۷۳۷۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما