۰
چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴

حکمتیار و مأموریتی به نام تفرقه افکنی

حکمتیار و مأموریتی به نام تفرقه افکنی
گلبدین حکمتیار روز یکشنبه (۱۹ قوس) در جمع هوادارانش در ولایت شرقی خوست، در بخشی از سخنانش از ایران انتقاد کرد و گفت که دولت این کشور قصد دارد "همان بازی را که در عراق و سوریه کرده، در افغانستان هم بازی کند".

استدلال آقای حکمتیار این بود که کسانی را که به گفته او، ایران از میان شهروندان مهاجر افغانستان به سوریه و عراق برای جنگیدن فرستاده، می‌خواهد پس از بیکار شدن از جنگ در این دو کشور به افغانستان بفرستد.

او همچنین افزود که اگر بپذیریم که اعضای داعش از عراق و سوریه به افغانستان می‌آیند، این امر به معنای آن است که ایران آنها را به افغانستان انتقال می‌دهد، چرا که آنها هیچ راه دیگری ندارند، جز اینکه از طریق ایران به افغانستان بیایند.

گلبدین در حالی این ادعا را مطرح می‌کند که دولت ایران گروه داعش را تهدیدی علیه امنیت خود می‌داند و از مبارزه با این گروه حمایت می‌کند.

آقای حکمتیار همچنین با این اظهارات مضحک و کودکانه نشان داد که نه تنها چشم خود را آگاهانه به روی اقدامات تاریخی ضد تروریستی ایران برای مهار و انهدام جریان های تروریستی مانند داعش در عراق و سوریه، بسته و واقعیت های غیر قابل انکار موجود در این زمینه را به دلیل کینه و نفرت چرکینی که ذهن و ضمیر او را آغشته کرده است، نمی بیند؛ بلکه حتی از حدود اربعه افغانستان هم بی خبر است و از کشورهایی که عملا به عنوان مبدأ و مسیر و مقصد داعش تا رسیدن تروریست های آن گروه به افغانستان، عمل می کنند نیز آگاهی ندارد.

او نمی داند که داعش از کشورهایی مانند سوریه و عراق، به کمک سازمان های جاسوسی و دولت های حامی تروریزم در منطقه، خود را به پاکستان می رساند و از آنجا با استفاد از مرز ۱۴۰۰ کیلومتری موجود میان دو کشور، به افغانستان می آید و در سایه حمایت های پیدا و پنهان دست های قدرتمند داخلی و خارجی، به مناطق مورد نظر خود رفته و در آنجا به صورت برنامه ریزی شده و کاملا سیستماتیک و هدفمند، استقرار پیدا می کند.

اتهام آقای حکمتیار به ایران در مورد حمایت آن کشور از داعش، به همان اندازه مضحک و مبتذل و ناشی از غلبه کینه و نفرتی سیاه و عمیق بر ذهن و ضمیر و زبان اوست که دیگر ادعاهای وی در باره دخالت ایران در امور داخلی افغانستان یا نقشه آن کشور برای آینده سیاسی کشور ما.

رهبر حزب اسلامی با بیان این دیدگاه های کودکانه و غیر قابل باور، نشان داد که مأموریت جدیدی به نام تفرقه افکنی پیدا کرده که هدف از آن، ایجاد نفرت و نفاق و کینه و دشمنی میان اقوام و مذاهب باهم برادر ساکن خانه مشترکی به نام افغانستان است.

او برای رسیدن به این هدف، حتی از بستن بی پایه ترین و خنده دارترین اتهامات و انگ ها مانند حمایت ایران از داعش و انتقال این گروه توسط ایران به افغانستان نیز ابایی ندارد.
این در حالی است که رهبر حزب اسلامی، با این ابراز نظرها، پیش از آنکه اهداف سازمان های جاسوسی و رژيم های تروریست پرور منطقه را برآورده سازد، بیشتر از پیش، پرده از چهره واقعی خود و حامیانش برمی گیرد و ناخواسته، توطئه ها و نقشه های خطرناک خود و آنها برای آینده افغانستان را افشا و برملا می سازد.

هیچ انسان عاقلی، فریب این ادعاهای مضحک و بی بنیاد را نخواهد خورد.

حکمتیار نیز اگر بازیگری هوشمند و زیرک در عرصه سیاست باشد، به سرعت نسبت به این اعمال و رفتار و گفتارش، تجدید نظر خواهد کرد و درخواهد یافت که می بایست از فرصتی که صلح، در اختیار او قرار داده، استفاده ای درست و انسانی و بخردانه به عمل آورد.

او باید از راهی که در پیش گرفته برگردد؛ زیرا اگر قرار بود با فتنه انگیزی و تفرقه افکنی و نفرت پراکنی و راه اندازی جنگ های مهیب و خونین قومی و مذهبی، کسی به اهدافش برسد، شایسته ترین فرد در این زمینه، خود او بود؛ زیرا او سراسر زندگی سیاسی اش را صرف این مهم کرد؛ اما در پایان، هیچ نتیجه ای نگرفت و مجبور شد به تعبیر خودش با یک «شرکت سهامی» به نام حکومت وحدت ملی که از سوی دشمنان قسم خورده دیروزش یعنی امریکا و انگلیس، قویا حمایت می شود، پیمان «صلح» امضا کند و به زندگی مسالمت آمیز بازگردد.

با این حال، اما به نظر می رسد که او چاره ای جز بیان این سخنان مضحک ندارد؛ زیرا او مأمور است و معذور.
مرجع : آوا
کد مطلب : ۶۸۹۶۸۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما