دریافت لینک صفحه با کد QR
بررسی تاریخی پیوند آل سعود و صهیونیسم
حرکت خزنده آلسعود به سمت ارتباط با رژیم صهیونیستی
خبرگزاری فارس , 30 دی 1396 07:02
اسلام تایمز: روابط عربستان از سال 1948تا به امروز از یک نقطه بحرانی به سمت ایجاد روابط راهبردی در حال گذار است. این موضوع بعد از تصویب برجام به وضوح دیده میشود تا جایی که برجام، عربستان را به ایجاد روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی سوق داده است.
جایگاه فلسطین در سیاست خارجی عربستان
سیاست خارجی عربستان همواره از مسئله فلسطین و آرمان قدس تأثیر پذیرفته و توانسته بر مسائل بحران فلسطین نیز تأثیرگذار باشد.لذا از دیدگاه برخی از کارشناسان مسئله فلسطین جایگاهی فرامرزی و فرامحوری در سیاست منطقهای عربستان دارد. تأثیرگذاری این موضوع بر سه محور عربیت، اسلامیت و ایدئولوژیک باعث شده است تا مسئله فلسطین از جایگاه متفاوتی نسبت به دیگر مسائل جهان اسلام در سیاست خارجی عربستان بر خوردار باشد. عربستان تا قبل از سال 2015م از این مسئله به عنوان بخشی از مشروعیت و مقبولیت داخلی خود استفاده وهمواره خود را مدافع آرمانهای فلسطین در جهان اسلام معرفی میکرد. از این منظر این مـسئله یکی از مؤلفههای اثرگذار بر سیاست منطقهای عربستان نیز به شمار میرود.
لذا با توجه به نفوذ عربستان در شورای همکاری خلیجفارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاریهای اسلامی مسئله فلسطین برای این کشور یک دستاویز مهم نیز در راستای افزایش تأثیرگذاری در منطقه است. تا قبل از 2015م ماهیت مسئله فلسطین برای سیاست خارجی عربستان ماهیتی عربی- اسلامی داشت. اما با رویکارآمدن محمد بن سلمان و تلاش این کشور برای حل بحران فلسطین همراه با گسترش روابط با رژیم صهیونیستی جایگاه این موضوع در سیاست خارجی عربستان به شدت تنزل پیدا کرده و به یک مسئله پیش پا افتاده در سیاست خارجی این کشور بدل شده است.
مواضع عربستان در قبال مسئله فلسطین
ما در تقسیمبندی مواضع عربستان در قبال فلسطین شاهد یک روند از همگرایی مطلق تا واگرایی نسبی هستیم. از منظر تاریخی، روند همگرایی این کشور با آرمانهای فلسطین از ابتدای اشغال فلسطین تا دهه1970که به تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی انجامید آغاز میشود. این روند همگرایی بعد از دهه 1980تا 2006 بدل به یک دوران رکود میشودکه عربستان سعی در به رسمیت شناختن مشروط رژیم صهیونیستی دارد. از سال 2006 تا 2015 عربستان سعودی در رقابت با جمهوری اسلامی ایران به ایجاد روابط پنهانی با رژیم صهیونیستی میپردازد. با جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه و پیروزیهای محور مقاومت، عربستان به سمت شناخت عملی رژیم صهیونیستی و ایجاد روابط پنهان و آشکار با این رژیم پرداخت. از سال 2015 تا کنون و بعد از تصویب برجام و پیروزیهای نیروهای مقاومت در بحرانهای منطقهای، روابط این دو رژیم در راستای دشمنی مشترک با جمهوری اسلامی ایران به سمت راهبردیتر شدن سوق پیدا کرد به گونهای که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در مصاحبه با فرانس 24 از نقشه راه ایجاد روابط با این رژیم سخن گفت.
مواضع عربستان از 1947 تا پایان دهه 1970
از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط سازمان ملل و طرح تشکیل دو دولت فلسطینی و صهیونیستی در سالهای 1947 و 1948 تا پایان دهه 70 میلادی را میتوان به عنوان دورانی نام برد که عربستان نسبت به رژیم صهیونیستی یکی از سختترین مواضع را اتخاذ میکرده است. از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران هرچند این مواضع سختگیرانه به عنوان پوششی تبلیغاتی دربرابر تفکراتی مانند ناصریسم در مصر بوده است اما باعث شد تا عربستان در قبال رژیم صهیونیستی به ظاهر مواضع سختی بگیرد. ما این مواضع را میتوانیم به دو بخش مشارکت در جنگ نظامی و تشکیل رژیمهای تحریم تقسیمبندی کنیم که اصل مشترک در تمام این مواضع بر عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی است.
در سال 1948 عربستان و جمعی از کشورهای عربی در اعتراض بهاشغال فلسطین و کشتار دیریاسین توسط رژیم صهیونیستی به جنگ با این رژیم پرداختند و عربستان کمکهای نظامی بسیاری به نیروی متحد عربی کرد[5] شکست این نبرد برای اعراب بسیار گران آمد. اعراب در راستای تجاوز رژیم صهیونیستی به مصر، سوریه و اردن در 1967که به جنگ «شش روزه اعراب و اسرائیل» معروف شد علیه رژیم صهیونیستی وارد عمل شدند و در این حال مواضع عربستان نیز به حمایت از آرمانهای فلسطین سوق داشت و با توجه به فشار افکار عمومی اعراب این کشور مجبور به حمایت از کشورهای عربی درگیر در جنگ شد. فیصل متعهد به بازسازی اقتصادی اردن و مصر شد و برای حمایت نظامی از این دو کشور نیز ابراز تمایل کرد و در نهایت تحریم نفتی آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل گرفت.
در میان تمام پادشاهان عربستان، فیصل مواضع سختی در قبال مسئله فلسطین از خود بروز میداد که با توجه به شرایط آن روز جهان اسلام او تمام تلاش خود را انجام داد تا به عنوان یکی از مهمترین حامیان آرمانهای فلسطین مطرح شود. سخنان او در تشویق امت عربی- اسلامی برای حضور در جهاد آزاد سازی قدس، تشکیل تحریم نفتی علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی و مشارکت نسبی در جنگ یوم الکیپور و 1973 و همراهی با ایران در تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی تنها بخشی از مواضعی است که او در قبال مسئله فلسطین از خود بروز داده است. هر چند این مواضع را نمیتوان خارج از چهارچوب مباحث امت عربی- اسلامی برشمرد. این مواضع قاطعانه هرچند نتوانست در مرحله حساس جنگ اردن و رژیم صهیونیستی به کمک نیروهای اردنی برسد اما، باعث شد تا رسانهها از عربستان دوران ملک فیصل به عنوان حامی آرمانهای فلسطین یاد کنند. موضوعی که بعد از مرگ او و با روی کار آمدن ملک خالد به سمت رکود و شناسایی مشروط رژیم صهیونیستی پیش رفت. ملک خالد در 1975در اعلامیهای ضمن حمایت از آرمانهای فلسطین افزایش کمکهای مالی را به «ساف» اعلام کرد اما آنچه در این اعلامیه به عنوان رکود در روند مبارزه عربستان با رژیم صهیونیستی مطرح میشود پذیرش مشروط این رژیم است که برای اولین بار از سوی پادشاه عربستان مطرح شد هرچند ملک خالد در مسئله کمپ دیوید در سال 1978 سعی کرد با مواضع قاطع و تلاش برای تعلیق عضویت مصر از اتحادیه عرب نقش مستقلی در قبال مسئله فلسطین ایفا کند اما این موضوع نتوانست مواضع عربستان را از رکود خارج سازد و حرکت به سمت پذیرش و سازش با رژیم صهیونیستی آغاز شده بود.
مواضع عربستان از 1980تا 2006
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مواضع قاطعی که امام خمینی(ره) در قبال فلسطین داشتند، ایران به عنوان یکی از مدافعین اصلی آرمان فلسطین در جهان اسلام و نظام بینالمللی مطرح شد. در همین دوران بود که آلسعود تلاش کرد تا با حمایت از طرح صلح اسلو، طرح صلح فهد، صلح ملک عبدالله و ابتکار عربی مسئله فلسطین را به مسئله حاشیهای در جهان اسلام مبدل کند. در این برهه زمانی ما تغییر مواضع عربستان را از عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به سمت به رسمیت شناختن مشروط شاهد هستیم.
این موضوع باعث شد تا رژیم سعودی برای حـفظ مـشروعیت داخـلی و مقبولیت خارجی خود بین اعراب و مسلمانان با توسل به مفتیان وهابی به توجیه مذهبی برای سیاست نوین خود در قبال آرمان فلسطین نیز دست زنند. شیخ عبدالله بن بـاز،مـفتی سابق عربستان، طی مصاحبهای با روزنـامۀ عـربستانی «المسلمون»که نظر وی را دربارۀ صلح با رژیمصهیونیستی پرسـید،گـفت: «چنانچه ولی امر مصلحت ببیند آتشبس دائم یا مـوقت بـا دشمن جایز است.»
فروپاشی قبح دینی مذاکره با رژیم صهیونیستی، خروج مصر از محور عربی دفاع از فلسطین و صلح انورسادات با رژیم صهیونیستی، احساس خطر کشورهای مرتجع عربی از صدور انقلاب اسلامی ایران، در کنار عملیات طوفان صحرا و انزوای عراق در اتحادیه عرب باعث شد تا عربستان فرصت را برای طرح مسئله صلح و پذیرش رژیم صهیونیستی به شرط عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی 1967و بازگرداندن قدس به فلسطینیان مناسب بداند.
مواضع عربستان از 2006 تا 2015
در این دوران عربستان با چند بحران مهم منطقهای رو به رو شد که هر کدام بر مواضع این کشور در این مسئله تأثیر مستقیم گذاشته است. شکست رژیم صهیونیستی در نبردهای 33روزه، 18روزه و 52 روزه و بیداری اسلامی از جمله این بحرانها است. این بحرانها برای عربستان باعث شد تا این کشور هرچه بیشتر روابط پنهانی خود را با رژیم صهیونیستی افزایش دهد و جهان عرب را به سمت پذیرش این رژیم سوق دهد. از این دوره میتوان به عنوان شناخت عملی رژیمصهیونیستی و برقراری روابط پنهان یاد کرد. موضعگیری منفعلانه نه تنها در سیاست خارجی عربستان پررنگ شد بلکه در سیاست دینی نیز با فتاوای علمای وهابی درباره حرام بودن جنگ با رژیم صهیونیستی و بدعت بودن گرامیداشت روز قدس موضع همگرایی با رژیم صهیونیستی تقویت شد.
عربستان در آغاز جنگ 33روزه با حمایت آشکار از رژیم صهیونیستی حزبالله را به عنوان مقصر در جنگ نشان داد و در بیانیه وزارت خارجه خود اعلام کرد: « عربستان نگرانی خود را از حوادث دردناکی که در حال حاضر در فلسطین و لبنان میگذرد بیان میدارد و اعلام میکند که باید بین مقاومت مشروع و ماجراجوییهای حساب نشده تفاوت قائل شد؛ ماجراجوییهایی که عناصری در داخل لبنان با همراهی کسانی که پشت سر آنها قرار دارند انجام میدهند بدون اینکه در این زمینه به دولت که قدرت مشروع است مراجعه کنند یا اینکه با کشورهای عربی هماهنگی و مشورتی انجام داده باشند عربستان معتقد است که در حال حاضر مسئولیت کامل این اقدامات غیرمسئولانه تنها برعهده این عناصر است و آنها باید سختیهای پایانی بحرانی را که خود به وجود آوردهاند تحمل کنند.» بعد از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه و دیگر جنگها با گروههای مقاومت، همکاریهای عربستان و این رژیم وارد فاز تازهای شد که از آن میتوان به عنوان به رسمیت شناختن عملی و گسترش روابط پنهانی و آشکار با این رژیم نام برد. روند موضعگیری عربستان در قبال بحرانهای این دوران روندی جهتدار به سمت حمایت از رژیم صهیونیستی و به ضرر محور مقاومت است. این روند را در جنگهای غزه و رژیم اشغالگر به وضوح شاهد هستیم.
مواضع عربستان از 2015 تاکنون
و آینده روابط میان این دو رژیم
با روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز، روابط عربستان و رژیم صهیونیستی در مسیر عادیسازی قرار گرفت و با پیشروی مذاکرات هستهای ایران و 1+5 روابط آلسعود با این رژیم به سمت به رسمیت شناختن عملی و ایجاد روابط راهبردی پیش رفت. این در حالی است که هنوز عربستان مانند بسیاری از کشورهای عرب دیگر به دلایلی چون فشار افکار عمومی و ایجاد هزینه بالای سیاسی، روابط رسمی دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی ندارد. ملکسلمان و محمد بنسلمان برای جلوگیری از افزایش نفوذ ایران در منطقه همگرایی میان عربستان و رژیم صهیونیستی را افزایش دادند و سطح این همکاریها که هدف عمده آنها مقابله با ایران به عنوان قدرت منطقهای و گسترش نفوذ در غرب آسیا در دوران پسابرجام بود بعضا تا سطح روابط راهبردی نیز افزایش پیدا کرد. این موضوعی است که گادی آیزنکوت، رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی در مصاحبه با روزنامه عربستانی ایلاف به آن پرداخته است. او در این مصاحبه ایران را به عنوان نقطه مشترک سیاستگذاریهای رژیم صهیونیستی و عربستان میداند و میگوید: «اسرائیل وعربستان سعودی درباره نیات ایران در منطقه اتفاقنظر دارند.» از دید بسیاری از کارشناسان همگرایی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی از سال 2015 تا به حال به حدی است که به تشکیل ائتلافی غیر رسمی میان این دو رژیم برای مقابله با ایران منجر شده است و مسائلی چون حضور کم رنگ عربستان در نشست فوقالعاده سازمان همکاریهای اسلامی استانبول در سال 2017 نمونه بارزی از این ائتلاف میتواند باشد.
در حال حاضر ما باید به این دید به آینده روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی نگاه کنیم که این دو رژیم به هم نیاز دارند و هر دو به دنبال گسترش روابط هستند. این موضوعی است که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان به آن اذعان کرده است و در مصاحبه با رسانههای عربی گفت: «به محض دستیابی به یک راهکار دایمی برای منازعه اسرائیلی – فلسطینی، کلیه کشورهای عربی و اسلامی، اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت.» لذا سعودیها به دنبال افزایش نفوذ خود در جهان عرب با تکیه بر حل مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی برای عادی سازی روابط و به رسمیت شناخته شدن این رژیم از سوی کشورهای عربی منطقه در تلاش هستند.
نتیجهگیری
سیر روابط میان رژیم صهیونیستی و آلسعود نشان از یک حرکت خزنده و آرام به سمت به رسمیت شناختن علنی و عملی رژیماشغالگر قدس دارد. روابط عربستان از سال 1948تا به امروز از یک نقطه بحرانی به سمت ایجاد روابط راهبردی در حال گذار است. این موضوع بعد از تصویب برجام به وضوح دیده میشود تا جایی که برجام، عربستان را به ایجاد روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی سوق داده است. در واقع آنچه تا به امروز میتوان از روابط رژیم صهیونیستی و آلسعود نتیجه گرفت این است که جایگاه این دو در منطقه در دوران جدید به جایگاه یک ائتلاف غیر رسمی مبدل شده است که میتوانند نیازهای یکدیگر در منطقه را پوشش دهند.
کد مطلب: 698271
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org