۰
دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۹
گزینه مناسب کدام است؟

خطای راهبردی کردهای سوریه

خطای راهبردی کردهای سوریه
با شکل گیری بحران در سوریه، در شرایطی که درگیری و نا امنی بخشهای وسیعی از این کشور را فرا گرفت، مناطق کرد نشین در شمال سوریه ، جزو معدود مناطقی بودند که در آرامش و امنیت قرار داشتند. سال 2012 کردها در نتیجه توافق عدم مخاصمه با دولت و خروج نیروهای ارتش از این بخشها، عملاً کنترل این مناطق را در دست گرفتند. آنها در ژانویه سال 2014 توانستند در سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین که جدای از یکدیگر بودند، اعلام خودمختاری کرده و در هریک، از طریق یک شورای محلی، اداره امور خود را بدست بگیرند. سال 2015 آمریکا در حمایت از ائتلاف مخالفان سیاسی و خارج نشین و پس از آن درحمایت از گروههای تروریستی، شکست خورد؛ این در شرایطی بود که پس از ورود روسیه به حلقه متحدان سوریه و پیروزیهای پی در پی آنان، مقامات کاخ سفید احساس کردند همه چیز را از دست داده اند. در نتیجه، برای داشتن برگ بازی و ابزار فشار، کردها را مورد حمایت همه جانبه قرار دادند. کردها با حمایت آمریکا مناطقی را در شمال از دست داعش آزاد نموده و توانستند دو کانتون جزیره و کوبانی را به یکدیگر وصل نمایند.آنها همچنین منبج را در غرب فرات، تصرف نمودند. بیش از همه، ترکیه نگران این وضعیت بود. زیرا ترک ها می دانستند که از طرفی ایالات متحده برنامه تجزیه سوریه را در سر دارند از طرف دیگر کردها در نتیجه فتوحات خود و مناطق تحت تصرف نیز دلگرمی به حمایتهای واشنگتن، عملاً چیزی بیش از خود مختاری را پیگیری می نمایند. کردها پیش از این از عبارت «غرب کردستان» در عنوان «انقلاب غرب کردستان» و یا عنوان « خود مدیریتی دمکراتیک غرب کردستان» استفاده کرده بودند؛ پس از آزادسازی رقه تصاویر اوجالان دیده شد؛ آمریکائیها پیش تر برای تحریک نشده ترکها، به آنها اطمینان دادند که پس از داعش ، کردها را خلع سلاح خواهند کرد؛ اما نه تنها این کار صورت نگرفت بلکه کمکهای تسلیحاتی تشدید گردید و حتی آمریکائیها اعلام کردند بنا دارند یک مجموعه نظامی بنام «نیروی امنیت مرزی» متشکل از کردها در شمال سوریه به استعداد 30 هز نفر ایجاد و آنها را در مرزهای مشترک با عراق و ترکیه نیز در موازات فرات در داخل سوریه مستقر نمایند. روشن بود که برنامه آنها در درجه اول، حفظ مناطق تحت کنترل کردها می باشد. آمریکائیها در مرحله بعد می توانستند با تحریک کردها به اقدامات جدایی طلبانه، اهداف چند منظوره خود را دنبال نمایند. شامل: فشار به دولت اسد و متحدان آن، فشار به ترکیه و در نهایت تجزیه سوریه. نگرانی شدید ترکها ، آنها را بر آن داشت تا به سرعت، عملیات شاخه زیتون را طرح ریزی و اجرا نمایند. اندکی قبل از شروع این عملیات، از کردها خواسته شد که برای جلوگیری این حمله، منطقه را به دولت سوریه واگذار نمایند؛ اما آنها قبول نکردند. طبیعی بود که مطمئن از حمایت آمریکا در صورت حمله ترکیه به خود بودند.

آیا براستی کردها برای نیل به اهداف خود می توانند روی حمایت آمریکا حساب باز کنند؟ آیا آمریکائیها کردها را در مقابله با ترکیه –یعنی متحد و شریک خود در ناتو- حمایت خواهند کرد ؟ البته در این رابطه باید روشن نمود که جهت نیل به کدام هدف؟ آیا همانگونه که اعلام کرده اند، هدف خودمختاری در قالب سیستم فدرالی؟ و یا جدایی از این کشور؟ سئوال بعد اینکه آیا آنها نسبت به راهکار اتحاد با آمریکا، گزینه بهتری در اختیار نداشته و یا ندارند؟

در پاسخ باید گفت اگر آنها بدنبال جدایی از سوریه باشند، تقریباً جز پیوند با آمریکا و متحد آن یعنی اسرائیل - که تجزیه کشورهای منطقه از جمله سوریه و حتی ترکیه را در نظر دارند- راه دیگری ندارند. اما باید توجه داشت که آنها در بحث جدایی از سوریه با مشکلات جدی مواجه هستند.

اول اینکه دولت سوریه که در حال حاضر بخش اعظم این کشور را در اختیار و کنترل خویش گرفته و اقتدار زیادی بدست آورده اجازه تجزیه این کشور را نخواهد داد ؛ ضمن اینکه هیچیک ازجریانهای سیاسی در سوریه موافق این امر نیستند.

در منطقه نیز هیچیک از کشورها موافق این امر نبوده و آن را برای امنیت ملی و تمامیت ارضی خود تهدید جدی می دانند. ترکیه به دلیل برخورداری از جمعیت قابل توجه کردی و همسایگی با سوریه، بزرگترین تهدید را از این ناحیه دارد و لذا سخت ترین مقاومت را خواهد داشت.

در سطح بین المللی نیز از این ایده حمایت چندانی بعمل نخواهد آمد. حتی آمریکائیها علناً نتوانسته اند خواسته خود یعنی تجزیه سوریه را مطرح نمایند. ضمن اینکه آنها در رابطه با دغدغه های امنیتی متحد خود یعنی ترکیه ، ملاحظات و محدودیتهای خود را دارند. در عین حال نمی توان با اطمینان در این مسئله سخن گفت که آمریکائیها بنفع ترکیه دست از تجزیه خواهند کشید. با توجه به اینکه غربیهای سکولار موافقتی با حزب اسلامگرای حاکم در ترکیه ندارند. احتمالاً آنها در نظر داشته باشند که از طریق به شکست کشاندن برنامه های آک پارتی در سوریه، زمینه را برای تضعیف آن و روی کار آمدن احزاب ملی گرا و سکولار در ترکیه فراهم سازند. اما این مسئله را هم در نظر دارند که اردوغان و هم حزبیهای وی سرسخت هستند و به راحتی خود را تسلیم اراده غرب نخواهند کرد. بویژه در شرایطی که تهدیدات سرزمینی و پای تمامیت ارضی ترکیه در میان باشد. روسیه نیز اجازه تجزیه این کشور را نخواهد داد. زیرا می داند در این صورت تمام طرفهای متحد و همکار با خود در بحث سوریه مانند ایران و ترکیه را از دست خواهد داد. ضمن اینکه در این صورت نخواهد توانست امتیازات لازم را از دولت سوریه اخذ و اعتماد آن را جهت تداوم حضور در این کشور جلب نماید. از طرف دیگر روسیه می داند که در صورت جدایی، قطعاً شمال سوریه ، پایگاه آمریکا در این نقطه و تهدید جدی علیه حضور و نفوذ مسکو در منطقه بویژه در سوریه خواهد بود .آمریکائیها در این شرایط می توانند پیوسته، سوریه و حضور روسیه در این کشور را بویژه از طریق کردها، دچار چالش نمایند.

نکته دیگر اینکه کردها باید توجه داشته باشند راهکار جدایی، فقط از طریق زور و فشار و نه از راه مذاکره و مسالمت آمیز ممکن است. این گزینه ، صرف نظر از امکان یا عدم امکان تحقق آن، مستلزم هزینه فراوان مادی و جانی است. وضعیتی که در ادامه نیز بطور دائم با تنش، درگیری و خسارات همراه خواهد بود. زیرا آمریکائیها در راستای اهداف و سیاستهای خود در منطقه - که اساساً ایجاد اختلاف، درگیری و نا امنی می باشد- از کردها صرفاً بعنوان یک ابزار استفاده خواهند کرد. آرامش و آسایش کردها برای آنها اهمیتی ندارد. در نتیجه، این گزینه، نتیجه ای جز درد و رنج برای کردها در بر نخواهد داشت. امروز بر هیچکس پوشیده نیست که آمریکائیها طرف قابل اعتمادی نیستند. هرگاه لازم ببینند شرکای خود و این بار کردهای سوریه را تنها خواهند گذاشت و قربانی خواهند کرد. در چنین وضعیتی کردها بخواهند یا نخواهند مجبورند با دولت و مردم سوریه و همسایگان خود به یک راه حل برسند و زندگی کنند.

صورت دوم اینکه، چنانچه کردها بطور واقعی دنبال خود مختاری در قالب سیستم فدرالی و نه تجزیه باشند، راهکار مناسب، مذاکره و توافق با دولت مرکزی و طرفهای تأثیر گذار در سوریه است. با توجه به اینکه این مسئله یعنی خود مختاری ، حساسیت جدایی را نداشته و تقریباً زمینه هایی در جهت پذیرش را دارد. به نظر نمی رسد که دولت و یا مردم سوریه با آن مخالت جدی داشته باشند. مسئله اساسی در این رابطه نه شکل، بلکه محتوای خود مختاری می باشد. یعنی حدود سرزمینی ومیزان اختیارات منطقه خود مختار . این مسئله قابل مذاکره است. ضمن اینکه در حال حاضر در سوریه ، قدرت در دست دولت و متحدان آن مانند روسیه و ایران می باشد. ترکیه نیز با آنها تا حدودی در همسویی و همکاری قرار گرفته است.

آمریکائیها در این میان نقش و تأثیر چندانی ندارند. آنها تنها می توانند از طریق تداوم حمایت از تروریستها و کردها ، اوضاع سوریه را متشنج نموده و بحران را تداوم ببخشند. آمریکائیها حتی ممکن است وقتی ببینند در سوریه نتوانستند برنامه های خود از جمله تجزیه این کشور را تحقق ببخشند و در حال شکست کامل هستند، بهانه سازی نموده و حملاتی را علیه دولت این کشور انجام دهند. وضعیتی که ممکن است به رویارویی مستقیم آمریکا با سوریه و متحدان آن قرار گیرد. زیرا نه دولت اسد و متحدان آن و نه بویژه روسیه از میدان خارج خواهند شد. در چنین شرایطی ارتش سوریه مجبور به مقابله خواهد شد. روسها نیز بخوبی می دانند که چنانچه در این کشور در مقابل آمریکا دچار شکست شوند، برای سالهای طولانی امکان ترمیم خود و جبران را نخواهند داشت. آنها هزینه مادی و جانی فراوانی در سوریه داشته اند. همانگونه که صحنه سوریه بطور عجیبی موقعیت و اعتبار مسکو را در سطح بین المللی ارتقاء بخشید، شکست آن در این کشور نیز خسارات و ضربه سنگینی به آن وارد خواهد ساخت. همچنین ایران و حزب الله، وقتی مقاومت را در خطر ببینند ساکت نخواهند نشست. لذا این مسئله بسیار خطرناک است و می تواند یک جنگ گسترده در منطقه و حتی جنگ جهانی را شکل دهد. در این صورت، کردها نیز در امان نخواهند بود و در میانه آتش قرار خواهند گرفت. بنا بر این می توان گفت کردها بدون توجه به واقعیات در میدان و تحلیل صحیح از تحولات، در اتحاد و همکاری خود با آمریکا، دچار یک خطای راهبردی شدند.

هنوز دیر نشده و کردها می توانند وارد مذاکره با دولت شوند. آنها هنوز در ابتدای راه هستند و نباید تصور کنند که دیر شده و راه دیگری ندارند. کافی است فقط به واقعیات در میدان ، روندها و چشم انداز تحولات توجه کنند و انتخاب صحیح نمایند.

محمد میر هادی - کارشناس مسائل بین الملل
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۷۰۲۴۰۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما