۰
دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۳۸

«ویتنام عربی» در انتظار ابوظبی؟

«ویتنام عربی» در انتظار ابوظبی؟
ملاقات نیمه دسامبر 2017 «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی و «محمد بن زاید» ولی‌عهد امارات، با «محمد الیدومی» و «عبدالوهاب احمد الانسی» رئیس و دبیر کل حزب «التجمع الیمنی للإصلاح» [شاخه اخوان المسلمین در یمن] در ریاض،‌ دیداری مهم بود و تحلیل‌ها و گزارش‌های متعددی درخصوص این ملاقات منتشر شد.

هرچند انور قرقاش سخنگوی توئیتری وزارت خارجه امارات مدعی شد که حزب اصلاح به عنوان شاخه یمنی اخوان المسلمین از اخوان برائت جسته، اما همه بخوبی می‌دانند که طی این ملاقات، امارات تابو شکست و در اقدامی عملگرایانه برای خروج از بن بست نظامی در یمن حاضر شده با دشمن سیاسی شماره یک خود وارد مذاکره و توافق شود؛ بن بستی که این روزها آن را «ویتنام عربی» برای ابوظبی و ریاض توصیفش می‌کنند.

مقامات اماراتی طی سال‌های گذشته راهبرد خود را بر پایه مبارزه با «اسلام سیاسی» و به طور خاص «اخوان المسلمین» بنا نهادند و در تونس، لیبی، مصر، قطر و دیگر نقاط منطقه، روبه‌روی اخوانی‌ها ایستادند و خود را نوک پیکان تقابل نامیدند. حالا بدون تبلیغات قبلی خود، وارد مذاکره مستقیم با آنها شده‌اند.

ابوظبی که بیش از 100 زندانی سیاسی در بند دارد که اتهامشان ارتباط با اخوان المسلمین است و با قطر به دلیل حمایت از اخوان به دشمنی پرداختند، حالا از توافق و همکاری با اخوان سخن می‌گوید. اماراتی‌ها برای این چرخش سیاسی خود باید توضیحی قانع کننده به افکار عمومی جهان عرب ارائه دهند ولی آنها همه جا و برای هر اقدام اشتباه خود تنها یک توضیح در جیب خود دارند و آن «ایران» است.

«مصطفی نعمان» معاون سابق وزیر خارجه دولت مستعفی یمن در همین زمینه به نشریه آمریکایی بلومبرگ گفته است که دیدار محمد بن سلمان و محمد بن زاید با هیچ یک از شاخه‌های اخوان سابقه نداشته و امارات راضی شده است تا از حزب الاصلاح به عنوان یک نیروی میدانی در یمن بهره‌ بگیرد.

نکته‌ای که کارشناسان بر آن مهر تایید می‌زنند، این است که ملاقات مذکور در پی مرگ علی‌عبدالله صالح و نمایش قدرت انصار الله صورت گرفته و با مرگ وی توازن قوا به سود انصار‌الله شده است. از سوی دیگر ائتلاف تحت رهبری عربستان و امارات نیروی تاثیرگذاری که بتواند در میدان نبرد نیروهای انصارالله را عقب براند، در اختیار ندارد پس ناچار به توافق و مذاکره با اخوانی‌ها روی آورده است.

«محمد بن زاید» که برخی او را «شیطان خاورمیانه» می‌نامند، بعد از شلیک موشک به تأسیسات اتمی ابوظبی و از دست دادن مهره‌‌ای همچون عبدالله صالح، درک کرده که اوضاع در یمن هر روز برای وی و همدستان سعودی‌اش دشوارتر خواهد شد. فشار افکار عمومی جهان هم درخصوص وقوع فاجعه بشری در یمن فزاینده شده و هر روز گزارشی در مجامع حقوق بشری علیه اماراتی‌ها منتشر می‌شود.

شرایط به حدی برای «شیطان خاورمیانه» در یمن دشوار شده که آنها حتی حاضر شده‌اند با دشمنان قسم خورده مذاکره و توافق کنند تا شاید پنجره‌ای برای خروج از این بحران پیدا کنند ولی آنچه برای ناظران تحولات این روزهای خاورمیانه مشخص شده،‌ استیصال و ناتوانی شاهزاده‌های پر ادعای سعودی و اماراتی در یمن است؛ چیزی که قبل از شروع جنگ هم برای همه مشخص بود. این روش‌ اماراتی‌ها امری تازه نیست و آنها و سعودی‌ها درصدد هستند برای پیشبرد منافع خود حتی با صهیونیست‌ها نیز دست دوستی بدهند و چشم خود را مقابل اقدامات اخیر ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل ببندند و با اسرائیلی‌ها همکاری همه جانبه پیدا و پنهان داشته باشند. آنها چند ماه قبل هم عبدالله صالح را دزد و خائن می‌نامیدند ولی به یکباره او را شریک خود معرفی کردند و وی را به مسیری وارد کردند که سرانجامش مرگ وی بود.

سیاست‌های ماکیاولیستی و عهدشکنانه و توجیه کردن وسیله برای رسیدن به هدف، بخشی از شخصیت مقامات اماراتی شده است و برای همین است که لقب محمد بن زاید در میان افکار عمومی جهان عرب «شیطان خاورمیانه» یا «شیطان عرب» شده است.

سیاست‌های محمد بن زاید اماراتی و محمد بن سلمان سعودی هر لحظه ممکن است منطقه غرب آسیا را ملتهب‌تر کند. آنها طی سال‌های گذشته با حمایت از گروه‌های شبه نظامی، اهداف خود برای ثبات‌زدایی از منطقه پیگیری کرده‌اند و حالا با کمک حمایت‌های غیرمسئولانه ترامپ و جلب نظر تل آویو عملا در منطقه رودروی ملت‌ها قرار گرفته‌اند و با سکوت خود در قبال قضیه قدس عمق رابطه با اسرائیل را به رخ جهانیان کشیدند.

سید کاظم صادقی
کد مطلب : ۷۰۵۹۲۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما