۰
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۲
عوامل ژئوپلیتیک ﺗﺄثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق - بخش اول

عوامل ژئوپلیتیک ﻣﺆثر بر سیاست خارجی ایران

عوامل ژئوپلیتیک ﻣﺆثر بر سیاست خارجی ایران

چکیده
فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، اهمیت ژئوپلتیک و منطقه گرایی را در نظام بین الملل دوچندان کرده، به طوری که بسیاری از کشورها در سیاست خارجی خود منطقه گرایی را به عنوان اصلی ثابت و اساسی جهت ﺗﺄمین منافع و امنیت ملی خود برگزیده اند. نگاه عملی و نظری در طول سال های گذشته در سیاست خارجی ایران عدم توجه به راهبرد نگاه به شرق و نگاه یک جانبه به غرب، باعث غفلت از سایر مراکز و منابع قدرت و ثروت جهانی به خصوص در نزدیکی مرزها گشته است، اما در سال های اخیر راهبرد نگاه به شرق، به راهبردی منطقه گرایانه از سوی جمهوری اسلامی ایران در منظومه نگاه ژئوپلتیک و جغرافیایی تبدیل شده است، چرا که ایران از جمله کشورهایی می باشد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی، از مزیت ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک بهره مند می باشد.

بر این اساس راهبرد نگاه به شرق که از منطق علمی و تاریخی؛ همچنین ریشه های جغرافیایی و سیاسی در سیاست خارجی کشور برخوردار است و هویت سازی جدیدی در گفتمان سیاست خارجی ایجاد می کند، از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است.در این مقاله دنبال بررسی عوامل ژئوپلیتیک ﺗﺄثیر گذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با ﺗﺄکید بر روسیه می باشیم.

کلیدواژه ها

ژئوپلیتیک، سیاست خارجی، نگاه به شرق، ایران، روسیه

ژئوپلیتیک هر واحد سیاسی یکی از کاتالیزورهای سیاست قدرت و امنیت هر کشور در ارتباط با دیگر واحدهای نظام بین الملل است. در این راستا، شاخص های گسست و پیوند در سیاست خارجی کشورها، وابستگی عمیق و قابل توجهی به ویژگی ها و مختصات ژئوپلیتیک یک کشور دارد. شکل گیری همگرایی و ایجاد شرایط تعامل در مجموعه ای از رفتارهای زمانی و مکانی مستلزم طراحی و اجرای سیاست خارجی بر مبنای ژئوپلیتیک است.

قلمروهای منطقه ای براساس مجموعه ای از اهداف و پیش نیازها تعیین می شود، در نتیجه، مناطق ژئوپلیتک می بایست توجیه کننده این نیازها باشد، به همین علت به محض احساس کوچک ترین تغییر و تحول در ساختار برخی از مناطق به نحوی سایر اهداف را دچهار مشکل می سازد (قالیباف و دیگران، 1387: 55). سیاست نگاه به شرق رویکردی راهبردی به مناطق فراسوی مرزهای شرقی، و شمال ‏شرقی جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای تعمیق مناسبات همگرایانه با بازیگران حاضر در این مناطق است به گونه‏ای که در راستای ﺗﺄمین منافع و ارتقای ضریب امنیت ملی کشور توجه خاصی به مجرای همکاری و ائتلاف با آنان از طریق تعامل دو جانبه و همکاری‏های جمعی در چهارچوب نهادهای همگرایی منطقه‏ای نظیر آ.سه.آن، سارک، اکو، دی‏ هشت و سازمان همکاری شانگهای مبذول می‏گردد.

کشورهای این‏ مناطق در کنار هم مجموعه تمدن شرقی را تشکیل داده‏اند که به زعم برخی تحلیلگران در حال بازخیزی و انسجام‏یابی هستند. با این حساب می‏توان خیمه راهبرد نگاه به شرق را بر روی چهار ستون روسیه، چین، هند و مالزی استوار دانست. روسیه، چین و هند هرکدام مهره‏های بزرگی در سطوح منطقه‏ای و بین المللی هستند و طی سال های اخیر روند قدرت‏گیری و ارتقاء جایگاه را با سرعت چشم‏گیری‏ پیموده‏اند. اینان از ظرفیت‏های فوق العاده بالایی جهت کمک به ﺗﺄمین منافع و امنیت ملی‏ جمهوری اسلامی ایران برخوردارند.

طرفداران سیاست نگاه به شرق معتقدند که جمهوری اسلامی‏ ایران به واسطه تعلق به حوزه تمدنی مشرق زمین و داشتن اشتراکات فرهنگی، تاریخی و هویتی‏ با ساکنان این حوزه، راحت‏تر می‏تواند با بازیگرانی نظیر چین، روسیه، هند، مالزی و دیگران‏ ائتلاف و همگرایی برقرار سازد تا بازیگران غربی؛ لذا باید رویکردی راهبردی و بلند مدت نسبت‏ به جامعه بزرگ شرق اتخاذ نمود و با طراحی یک استراتژی مناسب در جهت بهره‏برداری بهینه‏ از حداکثر ظرفیت‏های کشورهای شرقی گام برداشت و امنیت و منافع ملی خود را ارتقاء داد.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر خلاف سیاست خارجی حکومت های عصر مشروطیت نشأت گرفته از آرمان های انقلاب و متکی بر اصول مکتبی/ شیعی است. شخصیت محوری و جهان شمولی از خصوصیات بارز و مهم دیگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. بدین معنی نقش بسیار تعیین کننده رهبری، درفرایند تصمیم گیری و اجرایی، تعقیب اهداف فراملی، بی ثباتی سیاسی مستمر داخلی و نگاه عمدتاً امنیتی کارگزاران حکومتی به نظام بین الملل و بازیگران اصلی آن، از دیگر ویژگی های سیاست خارجی جمهوری اسلامی به شمار می آید (آدمی، 1389؛ 104- 105).

در واقع سیاست خارجی جمهوری اسلامی در طول سه دهه اخیر ﻣﺘﺄثر از گفتمان های مختلفی بوده که هر یک در شرایط تاریخی مشخص آن را شکل داده اند؛ لذا، در تمام گفتمان های حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ژئوپلیتیک ﺗﺄثیر زیادی داشته است؛ بنابراین می توان گفت مهمترین عوامل ژئوپلیتیک ﻣﺆثر بر سیاست خارجی ایران عبارتند از؛ سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان و تنگه ی استراتژیک هرمز، تنوع فرهنگی و قومی، قدرت نرم (مرکزیت فرهنگی)، وسعت سرزمینی و فضاهای خالی گسست آفرین در مرکز، موقعیت نسبی و محوریت در نظریه های ژئوپلیتیک، پیشینه ی تاریخی و فرهنگی غنی، ژئوتوریست و موقعیت ایران در دریای خزر.

در مقابل، بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، سیاست خارجی روسیه تاکنون دوره های تاریخی فراوانی را پشت سر گذاشته است که در هر دوره هدف ها و مسائل مهم سیاست خارجی این کشور در قالب این دوره ها تغییر کرده است. دوران حاکمیت دیدگاه ارو-آتلانتیکی (غرب گرایی) و بی توجهی به جمهوری های اتحاد شوروی و سپس انتخاب پوتین به عنوان رئیس جمهور و آغاز مرحله ای جدید از سیاست خارجی روسیه که در آن، هم توجه به غرب و آمریکا و هم همکاری با کشورهای مهم آسیایی، اروپایی و بیش از همه کشورهای مستقل اهمیتی ویژه داشت؛ بنابراین می توان گفت: مهمترین عوامل ژئوپلیتیک ﻣﺆثر بر سیاست خارجی روسیه عبارتنداز؛ مساحت، تکثر قومی و زبانی و بحران های قومی، عدم دسترسی به آب های گرم، ایدئولوژی نوظهور روسی، جمعیت، اسلام، موقعیتروسیهدرمنطقهخزرواورآسیا. درواقع، همکاری با شرق به عنوان وزنه تعادلی در برابر غرب پیوسته در تفکر استراتژیک نظام سیاسی ایران حضوری جدی داشته است؛ در حقیقت به نظر می رسد در عرصه تعامل و تقابلسیاست خارجی ایران در قبال روسیه نیز، سیاست خارجی روسیه در قبال ایران اهرم ژئوپلیتیک ﺗﺄثیر بسزایی دارد. نگارنده گان در این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است: چه عواملژئوپلیتیکی باعث تغییر نگاه سیاست خارجی ایران ازغرب به شرق به ویژه مناسبات ایران و روسیه طی سال های 2016 -1991 شده است؟

فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه عوامل ژئوپلیتیکی ایران از جمله همجواری با جمهوری های جدا شده از اتحاد شوروی در کنار ﺗﺄمین انرژی، منافع متقابل، رژیم حقوقی دریای خزر و فشارها و تحریم های غرب در زمینه های مختلف علیه ایران باعث تغییر نگرش سیاست خارجی ایران از غرب به شرق بین سال های 2016 – 1991 و ایحاد مناسبات ویژه بین ایران و روسیه شد، اما در مقاله حاضر تلاش می شود تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق بررسی عوامل ژئوپلیتیکی این تغییر نگاه حائز اهمیت می باشد. تلاش این مقاله پرداختن به این عوامل خواهد بود.

چهارچوب نظری

از رویکردهای سنتی در روابط بین الملل، نظریه ژئوپلیتیک است که به بررسی ارتباط انسان با طبیعت، ارتباط قدرت ملی و جغرافیا یا ریشه های جغرافیایی قدرت ملی و میزان امکان تغییر عوامل زیست محیطی در جهت رفع نیازهای انسانی و ملی می پردازد (فالتز گراپ، 1372؛ 45-42).

قدرت ملی و کنترل سرزمینی کانون این نظریه است. ژئوپلیتیک عبارت از مطالعه پدیده های سیاسی بر اساس رابطه فضایی و مکانی آنها و همچنین وابستگی و تأثیر آنها بر زمین و کلیه عوامل فرهنگی و انسانی است که موضوع علم جغرافیایی انسانی به طور عام می باشد؛ لذا ژئوپلیتیک به عنوان یک مفهوم تحلیل سیاست خارجی به توضیح چگونگی تضمین سیاست خارجی کشورها بر پایه عوامل جغرافیایی یا نقشی که این عناصر در شکل گیری آن ایفا می کنند، می پردازد؛ به عبارت دیگر، ژئوپلیتیک، رویکردی به سیاست خارجی است که بر اساس محیط فیزیکی و جغرافیایی به تبیین و پیش بینی رفتار سیاست خارجی و توانایی ها و قابلیت های نظامی کشور مبادرت می کند.

این عوامل جغرافیایی شامل کلیه ویژگی ها و مؤلفه های مرتبط با جغرافیای کشور اعم از انسانی و غیرانسانی می شود. عوامل جغرافیایی مادی از محیط فیزیکی کشور ناشی می شوند و عناصری مانند موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمینی، منابع طبیعی، آب و هوا، شکل سرزمینی، پستی و بلندی یا توپوگرافی و مرزها را دربرمی گیرد. عناصر انسانی که از ویژگی های جمعیتی کشور سرچشمه می گیرد، شامل عواملی چون پیشینه و تجارت تاریخی، تحولات سیاسی/ اجتماعی، فرهنگ سیاسی، بافت قومی و نژادی و مذهب می شود (فیروزآبادی،1389؛ 32-31)؛ بنابراین، نظریه پردازان ژئوپلیتیک استدلال می کنند که عوامل جغرافیایی، به ویژه موقعیت جغرافیایی هر کشور نقش تعیین کننده ای در قدرت ملی و جهت گیری سیاست خارجی آن دارد.

آنها رفتار سیاست خارجی کشورها را تابعی از شرایط و وضعیت جغرافیایی آنان می دانند و تصمیم گیری سیاست گذاران ملی را در چهارچوب الزامات ژئوپلیتیک تحلیل می کنند؛ زیرا وضعیت جغرافیایی، قوام دهنده گزینه های موجود برای کشور است و انتخاب های آن را در حوزه سیاست خارجی محدود می سازد. لذا، تداوم و استمرار سیاست خارجی ایران را بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان تحلیل و تبیین کرد، زیرا سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی در عین تغییر و تحول از استمرار و ثبات نسبی برخوردار است که معلول ویژگی ها و متغیرهای ثابت جغرافیایی (اعم از انسانی و غیرانسانی) آن می باشد. بنابراین، در بکارگیری این رویکرد نظری برای مطالعه و شناخت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ضروری است (همان: 34-32).

سیاست خارجی و ژئوپلیتیک

برتری های ژئوپلیتیکی کشورها به طور مشخص بر اساس امیتازهای محیط جغرافیای این کشورها تعیین می شود و بهره بردن از این برتری ها و تلاش برای دستیابی به چیرگی های جغرافیایی تازه و ارتقای اهمیت برتری های قبلی در محیط بین الملل از اهداف مهم کشورها در عرصه بین المللی است. موقعیت ژئوپلیتیک یک کشور که می تواند تولید کننده فرصت برای یک کشور باشد، به همان شکل می تواند محدودیت هایی را نیز ایجاد کند. برخی عوامل جغرافیایی می تواند سیاست و استراتژی ملی کشور را در یک حوزه ژئوپلیتیک منفعل و برای آن کشور نوعی چالش ژئوپلیتیک ایجاد کند ( احمد پور و دیگران، 1389: 3).

ژئوپلیتیک برای دستیابی به یک سیاست خارجی کارآمد بر شناسایی محدودیت ها و امکانات به وجود آمده از موقعیت های در حال تحول منطقه ای و جهانی ﺗﺄکید دارد. درک ژئوپلیتیک از سیاست خارجی کشورها نیازمند تحلیل واقع بینانه از فضای جغرافیایی پیرامون یک واحد سیاسی، می باشد. از این جهت ژئوپلیتیک به عنوان یک عرصه مطالعاتی می تواند راهبردهای سیاست خارجی کشورها را تعیین و اولویت های اساسی آن را مشخص سازد (قالیباف و دیگران، 1387: 55) در تلقی بین المللی، از قدرت به عنوان موتور محرکه نظام بین الملل و هدف اصلی رفتار دولت ها برای کسب منافع و رفع تهدیدها یاد می شود. مهمترین خصیصه قدرت، پویایی است؛ این ویژگی باعث می شود تا جایگاه کشورها در سلسله مراتب قدرت در نظام بین الملل، پیوسته تغییر پیدا کند.

درک ژئوپلیتیکی نسبت به نظام بین الملل به عنوان شاکله ی برآمده از قدرت و تحول دائمی جایگاه کشورها، حاوی بینشی عمیق برای سیاست خارجی دولت ها است.هدف نهایی ژئوپلیتیک از تشریح ساختار نظام روابط بازیگران و چهارچوب های جغرافیایی قدرت، ارائه این دید به سیاستگذاران است که منابع قدرت برآیند چه عناصری هستند و چگونه بر شکل گیری سیستم ژئوپلیتیکی جهانی و روابط قدرت بین المللی ﺗﺄثیر می گذارند (قالیباف و دیگران، 1387: 55).

عوامل ژئوپلیتیک ﻣﺆثر بر سیاست خارجی ایران

از جمله شاخص های مهم و ﻣﺆثر در فرایند سیاستگذاری ملی، منطقه ای و بین المللی، همانا دارا بودن عوامل طبیعی، داشتن تنوع در مرزها، دسترسی یا عدم دسترسی به آب های آزاد، تعداد همسایگان و برخورداری از جایگاه کشوری در مجموعه ی نظام بین الملل است که از آن به ژئوپلیتیک تعبیر می شود (گل وردی، 1389: 11). واحدهای سیاسی با توجه به وزن ژئوپلیتیکی و مقدورات جغرافیایی به تعامل با دیگر واحدهای سیاسی می پردازند:

1. سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان و تنگه ی استراتژیک هرمز

در اختیار داشتن تنگه ی راهبردی هرمز و برخورداری از موقعیت گذرگاهی، ایران را مسلط به بهترین گلوگاه اقتصادی و انرژی جهان گردانیده است. در صورت وقوع، عوامل مختلف نظیر: جغرافیا، انرژی، اقتصاد و امنیت در هم می آمیزد و موقعیت حساسی را به وجود می آورند (گل وردی ،1389: 12). یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد ایران، همانا دارا بودن طولانی در خلیج فارس و دریای عمان است که ایران را به آب های آزاد متصل می کند. داشتن چنین ویژگی مهمی، ایران را نسبت به دیگر کشورهای همسایه و حتی منطقه ی جنوب غربی آسیا متمایز کرده است. موقعیت خلیج فارس و دریای عمان در جنوب، بهترین موقعیت سیاسی را برای مرزهای جنوبی فراهم آورده است (اخباری و دیگران، 1388: 179).

تکثر قومی و تنوع زبانی: یک گروه قومی از آن رو با گروه های قومی دیگر مرزبندی دارد که هویتی متفاوت، خواه واقعی یا تصوری، برای خود قائل بوده و کمابیش بر اساس همین تمایز هویتی رفتار می کند. این مفروضه، گزاره ای مورد مناقشه نیست. نکته مهم مناقشه برانگیز نحوه ﺗﺄثیرگذاری این متغیر هویت بخش بر سیاست خارجی است (حق پناه،1390: 84). اگرچه بیشتر حرکت های تجزیه طلبانه در محدوده سرزمینی کشورها محصور است، اما وقتی که حکومت ها نتوانند به نیازها و تقاضاها پاسخ مناسب دهند و یا نتوانند به طریق مناسب به سرکوب یا مهار تجزیه طلبان اقدام کنند، گرایش به کسب حمایت خارجی، به ویژه از سوی کشورهای همسایه و گروه هایی که با آنها وابستگی قومی، نژادی و یا مشترکات فرهنگی دارند تقویت می شود.

اتحاد بین گروه های محلی و ناحیه ای ناراضی و بازیگران خارجی موجب درهم بافته شدن تهدیدات داخلی و خارجی می شود و در نتیجه، مدیریت امنیت ملی را با مشکل مواجه می سازد. ایران به طور طبیعی دارای تکثر قومی است و یکی از ناهمگن ترین کشورهای خاورمیانه به حساب می آید (عزتی و دیگران، 1385: 13). تنوع فرهنگی و قومی از ویژگی های جامعه ایران است (نواح و دیگران، 1389: 48)؛ به طوریکه از منظر نا همگنی زبانی، در شمار ده کشور نخست دنیا و اولین کشور در هسته جهان اسلام شمرده می شود.

2. قدرت نرم مرکزیت فرهنگی

قدرت نرم به آن دسته از قابلیت ها و منابع یک کشور چون فرهنگ، آرمان یا ارزش های اخلاقی اطلاق می شود که به صورت غیر مستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر می گذارد (هرسیج و دیگران، 1388: 226). قدرت نرم هر کشوری در ابتدا از سه منبع سرچشمه می گیرد: فرهنگ (بخش هایی که برای دیگران جذاب است)، ارزش های سیاسی (زمانی که منطبق با افکار عمومی داخل و خارج باشد)، سیاست خارجی (زمانی که مشروع و اخلاقی تلقی شوند). پیوندهای قومی، مذهبی و زبانی با کشورهای همجوار، شبکه های خبری و رسانه ای مانند العالم، جام جم، پرس تی وی، ظرفیت بالای توریست پذیری، قرابت مذهبی با 15کشور خاورمیانه، مهد تشیع و مرکزیت جهان شیعه، هویت فراملی و فرامرزی زبان فارسی (حق پناه، 1388: 262)، ازجمله ظرفیت های قدرت نرم ایران است. مضمون ایدئولوژیک پایه شیعه گرایی، از دیگر عناصر قابل توجه در افزون سازی قدرت نرم ایران است.

ایران به عنوان پایگاه اصلی تشیع در منطقه خاورمیانه محسوب می شود. بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 ، قدرت معنویت و نقش مذهب شیعه در تحولات مذهبی خاورمیانه مشخص تر شده است (قصاب زاده،1390: 329). سیاست های جمهوری اسلامی در مدیریت تنوعات اجتماعی و افزایش همبستگی ملی بر بنیاد سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی بنا شده است (ترابی، 1388: 152). انقلاب اسلامی ایران مهمترین جرقه آغاز خیزش و تقویت شیعه را به وجود آورد و شیعیان در کشورهای مختلف منطقه، آن را نقطه امید و ایران را مأمنی برای خود تصور می کردند (حاج یوسفی، 1388: 162).

3. ماهیت توزیع فضایی قدرت در قانون اساسی

توزیع فضایی قدرت به سازمان دهی سیاسی فضا اطلاق می شود، که بیانگر نحوه ی سازماندهی قدرت در اندام های فضایی به منظور ایفای نقش های سیاسی است (حافظ نیا و قالیباف، 1380: 43). یکی از ویژگی های بارز قانون اساسی تمرکزگرایی قدرت سیاسی و اجرایی می باشد به گونه ای که قدرت سیاسی در کانون نظام سیاسی متمرکز شده است و واحدهای جغرافیایی فاقد قدرت سیاسی و اجرایی هستند. در واقع به دلیل تک ساخت بودن حکومت از یک سو و متمرکز بودن بعد سازمانی و اداری آن از سوی دیگر، قدرت سیاسی، اجرایی در فضای جغرافیایی کشور توزیع نمی شود (همان، 1381: 279)

منبع(ترابی،1388: 144)

4. وسعت سرزمینی و فضاهای خالی گسست آفرین در مرکز

با ثبات ترین عامل قدرت یک کشور، جغرافیای آن کشور است. عوامل جغرافیایی چون وسعت، شکل، موقعیت، وضع جغرافیایی، ناهمواری ها، منابع آب با قدرت دولت رابطه ی مستقیم دارند. هر یک از عوامل بدون در نظر گرفتن عوامل مرتبط دیگر ممکن است نه تنها عامل مثبت، بلکه نقش یک عامل منفی را ایفا کنند. هر جا که سرزمین های بی حاصل و گسترده مراکز جمعیت را از هم جدا کند، وسعت قلمرو یک دولت می تواند به صورت مانعی درآید، مگر اینکه وسائل ارتباطی مناسب گسترش یافته باشند (اعظمی،1385 :130). کشور با توجه به ضعف شبکه ارتباطی و قطبی شدن راه ها تحت ﺗﺄثیر ساختار توپوگرافیک و گسیختگی های فضایی و ساختار سیاسی متمرکز و نظام حکومتی مرکزگرا، از وضعیت مناسبی برای معاشرت ملی برخوردار نیست.

در این سیستم که ساختار فضایی آن شعاعی و به مرکزیت تهران است، از آغاز به گونه ای طراحی شده است که همه بخش ها و سکونتگاه ها را به تهران متصل سازد و ارتباطات بین منطقه ای، چندان مورد توجه نبوده است. این الگوی ستاره ای باعث شده است محورهایی که مناطق حاشیه ای دوردست را به مرکز متصل می کنند، ظرفیت کافی برای برقراری ارتباط میان این مناطق با تهران نداشته باشند؛ به همین دلیل حضور فعال مردم جوامع دوردست، نظیر بلوچستان، هرمزگان، کردستان، ایلام در تهران اندک است (حافظ نیا،1381: 185).

ضعف روند تحول در زمینه توسعه شبکه ارتباطی، بستری مناسب برای انزوای نسبی قلمروهای کردنشین بوده است. شبکه راه آهن ایران از نقطه نظر سازمان فضایی، قطبی است. شش شعاع اصلی با مرکزیت تهران به شمال، شمال خاوری، شمال باختری، جنوب و جنوب غربی و اخیرا ششمی به سوی جنوب خاوری کشیده شده است. در این میان، باختر کشور شامل استان های کردستان، همدان، کرمانشاه و ایلام فاقد هرگونه خط ریلی هستند؛ راه آهن قطور نیز هیچ یک از کانون های شهری آذربایجان غربی را پوشش نمی دهد.

هرچند وضعیت توپوگرافیک زاگرس شمالی و میانی، توجیه طرح های ریلی از نظر هزینه های بالای آن را مشکل می سازد، اما واقعیت آن است که چنین خطی علاوه بر توجیه سیاسی- امنیتی، از نقطه نظر پیوند فضاهای فعالیت سه کشور ایران، ترکیه و عراق، شرایط ایده آلی به تصویر می کشد (کریمی پور و دیگران، 1388: 111).

5. پیشینه ی تاریخی و فرهنگی غنی

پیشینه دولت در فضای جغرافیایی فلات ایران به اوایل قرن هشتم پیش از میلاد باز می گردد. شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی باعث شد که اقوام ایرانی متحد شوند و نخستین دولت فراگیر را با نام دولت ماد و به مرکزیت هگمتانه تشکیل دهند (حافظ نیا، 1381: 17). منظومه فرهنگی ایران، محصول چند هزار ساله ملتی کهن و برآیند تعامل جمعی گروه های قومی است که هویت فرهنگی ایران را شکل بخشیده اند و هریک به سهم خود بر آن لایه هایی گوناگون با مولفه های مثبت و منفی افزوده اند و در نهایت، در این هویت کلان فرهنگی مستحیل و خود بخشی از آن شده اند. هویت فرهنگی ایران چتر گسترده و فراگیری است که همه اقوام و گروه های قومی را در خویش جای داده است.

از ویژگی های تاریخی ایران می توان به تنوعات فرهنگی و اجتماعی اشاره کرد که با این وجود همه گروه ها در اغلب ادوار تاریخی با همدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته اند و هویت ایرانی بودن، آنان را در صف متحدی قرار داده است. به یک تعبیر ، ایرانیان مردمی هستند که با دیگران تفاوت فاحشی دارند؛ آنان از پیوند نژادهای مختلف به وجود آمده اند، ولی هویت خود را نگه داشته اند. این قوم اندیشه ها و منافع خود را به هم پیوسته و همانند یک تنه، به هم تنیده اند، به نحوی که هریک از آن تاروپود می تواند کشیده و دراز شود، بدون آنکه به هم گره بخورند (ترابی، 1388: 117).

6. ژئوتوریست

گردشگری و توریسم با نزدیک کردن مردم و فرهنگ های مختلف نقش مهمی در اقتصاد جهانی بازی می کند و از آنجا که گردشگری نیز در چهارچوب یک سیستم از عرضه و تقاضا شکل می گیرد، رشد تجارت جهانی گسترش توریسم و گردشگری را در مناطق مختلف جهان در قالب تجارتی سودآور سبب می شود (فرمانی،www.tourismscience.ir). گردشگری به عنوان صنعتی نوپا در سال های اخیر ﺗﺄثیرات زیادی بر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان داشته است. ایجاد اشتغال، ارزآوری، تعادل منطقه ای، کمک به صلح جهانی، کمک به سرمایه گذاری در میراث فرهنگی، بهسازی محیط، کمک به بهسازی زیستگاه های حیات وحش، توسعه نواحی روستایی دارای جاذبه های گردشگری و جلوگیری از برون کوچی جمعیت و مانند آن، از جمله مزایای این صنعت بوده است (صدرموسوی، 1386: 129).

7. موقعیت نسبی و محوریت در نظریه های ژئوپلیتیک

براساس نظریه ی مکیندر، شمال ایران جزء ناحیه ی محوری هارتلند و دیگر قسمت ها جزء هلال داخلی (حاشیه ای) می باشد (زین العابدین، 1389: 52). براساس نظریه اسپایکمن، ایران در محدوده ی سرزمین حاشیه یا ریملند قرار دارد، به اعتقاد وی، این منطقه امکان ترکیب قدرت بری و بحری را بهتر فراهم می سازد، از طرف دیگر بیشترین منابع نیروی انسانی و سهولت ارتباط دراین بخش از جهان وجود دارد (عزتی، 1380: 14).

بر اساس نظریه برژنیسکی، آمریکا منطقه خلیج فارس را بعد از اروپا و امریکا، سومین خط دفاعی استراتژیک خود محسوب می کند. بنابراین کنترل مناطق و نقاط استراتژیک، به ویژه تنگه هرمز، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از مهمترین مبانی اهمیت و موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی خلیج فارس ذخایر عظیم نفت وگاز در آن است. حدود 66 درصد ذخایر شناخته شده نفت جهان در این منطقه قرار دارد و حدود 60 درصد نفت جهان از تولیدات نفتی هشت کشور نفتی خلیج فارس ﺗﺄمین می شود (نامی و دیگران، 1391: 14).

8. ماهیت تحمیلی مرزهای سیاسی

ماهیت و فضای مسلط بر قراردادها و معاهداتی نظیر عهدنامه گلستان، عهدنامه ترکمنچای، قرارداد آخال، معاهدات ارزروم اول و دوم، حکمیت های سه گانه تعیین مرز در شرق کشور، ماهیت تحمیلی مرزهای ایران را محرز و مشخص می نماید که گواه آن، گسترش فرامرزی قومیت ها و شاخه های زبانی ایرانی می باشد. وضعیت مرزهای ایران نشان می دهد که این این مرزها همراه باتحولات بین المللی در دو قرن نوزده و بیست و با کاهش قدرت سلسله قاجار روندی انقباضی داشته، بخش های وسیعی از کشور در شمال و شرق ایران جدا شده و در گذشته به تصرف امپراتوری های مجاور، روسیه و انگلیس در آمده است (حافظ نیا، 1381 : 368).

در محدوده مرزهای دریایی وجود مرزهای تعریف نشده بین ایران با عراق، کویت، امارات در خلیج فارس؛ ایران و پاکستان؛ امارات و عمان در دریای عمان و ایران، روسیه، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان در دریای خزر، چونان چالش جدیدی در برابر ایران خودنمایی می کند.

9. موقعیت ایران در دریای خزر

دریای خزر در شمال مرکزی ایران قرار گرفته است. قزاقستان در شمال، ترکمنستان در شرق، آذربایجان در غرب و روسیه در شمال غرب آن واقع شده است. وسعت آن 460000 کیلومتر مربع است . عمیق ترین بخش این دریا در ساحل ایران قرار دارد. طول ساحل ایران در این دریا 657 کیلومتر است. این دریا تا قبل از فروپاشی شوروی به عنوان دریای ایران/ شوروی شناخته می شد. بعد از فروپاشی شوروی سهم ایران و روسیه کاهش پیدا کرد. وجود منابع نفت و گاز و منابع غذایی دریایی به اهمیت این دریا افزوده است(احمدپور و لشگری، 1389: 4،15،22)

بررسی تاریخ روابط ایران و روسیه نشان می دهد که دو کشور در شرایط تاریخی با دیدگاه های متفاوت به یکدیگر نگریسته اند. ایران در نزد روسیه و روسیه در نزد ایران از زمانی مورد توجه خاص قرار گرفتند که پترکبیر، دکترین معروف خود را مبنی بر ضرورت دسترسی به آب های گرم بیان کرد.

در آن زمان روسیه شروع به گسترش قلمرو خود و کشورگشایی نموده و در نزد همسایگان جنوبی به تهدیدی خطرناک و جدی و کشوری غیر قابل اعتماد تبدیل شد (باباجانی، 1390: 2). آنچه مایه شکل گیری اولین ارتباطات دو کشور شد اهمیت ژئوپلیتیک ایران برای روسیه بوده است. این نگاه نابرابر تا دوره پهلوی دوم که ژئوپلیتیک روسیه تا اندزه ای برای حکومت وقت مهم می شود، ادامه یافت؛ به طوری که می توان سایه سنگین مساحت، همسایگی و قدرت اتمی شوروی را بر جهت گیری های سیاست خارجی ایران مشاهده نمود.

اما پس از انقلاب اسلامی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی نه بر اساس منافع ملی و برگرفته از عوامل ژئوپلیتیک خود بلکه بیشتر بر مبنای نیازهای تکنولوژیک و حمایت سیاسی روسیه از ایران شکل گرفته است. و بر عکس، سیاست خارجی روسیه در قبال ایران ﻣﺘﺄثر از وزن ژئوپلیتیکی خود و عوامل ژئوپلیتیکی ایران بوده است.

مراجع

منابع:

- آدمی، علی. (1389). راهبرد نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. تهران: مطالعات سیاسی.

- احمدپور، زهرا و لشکری تفرشی، احسان. (1389).ژئوپلیتیک دریای خزر. تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح..

- اخباری، محمد و نامی، محمد حسن. (1388). جغرافیای مرز با ﺗﺄکید بر مرزهای ایران. تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.

- حافظ نیا، محمدرضا. (1381). جغرافیای سیاسی ایران. تهران: انتشارات سمت..

- حافظ نیا، محمدرضا. (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک. مشهد: انتشارات پاپلی.

- دهقانی فیروزآبادی، جلال. (1389). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. تهران: سمت.

- دوئرتی، جیمز و فالتزگراف، رابرت. (1372). نظریه‎های متعارض در روابط بین‎الملل. ترجمه وحید بزرگی و علیرضا طیب. تهران: انتشارات قومس.

- زین العابدین، یوسف. (1389). ژئوپلیتیک (ایده-کاربرد). رشت: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت.

- صفری، مهدی. (1384). ساختار و تحولات سیاسی در فدراسیون روسیه و روابط با جمهوری اسلامی ایران. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

- عزتی، عزت الله. (1380). ژئوپلیتیک. تهران: انتشارات سمت.

- فلاح، رحمت الله. (1389). «راهبردهای اسراییل در اوراسیا با تأکید بر آسیای مرکز و قفقاز». تهران: اندیشه سازان نور.

- کولایی،الهه. (1376). سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.

- کریمی پور، یدالله و محمدی، حمیدرضا. (1388). ژئوپلیتیک ناحیه گرایی و تقسیمات کشوری. تهران: نشر انتخاب.

- کریمی پور، یدالله. (1379). مقدمه ای بر ایران و همسایگان (منابع تنش و تهدید). تهران: انتشارات تربیت معلم.

- مجتهدزاده، پیروز. (1389). سیاست های مرزی و مرزهای بین المللی ایران. ترجمه: حمیدرضا ملک محمدی. تهران: انتشارات سمت.

- احمدپور، زهرا و لشگری تفرشی، احسان. (1389). «چالش های ژئوپلیتیکی ایران در بهره برداری از منافع خود در خزر». مطالعات اوراسیای مرکزی، سال سوم، شماره6، صص 18-1.

- ارشدی، علی یار و طیبی، سبحان. (1386). «بررسی رژیم حقوقی دریا چه خزر با ﺗﺄکید بر مواضع حقوقی دول ساحلی». عدالت آراء، شماره 6 و 7.

- اعظمی، هادی. (1385). «وزن ژئوپلیتیکی و نظام قدرت منطقه ای (بررسی موردی: جنوب غربی آسیا)». فصلنامه ژئوپلیتیک، سال دوم، شماره سوم و چهارم.

- باباجانی، مصطفی. (1390). «ایران و روسیه در دوره تزارها». ایراس، شماره32.

- ترابی، یوسف، (1388). «سیاست های جمهوری اسلامی در مدیریت تنوعات اجتماعی». فصلنامه دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول.

- حاجی یوسفی، امیرمحمد. (1388). «هلال شیعی؛ فرصت ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، فصلنامه دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول.

- حافظ نیا، محمد رضا و قالیباف، محمدباقر. (1380). «راهبرد توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران از طریق توسعه نهادهای محلی».فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال شانزدهم، شماره 2( پیاپی61 ).

- حاجی یوسفی، امیرمحمد. (1388). «هلال شیعی؛ فرصت ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا». فصلنامه دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول.

- حق پناه، جعفر. (1390). «هویت، قومیت و سیاست خارجی در خاورمیانه». فصلنامه سیاست، دوره 41، شماره 1.

- حجت شمامی، رضا. (1388). «ناباکو؛ از حرف تا عمل». ایراس، شماره 25. صص. 24-22.

- خلیلی،محسن. (1390). «مفهوم قلمرو در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: مرز جغرافیایی/ بی مرزی عقیدتی». فصلنامه راهبرد، دوره 20، شماره 58.

- صدرموسوی، میرستار. (1386). «ارزیابی وضعیت تسهیلات گردشگری استان آذربایجان شرقی از دید گردشگران». پژوهش های جغرافیایی ، دوره 39، شماره 61.

- عزتی، عزت الله و احمدی سیلوه، جمال. (1389). «تحلیل فضایی بحران قومیتها در خاورمیانه؛ مطالعه موردی کردهای ایران». فصلنامه علمی-پژوهشی جغرافیای انسانی، سال دوم، شماره دوم.

- علی زاده، عمران و بردبار طاهرگورابی، مهرداد. (1386). «بررسی سیاست های روسیه در خلیج فارس ( دوران جنگ سرد و پس از آن)».گزارش، سال 17، شماره189.

- قالیباف، محمدباقر و پورموسوی، سیدموسی. (1387). «ژئوپلیتیک و سیاست خارجی». پژوهش های جغرافیایی، شماره 66.

- کرمی، جهانگیر. (1388). «ایران و روسیه: متحد شرقی یا تهدید جنوبی؟». فصلنامه بین المللی روابط خارجی. سال 2، شماره 3، صص 199-171.

- کرمی، جهانگیر. (1388). «هویت ملی و سیاست روسیه در خارج نزدیک». فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال 12، شماره 44،صص62-35.

- کرمی، مجتبی. (1390). «بحران کاهش جمعیت و وضعیت خانواده در روسیه امروز». ایراس، شماره 35، صص 48-42.

- گل وردی، عیسی. (1389). « مرزها، آسیب ها و کارکردها». فصلنامه ره نامه سیاستگذاری سیاسی دفاعی و امنیتی، سال اول، شماره2.

- مجتهدزاده، پیروز و رشیدی نژاد، احمد. (1389). «تحلیل ژئوپلتیکی سیاست خارجی روسیه در رابطه با برنامه اتمی ایران». فصلنامه ژئوپلیتیک، سال هفتم، شماره دوم، صص36-1.

- مختاری هشی، حسین. (1387). «بررسی وضعیت هیدروپلیتیک ایران». پژوهشنامه ی حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، سال3، شماره 10.

- نوری، علیرضا. (1386). «راهبرد ابرقدرت انرژی در سیاست خارجی روسیه». ایراس، شماره نوزدهم، صص 31-27.

- نواح، عبدالرضا و دیگران. (1389). «آسیب شناسی مسائل قومی در ایران، مطالعه موردی: عرب های ساکن شهرستان اهواز». فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره 3، شماره 3 ، صص. 47 - 69.

- هرسیج، حسین و دیگران. (1388). «ژئوپلیتیک قدرت نرم ایران». پژوهشنامه علوم سیاسی، سال چهارم، شماره2.

- سجادپور، کاظم. (1372). «ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ایران: تداوم و تغییر». مجموعه مقالات نخستین کنگره علمی انجمن ژئوپلیتیک ایران. دانشگاه آزاد، تهران، ایران.

- قصاب زاده، مجید. (1391). «جایگاه ژئواکونومی ایران در منطقه خاورمیانه بزرگ». جلد دوم،رشت (دانشگاه آزاد اسلامی). ایران.

- نامی، محمدحسن و احمدی دهکاء، فریبرز. (1391). «بررسی چالش های حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز». مجموعه مقالات پنجمین کنگره انجمن ژئوپلیتیک ایران، جلد دوم، رشت(دانشگاه آزاد اسلامی)، ایران.

- حسینی، احمد. (1395). «همکاری های راهبردی ایران و روسیه: الزامات و ضرورت ها». قابل دسترس در سایت دیپلماسی ایرانی.

- سقائیان، علی. (1393). «ایران و روسیه»؛ از روابط عادی تا تعامل راهبردی. قابل دسترس در سایت فارس نیوز.

نویسندگان:

هادی صیادی: دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

اردشیر سنایی: استادیار روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

فصلنامه مطالعات روابط بین الملل شماره 39

ادامه دارد...
کد مطلب : ۷۱۴۸۴۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما