۰
سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۹

کابل مقصد جدید اردوغان در راستای افزایش نفوذ و نقش منطقه ای

کابل مقصد جدید اردوغان در راستای افزایش نفوذ و نقش منطقه ای
سفر بینالی یلدریم نخست‌وزیر ترکیه به کشور افغانستان در 8 آوریل 2018 (19 فرودین 1397) را می‌توان تداومی بر رویکرد سیاست خارجی فعال آنکارا در یک سال گذشته ارزیابی کرد. یلدریم به همراهی هیاتی بلندپایه، در جریان نشست‌های خود در کاخ سپیدار کابل، با اشرف غنی رئیس‌جمهوری و عبدالله عبدالله رئیس هیات اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان دیدار کرد. همچنین، در اقدامی نمادین نخست‌وزیر ترکیه از مقر نظامیان این کشور در افغانستان بازدید کرد. اکنون با توجه به سطح دیدارهای این مقام بلندپایه ترک با سیاسیون أفغان، این مساله مطرح می‌شود که دولت ترکیه از انجام این سفر دیپلماتیک چه اهدافی را پی‌گیری می‌کند؟ در پاسخ‌گویی به این پرسش ضروری است در ابتدا پیشینه‌ای از مناسبات آنکار و کابل طی دهه‌های گذشته مورد بررسی قرار گیرد و در ادامه مهم‌ترین اهداف ترکیه از انجام این سفرها مورد واکاوی قرار گیرد.

پیشینه مناسبات میان افغانستان و ترکیه

تاریخ مناسبات میان ترکیه و افغانستان را می‌توان بر مبنای سطح قابل توجه‌ای از نزدیکی و دوستی دانست. به‌گونه‌ای که در سال 1921 افغانستان دومین کشوری بود که جمهوری جدید ترکیه را پس از اتخاد جماهیر شوروی به رسمت شناخت. حتی در ادامه سیاسیون افغانستان، قانون اساسی را به تقلید از «کمال آتاترک» تدوین کردند و قصد داشتند مدل توسعه این کشور را تقلید کنند. این مناسبات طی چندین دهه همچنان ادمه پیدا کرد و تا سال 1979 یعنی تا زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، مناسبات گرم میان دو طرف ادامه داشت. با این وجود، در دوران جدید سطح عمده مناسبات میان آنکار با کابل را باید در سال‌های بعد از 2001 یعنی متعاقب حمله نظامی آمریکا به افغانستان مورد مدّاقه قرار داد. در دوران بعد از 2001 کشور ترکیه در قالب همکاری با آیساف و ناتو، نظامیان خود را در افغانستان مستقر کرد اما آنکار نقش خود را در این سال‌ها تنها به حضور نظامی محدود نکرد و از سال 2007 طرح ابتکاری را برای انجام نشست‌های سه جانبه، به منظور حل اختلافات و ایجاد صلح پایدار میان افغانستان و پاکستان، ارائه کرد.

علاوه براین، ترکیه تلاش‌های خود را برای افزایش مناسبات با کابل، پس از سفر مولود چاووش اغلو وزیر امور خاجه این کشور در 14 ژوئن 2016 (25 خرداد 1395) آغاز کرد. در واقع، طی سه سال گذشته ایفای نقش ترکیه در افغانستان را می‌توان در دو محور مورد بررسی قرار داد. یکی ارتباطات دیپلماتیک و رسمی ترکیه با دولت افغانستان و دیگری تعاملات رسمی و غیررسمی با گروههای سیاسی مختلف این کشور است. در واقع، آنکارا در چند سال گذشته سطح قابل توجهی از تعاملات را با طالبان و گروه‌هاي قومي ازبك و مشخصاً ژنرال دوستم، آغاز کرد و از این طریق هدف افزایش گستره نفوذ خود را در افغانستان پی‌گیری می‌کرد. با تمام این تفاسیر، در شرایط کنونی با توجه به تحولات اتفاق افتاده در عرصه بین‌المللی، به ویژه در منطقه غرب آسیا، می‌توان اهداف دولت ترکیه در جریان سفر بینالی یلدریم را در چهار سطح مورد بررسی قرار داد.

یک) ایفای نقش در مذاکرات صلح افغانستان: طی چند سال گذشته موضوع فرایند مذاکرات صلح دولت افغانستان با طالبان را می‌توان مهم‌ترین مساله داخلی این کشور ارزیابی کرد. با توجه به این موضوع، تمامی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز تلاش کرده‌اند در این فرایند نقش اساسی ایفا کنند یا به‌عبارت دیگر، نقشه راه موردنظر خود را ارائه نمایند. ترکیه نیز همانند دیگر بازیگران منطقه‌ای، طی چند سال گذشته تلاش کرد که خود - استانبول یا آنکارا – را به کانون اصلی مذاکرات طرف‌های درگیر تبدیل کند. همچنین، در وضعیت جدید پس از اعلام استراتژی امنیت ملی ترامپ پیرامون پاکستان و سطحی از تنش‌ها که میان آنکارا و واشنگتن آغاز شده، به نظر می‌رسد تلاش ترک‌ها برای تاثیرگذاری و هدایت فرایند صلح در افغانستان دو چندان شده است. در حقیقت، ترکیه قصد دارد با اعمال نفوذ در این مذاکرات تاثیرگذاری خود را به ترامپ گوشزد کند و او را وادار به نرمش در برابر آنکارا نماید. در همین راستا در سفر اخیر بینالی یلدریم نیز شاهد بودیم که او در کنفرانس مشترک خبری با عبدالله عبدالله در کابل اعلام کرد: روند ارائه شده برای صلح افغانستان حائز اهمیت است و امیدواریم طالبان از این فرصت تاریخی استفاده کند.» ایراد این اظهارات از سوی این مقام سیاسی ترکیه‌ای به وضوح نشان می‌دهد که آنکارا به شدت برای نفوذ در فرایند مذاکرات صلح رغبت دارد.

دو) بهبود وجهه بین‌المللی ترکیه و پی‌گیری راهبرد نئوعثمانی‌گرایی: یکی دیگر از اهداف و شاید مهم‌ترین هدف، سفر یلدریم به کابل را می‌توان در رویکرد جدید سیاست خارجی ترکیه تحت هدایت رجب طیب اردوغان مورد خوانش قرار داد. ترکیه در منطق جدید خود که از سوی تحلیل‌گران عنوان «نئوعثمانی‌گرایی» بر آن اطلاق شده، تلاش دارد همچون بازیگری موثر در معادلات بین‌المللی نقش‌آفرینی کند و برای دست‌یابی به این امر، سه راهبرد را پی‌گیری می‌کند که عبارتند از: حضور فعال در کانون‌های بحران در سطح بین‌المللی، ایفای نقش میانجی‌گری فعال در منازعات بین‌المللی، بهبود پرستیژ و جایگاه ترکیه در مناطق سابق تحت حکومت امپراطوری عثمانی در قالب ایفای نقش رهبری جهان اسلام. بر اساس این منطق، ترکیه در وضعیت جدید تلاش می‌کند با اتخاذ دیپلماسی‌ای فعال، در تمامی کانون‌های بحران منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا حضور موثر داشته باشد و چون افغانستان یکی از کانون‌های اصلی می‌باشد، آنکارا قصد دارد نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد. علاوه براین، سفر اخیر نخست‌وزیر ترکیه را می‌توان مانوری سیاسی برای افزایش جایگاه بین‌المللی و توجه بیشتر به این کشور ارزیابی کرد.

سه) گسترش همکاری در زمینه‌های اقتصادی، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و مهاجرت: یکی دیگر از محورهای سفر یلدریم به أفغانستان را می‌توان در ارتباط با مناسبات اقتصادی و امنیتی ارزیابی کرد. در همین زمینه بینالی یلدریم در سفر اخیر خود به کابل تصریح کرد: «ترکیه و افغانستان همدیگر را به خوبی درک می‌کنند. حمایت‌ها و همکاری‌هایی که تاکنون انجام شده است با عزمی راسخ ادامه خواهد یافت. همزمان با همکاری‌های امنیتی بین ترکیه و افغانستان، روابط اقتصادی و تجاری نیز بین دو کشور مدنظر داریم.» همچنین، نخست‌وزیر ترکیه تاکید کرد: «برگزاری جلسه کمیسیون مشترک اقتصادی در ماه مه آینده فرصت خوبی را برای انتقال همکاری ها و سرمایه گذاری متقابل بین ترکیه و افغانستان در سطحی گسترده فراهم خواهد کرد. به همین دلیل باید مسائل مثبتی مانند اقتصاد، سرمایه گذاری و تجارت را به عنوان موضوعات روز مطرح کنیم.» علاوه براین، ترکیه در ارتباط با مسائلی همچون مبارزه با قاچاق مواد مخدر از افغانستان و حل موضوع مهاجرت بی‌رویه افغان‌ها به اروپا از طریق این کشور، قصد دارد راهکارهای را برای مدیریت امور ارائه نماید.

چهار) ترویج اسلام اخوانی در برابر اسلام وهابی: یکی دیگر از اهدافی که می‌تواند به عنوان راهبردی بلندمدت از سوی ترکیه رد افغانستان مطرح شود، در ارتباط با ترویج اسلام اخوانی در منطقه غرب آسیا و کشورهای اسلامی است. در حقیقت، اردوغان قصد دارد در قالب برنامه‌ای بلندمدت، ایدئولوژی حزبی خود را در کشورهای مسلمان ترویج کند و به نوعی در تقابل با اسلام وهابی مورد حمایت عربستان، تفسیر اخوانی را به جریان غالب تبدیل کند. بر همین اساس، یکی دیگر از اهداف سفر یلدریم را می‌توان در مسیر چینش مهره ها در بازی رقابت های منطقه ای بویژه در موضوع رهبری جهان اسلام مورد ارزیابی قرار داد
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۷۱۶۹۳۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما