جان بولتون مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید که سه هفته از تصدی او بر این پست در کاخ سفید میگذرد و به عنوان یکی از سردمداران نئومحافظهکاری شناخته میشود، در آخرین اظهارات خود پیرامون مذاکرات برای خلع سلاح کره شمالی در گفتگوی با «فاکسنیوز» اظهار داشت که آنها «الگوی لیبی» را مدنظر قرار خواهند داد. همچنین، او در اظهارات خود تصریح کرد: به عقیده من دست کشیدن از تسلیحات هستهای یک تصمیم استراتژیک است که کره شمالی باید آن را اتخاذ کند. چیزی که ما از آنها میخواهیم مدرک واقعی است، نه لفاظی. برای مثال مذاکرات در مورد لیبی به طور محرمانه صورت گرفت و علنی نبود. اما کاری که لیبی برای از بین بردن شکوتردیدهای ما انجام داد این بود که به ناظران آمریکا و انگلیس اجازه داد از پایگاههای هستهای این کشور دیدن کنند و این نشانگر اعتماد آنان به مکانیزمهای بینالمللی بود. کره شمالی میتواند مثل لیبی عمل نکند اما باید حرکتی قاطع و محسوس نشان دهد که نمایانگر این تصمیم استراتژیک باشد. کیم جونگ اون نظراتی دارد و ما باید آنها را بشنویم. در ادامه مایک پمپئو وزیر خارجه جدید آمریکا نیز در اظهاراتی مشابه و با تاکید بر اجرای مدل لیبی برای خلع سلاح کره شمالی، از تردید کاخ سفید نسبت به صداقت کره شمالی و لزوم انجام اقدامات بازگشت ناپذیر از سوی پیونگ یانگ خبر داد.
با طرح این مباحث از سوی بولتون اکنون این مساله مطرح میشود که در ابتدا طرح خلع سلاح بر اساس مدل لیبی چه جزئیاتی دارد و در ثانی این موضوع مطرح میشود که آمریکا از طرح مدل لیبی در شرایطی که زمینههای مذاکره بسیار لرزان و سست هستند، با چه هدفی مطرح میشود؟ در پاسخ به این مسائل اساسی ضروری است در ابتدا به واکاوی جدی مدل خلع سلاح لیبی پرداخته شود و در ادامه اهداف آمریکا از طرح این بحث ارائه شود.
مدل خلع سلاح با «الگوی لیبی»
مدل خلع سلاح بر اساس الگوی لیبی به مجموعه تحولاتی اشاره دارد که از اواخر دهه 1990 تا سال 2003 بر مبنای اعمال فشار آمریکا بر لیبی برای توقف برنامه هستهای، انجام گرفت. در همین ارتباط، بر اساس گزارش ایسنا، مدل لیبی به روش استفاده شده برای مجبور کردن طرابلس به عقبنشینی از برنامه تسلیحات هستهای آن اشاره دارد که به عنوان یک داستان موفقیتآمیز شناخته شده است که ایالات متحده در آن طی یک دوره نسبتا کوتاه، توسعه سلاحهای هستهای را از بین برد. لیبی سعی در توسعه سلاحهای هستهای خود داشت تا اطمینان حاصل کند که امنیت آن در برابر تهدیدات ایالات متحده علیه لیبی بر سر مسئله بمبگذاری پرواز پان آم ۱۰۳ بر فراز اسکاتلند در دسامبر ۱۹۸۸ حفظ میشود. لیبی در مواجهه با تحریمهای فلجکننده و انزوای رو به رشد از سوی جامعه جهانی، همراه با تهدیدات امنیتی علیه خود پس از تجاوز نظامی آمریکا به عراق، اعلام آمادگی کرد تا برنامه هستهای خود را در سال ۲۰۰۳ کنار بگذارد. صدور این اعلامیه رسمی بدون هیچ گونه وعده پاداش از جانب ایالات متحده آمریکا بود. به مورد لیبی به عنوان نمونهای کاملا موفقیتآمیز نگاه میشود زیرا کمتر از دو سال فرایند تکمیل آن زمان برد و حیطه بازرسی، تأیید، جمع آوری تاسیسات هستهای و انتقال اجزای برنامه هستهای به ایالات متحده آمریکا را شامل شد و این دستاورد سریع و روشن به نظر امری دست نیافتی برای پرونده کرهشمالی به نظر میرسد. اشاره جان بولتون و پمپئو به مدل لیبی به نظر بیانگر تمایل واشنگتن برای جلوگیری از فرایند طولانی مدت و ناموفقی باشد که آنها برای متقاعد کردن کرهشمالی در کنار گذاشتن برنامه تسلیحات هستهای خود پیمودند.
اهداف آمریکا از طرح «الگوی لیبی»
در ارتباط با اهداف آمریکا از طرحی مشابه خلع سلاح لیبی میتوان به سه محور مهم اشاره کرد:
الف) وارد شدن در مذاکره از پیشبرنده: اولین و مهمترین هدف آمریکا از طرح ا«الگوی لیبی» برای انجام مذاکره با کره شمالی این است که آنها واشنگتن وارد مذاکراتی شود که از قبل موفقیت حتمی آن تضمین شده باشد. در حقیقت ترامپ قصد دارد خود را در مقام رهبری مقتدر و پیروز در حل مسائل جهانی نشان دهد و بر همین مبنا قصد دارد قبل از دیدار با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی که میتواند از نظر وجهه بینالمللی و داخلی برای او بسیار حائز اهمیت باشد، نتیجه مذاکرات را از قبل به نفع خود رقم زده باشد.
ب) تسلیم کامل و سریع پیونگیانگ قبل از حصول توافق: هدف دیگر از طرح «الگوی لیبی» توسط مشاور امنیت ملی ترامپ، بر مبنای حل سریع مذاکرات و تسلیم شدن کامل پیونگیانگ در برابر خواستههای واشنگتن است؛ زیرا آمریکاییها به خوبی از این موضوع آگاهی دارند در صورت طولانی شدن مذاکرات و مرحلهای شدن اجرای تعهدات، این امکان وجود دارد که دولت کره شمالی دیدگاه خود را تغییر دهد و به وضعیت قبل از مذاکرات برگردد. در این موضوع باید این واقعیت را مد نظر داشت که یکی از مهمترین دلایل رضایت کره شمالی به آمدن بر پای میز مذاکره، موافقت چین و همراهی متحد اصلی کره شمالی با تحریم های شورای امنیت می باشد که با هدف در تنگنا قرار دادن آمریکا برای کاهش حضور نظامی خود در جوار مرزهای خود صورت گرفته است. بنابراین در شرایطی که آمریکا حاضر برای خروج نیروهای خود از منطقه حاضر به امتیازدهی نباشد در این صورت پکن نیز همراهی لازم را با قطعنامه های تنبیهی شورای امنیت علیه پیونگ یانگ نخواهد داشت که این امر می تواند فضای تنفسی را برای کره شمالی به وجود آورد تا مجدداً به شرایط پیش از مذاکره بازگردد.
ج) سناریوی وادار کردن کره شمالی به خروج از مصالحه: یکی دیگر از اهداف طرح «الگوی لیبی» برای مذاکرات خلع سلاح، میتواند سناریویی پنهان باشد که اساس آن بر این مبنا است که واشنگتن قصد ندارد که توافق بزرگ در شرق آسیا شکل بگیرد؛ زیرا در صورت ایجاد توافق و خلعسلح کره شمالی دیگر آمریکا بهانه ای برای باقیماندن در این منطقه ندارد. از این رو، بخشی بزرگ از توان و قدرت خود را برای حضور در آبهای شرق آسیا از دست میدهد و در این وضعیت، واشنگتن بازنده اصلی عرصه رقابت با بزرگترین رقیب بینالمللی خود یعنی کشور چین خواهد بود. بر همین مبنا، میتوان عنوان کرد که طرح الگوی خلع سلاح صریح همانند آنچه که در سال 2003 در ارتباط با لیبی اتفاق افتاد، زنگ خطر بزرگی برای رهبر کره شمالی خواهد بود و کیم جونگ اون با آگاهی از اینکه آمریکا خواهان تسلیم کامل و سریع این کشور است، از روند مذاکرات خارج خواهد شد و بار دیگر برنامههای هسته ای خود را به شکل سابق از سر میگیرد. در این وضعیت، مجددا بهانه برای تداوم حضور آمریکا در شرق آسیا فراهم میشود و واشنگتن میتواند با توان بیشتر بحث حضور در منطقه را دنبال کند.