۰
پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۹

پزشکانی که خود را می‌کشند و هیچ‌کس نمی‌پرسد چرا؟

پزشکانی که خود را می‌کشند و هیچ‌کس نمی‌پرسد چرا؟
گِرِگ میدی پزشکی جوان و آتیه دار بود، با پستی آبرومند و معتبر در بخش سرطان شناسی بیمارستانی در سنت لوئیس. او به زبان اسپانیایی محاوره ای حرف می زد، داوطلب کمک به امور افراد بی خانمان یود و جوری پیانو می نواخت که انگار برای این کار به دنیا آمده است. گرگ مردی بود خوش قیافه، با موهای تیره موجدار، قامتی بلند و اندامی ورزشکارانه. همه - خواهر و برادرها، بیماران، دوستان، پرستاران، اساتید، پزشکان همکار و بالاتر از همه پدر و مادر پزشکش- او را تحسین می کردند.

شب 21 ژوئن سال 2012 گرگ وان حمام را پر کرد،  شمع ها را روشن کرد و آی پدش را روشن کرد تا موسیقی دلخواهش را پخش کند. او مقدار فراوانی ودکا نوشید و عکس اعضای خانواده اش را روی لبه سرامیکی وان حمام چید. در یکی از همین لحظات یادداشتی هم نوشت که در آن آمده بود: «عزیزانم. خانواده عزیزم دوستتان دارم. شما کسانی که برایم دوستان خوبی بوده اید، شما را هم دوست دارم. این فقط آخر خط برای قطار خاص من است. زمین برای من جای دندانگیر و معرکه ای نبود. یک جای دیگر همدیگر را خواهیم دید. دلم برای همه تان تنگ می شود! برای تمام چیزهای با ارزش متاسفم. گرگ میدی.»

سپس وارد وان آب گرم شد و با تیغ جراحی شریان هایی را که خون به دست ها و پاهایش می رساندند برید.

والدینش صبح روز بعد با او تماس گرفتند، ولی کسی جواب نداد. آنها سراسیمه خود را به سرایدار خانه پسرشان رساندند و او هم بعد از آنکه دید صدای موسیقی از داخل آپارتمان گرگ می آمد اما خودش جواب نمی دهد، با پلیس تماس گرفت.

پلیس سنت لوئیس بعد از ورود به خانه با جسد گرگ مواجه شد. او 29 سالش بود.

میدی یکی از پزشکانی بود که هر سال در نتیجه خودکشی جانشان را از دست می دهند و هر چه می گذرد تعداد آنها بیشتر نیز می شود. اگرچه هیچ سازمانی داده های رسمی را درباره خودکشی پزشکان گردآوری نمی کند، پاملا وایبل یک پزشک خانواده در یوجن اورگان که درباره این پدیده مطالبی می نویسد، می گوید که سالانه دست کم 400 پزشک خود را می کشند. این تعداد به اندازه یک کلاس کامل دانشجو در دانشکده پزشکی است.

وایبل معتقد است که تعداد این افراد بیشتر از این است، چرا که به دلیل ارتباط حرفه ای نزدیکی که پزشکان با هم دارند، همکاران آنها در پزشکی قانونی که تعیین کننده دلیل مرگ پزشکان خودکشی کرده هستند، مرگ آنها را تحت عنوان «برنامه ریزی نشده» دسته بندی می کنند؛ حتی در مواردی که آشکارا معلوم است چنین نیست. وایبل می پرسد: «اوردوز تصادفی؟ شوخی تان گرفته؟ پزشکان خود محاسبه کننده دوزها برای حیات هستند.»

به دلیل دانش پزشکان از آناتومی بدن و دسترسی آنان به دوزهای کشنده ای از داروها، نرخ خودکشی «کامل شده» درمیان آنان بسیار بالاتر از افراد معمولی است. در مقاله ای که سال 2005 در جاما منتشر شده، آمده بود که پزشکان مرد با نرخی 70 درصد بیشتر از اهالی سایر حرفه ها خودشان را می کشند. این نرخ در میان پزشکان زن از 250 تا 400 درصد بالاتر بوده است.
بردلی هال پزشک درمانگراعتیاد دارویی در ویرجینیای غربی می گوید: «متاسفانه خودکشی یکی از کارهایی است که پزشکان در آن عملکرد بسیار خوبی دارند.»

این گرایش که توجه و گفتگوی اندکی درباره آن شده، نتایج ضمنی بزرگی دارد. از آنجا که  میانگین مراجعین اکثر پزشکان خانواده حدود 2300 بیمار است، مرگ 400 پزشک می تواند به این معنا باشد که در هر سال یک میلیون آمریکایی در نتیجه خودکشی آنها، پزشک خود را از دست می دهند.

فرضیه های مختلفی در این باره وجود دارد که چرا پزشکان در این تعداد زیاد دست به خودکشی می زنند. آنها زیر فشار مقتضیات برنامه کاری بی رحمانه «خط مونتاژ پزشکی» قرار دارند، با شرکت های بیمه، ومقررات فزاینده دست و پنجه نرم می کنند و گسترش مستمر متون علمی که آنها را ملزم می کند دانش خود را به روز نگه دارند نیز به آنها فشار وارد می آورد. حجم دیون آنها معمولا بالغ بر صدها هزار دلار می شود و آنها در روند انجام وظایف حرفه ای شان، در هراسی دائمی از احتمال متهم شدن به سوء انجام وظیفه حرفه ای به سر می برند.

پزشکان داخلی مرتبا بیمارانشان را از نظر افسردگی و اضطراب زیرنظر دارند، این استاندارد مراقبت فیزیکی سالانه قلمداد می شود. وایبل می گوید اما پزشکان باید با مجموعه متفاوتی از استاندارها کنار بیایند. در دانشکده پزشکی استادان به دانشجویان جوان  و مغرور خود یاد می دهند که عواطفشان را حتی اگر با یک تراژدی سروکار دارند کنار بگذارند. او می گوید: «به طورکلی ما در حرفه ای زندگی می کنیم که اگر به هرطریقی نشانه ای از ضعف یا رنج کشیدن از خود نشان دهی، تو را کنار می گذارند.»

اما تابوی گفتگو درباره بیماری روانی درپزشکی شروع به کاهش کرده است. گزارش سال 2014 وایبل در «مداسکیپ» درباره خودکشی پزشکان، تاکنون بیش از 100 هزار خواننده داشته و 800 کامنت درباره آن ثبت شده است که بیشتر آنها در تاریخچه 20 ساله سایت وجود دارد و قابل دسترسی است. او در مقاله ای مرتبط  از قول یک جراح بازنشسته نقل می کند که استاد دانشکده پزشکی اش به دانشجویانش گفته بود که اگر روزی تصمیم به خودکشی گرفتند، باید این کار را درست انجام دهند. سپس دستورالعمل هایی را با ذکر جزئیات برایشان ارائه داده بود.

پس تعجب چندانی ندارد که عده زیادی از دانشجویان پزشکی  افسردگی خود را گزارش می کنند، اما درخواست کمک برای خودشان را ضعف می دانند. یک مطالعه نشان داده که فقط 22 درصد دانشجویان پزشکی که  آزمایش ها از آنها برای یافتن علائم افسردگی مثبت بوده، دنبال کمک از یک درمانگر رفته اند و تنها 42 درصد کسانی که خودکشی تحقق یافته داشته اند، درمان مرتبط را دریافت کرده بوده اند.

در عوض بسیاری خود درمانی کرده اند. حدود 9 درصد از جمعیت آمریکا از نوعی اختلال استفاده از الکل یا ماده دیگر رنج می برند. در میان پزشکان این رقم بین 10 تا 15 درصد است.

در بیشتر ایالت ها پزشکان در  زمان درخواست یا تمدید پروانه پزشکی خود، باید یک پیشینه تشخیصی یا درمانی سلامت روانی خود را ارائه کنند. در مقاله ای که در سال 2011 در کارنت سایکیاتری منتشر شد، آمده است که هر چه می گذرد، بوردهای پزشکی  بیشتر از متقاضیان شغلی درباره سلامت روانی شان پرس و جو می کنند.

درک اینکه چه چیزی یک مرد جوان با استعداد را به سمت و سویی سوق می دهد که دست به کاری چنین بی بازگشت بزند و فهم اینکه آیا واکنشی همدلانه تر از سوی سازمان های رصدگر پزشکان می تواند نتیجه را تغییر دهد یا نه، دشوار است. بی تردید گرگ میدی  بیشتر از آنکه کسی بتواند درک کند مشکل داشته است. او درحالی از دنیا رفت که سطح الکل خونش سه برابر بیشتر از حد مجاز بود و در آخرین کلماتی که نوشت، درباره دلایل کارش به کسانی که بیش از همه به او عشق می ورزیدند، توضیح چندانی نداده است.

پدر و مادر گرگ میدی هر روز در این فکرند که باید چه کاری را متفاوت انجام می دادند تا بتوانند جان فرزندشان را نجات دهند. مادر او کارن میدی به سهم خود به یک فعال در این حوزه تبدیل شده است. او ایمیل ها، پیام ها و مقالات پسرش را در جستجوی سرنخ هایی زیر و رو می کند که مثل یک اپیدمی شناس به او بگویند چگونه می تواند مانع از گسترش این ویروس مرگبار شود. او نیز چون پاملا وایبل معتقد است در سیستمی که هر ساله صدها پزشک را در نتیجه خودکشی از دست می دهد، حتما اشکالی بزرگ در کار است. او کامنت هایی عمومی را در وبلاگ ها و وب سایت های پزشکان می گذارد و به سیاستگذاران  نامه می نویسد، با این امیدواری پرشور که درارتباط با کسانی که بیش از همه نیازمند کمک هستند، شفقت باید جایگزین اجبار شود.

در تمام سال هایی که او به عنوان یک روانپزشک کار کرده، هیچ چیز او را بیشتر از این به هیجان نمی آورد که مطمئن شود پزشکان مشکل داری چون پسرش از طیفی از درمان ها و رویکردهایی که خودش در اختیار بیمارانش قرار می دهد، برخوردار شوند. او می گوید: «من نمی توانم پسرم را برگردانم. ولی اگر این دیالوگ را درباره این راز سیاه و عمیق پزشکی ادامه ندهیم، در معرض خطر از دست دادن گرگ های بسیار بیشتری هستیم.»

نویسنده: گابریل گلاست (GABRIELLE GLASER)  پژوهشگر مسائل اجتماعی و نویسنده 
منبع: yon.ir/YkeP4
انتهای پیام. 
کد مطلب : ۷۳۰۰۴۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما