سخنان ترامپ در خصوص «آمادگی برای دیدار با ایرانیها بدون هیچ پیششرطی» یک عملیات روانی کاملاً فریبآمیز است. بدین نحو که ابراز تمایل وی برای دیدار با مقامات کشورمان درست در اوج نوسانات بازار ایران و در شرایطی مطرح میشود که مردم ایران متحمل فشار اقتصادی بوده و منتظر ایجاد گشایشهایی در این فضا هستند. براین اساس، ترامپ با این ابراز تمایل درصدد است تا با قرار دادن نظام بر سر یک دوراهی، اهداف خود را در قبال جمهوری اسلامی محقق کند. دوراهی مدنظر ترامپ بدین قرار است؛ یا ایران باید به این ابراز تمایل ترامپ واکنش مثبت نشان دهد؛ به مذاکره با آمریکا روی آورده، برای حل مشکل تحریم با آمریکا مذاکره کند و امتیازاتی به آن بدهد که البته کاملاً مسلم است کف امتیازی که آمریکا در خلال این مذاکره، سخت درصدد دستیابی به آن است، خروج ایران از منطقه و واگذار کردن زمین بازی به آمریکا در عراق، سوریه، یمن، لبنان و... است. امتیاز دیگری که آمریکا به دستیابی به آن دندانتیز کرده، خلعسلاح موشکی ایران است. حال چنانچه ایران تن به این شرایط بدهد، درواقع، نه تنها اقتصاد و معیشت، بلکه حتی امنیت و موجودیت خود را در معرض تهدید جدی قرار داده است و اگر هم وارد مذاکره شود و به این شرایط تن ندهد، آمریکا بهانهی لازم را برای اجماعسازی بینالمللی و تشدید تحریمهای ضدایرانی به دست خواهد آورد.
صورت دیگر این وضعیت، خودداری ایران از پذیرش دیدار با ترامپ است که در این صورت، باتوجه به اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، این تصمیم به نوعی در تعارض با حل مشکلات مردم قلمداد میشود و تبعاتی به دنبال دارد. درواقع، چنانچه این سناریو از سوی ایران در دستورکار قرار گیرد، شق دیگر عملیات فریب ترامپ با هدف ایجاد شکاف و دوگانگی میان حاکمیت ایران و مردم ایران رقم میخورد. در این راستا به نظر میرسد که طرح قید «بدون هیچ پیششرطی» در سخنان ترامپ بیشتر با این هدف بیان شده است. بویژه ترامپ در اجرای این عملیات فریب درصدد است تا اجماعی که طی روزهای اخیر در ارتباط با فایده نداشتن مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی شکل گرفته را خدشهدار و بیاعتبار کند. ضمن اینکه در این صورت نیز باز بحث اجماعسازی جهانی علیه ایران قوت بیشتری میگیرد. با این حال، در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:
1- ابراز تمایل ترامپ به مذاکره با ایران، به هیچوجه نشانه موضع برتر آمریکا در این رویارویی 40 ساله نیست. به بیان دقیقتر، باتوجه به شکست آمریکا در همراهسازی کامل اتحادیه اروپا برای تحریم مجدد ایران، ترامپ با این عملیات فریب درصدد است تا ایران خود کاری کند که زمینههای اجماع بینالمللی و همراهی اتحادیه اروپا برای تحریم خود را فراهم کند؛ ترامپ اگر قدرت کافی داشت، به این راهحل متزلزل متوسل نمیشد. براستی که او اکنون گرگی است که از سر ناچاری، در پوستین گوسفند ظاهر شده است.
2- باتوجه به بدعهدی جدی آمریکا در برجام و در نهایت، خروج یکجانبه آن از برجام، آنهم در شرایطی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیش از 10 بار پایبندی ایران به برجام را تأیید کرده بود، به نظر میرسد که افکار عمومی در داخل کشور بخوبی نسبت به سراب بودن اعتماد به آمریکا برای حل مشکلات اقتصادی پی برده و بنابراین، تسلیم این عملیات فریب نخواهد شد. البته در این زمینه باید روشنگری و تبیین متقنی برای افکار عمومی ارائه شود.
3- ترامپ مدعی آمادگی برای مذاکره بدون شرط است و گمان می کند چنین موضعی نوعی نرمش و امتیاز به ایران محسوب می شود که تهران باید از آن استقبال کند! حال انکه واشنگتن بدهی های بسیاری به ایران در حوزه های مختلف دارد. رفع کامل تحریمهای ضدایرانی، عذرخواهی از ملت ایران بابت بیش از شصت سال دخالت در امور داخلی ایران، استرداد اموال و داراییهای بلوکهشده ایران در آمریکا و مهمتر از همه، به رسمیت شناختن توانایی موشکی جمهوری اسلامی ایران و قدرت و نفوذ منطقهای آن و خودداری از هرگونه بحث راجع به این دو موضوع تنها چند مورد از این بدهی ها هستند.
به امضای آمریکایی ها هم نمی توان اعتماد کرد چه برسد به حرف های آنها! دلیل این قضیه نیز استناد به تجربههای تاریخی اعتماد به آمریکا در پروندههای مختلف است؛ زیرا در هیچیک از پروندههایی که ما به آمریکا اعتماد کردیم، نتیجهای برای ملت ایران حاصل نشده است. از مهمترین این پروندهها میتوان به وساطت ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان در ازای استرداد داراییهای ایران اشاره کرد که پس از مساعدت ایران، نه تنها آمریکاییهای قرانی به ایران ندادند، بلکه طلبکارتر هم شدند. تجربهی برجام و قبلتر از همه، اعتماد دکتر مصدق به آمریکا و پشتپا زدن آنها به دولت ملی دکتر مصدق از دیگر نمونههای این بینتیجگی اعتماد به آمریکا است.
4- براستی که هم شخصیت ترامپ و هم نحوه عملکرد آن در قبال موضوعات مختلف بینالمللی نشان میدهد که به قول و گفتار و حتی تعهدات وی هیچ اعتمادی نیست و او به هیچ چیز، جز تأمین منافع آمریکا نمیاندیشد. از اینرو، در شرایط کنونی نباید خوشبینانه و سادهلوحانه با ابراز تمایل وی به دیدار با ایرانیها برخورد کرد. آنچه به سوی ایران دراز شده، دست شیطان است.
مصطفی قربانی