۰
دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۰

معرکۀ همه‌جانبۀ رسانه‌ای علیه ایران

معرکۀ همه‌جانبۀ رسانه‌ای علیه ایران
 
 اخیراً، همزمان با آغاز فشارهای اقتصادی و تحریکات سیاسی ایالات متحده برضد انقلاب اسلامی، رویکرد رسانه‌ای امپریالیسم جهانی نیز نسبت به ایران تغییرات شاخصی را نشان می‌دهد. فضاسازی رسانه‌ای ایجاد شده، پیش از هر چیزی گویای آن است که تا چه حد بسط و گسترش سلطۀ سیاسی- اقتصادی این نظام در جهان معاصر به ویژه در منطقه ما وابسته به رسانه و رویکردهای آن است.

 غول‌های رسانه‌ای و شبکه‌های خبری عریض و طویلی همچون «BBC» و «CNN» و در سطح دیگر «URONEWS» و باز در سطحی پایین تر؛ شبکه‌های ماهواره‌ای همچون «صدای آمریکا» برای زبانها و کشورهای مختلف که هر یک در سطوح و لایه‌های مختلفی از جامعۀ هدف، برنامه و استراتژی خاص و هماهنگ شده‌ای را دنبال می‌کنند. با دسته‌بندی و نشان گذاری این شبکه‌ها، می‌توان به برخی از مهم‌ترین این برنامه‌ها به طور خاص در جنوب غربی آسیا‌اشاره کرد؛

1- ایجاد اغتشاش، درگیری و بی‌ثباتی جهت استمرار حضور سیاسی و نظامی در این منطقۀ مهم تاریخی و ژئوپلتیک.

2- بهره مندی و سلطه برمهم‌ترین گذرگاه‌های اقتصادی جهان از طریق کنترل آبراه‌ها از مدیترانه و دریای سرخ تا خلیج‌فارس و دریای عمان و کنترل این آبراه‌ها از طریق حکومت‌های دست نشانده و دولت‌های حاکم بر این آبراه ها.

اما انعکاس رسانه‌ای این استراتژی و اهداف اصلی در خاورمیانه، اینک در مورد ایران با وضوح و هماهنگی بیشتری دیده می‌شود؛

1- ایجاد نارضایتی و راه‌اندازی اعتراضات خیابانی در شهرها و میان طبقات و اقشار مختلف جامعه، بیشتر به بهانه‌های اقتصادی.

2- ربط دادن این اعتراضات و نارضایتی‌های اقتصادی [عمدتاً] به حضور ایران در سیاست‌های منطقه‌ای و انحراف آن از دلایل اصلی که همان تحریم‌ها و ناکارآمدی مدیران باشد.

 سابقۀ تاریخی امپریالیسم جهانی و به ویژه ایالات متحده- دست کم ازنیمۀ قرن بیستم- نشان می‌دهد که این کشور همچون سلف استعماری خود- بریتانیا- استاد بکارگیری اختلافات و نارضایتی‌ها برای تغییر دولت‌ها و حکومت‌های منطقه است. به ویژه در غرب آسیا، به خاطر پایین بودن سواد سیاسی- رسانه‌ای ملت‌ها و حاکم بودن دولت‌های مستبد و وابسته در بسیاری از این کشورها، خود به خود بر دامنۀ اختلافات قومی، فرقه ای، مذهبی و... می‌افزاید. از آنجا که تقریباً در هیچ جامعه ای- حتی در جوامع لیبرال در اروپا- نمی‌توان یافت که دست کم سطحی از اختلاف و نارضایتی در قشر و لایه‌ای از جامعه وجود نداشته باشد اما مهم به کارگیری سیاست‌های درست - به ویژه در عرصه رسانه- برای حل این اختلافات و نارضایتی هاست و نه روش‌های رادیکال مانند براندازی و جنگ‌های داخلی. اگرچه تودۀ مردم در ایران هوشیارتر از آنند که به چنین مسیرهایی هدایت شوند. با این حال بحران اقتصادی کشور که رسانه‌های امپریالیستی در رویکرد جدید بر آن تمرکز کرده‌اند، بحران کوچک و کم اهمیتی نیست.

ازجمله ترفندهای این رسانه‌ها به این شرح است: یک-بیان و‌اشارۀ هر چند کوتاه به مسائل اقتصادی حتی در اخبار و تحلیل‌های نامربوط، که نمونه‌های آن در این رسانه‌ها، به خصوص شبکه‌های ماهواره‌ای همچون صدای آمریکا با مخاطبان کمتر متخصص و بیشتر در قالب برنامه‌های عامه پسندتر با هدف ایجاد هیجان و شدت بخشیدن به عمق نارضایتی‌ها از طریق گیج کردن و انحراف مخاطب،دو- به کارگیری روزنامه نگاران خاص و کارشناسان گزینش شده جهت ارائۀ تحلیل‌های مشابه و تکراری درخصوص مسائلی همچون لزوم مذاکره با آمریکا در رسانه‌هایی همچون BBC با مخاطبانی مشخص و اقشار هدف در جامعۀ ایران.

یک نکته مهم در این میان این است که جا به جایی و استقراض روزنامه نگاران از رسانه‌های قدرتمندتر به رسانه‌های کم تجربه تر، نشان از عزم جزم امپریالیسم جهت تحریکات هر چه بیشتر رسانه‌ای در دامن زدن به بحران سیاسی – اقتصادی ناشی از تحریم‌های جدید ایالات متحده در ایران است.

 تلاش و اهتمام همه‌جانبه برای براندازی جمهوری اسلامی و عقب راندن ایران از مقاومت در مقابل منافع نامشروع امپریالیسم و نظام سلطه در منطقه، در جای خود قابل تأمل است که برای مثال چندی پیش تعدادی از این رسانه‌ها- با هماهنگی وزارت خارجۀآمریکا این پرسش انحرافی را مطرح کردند که؛ مسئلۀ اصلی [در مورد ایران] این نیست که جایگزین جمهوری اسلامی چه حکومتی خواهد بود بلکه باید پرسید چگونه حکومتی باشد که بتوان آن را به روش‌های صلح آمیز تغییر داد!

 با این حال چرا آنها نباید هم به فکر براندازی و تغییر مکرر حکومت‌ها در ایران و دیگر کشورها در منطقه باشند؟ تجربۀ تاریخی نشان داده است که هر سیستم حکومتی برای حصول پیشرفت و رسیدن به ثبات و آرامش در هر مملکت- دست کم تا چند دهه- دچار آزمون و خطا و مرتکب‌اشتباهات و اختلافات‌گریزناپذیر می‌شود، پس برای نظام سلطه و امپریالیسم جهانی چه بهتر از اینکه سیستم حکومت ها- به ویژه در غرب آسیا- را دست کم هر چند دهه به بهانه‌های واهی فروبپاشاند و بدین ترتیب علاوه‌بر دامن زدن بر اختلافات و درگیری‌ها، از رشد و پیشرفت این ممالک نیز جلوگیری به عمل آورده و منطقه را در ضعف و بی‌ثباتی دائم نگاه دارند؛ چرا نباید همین سیاست را در قبال جمهوری اسلامی نیز در پیش گیرند وقتی در داخل کشور گویا عده‌ای همچنان تنورشان با همین بی‌ثباتی‌ها و ضعف و ناکارآمدی مدیران و رانت خواری‌ها گرم می‌شود؟!

 حتی پیش از اعتراضات دی سال گذشته، منتقدان و دلسوزان نظام، بارها دربارۀ‌اشتباه در رویکردهای اقتصادی و لزوم تغییرات کلی در سیاست‌های ارزی و اقتصادی ایران هشدار دادند. دربارۀ سیستم ناکارآمد دولتی و رانت‌های گسترده‌ای که از چند مسئولیتی بودن برخی آقایان و آقازاده‌ها در دولت و شرکت‌های خصوصی سرچشمه می‌گیرد و همچنان نه قانون گذاران مملکت قانونی برای حل این معضل وضع می‌کنند، نه یک مقام مسئول در دستگاه اجرایی تغییر می‌کند، و نه صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعترافات یک مفسد اقتصادی را پخش می‌کند. گویا برخی مسئولان نیز آتش بیاران این معرکۀ همه جانبۀ رسانه‌ای علیه ایران شده‌اند.
 
فرزاد میرحمیدی
کد مطلب : ۷۴۴۲۹۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما