۰
شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۸

تحریم، تحریم، باز هم تحریم: افول سیطره دلار؟

تحریم، تحریم، باز هم تحریم: افول سیطره دلار؟
 از چپ و راست تحریم. تحریم هایی بیشتر مالی، مالیات ها، تعرفه ها، ویزاها، ممنوعیت های مسافرتی: ضبط دارایی های خارجی، ممنوعیت های وارداتی و صادراتی، همچنین مجازات کسانی که به تحریم های تحمیل شده از سوی ترامپ یا همان آمریکا علیه دوستان و دشمنان احترام نمی گذارند. این روند پوچ به نظر پایان ناپذیر و فزاینده می آید؛ تصاعدی، گویی که ضرب الاجلی برای فروپاشی جهان تعیین شده باشد. شبیه کاری به عنوان آخرین چاره برای  به زیر کشیدن تجارت بین المللی به نظر می رسد برای چه؟ برای بازگرداندن دوباره عظمت آمریکا به آن؟ آماده سازی برای انتخابات میان دوره ای آمریکا؟ کشاندن مردم پشت یک توهم؟ یا چه؟

همه چیز دلبخواهی و مخرب به نظر می رسد.  و البته همه چیز غیرقانونی. قانون بین المللی یا سایر قوانین را فراموش کنید که امپراتوری و موکلانش به آن احترام نمی گذارند، هیچ چیز حتی مبتنی بر معیارهای اخلاقی بشری نیز نیست. تحریم ها ویرانگرند. تحریم به معنای مداخله در حق حاکمیت ملی دیگر کشورهاست. آنها به اجبار کشورها و ملت هایی را که از سرخم کردن در برابر یک دیکتاتوری جهانی امتناع کرده اند مجازات می کنند.

چنین به نظر می رسد که همه، این جنگ اقتصادی جدید را به عنوان هنجاری جدید پذیرفته اند. هیچ کس اعتراضی نمی کند. و سازمان ملل نیز ـ نهادی که برای حفظ صلح به وجود آمده، برای حفاظت از جهان ما در برابر جنگ های بیشتر، برای پاسداشت حقوق بشر – این نهاد نیز ساکت است. از روی ترس؟ ترس از اینکه از سوی یک امپراتوری رو به مرگ مورد تحریم و بی اعتنایی قرار گیرد؟ چرا اکثریت کشورها- که غالبا در نسبتی 191 به 2 (اسرائیل و آمریکا) قرار دارند- در برابر مجرمان سکوت پیشه کرده اند؟

ترکیه 
ترکیه را در نظر بگیرید، با تعرفه های ناگهانی  هنگفت روی آلومینیوم (20 درصد) و فولاد (50 درصد) که ترامپ تحمیل کرده، بعلاوه مداخله در پول ملی آن که موجب نزول ارزش لیر این کشور تا 40 درصد شده و این همه «فقط» به این خاطر که اردوغان، اندرو برانسون کشیش آمریکایی را آزاد نمی کند. کسی که در ترکیه با مجازات 35 سال زندان به اتهام «ترور و جاسوسی» قرار دارد. یک دادگاه ازمیر به تازگی درخواست مجدد آمریکا را برای تخفیف مجازات وی رد کرده و حکم زندان او را به دلیل مشکلات سلامتی به بازداشت خانگی تبدیل کرده است. قویا اعتقاد بر این است که 23 سال فعالیت ادعایی آقای برانسون در زمینه «فعالیت های مذهبی»، چیزی جز پوششی برای جاسوسی نبوده است.

پرزیدنت اردوغان به تازگی اعلام کرده که به دنبال دوستان جدیدی از جمله شرکای تجاری در شرق خواهد رفت؛ روسیه، چین، ایران، اوکراین و حتی اتحادیه اروپای غیر قابل اعتماد. همچنین این کشور درنظر دارد اوراق قرضه ای را که یوآن بر آنها حاکم است برای متنوع کردن اقتصاد ترکیه خریداری کند و ارز کشور را به تدریج از سیطره دلار بیرون بکشد.

گشتن به دنبال دوستان جدید ممکن است شامل اتحادهای نظامی جدید نیز شود. آیا ترکیه درحال برنامه ریزی برای خروج از ناتو است؟ با توجه به  موقعیت دریایی و زمینی راهبردی این کشور بین شرق و غرب، آیا به ترکیه «اجازه» خارج شدن از ناتو داده خواهد شد؟ ترکیه می داند که داشتن متحدان نظامی که به خاطر اعمال حق حاکمیت ملی در امور داخلی خود مجازات هایی را بر وی تحمیل می کنند، در آینده به مصیبت ختم خواهد شد. چرا باید همچنان اختیار را در اختیار ناتو بگذارد که یگانه هدف آن نابود کردن شرق است؛ همان شرقی که نه تنها ترکیه نیز جزو آن است بلکه آینده جهان نیز به شمار می رود؟ ترکیه در سال های پیش به «سازمان همکاری های شانگهای» نزدیک شده و ممکن است عملا  در آینده ای قابل پیش بینی، تسلیم آن نیز شود. این می تواند به معنای خاتمه اتحاد ترکیه با ناتو باشد.

چه می شود اگر ایران، ونزوئلا، روسیه، چین و بسیاری کشورهای دیگر که حاضر به تعظیم در برابر امپراتوری نیستند، تمام این جاسوسانی را که در سفارتخانه های آمریکا تعبیه شده اند یا در نهادهای (مالی) ملی این کشورها پنهان شده اند و نقش ستون پنجم را بازی می کنند و سیاست های ملی و اقتصادی کشورهای میزبانشان را تضعیف می کنند زندانی کنند؟ دراین صورت باید شهرهایی کامل به عنوان زندان های جدید ساخته شود تا جای کافی برای ارتش مجرمان امپراتوری را داشته باشند.


روسیه
روسیه را تصور کنید؛ تحریم های بیشتر به تازگی به این دلیل ادعایی و مطلقا ثابت نشده بر این کشور تحمیل شده که روسیه چهار شهروند انگلیسی را با گاز کشنده نویچوک مسموم کرده است و از پذیرش آن سرباز می زند. این مضحکه ای تمام و کمال است؛ یک دروغ فاحش که بیشتر کسانی که فکری توی سرشان است را حتی در انگلیس  چنان به شگفتی انداخته که فقط به آن می خندند. با این حال ترامپ و پادوهایش در اروپا و خیلی بخش های دیگرجهان تسلیم شده  و از ترس تحریم شدن، آنها نیز روسیه را تحریم کرده اند. جهان به چه تبدیل شده است؟ اگر یوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر زنده بود حتما به خود افتخار می کرد از اینکه درسی به این مهمی را به دروغگویان عالم آموخته است: «کنترل رسانه ها را به دست من بدهید آنگاه من هر ملتی را به گله ای خوک تبدیل خواهم کرد.» این چیزی است که به آن تبدیل شده ایم؛ گله ای خوک.

خوشبختانه روسیه تاکنون از اقتصاد تحت کنترل دلار غربی آنقدر فاصله گرفته است که چنین تحریم هایی دیگر آن را آزار ندهد.

ونزوئلا
ونزوئلا عملا با دستکاری هایی که با تحریک توئیتر در بولیوار پول ملی آن شده مورد تحریم کامل قرار گرفته است و تورمی نجومی را در این کشور به وجود آورده؛ ارزش پول ملی این کشور مداوما بالا و پایین می رود و اقتصاد ملی آن عملا به تعطیلی کشانده شده است. ورود مواد غذایی، اقلام دارویی و دیگر کالاها در مرزها و دیگر مبادی ورودی به طرف اهداف نامعلوم منحرف می شود تا جایی که اصلا از قفسه سوپرمارکت ها سردرنمی آورند، بلکه به داخل کلمبیا قاچاق می شوند و در آنجا با نرخ های تبادلی دستکاری شده دلاری به شهروندان خاص ونزوئلایی و کلمبیایی فروخته می شوند. هزینه این نوع دار و دسته هایی مافیایی را ان ای دی و دیگر  ان جی اوهای بدنام مشابه که بودجه آنها را وزارت امور خارجه آمریکا تامین می کند و در داخل یا خارج از ونزوئلا توسط سرویس های مخفی آمریکایی آموزش دیده اند، فراهم می کنند. آنها بعد از نفوذ - آشکار یا پنهان- به داخل ونزوئلا اقتصاد محلی را از داخل بیشتر بایکوت می کنند، به خشونت دامن می زنند و به بخشی از ستون پنجم تبدیل می شوند که هدف اولیه آنها خرابکاری درسیستم مالی کشور است.

ونزوئلا در تلاش است تا با غیر دلاری کردن اقتصاد خود از این مخمصه خارج شود که یکی از این اقدامات، به جریان انداختن پول جدیدی  به نام پترو بر اساس ذخایر عظیم نفتی ونزوئلا و نیز از طریق یک بولیوار جدید  به امید جلوگیری از اوج گیری دوباره تورم است. این سناریو بسیاری را به یاد شیلی سال 1973 می اندازد، در زمانی که هنری کیسینجر وزیر امور خارجه آمریکا بود (1977-1973) و در نتیجه کودتایی که سیا پشت آن بود، مواد غذایی و دیگر کالاها از بازارهای شیلی «ناپدید شد»، رئیس جمهوری این کشور پرزیدنت آلنده که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود به قتل رسید و آگوستو پینوشه این قاتل مخوف به قدرت رسانده شد. دیکتاتوری نظامی که مرگ و ناپدید شدن ده ها هزار تن از مردم را به همراه داشت و تا سال 1990 دوام یافت. هرچند که به زانو درآوردن ونزوئلا به این آسانی نخواهد بود. چرا که این کشور از 19 سال تجربیات انقلابی چاوزی ها و یک موضع قدرتمند مقاومت برخوردار است.


ایران 

ایران نیز در حال کشانده شدن به سرنوشت مشابهی است. ترامپ بی هیچ دلیلی از قرارداد موسوم به هسته ای که بعد از حدود 10 سال مذاکره در 14 جولای 2015 به همراه پنج کشور دیگر با ایران به امضا رساند، خارج شده است. اکنون - البته به تحریک ستاره صهیونیست ها نتانیاهو-  تحریم های جدید و شدیدتری بر ایران تحمیل شده که ارزش پول مالی این کشور، ریال را کاهش داده است. ایران  قبلا یک مسیر «اقتصاد مقاومتی» را درپیش گرفته است که به معنای  دلار زدایی از اقتصاد خود و حرکت به سمت خودکفایی غذایی و صنعتی و نیز گسترش تجارت با کشورهای شرقی، چین، روسیه، سازمان همکاری های شانگهای و دیگر کشورهای دوست و از نظر فرهنگی همسو نظیر پاکستان است. با این حال به احتمال زیاد در ایران  نیز یک ستون پنجم قدرتمند وجود دارد که در بخش مالی پنهان شده اند که اجازه خارج شدن کشور از زیر فشار و تبلیغ تجاری دشمن یعنی غرب و اتحادیه اروپا را که سیستم پولی یورویی آنها بخشی از سلطه دلار محصوب می شود نمی دهد، ازاین رو به شکل مشابهی کشور را در برابر تحریم ها آسیب پذیر باقی می گذارد.


چین 

چین به خاطر تبدیل شدن به قدرتمندترین اقتصاد جهان، برخورداری از مازاد ستانده واقعی که با قدرت خرید مردم اندازه گیری می شود و تا حال از ایالات متحده آمریکا نیز پیشی گرفته، با تعرفه های بی پایان «مورد تحریم» قرار گرفته است. چین نیز اقتصادی مستحکم و پول مبتنی بر طلا دارد که با سرعت در حال پیشی گرفتن از دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره شماره یک جهان است. البته چین نیز با «تحریم های» مشابه دست به تلافی جویی زده، اما در کل سلطه آن بر بازارهای آسیا و نفوذ اقتصادی فزاینده در اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین چنان است که جنگ تعرفه ای ترامپ به سختی می تواند معنایی بیش از قطره ای آب بر سنگی داغ برای چین داشته باشد.

کره شمالی؛ نشست ترامپ - کیم در میانه ماه ژوئن در سنگاپور که بسیار از آن سخن گفته شد، از آن زمان تاکنون به نقطه ای ریز در گذشته تبدیل شده است. توافقاتی که ادعا شد این دو کشور به آنها رسیده اند، همانطور که می شد انتظار داشت از طرف آمریکا زیرپا گذاشته شد. این همه تحت این بهانه کاملا جعلی که کره شمالی به تعهد خلع سلاح خود پایبند نمانده که این خود دلیلی برای وضع تحریم های شدیدتر و بیشتری شده است. جهان نظاره گر است. طبیعی است. هیچ کس حرات به پرسش گرفتن این اربابان خودخوانده جهان را ندارد. فلاکت از چپ و راست در حال گسترش است و توده های تا بن استخوان شستشوی مغزی شده در سراسر جهان این را پذیرفته اند. جنگ صلح است و صلح جنگ. غرب در یک منطقه راحت و بی دغدغه «صلح آمیز» زندگی می کند. چرا آرامش آن را به هم می زنید؟ اگر مردم از گرسنگی یا در اثر بمباران می میرند، آن مناطق بسیار دور به نظر می آید، بگذارید ما در صلح و آرامش زندگی کنیم. چرا مزاحم می شوید؟ به خصوص از وقتی که پیوسته و قطره به قطره به ما گفته می شود که این حق آنهاست.

این رفتارها در دوران ترامپ و کسانی که دستورها را به او می دهند تسریع شده، صرفا به این دلیل  که «آنها می توانند.» هیچ کس اعتراضی نمی کند. این گرایش ترسیم کننده تصویر قدرت بی همتاست که انتظار فرمانبرداری محض را دارد. آیا چنین خواهد شد؟

آنچه که واقعا هر روز  روشن تر می شود، این است که واشنگتن در حال منزوی کردن خود است، که جهان تک قطبی به سمت جهانی چند قطبی در حال حرکت است، جهانی که در آن به طور فزاینده ای ایالات متحده مورد بی توجهی وبی احترامی بیشتر قرار می گیرد و از قلدری و جنگ افروزی آن – کشتن و به فلاکت کشاندن صدها میلیون انسان که اکثریت آنها کودکان، زنان و سالخوردگان بی دفاع هستند با توسل به قوه قهریه مستقیم یا کشمکش های وکالتی- بیزارتر می شود. یمن تنها یکی از نمونه های اخیر این سیاست است که موجب رنج های انسانی بی پایان برای کسانی می شود که هرگز هیچ آسیبی به همسایگانشان نرسانده اند، آمریکاییان که به جای خود. دیگر چه کسی می تواند برای چنین کشوری - که ایالات متحده آمریکا نام دارد- و برای افرادی که پشت این هیولاهای دروغگو قرار دارند کمترین احترامی قائل شود؟

چنین رفتاری از طرف یک امپراتوری رو به مرگ، متحدان و دوستان را با هم به اردوگاه مقابل می کشاند؛ به طرف شرق که آینده در آنجا نهفته است، به دور از یک نظم تک قطبی جهانی سازی شده، به سمت یک جهان چند قطبی سالم و برابرتر. بسیار خوب خواهد بود اگر نهاد جهانی ما، یعنی اعضای سازمان ملل که به اسم صلح ایجاد شده، سرانجام جرات به خرج دهند و علیه این دو کشور مخرب ـ آمریکا و اسراییل ـ برای خیر و صلاح بشریت، جهان، و خود زمین بپا خیزند.


نویسنده: پیتر کوئینگ (Peter Koenig)  تحلیلگر اقتصادی و ژئوپلتیک
منبع: yon.ir/QsayN
انتهای پیام. 
کد مطلب : ۷۴۷۳۴۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما