تداوم حضور ایران در سوریه
یکی از اصلیترین منابع نگرانی تل آویو از آینده سوریه همانگونه که سران این رژیم بارها اعلام کردهاند موضوع بیشتر شدن همکاریهای استراتژیک نظامی تهران- دمشق است که در نتیجه بحران و با دعوت رسمی دولت سوریه از ایران برای مشارکت نظامی در مبارزه با تروریسم، اکنون به بالاترین سطح خود در طول 4 دهه گذشته رسیده است. در این زمینه تمامی تلاشها و تقلاهای تل آویو برای تحت فشار قرار دادن ایران به منظور خروج نظامیان خود از سوریه چه از طریق انجام حملات هوایی گاه و بیگاه و چه با تمسک جستن به دیگر بازیگران ذی نفوذ در بحران ناکام بوده است. در این زمینه اولاً پاسخهای قاطعانه و سهمگین نیروهای مقاومت به تجاوزات اسرائیل، همچون هدف قرار دادن جنگندههای این رژیم در 10 فوریه 2018 و سپس به زیر آتش گرفتن جولان با 68 موشک در 9 می 2018، موجب شد تا تلآویو نسبت به انجام دوباره این حملات خودداری کند.
ثانیاً، هم سفرهای متعدد سران رژیم صهیوینستی به مسکو برای اختلاف افکنی و تحت تاثیر قرار دادن همکاریهای گسترده ایران و روسیه در سوریه و هم درخواستهای مکرر از واشنگتن برای در دستور کار قرار دادن این سناریو در مذاکرات پوتین و ترامپ هیچکدام نتیجه دلخواه را برای صهیونیستها در پی نداشته به صورتی که روسها بارها بر مشروعیت قانونی حضور نیروهای ایرانی تاکید کرده اند که در یکی از آخرین اظهار نظرها «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه طی رزوهای گذشته پس از سفر بولتون به سرزمینهای اشغالی و طرح ادعای لزوم خروج نیروهای ایرانی از سوریه اعلام کرد: «مسکو به حضور ایران در سوریه که به درخواست دولت قانونی دمشق انجام شده است، احترام میگذارد.»
با این حال سفر وزیر سرلشگر حاتمی دفاع ایران در صدر هیئتی بلندپایه به دمشق طی هفته گذشته و اعلام دستیابی دو طرف به توافق برای امضا پیماننامه امنیتی، مشکلات و هراس صهیونیستها را چندین برابر کرد به صورتی که پس از این سفر آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با سراسیمگی بدون اشاره به این توافق گفت که هر گونه توافق بین المللی بعد از پایان نزاع داخلی سوریه برای اسرائیل الزام آور نیست. هراس تلآویو از انعقاد این پیمان نظامی در واقع رسمیت یافتن اتحاد میان دو کشور خواهد بود.
حزب الله در جوار مرزهای اسرائیل
در بعدی دیگر جنگی که قرار بود به تضعیف حزب الله لبنان از طریق خارج کردن دمشق از مدار مقاومت و قطع ارتباط محور ایران- عراق-سوریه و لبنان باشد اما به مفری برای نه تنها تقویت نظامی حزب الله (تجربه، تجهیزات و مشروعیت) بلکه نزدیک شدن بیشتر این نیرو به مرزهای سرزمینهای اشغالی در سوریه تبدیل شد. موضوعی که شکستی بزرگ برای 4 دهه سیاستورزی تلآویو به منظور تضعیف مقاومت لبنان می باشد. نگرانی صهیونیستها از این بابت منجر شد تا اولاً سران این رژیم ایده بزرگ از نیل تا فرات را اکنون از سر برون کرده و به فکر تثبیت سرزمینهای اشغال شده بیافتند که قرار است از طریق تصویب قانون نژادپرستانه دولت-ملت یهودی پیگیری شود؛ و ثانیاً بحران آفرینی در لبنان با مشارکت سعودیها را در دستور اقدام قرار دهند تا نیروهای حزب الله را وادار به عقب نشینی از سوریه کنند و ثالثا موضوعاتی را همانند تقویت و افزایش مسئولیتهای نیروهای یونیفل در لبنان (از طریق آمریکا) اعلام کنند.
ادلب و ساز ناهمخوان ترکیه
در حالی که تحرکات دولت سوریه و متحدان آن برای آغاز عملیات آزادسازی ادلب، موجب امیدواری صهیونیستها به مقاومت شدید ترکیه و فاصله گرفتن آنکارا از دیگر طرفهای حاضر در مذاکرات آستانه و در نتیجه تداوم بحران گردید، با این وجود اعلام یکباره اردوغان مبنی بر ادامه همکاری با دولتهای ایران و روسیه در سوریه و همچنین گرایش کردهای شمال به سمت توافق با دولت مرکزی و همچنین حضور در عملیات ازدسازی ادلب با یونیفرم ارتش سوریه را میتوان در ادامه دومینوی ناکامیهای تل آویو دانست.