۰
شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۰۴

امام خميني: مسلمانان، رونق كاخ‌هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد

امام خميني: مسلمانان، رونق كاخ‌هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد
"انقلاب اسلامي" ارمغان بزرگ و هديه بي‌نظير الهي بود كه با دست تواناي عبد مقرب درگاه حق و فنا از "خود" و فاني در "خدا" يعني حضرت امام خميني در ايران و با سرنگوني رژيم سفاك پهلوي كه همچون ديگر رژيم‌هاي منطقه به اصالت دين ضربه مي‌زد و به اسارت مردم مي‌پرداخت و سرسپردگي در برابر قدرت‌هاي استعماري را به اوج مي‌رساند، بنيان نهاده شد. 

انقلاب اسلامي نه تنها به احياي تفكر ديني پرداخت و حقايق نهفته در قوانين و ارزش‌هاي الهي را نماياند و همه تارهاي جهل و جمود تنيده بر فكر و روح مردم مسلمان ايران را زدود و حقيقت ديانت را متجلي ساخت، كه تفكر اسلام ناب محمدي(ص) را به عنوان ثمره بزرگ انقلاب و براي تقابل با اسلام‌هاي شاهنشاهي و غربي و آمريكايي به جهان اسلام صادر كرد و روح و جان ملل مسلمان را شيفته و تشنه ساخت و از همين جا بود كه آنان دريافتند براي رهايي از قدرت‌هاي استكباري و حاكمان دست نشانده آنان بايد به اسلامي كه امام خميني احيا كرد و با آن بر استعمار و استبداد فائق آمد تمسك جويند. 

حاصل اين شناخت و بصيرت، آغاز حركت‌هاي رهايي‌بخش اسلامي به تبعيت از نهضت امام خميني بود كه دو نمونه و مصداق عيني آن نهضت مقاومت لبنان و انقلاب فلسطين بود كه ابرقدرت‌ها را به شدت آشفته كرد. 

قيام‌هاي اسلامي و پرشور و رهايي بخشي كه امروز در كشورهاي تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين قدرت‌هايي چون آمريكا را نشانه رفته و مهره‌هاي دست نشانده‌اش را كه حاكمان اين كشورها مي‌باشند هدف قرار داده است، فرآيندي از نهضت امام خميني است كه در ايران به صورت انقلاب اسلامي شكل گرفت و در مراحل بعد به نهضت جهاني اسلام تبديل شد. 

حضرت امام خميني در سخنان حماسه ساز و انقلاب آفريني كه پيش روي داريد و بخش دوم و پاياني پيام پرشور او به مسلمانان جهان در تاريخ 29/4/67 مي‌باشد، از صدور فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) به جهان اسلام و پي‌آمدهاي مبارك آن سخن مي‌گويد.
 
در اين پيام، موضوعات مختلف ديگري از جمله اين كه مبارزه و جهاد ايران اسلامي با دنياي كفر و شرك و نفاق محدود به زمان و مكان نيست، نقش فرهنگ شهادت، توجه به جوانان و دانشجويان، حضور روحانيون در صحنه و گرايش و اعتماد مردم به آنان و ضرورت تداوم مجاهدت‌هاي علماي دين و فداكاري و ايثار آنان حتي درصورت لزوم گذشتن از اعتبار و آبروي خود براي اعتلاي دين و خدمت به مردم، مورد توجه قرار گرفته است. 

* * * 

امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است،و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد.
 
امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تيرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مى‏كند. 

جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى‏شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى‏مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.
 
ان‏شاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختيهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مى‏كند و چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است. 

چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت ايران سقوط اركان و كنگره‏هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات امريكا را در اين كشور شكسته است.
 
و چه شيرينى بالاتر از اينكه مردم عزيزمان ريشه‏هاى نفاق و مليگرايى و التقاط را خشكانيده‏اند. و ان‏شاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد.
 
نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفته‏اند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت‏بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نموده‏اند از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده‏اند. 

خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين ـ عليه‏السلام! 

اذناب امريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسئله‏اى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنه‏هاى نبرد مقايسه شود.
 
مقام شهادت، خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است،نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. 

تمامى اينها خيالات باطل مليگراهاست،ما هدفمان بالاتر از آن است.
 
مليگراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين‏الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است.
 
ما مى‏گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم.
 
ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم،ما تصميم داريم پرچم "لا اله الا الله" را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. 

پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجى‏ام، و اى نيروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تاثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت. 

پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين، و معلولين ما توجه
داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده‏اند كم نشده است. 

فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند. پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدايت نسلهاى آينده است. 

كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اينگونه خواسته است. و ديروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا ان‏شاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم؛ و به همين دليل طالب شهادتيم. و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمى‏رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم. همه مى‏دانند كه ما شروع كننده جنگ نبوده‏ايم. 

ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كرده‏ايم. و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است؛ و استكبار از همه كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است.
 
انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه‏داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم.
 
و حال آنكه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صدا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت‏زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه‏هاى گرگ منزل گرفته‏ايد، 
برخيزيد كه اينجا جاى خواب نيست! 

و نيز فرياد كشيم سريعا قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! امريكا و شوروى در كمين نشسته‏اند، و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت.
 
راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول‌الله ـ صلى‏الله عليه و آله و سلم ـ داشت؟ 

امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى امريكا و اروپا در خليج فارس صف‏آرايى نمود.
 
و اينجانب به نظامهاى امريكايى و اروپايى اخطار مى‏كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته‏ايد، از خليج فارس بيرون رويد. و هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود؛ كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند. 

به دولتها و حكومتهاى منطقه، خصوصا به عربستان و كويت مى‏گويم كه همه شما در ماجراجوييها و جناياتى كه امريكا مى‏آفريند شريك جرم خواهيد بود. و ما تا به حال از اينكه همه منطقه در كام آتش و خون و بى‏ثباتى كامل غوطه‏ور نشود، دست به عملى نزده‏ايم.
 
ولى حركات جنون‏آميز ريگان مطمئنا حوادث غيرمنتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مى‏كند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازنده‏ايد. خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر امريكا اينقدر ذليل و ناتوان نكنيد. اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد. 

بحمدالله از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچه‏هاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است؛ و مى‏رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد. 

نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كى و تا كجا ما را تحمل مى‏كنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند.
 
به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهى‏مان نمى‏شناسند. به گفته قرآن كريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى‏دارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند.
 
ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و امريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبى‏مان را لكه‏دار نمايند. 

بعضى مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و كينه توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مى‏دهند؛ و با دلسوزيهاى بيمورد و اعتراضهاى كودكانه مى‏گويند جمهورى اسلامى سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادى‏شان افتاده است! كه چه خوب است ]به] اين سوال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ايران، در چه زمانى نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشته‏اند كه امروز بى‏اعتبار شده‏اند! 

آرى، اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى‏فرهنگ به رسميت بشناسند؛ ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف؛ آنها ولى و قيم باشند ما جيره‏خوار و حافظ منافع آنها؛ نه يك ايران با هويت ايرانى ـ اسلامى؛ بلكه ايرانى كه شناسنامه‏اش را امريكا و شوروى صادر كند؛ ايرانى كه ارابه سياست امريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى امريكا و شوروى شرق و غرب در اين است كه
نه تنها ملت ايران از تحت‏الحمايگى آنان خارج شده است، كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى‏كند. 

كنترل و حذف سلاحهاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيرا از گفته‏هاى سران امريكا و شوروى و نوشته‏هاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنه‏ها و محرومين در جهان مالكيتهاى بى‏حد و مرز سرمايه‏داران است. 

ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى ـ انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود؛ و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى‏محتواى دنياى مادى‏اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمى‏باشند. 

من به صراحت اعلام مى‏كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‏گذارى مى‏كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه‏طلبى و فزون‏طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. 

ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه‏ريزى كنيم. 

ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم.
 
ما اعلام مى‏كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.
 
كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب‏ناپذير نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مى‏سازد.
 
و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى‏ديدم؛ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلا خوددارى مى‏كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‏دانم،و خدا مى‏داند كه اگر نبود انگيزه‏اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى‏بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود.
 
اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود. 

من در اينجا از همه فرزندان عزيزم در جبهه‏هاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده‏اند، تشكر و قدردانى مى‏كنم و همه ملت ايران را به هوشيارى و صبر و مقاومت دعوت مى‏كنم. 

در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسئله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد.
 
اينها يقينا از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بيخبرند و نمى‏دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه‏اى وارد نمى‏سازد. 

ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. 

مسلم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است.
 
خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است.
 
خدا مى‏داند كه راه و رسم شهادت كور شدنى نيست؛ و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود.
 
همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند! 

خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. 

خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده‏هاى معظم شهدا! 

و بدا به حال من كه هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده‏ام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏كنم. 

و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ‏جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى‏تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند! 

آرى،
ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت.
 
و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مى‏آيد. 

و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم. 

آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده‏اند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته‏اند، و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده‏اند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد،كه من مجددا به همه مردم و مسئولين عرض مى‏كنم كه حساب اينگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند اين مدعيان بى‏هنر امروز و قاعدين كوته‏نظر ديروز به صحنه‏ها برگردند. 

من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى‏كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد.
 
نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند.
 
اكيدا به ملت عزيز ايران سفارش مى‏كنم كه هوشيار و مراقب باشيد، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسئله جنگ نيست. 

با اعلام اين تصميم، حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمى‏توان به طور قطع و جدى پيش‏بينى نمود.
 
هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه‏جوييها به همان شيوه‏هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم. 

ملت ما هم نبايد فعلا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام مى‏كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست.
 
چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانه‏ها حملات خود را دنبال كنند. نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيد و مكر دشمنان غافل بمانند.
 
در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد.
 
مردم ما، كه در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كرده‏اند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوه‏ها و شكلهاى مختلف را جديتر بدانند،و فعلا چون گذشته تمامى نظاميان، اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبهه‏ها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به ماموريتهاى خود ادامه دهند.
 
در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت.
 
ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دست اندركاران و مسئولين كشور و مديران رسانه‏ها و مطبوعات مى‏خواهم كه خود را از معركه‏ها و معركه آفرينيها دور كنند؛ و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه‏هاى تند نگردند؛ و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند. 

در اين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند. 

هر چند اين مسئله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست، اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبهه‏گيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلح‏طلبى به ظاهر دم مى‏زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند؛ و جيره‏خواران استكبار، همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و مليگراهاى بى‏فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند، كه ان‏شاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هوشيارى جواب همه فتنه‏ها را خواهد داد. 

من باز مى‏گويم كه قبول اين مسئله براى من از زهر كشنده‏تر است؛ ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم و نكته‏اى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسئولين كشور ايران به اتكاى خود تصميم گرفته‏اند. و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است. 

مردم عزيز و شريف ايران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مى‏دانم و شما مى‏دانيد كه من به شما عشق مى‏ورزم؛ و شما را مى‏شناسم؛ شما هم مرا مى‏شناسيد. 

در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد تكليف الهى‏ام بود، شما مى‏دانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگم؛ اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود؛ و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرويى داشته‏ام با خدا معامله كرده‏ام.
 
عزيزانم، شما مى‏دانيد كه تلاش كرده‏ام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا، تو مى‏دانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم. 

خداوندا، تو مى‏دانى كه استكبار و امريكاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه‏گاه ما تويى، و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمى‏شناسيم و غير از تو نخواسته‏ايم كه كسى را بشناسيم.
 
ما را يارى كن، كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا، تلخى اين روزها را به شيرينى
فرج حضرت بقيه‏الله ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفدا ـ و رسيدن به خودت جبران فرما. 

فرزندان انقلابى‏ام، اى كسانى كه لحظه‏اى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد، شما بدانيد كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏گذرد؛مى‏دانم كه به شما سخت مى‏گذرد؛ ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى‏گذرد؟ 

مى‏دانم كه شهادت شيرينتر از عسل در پيش شماست؛ مگر براى اين خادمتان اينگونه نيست؟
 
ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است. بغض و كينه انقلابى‏تان را در سينه‏ها نگه داريد؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد؛ و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تاكيد مى‏كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسئولان آن نيستم. 

مسئولين مورد اعتماد من مى‏باشند.
 
آنها را از اين تصميمى كه گرفته‏اند شماتت نكنيد، كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است. كه ان‏شاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد. 

من در اينجا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايه‏ها و ذخيره‏هاى عظيم الهى و به اين گلهاى معطر و نوشكفته جهان اسلام، سفارش مى‏كنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد؛ و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد.
 
و من به همه مسئولين و دست اندركاران سفارش مى‏كنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد؛ و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزشها و نوآوريها همراهى كنيد؛ و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. 

مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيده‏اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجيها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گدا صفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند.
 
به جاى اينكه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند.
 
ما در شرايط جنگ و محاصره توانسته‏ايم آنهمه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفتها داشته باشيم. 

ان‏شاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مى‏سازيم. 

مبارزه علمى براى جوانان زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيتها و حقيقتهاست. و اما مبارزه عملى آنان در بهترين صحنه‏هاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است. 

و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه‏ام به جوانان عرض مى‏كنم اين است كه در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماى متعهد اسلام استفاده كنيد؛ و هيچ‏گاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى‏نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد.
 
روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت‏ترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشته‏اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بوده‏اند؛ بر بالاى‌دار رفته‏اند و محروميتها چشيده‏اند ؛ زندانها رفته‏اند و اسارتها و تبعيدها ديده‏اند؛ و بالاتر از همه، آماج طعنها و تهمتها بوده‏اند؛ و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به ياس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده‏اند؛ و هم اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر، در كنار مردمند؛ و در هر حادثه غمبار و مصيبت‏آفرينى شهداى بزرگوارى را تقديم نموده‏اند. 

در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آنقدر آماج حملات و كينه‏ها گردند،و اين به خاطر صداقت و امانتدارى است كه در وجود علماى متعهد اسلام متبلور است. مسئوليت‏پذيرى در كشورى كه با محاصره‏ها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است.
 
البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكاريهاى بيشتر آماده كنند؛ و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مى‏شناسد، و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مى‏كند. علما و روحانيون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى‏كنند. 

البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشته‏ها و صحبتها هر وقت نام" روحانيت" را به ميان آورده‏ام و از آنان قدردانى نموده‏ام، مقصودم علماى پاك و متعهد و مبارز است؛ كه در هر قشرى ناپاك و غيرمتعهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است.
 
و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بوده‏اند؛ و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس‏ماب و دين‏فروش زده‏اند و مى‏زنند و روحانيون متعهد ما همواره
از اين بى‏فرهنگها متنفر و گريزان بوده‏اند. من به صراحت مى‏گويم مليگراها اگر بودند، به راحتى در مشكلات و سختيها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى‏كردند؛ و براى اينكه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسه‏هاى صبر و مقاومت را يكجا مى‏شكستند و به همه ميثاقها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مى‏زدند. 

كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانيم، ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقده‏ها و حسادتهاى خود را نمى‏توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گيرند، ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى‌دار برند، اگر زنده‏زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى‏مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان‏نامه كفر و شرك را امضا نمى‏كنيم. 

علما و روحانيون ان‏شاءالله به همه ابعاد و جوانب مسئوليت خودآشنا هستند ولى از باب تذكر و تاكيد عرض مى‏كنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامى‏مان احساس مى‏كنند كه مى‏توانند انديشه‏هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند.
 
و اگر بيراهه مى‏روند، با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمى‏شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته‏هاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت.
 
اينها كه امروز اينگونه مسائل را عنوان مى‏كنند مسلما دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مى‏تپد، و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند.
 
اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان‏گونه‏اى است كه خود فكر مى‏كنند. به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد اگر قبول هم نكردند، مايوس نشويد، در غيراين صورت خداى‏ناكرده به دام ليبرالها و مليگراها و يا چپ و منافقين مى‏افتند؛ و گناه اين كمتر از التقاط نيست.
 
وقتى ما مى‏توانيم به آينده كشور و آينده‏سازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم، و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم، و به همه شيوه‏ها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى‏شود احاطه داشته باشيم.
 
فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزه‏اى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم‏كردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد. 

نكته ديگر اينكه من اكثر موفقيتهاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى‏دانم. و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود، كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست و هيچ وسيله‏اى هم نمى‏تواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند.
 
چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزيهاى بيمورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند؛ و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايه‏دارى و سرمايه‏داران متهم نمايند.
 
در اين شرايط حساس و سرنوشت‏سازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوءاستفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد بشدت مواظب حركات خود بود.
 
چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتى علاوه بر تامين منافع خود، روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند.
 
البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنه‏هاست؛ چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. 

ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده‏دار اين مسئوليت بزرگ بدانيم. و در تحقق آن اگر كوتاهى‏بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كرده‏ايم. 

در خاتمه، از پيشگاه مقدس پروردگار، كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است، تشكر و قدردانى مى‏كنم. و از محضر مقدس بقيه‏الله ـ ارواحنا فداه ـ عاجزانه مى‏خواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.
 
خداوند متعال به خانواده‏هاى شهدا صبر و اجر، و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد؛ و اسرا و مفقودين را به وطن خويش باز گرداند. خداوندا، از تو مى‏خواهيم آنچه را مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انك قريب مجيب. والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته. 

پنجم ذى‏حجه 1408 / 29/4/67
روح‏الله الموسوى الخمينى
(منبع: صحيفه امام، ج 21، ص 87 تا 100)

مرجع : روزنامه جمهوری اسلامی
کد مطلب : ۷۵۰۸۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما