کلماتی همچون حقوق بشر و دفاع از کرامت انسانی کلماتی هستند که در طول حدود یک قرن گذشته به درستی(!) در خدمت سیاستهای استعماری و سلطهطلبانه آمریکا قرار گرفته و این کشور با بهرهبرداری از این شعارها میلیونها انسان بیگناه را در دنیا و به ویژه در کشورهای آسیایی به خاک و خون کشیده است.
هیچ کشوری در جهان معاصر وجود ندارد که در فهرست اقدامات و رفتارهای ضد انسانی دولت آمریکا قرار نگرفته باشد و حتی رفتارهای این کشور به قدری ضدبشری است که گوی سبقت را از خشنترین نظامها ربوده است.
حمله به هواپیمای ایرانایر به شماره 655 و کشته شدن تمامی 290 سرنشین هواپیما در سال 67، نقش آنان در ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی، کودتای نوژه، هشت سال دفاع مقدس، پناه دادن به منافقینی که دستشان به خون 17 هزار ایرانی بیگناه آلوده است و حملات هواپیماهای بدون سرنشین به غیرنظامیان در پاکستان و سومالی، دایر کردن زندانهای مخوف و بدنامی همچون گوانتانامو و ابوغریب و همچنین بازداشتگاههای مخفی، ایجاد گروههای تروریستی همچون داعش، کشتار کودکان بیگناه در بحرین، یمن، سوریه و فلسطین تنها بخشی از اقدامات ضد حقوق بشری و غیرانسانی این کشور علیه بشریت است.
متاسفانه آمریکا علیرغم تمام ادعاهایی که در خصوص حقوق بشر و متهم کردن سایر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی و خاصه ایران اسلامی به نقض حقوق بشر دارد، حقوق بزرگترین ناقض حقوق بشر است به طوری که رهبری معظم انقلاب در تاریخ 30 بهمن ماه سال 80 در پیامی به کنگره حج گفتهاند «شوخی زشتی است که بانی بیشترین ترورها و به راه اندازندهی بیشترین کودتاها و تولیدکنندهی مهلک ترین سلاحها و پشتیبانی کنندهی خطرناک ترین تروریستها، مدّعی رهبری مبارزهی بحقِّ جهانی با تروریسم باشد!!».
«هیچ دولتی را نمی شناسم که به قدر دولت آمریکا ناقض حقوق بشر باشد»
این گفته معظمله نشان دهنده عمق خباثتها و پلیدیهای این کشور خونخوار نسبت به بشریت است به طوری که ایشان در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی در اول فروردین ماه سال 84 بیان کرده بودند:« تا آن جایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی را نمی شناسم که به قدر دولت آمریکا ناقض حقوق بشر باشد».
شاید بتوان گفت بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی یکی از مخوفترین و دردناکترین اقداماتی است که کشوری میتواند در مقابل کشور دیگری عملیاتی کند و شاید بتوان گفت بزرگترین اقدام علیه حقوق بشر و کرامت انسانی است، که این کشور با افتخار دست به آن زد و پس از گذشت سالها از این اتفاق نه تنها از کرده خود عذرخواهی نکرده که جسورانه به آن افتخار میکند.
«صبح توس» در سالروز بمباران اتمی هیروشیما و همچنین روز «حقوق بشری اسلامی و کرامت انسانی» با تهیه گزارشی، بخش کوچکی از اقدامات غیربشری آمریکا این مدعی همیشگی حقوق بشر(!) بررسی میکند.
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله سه روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته که باعث کشتار گسترده شهروندان این دو شهر شد.
حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل میدادند. بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هستهای در جهان است و پس از این دو بمباران، دولت ژاپن تسلیم شد.
بمباران اتمی هیروشیما
دوشنبه ششم اوت 1945 میلادی یک هواپیمای بمب افکن بی 29 ملقب به انولاگی که از جزیره تینیان برخاسته بود به همراه دو هواپیمای دیگر در ساعت هشت و پانزده دقیقه صبح به وقت ژاپن چهار بمب تنی معروف به پسر کوچک ، در بردارنده 60 کیلوگرم اورانیوم 235 را از ارتفاع 9480 متری روی هیروشیما که از آسمان بوضوح دیده میشد در بالای مکانی که امروز در آن "گنبد بمب اتمی" قرار دارد رها کرد تا 43 ثانیه بعد در ارتفاع 548 متری منفجر شود.
حمله اتمی به هیروشیما کاملا برای ژاپن نامنتظره بود ژاپنیها از اینکه آمریکاییها به بمب اتمی دست یافتهاند بی خبر بودند، از سوی دیگر وقتی رادارهای ژاپنی ورورد تنها سه هواپیما را به منطقه نشان دادند، پنداشته میشد که این پروازها از نوع شناسایی هستند، زیرا بمباران مناطق ، با تعداد انبوهی بمب افکن مرسوم بود.
مردمی که از دور دست انفجار "پسر کوچک" را در آسمان هیروشیما مشاهده کردهاند میگویند، خورشید دیگری را در آسمان دیدهاند. از انفجار این بمب ، انرژی عظیمی حدود انرژی حاصل از انفجار بیست هزار تن تی ان تی آزاد شده بود، که نیمی از آن به شکل فشار هوا مانند طوفان ناگهان (موج انفجار) ، یک سوم آن به شکل گرما و یک ششم دیگر به شکل تابشهای آلفا ، بتا ، گاما و نوترونی در آمده بود.
گرما
در منطقه زیر مرکز انفجار ، دما تا چند هزار درجه سانتیگراد افزایش یافته بود. پس از انفجار ، سایه یک انسان روی پلههای ساختمان بانک واقع در فاصله 200 متری مرکز انفجار باقی مانده و فردی روی پلهها افتاده و خاکستر شده بود؛ اما پلههای زیر بدن او سالم مانده بودند و در دیگر نقاط پله ، سطح خارجی سنگها ذوب شده بود! تا شعاع 500 متری مرکز انفجار ، سرامیک خانهها ذوب و تا شعاع دو کیلومتری لباسهایی که مردم به تن داشتند سوخته بود.
طوفان اتمی
سرعت طوفان اتمی در زیر منطقه انفجار ، 1600 کیلومتر بر ساعت یعنی پنج برابر یک طوفان عظیم و فشار هوای ناشی از آن 3.5 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع بوده است. در نقطهای به فاصله 550 متری مرکز انفجار سرعت طوفان حدود یک هزار کیلومتر بر ساعت بوده که برای ویران کردن ساختمانهای بتونی کافی است، و در فاصله 1600 متری ، 305 کیلومتر بر ساعت بوده که ساختمانهای آجری را در هم میشکند.
تابشها
در انفجار ، تابشهای آلفا ، بتا ، گاما و نوترونی پدید آمدهاند، البته تابشهای کم انرژی آلفا و بتا توسط مولکولها جذب میشوند و به زمین نمیرسند اما تابشهای گاما و نوترونی تأثیرهای زود هنگام ، میان هنگام و دیر هنگام فاجعه باری بر جای میگذارند. اگر کسی در پناهگاهی از گرما و موج انفجار در امان مانده باشد، تا شعاع یکصد متر ظرف چند ساعت و تا شعاع هشت صد متر در کمتر از سی روز در اثر تابش جان میبازد. حتی کسانی که در یکصد ساعت نخست پس از انفجار به منطقهای به شعاع هشت صد متری مرکز انفجار وارد شدهاند از تابشهای ذرات رادیواکتیو پخش شده در محل به شدت آسیب میبینند.
خلاصه اینکه در اثر بمب فرو افتاده بر هیروشیما تا پایان سال 1945 حدود 140 هزار نفر و در فاصله سالهای 1946 تا 1951 حدود 60 هزار نفر جان باختهاند. سطح دایره مرگ و نیستی 3.5 کیلومتر مربع و سطح ناحیه مجروحین حدود 7.5 کیلومتر مربع است، در کل از حدود 90 هزار ساختمان ، 60 هزار ساختمان به کلی یا عمدتا ویران شده بودند و پنج روز زمان لازم بود تا یک واحد از ارتش ژاپن (Akatsuki Unit) اجساد را از خیابانها جمع آوری کند.
بمباران اتمی ناکازاکی
پنج شنبه نهم اوت 1945 میلادی ، سه روز پس از بمباران اتمی هیروشیما ، یک هواپیمای بی 29 دیگر جزیره تینیان را با هدف بمباران شهر صنعتی ککورا ترک کرد. هوا در ککورا تمام ابری و دید بسیار اندک بود. هواپیما سه بار منطقه را دور زد تا دید مناسبی پیدا کند اما فایدهای نداشت. نگرانی از کم آمدن سوخت برای گشت زدن بیشتر روی ککورا خلبان بسوی دومین هدف از پیش تعیین شده خود، یعنی ناکازاکی راهی کرد. ساعت ده و پنجاه و هشت دقیقه صبح هواپیما به ناکازاکی رسید که آنجا نیز هوا ابری و دید اندک بود. اما پس از چهار دقیقه خلبان توانست روزنهای در ابرها بیابد که از آن میاتوانست شهر را زیر پا ببیند. به این ترتیب یک بمب چهار و نیم تنی در بردارنده حدود 10 کیلوگرم پلوتونیم 239 که بخاطر بزرگی اندازه آن نسبت به "پسر کوچک" به "مرد چاق" ملقب بود بسوی ناکازاکی رها شد که در ارتفاع حدود 500 متری منفجر گشت.
با اینکه بمب پلوتونیومی به کار گرفته شده در ناکازاکی قدرتی بیشتر از بمب هیروشیما داشت، ولی ویرانی و تلفات در آنجا از هیروشیما کمتر بود. هیروشیما یک شهر مسطح است که انفجار بالای مرکز آن رخ داده بود، اما در ناکازاکی تپهای بزرگ ، شهر را به دو بخش که در دو دره واقع شدهاند تقسیم میکند. انفجار در بالای یکی از آن دو یعنی دره اوراکامی رخ داده بود. در این دره آسیبها شدید بود اما ضمن این که بخشی از انرژی در بخشهای خالی از سکنه تپه تلف شده بود، این تپه مانند سپری تا اندازه زیادی از بخشهای دیگر محافظت کرده بود. بنا بر آمارهای رسمی در اثر انفجار این بمب 11574 خانه سوخت ، 1326 خانه کاملا ویران شد ، 5509 خانه به شدت آسیب دید و غیر از قربانیان سالهای بعد ، 73884 نفر کشته و 74909 نفر مجروح بر جای گذاشت.
سرانجام
ژاپن که در هفتم دسامبر 1941 میلادی برای از میان برداشتن تهدید ناوگان آمریکا در اقیانوس آرام بدون اعلان جنگ در یکی از بزرگترین حملههای تاریخ ، پایگاه ناوگان آمریکا را در پیرل هاربر نابود کرده بود، در 14 اوت دست از جنگ کشید، هیروهیتو در پیامی رادیویی در 15 اوت پایان یافتن جنگ را به مردم ژاپن اعلام کرد و در دوم سپتامبر 1945 میلادی تسلیم نامه ژاپن بر عرشه رزمناومیسوری که از پیرل هاربر جان به در برده بود در خلیج توکیو امضا شد.
بعدها آمریکاییها اعلام کردند که در آن زمان جز آن دو بمبی که بکار برده بودند بمب اتمی دیگری آماده استفاده نداشتهاند! به هر حال بمبهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی قدرت انفجار هستهای را به جهان شناساندند و این پرسش همیشه باقی خواهد ماند که آیا برای قدرت نمایی راهی جز بمباران مردم بی گناه نبود!.
** تنها نیم نگاهی به اتفاقات یک قرن اخیر، سیاستهای کثیف این شیطان بزرگ را برملا میکند، سیاستهایی که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد، البته سیاستهای خصمانه این کشور تنها به خارج از این کشور منتهی نمیشود، بلکه جمع کثیری از مردم این کشور (سیاهپوستان) نیز درگیر رفتار حقوق بشری از نوع آمریکایی آن هستند و شاید وقت آن رسیده باشد که حداقل کشورهای مسلمان با پیش گرفتن سیاستی منسجم و یکپارچه علیه استکبار قد علم کنند.