۰
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۷
بررسی پیش‌بینی مقام معظم رهبری از زوال قدرت استکباری آمریکا

شمارش معکوس افول شیطان بزرگ

شمارش معکوس افول شیطان بزرگ
اکنون نه تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم آمریکا رو به افول است بلکه اقدامات رئیس‌جمهور عجیب و غریبِ فعلیِ آمریکا، «لیبرال دموکراسی» را نیز که پایه تمدن غرب است، بی‌آبرو کرده است.
(مقام معظم رهبری ۱۲ /آبان/ ۱۳۹۷)

مقام معظم رهبری در این سال‌ها و هر از گاهی جملات کلیدی و دقیقی را پیرامون تحولات جهان بیان فرمودند که در کمال ناباوری کارشناسان و تحلیلگران جهانی به حقیقت پیوست و این نشان از بینش عمیق و دقیق معظم‌له نسبت به تحولات دنیای پیرامون در حوزه‌های مختلف دارد.

مشاهده کردیم حتی در شبکه‌ها و رسانه‌های ارتباط جمعی هشتگی به راه افتاد به نام «گفت - شد» که روایتی است از انطباق حیرت آور وعده‌های ایشان و اتفاقات جهان پیرامون.

 در گزارش امروز و فردای کیهان نیز جمله کلیدی اخیر رهبری در باره زوال آمریکا را مورد بررسی قرار دادیم تا ببینیم افول این کشور چقدر مبنای «شدن» دارد.

یاغی‌گری زمینه زوال قدرت‌ها

افول امپراطوری‌ها، ناگهانی و آنی نیست و قدرت‌های بزرگ در تاریخ همیشه به آهستگی سیر تزلزل و ضعف خود را طی کرده‌اند و آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست.

ظهور قدرتی به نام آمریکا در قرن بیستم یک واقعیت است. این قدرت بزرگ در رقابت با رقبای خود، بر این تصور بود که می‌تواند به دلایل گوناگون، تنها قدرت برتر در قرن بیست‌ویکم بوده و نظم نوین جهانی را در چارچوب یک نظام تک قطبی با پشتوانه‌های ایدئولوژیک متضاد ولکن مادی گرایانه ایجاد کند.

انقلاب اسلامی در چنین وضعیتی در بستر یک جهان بینی الهی با مجموعه‌ای از اعتقادات و باورهای آسمانی به پیروزی رسید.

 نفی ایدئولوژی‌های موجود اعم از شرقی یا غربی از سوی انقلاب اسلامی و تأکید بر اسلام ناب، پایه‌گذار حرکتی شد که اکنون تحولات بزرگی را شکل داده و جهان را در آستانه یک تحول بنیادین قرار داده است.

سیدحسین نقوی حسینی نماینده مردم ورامین و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «یکی از نشانه‌های افول قدرت‌های سلطه‌گر، ظهور و بروز رفتارها و مختصات یاغی‌گری و طغیان‌گری آنهاست.»

وی ادامه می‌دهد: «وقتی قدرت‌های سلطه گر دست به یاغی‌گری می‌زنند نشان می‌دهد که از درون در حال فروپاشی بوده و با بحران‌های جدی رو به رو هستند.»

نقوی حسینی می‌افزاید: «نمونه این رفتار را در اقدامات آمریکایی‌ها مشاهده می‌کنید؛ یک روز دیوار مرز مکزیک را مطرح می‌کنند و روز دیگر به کشورها حمله می‌کنند، بحث مذاکره مطرح می‌کنند، از کنوانسیون محیط زیست خارج می‌شوند، ادعای خروج از منطقه خارمیانه می‌کنند و بعد با عربستان به یمن حمله می‌کنند، تهدید به خروج از شورای امنیت و حقوق بشر می‌کنند که همگی طغیان علیه نظام بین‌الملل می‌باشد.»

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی تاکید می‌کند: «این نوع رفتارها نشان می‌دهد آمریکایی‌ها با بحران‌های جدی رو به رو هستند، درون این کشور شکاف‌های اقتصادی بروز پیدا کرده و هماهنگی این کشور با کشورهای آدمکش مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی نشان‌دهنده رو به زوال بودن آنهاست.»

وی اضافه می‌کند: «عدم همراهی دوستان آنها در بحث تحریم جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که زنجیره استکباری از سوی آمریکا دیگر قابل مدیریت نیست، همچنین در سوریه آنچه آمریکا می‌خواست با شکست مواجه شد درحالی که در گذشته کم حادثه داریم که آمریکا خواستار آن بوده باشد و موفق نشود اما در سوریه دیدید که آمریکایی‌ها با شکست مفتضحانه‌ای روبه‌رو شدند که همگی نشانه افول آنهاست.»

افول مقبولیت

عدم اعتماد به سیاست خارجی واشنگتن در قبال متحدان اروپایی آمریکا و همین طور کاهش محبوبیت آمریکا منجر شد که کشورهای دنیا به سیاست خارجی آمریکا در عرصه بین‌الملل نامطمئن و شکاکانه نگاه بکنند و بیشتر کشورهای اروپای شرقی از سیاست ترامپ ناراضی هستند.

صاحب‌نظران بین‌المللی معتقدند یکجانبه‌گرایی ترامپ در سیاست خارجی، مورد بعدی است که پررنگ شدن اختلافات بین آمریکا و متحدانش را به دنبال داشت. ترامپ با روی کار آمدن در کاخ سفید به نوعی سیاستی شبیه جورج بوش پسر را در پیش برد.

یک جانبه گرایی در خواست‌ها و روش‌های فکری ترامپ منجر شد که در تصمیمات بین‌المللی فقط به منافع آمریکا دقت بشود و منافع سایر کشورها و حتی منافع کشورهای متحد آمریکا نادیده گرفته شده است.

 به گفته سی‌ان‌ان میزان مقبولیت رؤسای جمهور پیشین آمریکا در دوره مشابه آغاز کارشان بدین شرح است:
 باراک اوباما 76درصد، جان اف کندی 72درصد، دوایت دی. آیزنهاور 68 درصد، جیمی کارتر 66 درصد، ریچارد نیکسون59 درصد، بیل کلینتون 59 درصد، جورج دابلیو بوش 58 درصد، جورج اچ. دابلیو بوش 57 درصد، رونالد ریگان 51 درصد، دونالد ترامپ 44 درصد.

همچنین بر اساس نظرسنجی «گالوپ» در سال 2017؛ بیشترین مخالفت‌ها با رهبری آمریکا در بین متحدان نزدیک این کشور یعنی پرتغال، بلژیک، نروژ و کانادا بوده، به طوری که اعتماد مردم این کشورها نسبت به سیاست‌های آمریکا بیش از 40 درصد کاهش داشته است. در کشورهای کانادا، سوئیس، هلند، بلژیک، اتریش و آلمان نیز سطح عدم اعتماد به واشنگتن بسیار بالاست.

به طور کلی، سطح نارضایتی طی یک سال دو برابر شده، در سال 2016 تعداد این کشورها 16 کشور بود و در سال 2017 این تعداد به 53 کشور افزایش یافت.

اعتماد نسبت به رهبری آمریکا در 65 کشور جهان بیش از 10 درصد کاهش داشته که شامل همه کشورهای شمال و غرب اروپا و تقریبا همه کشورهای آمریکای لاتین می‌شود.

سیدقاسم جاسمی نماینده مردم کرمانشاه و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «مقام معظم رهبری در چند سال گذشته این وعده را داده بودند که آمریکایی‌ها مشکلاتی را در منطقه خواهند داشت.»

وی ادامه می‌دهد: «در دو دهه اخیر قدرت سیاسی و نفوذ در منطقه غرب آسیا از سوی آمریکایی‌ها کاهش پیدا کرده و همچنین مقبولیت و محبوبیتشان نیز در دیگر کشورها و در داخل نیز پایین آمده است. به عنوان مثال عدم پایپندی ترامپ به توافقات بین‌المللی، منجر شد که کشورهای دنیا و افکار عمومی نسبت به سیاست ترامپ احساس بلاتکلیفی و عدم اعتماد داشته باشند. خروج یک‌جانبه آمریکا از پیمان پاریس درخصوص محیط زیست و مهار انتشار کربن و گازهای گلخانه‌ای نه تنها در آمریکا بلکه در کلیه این کره خاکی و در هر پنج قاره زمین تاثیرات خاص می‌گذارد. قطعا افکار عمومی را نسبت به این اقدام خودسرانه و خودخواهانه آمریکا مخدوش می‌کند. آنها برنمی‌تابند که یک کشور هرچند بزرگ، ثروتمند و قدرتمند باشد اما به خاطر کسب منفعت و سود بیشتر سلامت محیط زیست و ایمنی کشورهای دیگر و شهروندان دیگر را به خطر بیندازد.»

جاسمی می‌افزاید: «آمریکایی‌ها نه تنها در منطقه نتوانستند استراتژی مدنظرشان را پیاده کنند بلکه در منطقه خلیج‌فارس و سوریه شکست‌های مفتضحانه‌ای را متحمل شدند، از سوی دیگرحمایت ترامپ از دولت‌های دارای کمترین سطح دموکراسی و حکومت‌های خودکامه و دیکتاتور، مورد دومی شد که مردم در خاورمیانه و افکار عمومی از ترامپ دلسرد شدند. این اقدام از سوی ترامپ منجر به پاسخ منفی و سوگیری منفی نسبت به سیاست آمریکا در بین ملت‌ها شده است.»

در تکمیل بررسی این موضوع باید ‌اشاره داشت ملت‌های جهان در سالیان گذشته تلاش کردند با به راه انداختن نهضت‌های مختلف در کشورها و با توسل به ان جی او‌ها (NGO) و با راه‌اندازی هزاران برنامه و جنبش‌های مدنی نژادپرستی را کاهش دهند. اما ما شاهد هستیم که دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور یک کشور ابرقدرت به رفتارهای نژادپرستانه و ملی گرایانه دامن می‌زند.

نظرات اندیشمندان و اندیشکده‌های غربی

آمریکای امروز عاجز از یدک کشیدن عنوان ابرقدرتی است. این نظر، صرفاً و تنها یک شعار از جانب مخالفان سیاست‌های استکباری دولت آمریکا نیست، بلکه امروز صاحب‌نظران بسیاری هم در داخل آمریکا و هم در خارج آن نیز بر این موضوع تاکید دارند.

آمریکا از چنان قدرتی که از آن صحبت می‌کنند قطعاً برخوردار نیست و در بهترین حالت می‌توان از آمریکا به عنوان یک قدرت در کنار قدرت‌های دیگر نام برد.

افول قدرت آمریکا در سال‌های اخیر مورد توجه صاحب‌نظران و اندیشمندان غربی قرار گرفته است و معتقدند نظم جهانی مبتنی بر قدرت آمریکا در حال فروپاشی و سقوط بوده و شاهد شکل‌گیری نظم جدید در جهان هستیم.

فرید زکریا، نظریه‌پرداز نئورئالیست معتقد است جهان در حال انتقال از عصر آمریکایی به عصر پساآمریکایی است. جهانی که در پیش داریم جهانی است که در آن ایالات متحده آمریکا نه رهبری اقتصادی و ژئوپولیتیک آن را بر عهده خواهد داشت و نه بر فرهنگ آن چیره خواهد بود بلکه قدرت آن سقوط خواهد کرد.

نوام چامسکی، اندیشمند آمریکایی، آمریکا را امپراطور در حال سقوط می‌داند. از نگاه وی، اگرچه اصول تسلط امپریالیستی آمریکا تغییر کرده ‌اما ظرفیت پیاده سازی آن، به شکل قابل ملاحظه‌ای، کاهش یافته است. آمریکا هم در داخل و هم در خارج در حال سقوط است.

جان ایکنبری، نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا و استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه پرینستون آمریکا در سال 2014 در مقاله‌ای با عنوان «آینده نظم جهانی لیبرال» که توسط مجله فارین افرز منتشر شده، به تغییر قدرت جهانی‌ اشاره می‌کند.

 وی معتقد است تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تک‌قطبی در جریان است. عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی جایگزین نظم جهانی غربی شده است.

آلفرد مک کوی  استاد و مورخ آمریکایی معتقد است مرگ ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی می‌تواند به مراتب سریعتر از آن باشد که هر کس تصور می‌کند. این مرگ، تا سال 2025 کامل خواهد شد. انتقال ثروت و قدرت اقتصادی جهانی از غرب به شرق در حال جریان است. در سال 2012، 65 درصد مردم آمریکا معتقد بودند که کشور در شرایط سقوط قرار دارد. مک کوی، استدلال می‌کند که بزرگ‌ترین عامل سقوط آمریکا، نظامی‌گری است.

شکست نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا

بر اساس یافته‌های «دانشکده تجارت هاروارد»، نظام سیاسی آمریکا شکست خورده و اقتصاد آن هم در حال سقوط بوده و دست‌وپا میزند. رشد و رفاه اقتصادی آمریکا 20 سال پیش به پایان رسید.

همچنین مؤسسه بروگینگز در زمینه افول قدرت آمریکا معتقد است؛ بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی اظهار می‌دارند که آمریکا در حال سقوط است. از زمان وقوع بحران اقتصادی بین‌المللی در سال 2008، مسئله سقوط آمریکا در چین و سایر کشورها مطرح شد.

 برخی از افراد از جمله خود آمریکایی‌ها بر این باورند که سقوط برگشت‌ناپذیر در ایالات متحده آمریکا شروع شده و جهان در حال ورود به عصر پساآمریکا است.

از نگاه جوزف نای، تئوریسین جنگ نرم و دیپلماسی عمومی، آینده قدرت آمریکا به شدت مورد چالش است. بحران اقتصادی جهانی سال 2008 را می‌توان شروع سقوط آمریکا تفسیر کرد. «شورای اطلاعات ملی» پیش‌بینی کرده که در سال 2025، ایالات متحده به عنوان یک قدرت باقی می‌ماند اما سلطه آمریکا از بین خواهد رفت.

شکست و افول نظم لیبرال غربی، واقعیتی است که در نظام بین‌الملل در حال وقوع است. آمریکا به عنوان رهبر این نظم، خود نیز دچار ضعف شده و مولفه‌های قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی آن روبه سقوط هستند. واقعیت دیگر جهان امروز، ظهور قدرت‌های جدید است که اغلب رویکرد تجدیدنظرطلبانه به نظم آمریکایی دارند، قواعد و هنجارهای آن را قبول ندارند و درصددند که در نظم جهانی آینده نقش مهمی داشته باشند.

 هرچند سناریوهای محتمل برای نظم جهانی آینده متنوع است اما واقعیت مسلم این است که در نظم جهانی آینده، دولت‌های غربی و از جمله آمریکا نقش نخواهند داشت و این قدرت‌های آسیایی و شرقی هستند که قواعد و هنجارهای آن را تعیین خواهند کرد، دقیقا همان چیزی که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان افول آمریکا یاد کردند.
 
هدیه آقاپور
مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۷۶۱۱۱۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما