این روزها، تنور مذاکرات صلح افغانستان با طالبان، در دو جبهه گرم شدهاست: جبههی اول، امریکا و نمایندهی ویژهاش در امور صلح افغانستان، زلمی خلیلزاد، است و جبههی دوم، غنی و اندک طرفدارانِ متعصب باقی ماندهاش در حکومت وحدت ملی، میباشد.
جبههی اول؛
براساس گزارش روزنامههای وال استرین ژورنال و نيويورك تايمز، زلمي خليل زاد، اين روزها گفت وگوهاي فشرده اي را با نمایندگان طالبان به پيش مي برد كه در صورت رسیدن به توافق نهايي، مي تواند معادلات قدرت در صفحه شطرنج افغانستان به طور کلی تغيير دهد. اگرچه از جزئیات گفتوگوی خلیلزاد با نمایندگان طالبان در دوحه قطر، خبری به بیرون درز نکرده اما برخی شنیدههای تأیید نشده میرساند که به دستور واشنگتن، خليل زاد بايد طی مدت ٦ تا حداکثر ١٢ ماه به هر قيمتي كه شده با طالبان به يك «توافق سیاسی» اساسي و فوری برسد و جنگ ١٧ سالهی امریکا در افغانستان را به پایان برساند تا دونالد ترامپ بتواند از اين توافق به عنوان برگ برنده در كمپاين هاي انتخاباتي رياست جمهوري ٢٠٢٠ امريكا استفاده نمايد.
خلیلزاد و صندوچهی بستهی مذاکرات صلح افغانستان!
طرح محرمانه خليل زاد كه روزنامه وال استريت ژورنال چند روز قبل از آن پرده برداشت به نوعي تكرار همان توافق نامه بن، اما اين بار با حضور طالبان است، توافق نامه اي كه بايد تعديل قانون اساسي افغانستان و واگذاري سهم بزرگي از قدرت به طالبان را تضمین کند.
باید گفت، خلیلزاد در سفر اولش در چارچوب مأموریت تازهاش، عازم افغانستان، پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر شد و با سران این کشورهای دیدار و گفتوگو کرد.
نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان در این سفر با نمایندگان طالبان در دوحه قطر نیز دیدار نمود.
خلیلزاد، اکنون در دومین سفرش در چارچوب مأموریت تازهاش، یکبار دیگر با نمایندگان طالبان دیدار و گفتوگو نمود.
آنچه در این میان سؤال برانگیز است، عدم آگاهی سران دولت وحدت ملی به محتویات و جزئیات گفتوگوی خلیلزاد با طالبان است.
برخی شنیدههای تأیید نشده میگوید: رئیس جمهور غنی در دیدارش با زلمی خلیلزاد، از وی خواسته گزارش سفرهایش به کشورهای منطقه و از همه مهمتر محورهای گفتوگویش با طالبان را به سمع و نظر دولت افغانستان نیز برساند، چیزی که به نظر میرسد در لیست وظایف مأموریت تازه خلیلزاد گنجانده نشدهاست.
جبههی غنی و طرفداران متعصب اندکش!
با نزدیک شدن مأموریت تازه خلیلزاد به نقاط حساس و افزایش احتمالات موفقیت وی در مصالحه با طالبان، سفرهای ولایتی غنی با هدف تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان در سال 2019 میلادی نیز افزایش یافتهاست؛ این امر به مذاق خلیلزاد خوش نیامده و گفته میشود وی بلافاصله طرح تعليق انتخابات ریاست جمهوری و تشكيل «حكومت موقت» را روي ميز دونالد ترامپ قرار دادهاست، طرحي كه مي تواند همه خوابهاي اشرف غني براي تداوم حكومتش را نقش بر آب كند!
اشرف غني، اين روزها سخت از حضور زلمی خلیلزاد، رقيب جديدش در صحنه سياست افغانستان، ناراضي است. غنی، دقيقا از زماني كه درخواست ملاقاتش با دونالد ترامپ در ماه سپتمبر سال جاری میلادی پذيرفته نشد، دريافت كه از چشم امريكاييها افتاده است و اكنون كه کاخ سفيد گوش به زنگ زلمي خليل زاد دارد و همه نگاهها متوجه اوست، اشرف غني دريافته است كه ستاره اقبال او نيز رو به افول است.
غنی، انحصار قدرت و شکستن جزایر قدرت!
اشرف غني طي ٤ سال گذشته تلاش کرد تا آنچه را که «جزيرههاي قدرت» مي خواند از پيش روي دولت خود بردارد و با توسل به خشونت زياد، يك نظام متمركز قومي ايجاد كند، در حالیکه خبر نداشت رقیب اصلی او، سرانجام همان برادران ناراضیاش خواهند شد، نه سران جهاد و مقاومت.
غنی، خيلي دير متوجه شد كه ٤ سال است در مسیر اشتباه قدم گذاشتهاست. اكنون، واشنگتن از هرج و مرج فرساينده و جنگ طولاني در افغانستان خسته و از ناكارآمدي و بي لياقتي دولت وحدت ملي نااميد شدهاست و اين بار خود آستين بر زده و نماينده ويژه اي را با اختيارات نامحدود براي خاتمه بخشيدن به بحران افغانستان راهي كابل نموده است. اشرف غني زماني از خواب غفلت بيدار شده كه مي بينند ديگر فرصتي برايش باقي نمانده و كشتي حكومتش كه حاصل توافق دولت باراك اوباما بود توسط دونالد ترامپ در حال غرق شدن است.
از نظر ترامپ، حکومت وحدت ملی در افغانستان، میراث دولت «اوباما» میباشد و بررسی عملکردهای چند ساله دولت ترامپ، نشان میدهد که وی با آنچه از زمان اوباما در سیاست خارجی امریکا به جا مانده موافق نیست و تقریبا تمام توافقنامههایی که در زمان اوباما بسته شده را نقض کردهاست: توافق نامه پاريس، توافق نامه كيوتو، توافق نامه برجام، پيمان نفتا تنها چند نمونه از موارد لغو شده توسط ترامپ میباشد و دور از ذهن نيست که ترامپ توافق نامهای را كه جان كري در سال ٢٠١٤ بين اشرف غني و عبدالله ايجاد كرد و براساس آن دولت وحدت ملی شکل گرفت را نيز زير پا بگذارد!
آژیر خطر برای غنی به صدا درآمدهاست!
آژیر خطر از هم اكنون براي اشرف غني به صدا درآمده است و او خود را به آب و آتش مي زند تا دولتش را از تير رس بدعهدي دونالد ترامپ دور نگاه دارد؛ غنی، در سخنراني كه اخيرا با بزرگان قومي در ولايت پكتيا داشت بر برگزاری مذاکرات بین الافغانی درباره صلح با گروه طالبان تأکید کرد و گفت اجازه تصمیمگیری درباره روند صلح کشورش را به بیگانگان نخواهد داد! اين سخن به اين معناست كه اشرف غني از مذاكرات پشت پرده نماينده ويژه امريكا با طالبان ناراضي است و تلاش مي كند كه خود را به عنوان يگانه مرجع مذاكره و مصالحه بين الافغاني مطرح کند.
اشرف غني همچنين سه شنبه گذشته در نشست خبری مشترک با «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو، در کابل كوشش نمود تا به صورت غيرمستقيم به ادعاهاي طالبان كه بارها دولت غنی را مزدور اجنبي و «اداره دست نشانده امريكا در كابل» توصيف كرده اند واكنش نشان دهد و چهره مستقلي از خود به نمايش بگذارد: اشرف غني در اين ديدار خطاب به اين مقام ارشد غربي تاکید کرد: «دبیر کل ناتو باید عادلانه قضاوت کند و بپذیرد که افغانستان پس از سال ٢٠١٤ امنیت و ثبات خود را بدون وابستگی به نیروهای خارجی تامین کرده است.»
همه اين سخنان و موضع گيري هاي اشرف غني حكايت از آن دارد كه وي اين روزها به شدت از سوي امريكايي ها و نماينده ويژه آنها احساس خطر مي كند و نگران آينده سياسي خود است. چرا كه در صورت توافق احتمالي خليل زاد با طالبان و واقعيت يافتن طرح هاي خلیلزاد، به طور حتم اولين و بزرگترين قرباني اين مصالحه شخص اشرف غني و دولت وحدت ملي خواهد بود. اشرف غني اين روزها سخت ترين دوران زمامداري خويش را پشت سر مي گذارد چرا كه از يك سو به دليل ناتواني در كنترل بحران و همچنين ناكارآمدي، مغضوب دونالد ترامپ گرديده و از چشم امريكايي ها افتاده است و از سوی دیگر، طالبان مشروعيت او براي گفتگوهاي صلح را به رسميت نمي شناسد و تا امروز تمام درخواستهاي عاجزانه وي مبنی بر به زمین گذاشتن اسلحه و آمدن به پشت ميز مذاكره را رد نموده اند.
دولت اشرف غني به دليل عملكرد تبعيض آميز و فساد گسترده اداري حتي در بين مردم افغانستان نيز محبوبيتي ندارد و در وضعيت وخيمي قرار گرفته و به تعبيري مي توان گفت غنی اکنون طوری مصداق بارز گفتهی «خسر فی الدنيا و الآخرة» شده كه يك بوريا در زمين و يك ستاره در آسمان ندارد!
اکنون که خلیلزاد در آستانه توافق نهایی احتمالی با طالبان است و عنان کار از غنی گرفته شده، رئیس جمهور غنی به فکر آشتی ملی و تشکیل بورد مشورتی متشکل از سران جهادی، بزرگان و متنفذین قومی، رهبران احزاب و جامعه مدنی افتادهاست!
غنی و حلقه اندک اطرافش شاید اینک در خلوت خود آنچه را در گذشته انجام دادهاند را مرور و بر این همه انحصارگرایی و یکجانبه گرایی خود گریه کنند؛ غنی، شاید از آن رجزهایی که با صدای مخصوصش از پشت تریبون ارگ میخواند، پشیمان باشد و از همه مهمتر یاد گرفته باشد که تکیه بر امریکا، تکیه بر باد است! چراکه حکومتها میروند اما مردم باقی میمانند!