۰
پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۱

آمریکا در حال از دست دادن هژمونی خود در غرب آسیا است

آمریکا در حال از دست دادن هژمونی خود در غرب آسیا است
با وجود رئیس جمهوری که فاقد درک و شناختی کلی از خاورمیانه و مهم تر از آن از نقش حزب الله در منطقه است، سیاست تشکیلات آمریکا درمورد لبنان آشکارا  در تغییر و بی ثبات است. چنین به نظر می رسد که پرزیدنت ترامپ تمایل دارد حمایت نظامی  آمریکا را از ارتش لبنان با تحمیل تحریم های بیشتر بر این کشور کاهش دهد، غافل از اینکه با این کار درحال تقویت محور مقاومت و انداختن کشور درختان سدر در آغوش روسیه و ایران است.

در حالی که آمریکا در حال اعمال تحریم های بیشتر علیه حزب الله است، در چند ماه گذشته شرکای اروپایی این کشور طی دیدارهای نمایندگان رسمی آنها از بیروت، جلسات محرمانه ای را با رهبران این سازمان برگزار کرده اند.

آمریکا به تدریج در حال از دست دادن هژمونی خود در خاورمیانه است. در عراق گروه داعش زیر نگاه مراقب  و اغماض گر تشکیلات آمریکا در اولین ماه های اشغال موصل در ژوئن 2014 رشد کرد و قدرت گرفت. واشنگتن داعش را یک دارایی راهبردی می دید، بی خبر از اینکه این سیاست غیراخلاقی، منافع این کشور را در خاورمیانه به چالش خواهد کشید. این سیاست اروپا و فراتر از آن مردم خاورمیانه، به خصوص اقلیت هایی را که از سلطه ستمگرانه داعش به شدت در عذاب بودند از آمریکا دور کرد. این سیاست بی رحمانه آمریکا اولین جرقه های خلق حشدالشعبی (نیروهای بسیج مردمی) را زد. این نیرو هم اکنون به یک عضو ضروری «محور مقاومت» تبدیل شده که از پذیرش هژمونی آمریکا سرباز می زند و یک ایدئولوژی مستقل را با اهدافی مشابه اهداف ایران و حزب الله ترویج می کند. این نیروهای ملی اساسا نسبت به اسرائیل و حضور نیروهای آمریکایی در بین النهرین نگاه دوستانه ای ندارند.

بعلاوه رهبران عراقی (نخست وزیر عادل عبدل مهدی، محمد الحلبوسی و رئیس جمهور برهم صالح) در هماهنگی کامل با خواست ایران انتخاب شده اند. در صورت اجبار به انتخاب بین تهران و واشنگتن، عراق فارغ از پیامدهایی که این کار به همراه دارد، تحریم ها را علیه مردم ایران عملی نخواهد کرد. و اگر آمریکا عراق را وادار به اجرای تحریم های علیه ایران کند، آمریکا بین النهرین را از دست خواهد داد و ایران و روسیه از این کار نفع خواهند برد. در واقع مسکو امروز در کنار مقامات عالی رتبه عراقی، سوری و مشاوران نظامی ایرانی در یک اتاق عملیات واحد در بغداد نشسته اند، منتظر برای در دست گرفتن کنترل اوضاع اگر آمریکا از حمایت نظامی در عراق دست بردارد یا روند آن را کند کند و نیز  برای تضمین اینکه داعش برای اشغال هیچ یک از شهرهای بین النهرین باز نمی گردد.

در سوریه، آمریکا – و شرکای اروپایی و عرب آن – تغییر رژیم را هدف خود داشتند و با هدف حذف بشار اسد از قدرت، به داشتن یک سیاست نابودی عامدانه منطقه لوانت شناسایی شده اند. گفته می شود که قطر به تنهایی بیش از 130 میلیارد دلار  برای این هدف شکست خورده هزینه کرده است. امروز کمترین برآورد هزینه های بازسازی سوریه رقمی بین 250 تا 350 میلیارد دلار است. جنگ تحمیل شده بر سوریه  به شکل گیری گروه های سوری زیادی منجر شده که ایران و حزب الله آنها را تعلیم داده اند و طبیعتا دانش رزمی خود را با متحدانشان تقسیم کرده اند. این گروه ها اگر اسد نیز بخواهد اتحاد قدرتمندی را با «محور مقاومت» شکل خواهند داد که در عراق نیز رشد خواهد کرد و چندین دهه است که در لبنان حضور دارد.

در فلسطین حماس در آغاز جنگ سوریه در سال 2011 به کارزار تغییر رژیم علیه سوریه پیوست. رهبری سیاسی حماس خصومت خود را نسبت به اسد اعلام کرد و بسیاری از جنگجویان آن به القاعده و و برخی دیگر به خصوص در اردوگاه فلسطینی برموک در جنوب دمشق، به داعش پیوستند. این جنگجویان فلسطینی تجارب چریکی خود را که در اردوگاه های آموزشی از ایران و حزب الله کسب کرده بودند، با  دیگر جنگجویان خارجی و سوری تقسیم کردند. تعداد کمی از این افراد نیز حملاتی انتحاری را علیه نیروهای امنیتی و غیرنظامیان عراقی در بین النهرین و علیه ارتش سوریه و متحدان آن از جمله حزب الله در منطقه لوانت انجام دادند.

اما تشکیلات آمریکا تصمیم گرفت خود را از مسئله فلسطین دور نگه دارد و بدون هیچ شرطی از سیاست آپارتاید اسرائیلی ها در قبال فلسطینیان استقبال کرد: آمریکا کورکورانه از اسرائیل حمایت می کند. این کشور بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته، کمک های مالی به موسسات وابسته به سازمان ملل برای حمایت از آوارگان فلسطینی را (مدارس، مراقبت های درمانی، مسکن) به حالت تعلیق درآورده و از پذیرش حق بازگشت فلسطینیان سرباز می زند. تمام این ها گروه های مختلف فلسطینی از جمله منطقه خودگردان فلسطینی را به اجبار به این نتیجه رسانده که قبول هر گونه مذاکره ای با اسرائیل کاری بی فایده است و اینکه آمریکا را دیگر نمی توان شریکی قابل اتکا دانست.
بعلاوه سیاست شکست خورده تغییر رژیم در سوریه و شرایط تحقیر آمیز تحمیل شده بر اعراب با قطع کمک های مالی، اتفاقی بود که نقش آخرین دستاویزها را برای متقاعد کردن حماس به تغییر موضع خود و دست برداشتن از توافق اسلو و پیوستن به محور مقاومت ایفا کرد.

جنگ 48 ساعته اسرائیل در غزه در روزهای 12 تا 14 نوامبر  اتحاد بی سابقه بین حماس، جهاد اسلامی و بسیاری از گروه های دیگر فلسطینی  را نشان داد (برای اولین بار تا این زمان در مجموع 19 گروه  در یک اتاق عملیات نظامی واحد کنار هم نشستند) و نزدیکی آنها به ایران و حزب الله یک بار دیگر نشان دهنده شکست سیاست آمریکا در خاورمیانه است.

در لبنان حزب الله  تجارب جنگی منحصر به فرد و حیرت انگیزی از پنج سال جنگ علیه گروه های افراط گرای القاعده و داعش و همراهی با دو ارتش کلاسیک که در چندین جبهه می جنگیدند یعنی ارتش سوریه و ارتش ابرقدرت روسیه کسب کرده است. اکنون به نظر می رسد که آمریکا تمایل دارد فشارها بر لبنان را به منظور  زمینگیر کردن بیشتر اقتصاد این کشور افزایش دهد. این تحریم ها احتمالا بر لبنان بیشتر اثر خواهد گذاشت تا خود حزب الله.

ایالات متحده در لبنان صاحبان صرافی هایی را که به تبادل دلارهای دریافتی از ایران به یورو شناخته می شدند در «فهرست ترویست های» خود قرار داده است. این کشور یک تاجر شناخته شده را که نسبت به حزب الله همدلی داشت و هنگام فروش آپارتمان های خود به جنگجویان حزب الله و خانواده هایشان به آنها تخفیف می داد، دستگیر کرده است.

همچنین با همکاری حیدر العبادی نخست وزیر پیشین عراق، آمریکا بغداد را مجبور کرد بیشتر از 90 میلیون دلار یک پیمانکار ساختمانی لبنانی را که قراردادهای متعددی در چندین شهر عراق بسته بود مسدود کند. آمریکاییان این فرد را به نزدیکی با حزب الله متهم کرده اند.

بعلاوه وزارت خزانه داری آمریکا در حال اعمال فشار بر بانک مرکزی لبنان برای ارائه حجم بالایی از اطلاعات و داده های شهروندان لبنانی– تحت عنوان مبارزه با تروریسم- و فشار برای مسدود کردن حساب های بانکی بسیاری از شیعیان از جمله کسانی است که هیچ ارتباطی با این سازمان نداشته اند.

و سرانجام دولت آمریکا دبیرکل حزب الله، قائم مقام او و چندین تن از رهبران ارشد آن را در فهرست تروریست های خود قرار داده است. در نتیجه این افراد هیچگاه قادر نخواهند بود از دیزنی لند دیدن کنند یا از مشاهده طبیعت وحشی در لاس وگاس لذت ببرند!

به نظر می رسد که آمریکا نمی داند که هم ایران و هم سوریه با اشتیاق منتظر روزی هستند که ببینند آمریکا حمایت مشروط خود را از ارتش و دولت لبنان برداشته است. ایران در هماهنگی با دولت لبنان می تواند کارخانه های زیادی را در لبنان احداث کند و از تجارب این کشور در زمینه های مختلف عمدتا در حوزه دارویی، تولید اتومبیل، امکانات رفاهی و صنایع نظامی بهره مند شود. به همین ترتیب روسیه نیز تاکنون فعالانه تماس هایی را با مقامات لبنانی برقرار کرده، آنها را به مسکو دعوت کرده که حضور و جای پای این کشور را در لبنان تقویت خواهد کرد.

امروز آمریکا برای کاستن از قدرت نظامی حزب الله هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. گفته می شود که سید نصرالله آماده شلیک کردن موشک های دقیق خود به سمت اسرائیل برای نشان دادن توان خود و بالاتر از آن برای اثبات ضعف اسرائیل در جنگ های احتمالی آینده است. شکی نیست که اسرائیل ماشین جنگی موثری با توانایی های عظیم  ویرانگری دارد. با این حال از سال 1949 اسرائیل هیچگاه هدف موشک های دقیق با صدها کیلو ماده منفجره در هر یک از کلاهک های آنها که قادر به رساندن خود به کل خاک اسرائیل و هر هدفی هستند قرار نگرفته است.

اگر گنبد آهنین اسرائیل بتواند 80 درصد موشک های حزب الله را سرنگون کند، نتیجه دو هزار موشک (از 10 هزار موشک که 8 هزار تای آنها سرنگون شده اند) خواهد بود که با 400 تا 500 کیلوگرم مواد انفجاری در هر کدام به اهداف خود اصابت خواهند کرد و چنین نتیجه ای برای اسرائیل غیرقابل تصور است. این مقدار معادل 100 هزار کیلوگرم مواد انفجاری است و این درصورتی است که حزب الله استفاده خود را به 10 هزار موشک محدود کند و نه بیشتر از آن (اسرائیل ادعا می کند که حزب الله دارای 150 هزار راکت و موشک است).

حزب الله بدنه بزرگی از جمعیت لبنان را نمایندگی می کند. حزب الله سازمان متعارفی نیست، بلکه سازمانی است که به بخشی از «قلب ها و اذهان» مردم تبدیل شده است؛ حزب الله با به کار بستن یک راهبرد قدیمی توانسته است با مردم و جامعه ای که در آن زندگی می کند یکی شود.

حزب الله تنها در یک مقطع از نیروی خود برای اهداف داخلی استفاده کرد. در 7 می 2008 وقتی که این گروه با شلیک تنها چند گلوله توانست پایتخت لبنان را اشغال کند؛ یعنی در مدت زمانی کمتر از آنکه اسرائیل توانست در سال 1982 بیروت را تصرف کند. حزب الله به استفاده از نیروی نظامی خود برای کنترل لبنان نیازی ندارد. اما شیعیان لبنان دیگر در محور مقاومت تنها نیستند.  اگر آمریکا بخواهد کنترل این کشور را در دست بگیرد این محور برای بر هم زدن شرایط به زیان آمریکا تامل نخواهد کرد: اتفاقی که اگر آمریکا همچنان به اقدامات خود برای تسلیم کردن لبنان در برابر هژمونی خود ادامه دهد، ممکن است رخ دهد.

نویسنده: ایلیا مگنایر (Elijah J. Magnier)  خبرنگار جنگی کهنه کار و تحلیلگر ارشد سیاسی
منبع: yon.ir/9fuWQ
انتهای پیام. 
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : ۷۶۳۸۷۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما