حرکت تاکتیکی ریاض و ضدتاکتیک دوحه
به طور حتم بخشی از دلایل بیتوجهی قطر به اجلاس سیونهم به عنوان فرصتی برای مذاکره جدی با کشورهای محاصره کننده، به برآورد دوحه از فضای حاکم بر روابط با کشورها میباشد که به هیچ عنوان نشانهای از کاهش تخاصم در آن دیده نمی شود و حتی به واسطه نوع کنشگری قطر در موضوع قتل خاشقچی که با شبکه الجزیره در گسترده شدن بازتاب این جنایت نقش داشت تیرهتر نیز شده است. در این شرایط علی القاعده دیدگاه قطریها آن است که هم اکنون هیچگونه چرخش و تغییری در دیدگاه کشورهای محاصره کننده نسبت به نیاز به پایان دادن به تحریم قطر و آغاز گفتگو برای حل و فصل اختلافات دیده نمیشود و تنها عاملی که به دعوت ریاض از امیر قطر انجامیده، بحرانی است که سعودیها با قتل جمال خاشقچی با آن رو به رو شدهاند و شاه سعودیها با حمایت دولت آمریکا در حال تقلا برای نجات دادن محمد بن سلمان از طریق ایجاد گشایشی در پروندههای یمن و قطر است.
معالوصف با آگاهی از این تاکتیک ریاض، طبیعی است که سران قطر پیشنهاد ریاض را جدی نگرفته و حتی با عدم پذیرش این درخواست به صورت آگاهانه بر تداوم شرایط بغرنج این روزهای محمد بن سلمان به عنوان شاه کلید طراحی سیاستهای تهاجمی ریاض طی سالهای اخیر کمک کنند تا به هر ترتیب زمینه برکناری وی از مقام ولیعهدی فراهم گردد. با این وجود تمامی اهداف و دلایل قطر در عدم استقبال از پیشنهاد عربستان را نباید تنها در بعد تاکتیکی خلاصه دانست بلکه نوع کنشگری دوحه در روابط خارجی طی ماههای اخیر بر بازخوانیهای استراتژیک در سطوح سیاسی و اقتصادی مبتنی بوده است که یکی دیگر از نشانههای آن میتواند این اقدام امیر قطر باشد.
دوران تحریم و بازخوانی استراتژیک دوحه از سیاست خارجی
به طور کلی حاکمان قطر در سالهای اخیر کوشیده اند با کمک گرفتن از ابزارهای قدرت سخت و نرم خود همچون توان اقتصادی بالا به واسطه درآمدهای هنگفت از صادرات گاز و همچنین شبکه پرنفوذ الجزیره، موقعیت خود را در منطقه بهبود ببخشند و از وضعیت تبعیت صرف از سیاستها و خواسته های عربستان دوری کنند. این امر به نوبه خود موجب حضور فعالانه دوحه در بحرانهای منطقه ای ایفای نقش برجسته برای جهت دهی به آنها شده است که نمود بارز آن را می توان در تحولات پس از بروز بیداری اسلامی در جغرافیای خاورمیانه عربی مشاهده کرد. موضوعی که مایه نگرانی کشورهای عرب رقیب همچون عربستان و امارات شد. در این شرایط انتشار اظهارات منسوب به شیخ تمیم در خبرگزاری رسمی این کشور در حمایت از جبهه مقاومت و سپس واکنش تحریمی دیگر اعضا شورای همکاری و تعیین شروط 13 گانه برای رفع آن که اکنون بیش از یک سال است که به طول انجامیده است، همچون ضربهای بنیادین توجیهات امنیتی، اقتصادی و سیاسی شراکت استراتژیک در ساختار شورای همکاری را برای دوحه بی محتوا و کمرنگ کرده است به صورتی که اکنون و پس از اعلام خروج قطر از اوپک، گمانههای انصراف دوحه از عضویت در ساختار شورای همکاری قوی تر شده است.
این دیدگاه عمدتاً بر قوام یافتن پایههای نظام امنیتی- سیاسی جدید منطقه غرب آسیا و تلاش دوحه برای یافتن جایگاهی تأثیرگذار در این نظام برمیگردد که نزدیک شدن به قطبهای مرکزی آن همچون ایران و ترکیه و عراق را در نظر دارد. در این زمینه میتوان از یک طرف به پیشنهاد اخیر وزیر خارجه قطر به مقامات عراقی طی سفر ماه گذشته به بغداد برای تشکیل اتحادی مشتکل از کشورهای قطر، ایران، ترکیه، عراق و سوریه اشاره کرد و از بعدی دیگر عدم مشارکت جدی در طرح ناتوی عربی مورد درخواست واشنگتن را در نظر گرفت.